کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




بدین‌ سان‌، در حقوق  ایران‌ فقط‌ اشتباه‌ و اکراه‌ از عیوب‌ اراده‌ و به‌ تعبیر قانون‌ مدنی‌از عیوب‌ رضا به‌ شمار آمده‌اند. طبق‌ مادّه‌ی‌ 199 قانون‌ مدنی‌ «رضای‌ حاصل‌ در نتیجه‌ی‌اشتباه‌ یا اکراه‌ موجب‌ نفوذ معامله‌ نیست‌». به‌ موجب‌ این‌ مادّه‌ و مواد دیگر، اگرمعامله‌کننده‌ در موضوع‌ معامله‌ یا شخصیت‌ طرف‌ معامله‌ اشتباه‌ کرده‌، یا رضای‌ او درنتیجه‌ی‌ اکراه‌ حاصل‌ شده‌ باشد، اراده‌ی‌ وی‌ معلول‌ و با شرایطی‌ که‌ در قانون‌ آمده‌ است‌، وبرحسب‌ اهمیّت‌ و شدّت‌ و ضعف‌ عیب‌، معامله‌ باطل‌ یا غیرنافذ یا قابل‌ فسخ‌ است‌. 3-5-1: اشتباه‌ اشتباه در اصطلاح عبارتست از تصو خلاف واقع از یک واقعیت خارجی است که به صورت حکمی یا موضوعی می باشد.[40] اشتباه‌ به‌ طور کلّی‌ تصور غلطی‌ است‌ که‌ آدمی‌ از چیزی‌ دارد؛ و در مبحث‌ معاملات‌عبارت‌ است‌ از تصور نادرست‌ معامله‌ کننده‌ درباره‌ی‌ یکی‌ از ارکان‌ و عناصر عقد، اشتباه‌و تأثیر آن‌ در عقد همیشه‌ یکسان‌ نیست‌. گاهی‌ اشتباه‌ به‌ اندازه‌ای‌ مهم‌ است‌ که‌ اراده‌ یاتوافق‌ اراده‌ را نابود و معامله‌ را باطل‌ می‌کند. گاهی‌ اشتباه‌ زمینه‌ای‌ برای‌ خیار فسخ‌ است‌ وگاهی‌ نیز اشتباه‌ هیچگونه‌ تأثیری‌ در معامله‌ ندارد. به‌ منظور ارائه‌ یک‌ نظریه‌ی‌ کلّی‌ ازاشتباه‌ در قراردادها، به‌ نظر می‌رسد که‌ بحث‌ از انواع‌ اشتباه‌ مؤثّر یا غیرمؤثّر در این‌ جاسودمند است‌. 3-5-1-1: موارد اشتباه‌ باعث‌ بطلان‌ معامله‌ . هرگاه‌ اشتباه‌ به‌ ارکان‌ عقد لطمه‌ زند و اراده‌ یا توافق‌ اراده‌ را نابود کند معامله‌ باطل‌است‌. برای‌ این‌ نوع‌ اشتباه‌ موارد زیر را می‌توان‌ ذکر کرد: 1- اشتباه‌ در وجود علت‌ تعهّد: علت‌ یا جهت‌ تعهّد امری‌ است‌ که‌ منظور مستقیم‌متعهد بوده‌ و او را به‌ تعهّد واداشته‌ است‌. علت‌ تعهّد یک‌ امر نوعی‌ است‌ که‌ در همه‌ی‌قراردادهایی‌ که‌ از یک‌ نوعند یکسان‌ است‌. مثلاً در عقد بیع‌ علت‌ تعهّد خریدار، تعهّدفروشنده‌ و علت‌ تعهّد فروشنده‌ تعهّد خریدار است‌؛ به‌ طور کلی‌ در عقود معوّض‌دوتعهّدی‌، تعهّد یک‌ طرف‌ و به‌ عبارت‌ دقیقتر تصور تعهّد یک‌ طرف‌ علت‌ تعهّد طرف‌ دیگراست‌. و هرگاه‌ در این‌ گونه‌ قراردادها در وجود علت‌ و به‌ تعبیر دیگر عوضی‌ که‌ تعهّد درازای‌ آن‌ ایجاد می‌شود اشتباهی‌ روی‌ دهد، یعنی‌ به‌ غلط‌ تصور ضود که‌ جهتی‌ برای‌ تعهّدوجود داشته‌، درحالی‌ که‌ در واقع‌ وجود نداشته‌ است‌، عقد باطل‌ است‌. این‌ اشتباه‌ به‌ قدری‌مهم‌ است‌ که‌ می‌توان‌ فت‌ اراده‌ را نابود می‌کند و از این‌ رو موجب‌ بطلان‌ عقد می‌گردد. مثلاًاگر کسی‌ خانه‌ای‌ را که‌ به‌ ارث‌ به‌ او رسیده‌ در مقابل‌ آتش‌ سوزی‌ بیمه‌ کند و بعد معلوم‌شود که‌ خانه‌ قبلاً بیمه‌ بوده‌ است‌، یا وارثی‌، به‌ تصور اینکه‌ مورّث‌ او به‌ نفع‌ کسی‌ وصیت‌کرده‌، در برابر او تعهّدی‌ کند و بعد معلوم‌ شود که‌ موصی‌ قبل‌ از فوت‌ خود از وصیت‌عدول‌ کرده‌ و در واقع‌ وصیت‌ معتبری‌ وجود نداشته‌ است‌، یا شخصی‌، به‌ تصور اینکه‌مسؤول‌ خسارات‌ وارده‌ به‌ دیگری‌ است‌، پرداخت‌ مبلغی‌ را به‌ او تعهّد کند و بعد آشکارشود که‌ شخص‌ دیگری‌ مسؤول‌ بوده‌ است‌، در این‌ گونه‌ موارد معامله‌ به‌ لحاظ‌ اشتباه‌ دروجود علت‌ تعهّد باطل‌ است‌. این‌ قاعده‌ را از مادّه‌ی‌ 361 قانون‌ مدنی‌ می‌توان‌ استنتاج‌ کرد. 2- اشتباه‌ در نوع‌ عقد: چنانکه‌ گفتیم‌، هرگاه‌ طرفین‌ در نوع‌ عقد و به‌ تعبیر دیگر درماهیّت‌ عقد اشتباه‌ کنند، معامله‌ باطل‌ است‌. مثلاً اگر یکی‌ از طرفین‌ معامله‌ قصد فروش‌داشته‌ باشد و طرف‌ دیگر تصور کند که‌ منظور بخشش‌ است‌ و تعیین‌ قیمت‌، ظاهری‌ است‌،معامله‌ را باید باطل‌ دانست‌. مادّه‌ی‌ 194 قانون‌ مدنی‌ این‌ نوع‌ عقد را به‌ صراحت‌ باطل‌ تلقی‌کرده‌ است‌. در بطلان‌ این‌ گونه‌ معامله‌ به‌ عدم‌ توافق‌ (تطابق‌) اراده‌ها نیز می‌توان‌ استنادکرد. 3- اشتباه‌ در هویت‌ موضوع‌ عقد: اگر طرفین‌ در هویت‌ موضوع‌ عقد اشتباه‌ کنند،یعنی‌ هریک‌ موضوع‌ مختلفی‌ را درنظر داشته‌ باشد و توافق‌ اراده‌ از لحاظ‌ موضوع‌ حاصل‌نشود، معامله‌ باطل‌ است‌؛ چنانکه‌ مقصود بایع‌ فروش‌ کتاب‌ قانون‌ مدنی‌ و منظور مشتری‌خرید کتاب‌ آیین‌ دادرسی‌ مدنی‌ باشد، یا خریدار به‌ خریدن‌ آپارتمانی‌ در طبقه‌ی‌ اوّل‌ وفروشنده‌ به‌ فروش‌ آپارتمانی‌ در طبقه‌ پنجم‌ نظر داشته‌ باشد. اینگونه‌ اشتباه‌ موجب‌ بطلان‌ معامله‌ است‌؛ زیرا مانع‌ حصول‌ توافق‌ اراده‌ها می‌باشدکه‌ برابر مواد 183 و 194 و 339 قانون‌ مدنی‌ شرط‌ اساسی‌ صحّت‌ معامله‌ است‌.[41] در هرقرارداد هریک‌ از طرفین‌ باید همان‌ چیزی‌ را قبول‌ کند که‌ طرف‌ دیگر ایجاب‌ کرده‌ است‌ واگر هریک‌ از متعاملین‌ به‌ موضوعی‌ غیر از موضوع‌ موردنظر دیگری‌ بیندیشد، به‌ علت‌ عدم‌توافق‌ اراده‌ و به‌ تعبیر فقهای‌ اسلامی‌، به‌ سبب‌ عدم‌ مطابقت‌ ایجاب‌ و قبول‌، قرارداد واقع‌نخواهد شد. این‌ نوع‌ اشتباه‌ در حقوق  فرانسه‌ موجب‌ بطلان‌ مطلق‌ شناخته‌ شده‌ و در فقه‌امامیه‌ نیز در بطلان‌ این‌ گونه‌ قرارداد تردیدی‌ نیست‌ و حتی‌ بعضی‌ از فقها بطلان‌ قراردادرا در این‌ مورد از بدیهیات‌ حقوقی‌ دانسته‌اند. 4- اشتباه‌ در صورت‌ عرفیه‌ی‌ موضوع‌ معامله‌: منظور از اشتباه‌ در صورت‌عرفیه‌ی‌ موضوع‌ معامله‌ اشتباه‌ در خصوصیاتی‌ است‌ که‌ عرفاً موجب‌ تمیز موضوع‌معامله‌ از اشیاء دیگر می‌گردد. مثلاً خرید کفش‌ مردانه‌ به‌ جای‌ زنانه‌ و خرید قاشق‌ وچنگال‌ نقره‌ نما به‌ جای‌ نقره‌ و خرید مال‌ جدید به‌ جای‌ عتیقه‌ از مصادیق‌ اشتباه‌ در صورت‌عرفیه‌ موضوع‌ است‌. اشتباه‌ در صورت‌ عرفیه‌ یا نوعیه‌ هنگامی‌ صدق  می‌کند که‌ آنچه‌مقصود طرف‌ معامله‌ بوده‌ با آنچه‌ مورد معامله‌ واقع‌ شده‌ عرفاً متباین‌ و متمایز باشد و به‌بیان‌ ساده‌تر عرف‌ آنها را دو چیز مختلف‌ بداند، اعم‌ از اینکه‌ آنها از دو جنس‌ مختلف‌ باشندیا نه‌. البته‌ فرض‌ این‌ است‌ که‌ موضوع‌ ایجاب‌ و قبول‌ یک‌ مال‌ معیّن‌ است‌ و فقط‌ در صورت‌عرفیه‌ی‌ ان‌ یکی‌ از طرفین‌ معامله‌ یا هر دو اشتباه‌ کرده‌اند، نه‌ آنکه‌ موضوع‌ ایجاب‌ و قبول‌دو چیز مختلف‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ معامله‌ به‌ علت‌ فقدان‌ توافق‌ اراده‌ها و عدم‌ مطابقت‌ایجاب‌ و قبول‌ باطل‌ خواهد بود. اشتباه‌ در صورت‌ عرفیه‌ی‌ موضوع‌ معامله‌ را باید موجب‌ بطلان‌ معامله‌ دانست‌؛زیرا مصداق  بارز تخلّف‌ عقد از قصد است‌. میرزای‌ نائینی‌ در این‌ زمینه‌ می‌گوید: قاعده‌ی‌«العقود تابعه‌ للقصود» محل‌ استعمالش‌ همین‌ جاست‌، چه‌ مثلاً آنچه‌ بایع‌ قصد کرده‌ و درازای‌ آن‌ ثمن‌ را پرداخته‌ منتفی‌ است‌ و آنچه‌ موجود است‌ مقصود نبوده‌ و در ازای‌ آن‌چیزی‌ پرداخت‌ نشده‌ است‌. بنابراین‌ چون‌ اشتباه‌ در صورت‌ عرفیه‌ی‌ موضوع‌ به‌ یکی‌ ازارکان‌ عقد لطمه‌ می‌زند باید موجب‌ بطلان‌ معامله‌ باشد. می‌توان‌ گفت‌ مادّه‌ی‌ 200 قانون‌مدنی‌ این‌ گونه‌ اشتباه‌ را در نظر داشته‌ است‌. ولی‌ باید دانست‌ که‌ در تفسیر این‌ مادّه‌نظریه‌های‌ مختلف‌ ابراز شده‌ است‌. 3-5-1-2: موارد اشتباه‌ موجب‌ خیار فسخ‌ اشتباه‌ در موارد زیر که‌ اهمیّت‌ کمتری‌ دارد موجب‌ خیار فسخ‌ شناخته‌ شده‌ است‌: 1- اشتباه‌ در قیمت‌، در صورتی‌ که‌ به‌ غبن‌ فاحش‌ منجر گردد. به‌ موجب‌ مادّه‌ی‌416 قانون‌ مدنی‌ «هریک‌ از متعاملین‌ که‌ در معامله‌ غبن‌ فاحش‌ داشته‌ باشد، بعد از علم‌ به‌غبن‌، می‌تواند معامله‌ را فسخ‌ کند». مادّه‌ی‌ 417 ق .م‌. غبن‌ فاحش‌ را تعریف‌ کرده‌، مقررمی‌دارد: «غبن‌ درصورتی‌ فاحش‌ است‌ که‌ عرفاً قابل‌ مسامحه‌ نباشد»[42]. بنابراین‌، اگر کسی‌بر اثر اشتباه‌ در قیمت‌، مالی‌ را که‌ 6000 ریال‌ قیمت‌ دارد به‌ مبلغ‌ 10000 ریال‌ خریداری‌ کند،چون‌ به‌ میزانی‌ مغبون‌ شده‌ است‌ که‌ عرفاً قابل‌ مسامحه‌ نیست‌، طبق‌ قانون‌ می‌تواندقرارداد را فسخ‌ کند. 2- اشتباه‌ در اوصاف‌ غیراساسی‌ موضوع‌، در صورتی‌ که‌ به‌ طور صریح‌ یاضمنی‌ وارد قلمرو قرارداد شده‌ باشد. هرگاه‌ اوصافی‌ برای‌ مورد معامله‌ ذکر شود، یا حتی‌بدون‌ ذکر در عقد، موردنظر و توافق‌ ضمنی‌ طرفین‌ باشد، که‌ جنبه‌ی‌ فرعی‌ داشته‌ و موجب‌رغبت‌ بیشتر به‌ معامله‌ باشد، نه‌ قید اراده‌ و مبنای‌ توافق‌ طرفین‌، و بعد معلوم‌ شود که‌مورد معامله‌ دارای‌ اوصاف‌ منظور نبوده‌ است‌، معامله‌ قابل‌ فسخ‌ است‌ (مواد 235 و 410ق .م‌.). مثلاً اگر کسی‌ یک‌ تخته‌ قالی‌ بخرد، به‌ تصور اینکه‌ کاشانی‌ است‌، و پس‌ از معامله‌معلوم‌ شود که‌ قالی‌ بافت‌ تبریز است‌، در صورتی‌ که‌ وصف‌ کاشانی‌ در معامله‌ صریحاً یاضمناً شرط‌ شده‌ باشد، معامله‌ قابل‌ فسخ‌ از جانب‌ خریدار است‌. 3- اشتباه‌ در اوصاف‌ غیراساسی‌ طرف‌ معامله‌، در صورتی‌ که‌ صریحاً یا ضمناًوارد قلمرو قرارداد شده‌ باشد. اشتباه‌ در اوصاف‌ طرف‌ معامله‌ در صورتی‌ که‌ وارد قلمروقرارداد نشده‌ باشد – بدین‌ معنی‌ که‌ نه‌ صریحاً در قرارداد ذکر شده‌ و نه‌ مورد توافق‌ضمنی‌ طرفین‌ قرار گرفته‌ باشد – در عقد تأثیری‌ ندارد. اصل‌ استحکام‌ معاملات‌ اقتضامی‌کند که‌ اشتباهی‌ که‌ کاملاً جنبه‌ی‌ شخصی‌ و خصوصی‌ برای‌ یکی‌ از متعاملین‌ دارد ووارد قلمرو توافق‌ اراده‌ی‌ متعاملین‌ نشده‌ است‌ نتواند به‌ صحّت‌ یا لزوم‌ معامله‌ لطمه‌ زند.بنابراین‌ اگر زنی‌ به‌ غلط‌ تصور کرده‌ باشد که‌ شوهرش‌ مهندس‌ یا دکتر یا فرزند شخص‌بزرگی‌ است‌، بدون‌ اینکه‌ این‌ اوصاف‌ در قرارداد ذکر شده‌، یا حتی‌ بنای‌ عقد بر آن‌ باشد،نکاح‌ صحیح‌ و غیرقابل‌ فسخ‌ است‌. اما اگر وصف‌ غیراساسی‌ شخص‌ وارد قلمرو توافق‌ طرفین‌ شده‌ باشد، اشتباه‌ درآن‌ موجب‌ خیار است‌، یعنی‌ به‌ اشتباه‌ کننده‌ حق‌ می‌دهد که‌ قرارداد را پس‌ از کشف‌ اشتباه‌فسخ‌ کند (مستنبط‌ از مواد 235 و 410 و 1128 ق .م‌)[43] ورود وصف‌ شخص‌ در قلمرو توافق‌طرفین‌ مانند وصف‌ موضوع‌ به‌ صورت‌های‌ مختلف‌ تحقق‌ می‌یابد: ممکن‌ است‌ وصف‌شخص‌ در قرارداد صریحاً به‌ صورت‌ قید (توصیفی‌) ذکر شده‌ باشد، چنانکه‌ شخصی‌ بایک‌ مهندس‌ ساختمان‌ به‌ تصور اینکه‌ تحصیل‌ کرده‌ فرانسه‌ است‌ برای‌ کشیدن‌ نقشه‌ یک‌ساختمان‌ قرارداد ببندد و در قرارداد قید شود که‌ طرف‌ تحصیل‌ کرده‌ فرانسه‌ است‌. فرض‌دیگر این‌ است‌ که‌ وصف‌ شخص‌ در قرارداد شرط‌ شده‌ باشد، چنانکه‌ شخصی‌ به‌ متقاضی‌وام‌ بگوید این‌ مبلغ‌ را به‌ تو وام‌ دادم‌، به‌ شرط‌ اینکه‌ تاجر باشی‌، یا فلان‌ مقدار اموال‌غیرمنقول‌ داشته‌ باشی‌، و طرف‌ دیگر قبول‌ کند. فرض‌ سوم‌ این‌ است‌ که‌ وصف‌ شخص‌صریحاً در قرارداد ذکر نشده‌، ولی‌ با توجه‌ به‌ قراین‌ واوضاع‌ و احوال‌ یا عرف‌ و عادت‌معلوم‌ شود که‌ بنای‌ عقد بر آن‌ بوده‌ است‌. مثلاً پسری‌ به‌ خواستگاری‌ دختری‌ می‌رود وخود را دکتر در حقوق  معرفی‌ می‌کند و دختر و خویشان‌ او پسر را به‌ نام‌ دکتر می‌خوانندو برای‌ این‌ عنوان‌ ارزش‌ قایلند؛ پسر نیز در کلیّه‌ی‌ نامه‌هایی‌ که‌ برای‌ دختر و بستگان‌ اومی‌نویسد خود را دکتر می‌نامد و عقد با توافق‌ ضمنی‌ بر آن‌ وصف‌ واقع‌ می‌گردد. بااینهمه‌، عنوان‌ دکتر در سند نکاح‌ ذکر نمی‌شود و پس‌ از عقد معلوم‌ می‌شود که‌ شوهر دکترنبوده‌ است‌. در کلیّه‌ی‌ موارد مذکور، هرگاه‌ اشتباه‌ در وصف‌ غیر اساسی‌ روی‌ داده‌ باشد،اشتباه‌ کننده‌ خیار فسخ‌ خواهد داشت‌. 4- اشتباه‌ ناشی‌ از تدلیس‌: اشتباه‌ در اوصاف‌ یا شخص‌ طرف‌ معامله‌ در بسیاری‌از موارد ناشی‌ از تدلیس‌ است‌، بدین‌ معنی‌ که‌ گفتار یا کردار متقلبانه‌ یکی‌ از طرفین‌ اشتباه‌را به‌ وجود آورده‌ است‌. تدلیس‌ چنین‌ تعریف‌ شده‌ است‌:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 11:58:00 ق.ظ ]





ب) وقتی کالاها معین شدند زمان انتقال مالکیت مبتنی بر قصد و رضایت طرفین تعیین شود. قاضی پیرسون می‌گوید: «جدا کردن یا انتخاب کالا توسط فروشنده برای اجرای قراداد کافی نیست. اگر تنها این را کافی بدانیم او می‌تواند قصدش را تغییر داده و این کالاها را در اجرای قراداد دیگری به‌کار گیرد و کالای دیگر را برای اجرای این قرارداد در نظر بگیرد». در حقوق فرانسه نیز وضع به همین منوال است. مازو حقوق‌دان شهیر فرانسوی می‌گوید: «اگر کالاها به طور کلی ارسال شوند، تعیین و اختصاص در زمانی واقع می‌شود که هر یک از خریداران کالای خود را تحویل بگیرند. بنابراین مالکیت و ضمان معاوضی با دریافت کالا منتقل می‌شود».[225] 2) اثر تملیکی بودن بیع کالای غیرمعین بر قرارداد معارض در بیع کلی در معین چنانچه فروشنده کل کالا را که سهم خریدار نیز در آن است، به شخص ثالث بفروشد در واقع اقدام به انعقاد قرارداد معارض با قرارداد بیع نخست کرده است. امّا چنانکه در بیان برخی حقوق‌دانان ملاحظه شد، اگر زمان انتقال ملکیت را پس از تشخص مبیع بدانیم، در واقع فروشنده تنها متعهد به مشخص نمودن مبیع کلی است. پس از عقد خریدار مالک هیچ عینی نمی‌شود و بر هیچ عینی حق پیدا نمی‌کند و فقط می‌تواند از فروشنده اجرای تعهد او را بخواهد. این تعهد در ابتدا ناظر به تعیین مصداق کلی است. ولی با انجام دادن آن تملیک تحقق می‌یابد. بنابراین خریدار تا پیش از تعیین مبیع بر هیچ مال معینی حق عینی پیدا نمی‌کند. و در حقوق کنونی به عقدی که از آن تنها تعهد به وجود آید و سبب نشود که انتقال گیرنده بر موضوع این تعهد حق عینی پیدا کند، عقد عهدی می‌گویند نه تملیکی. از سوی دیگر از آنجا که در این‌گونه موارد متعهد‌له صرفاً از یک نوع حق دینی برخوردار است، لذا نسبت به مال موضوع قرارداد معارض حق عینی ندارد. در نتیجه نقض قرارداد از سوی متعهد مستلزم تجاوز به حق عینی وی نیست. و ما می‌دانیم که طبق قول مشهور در حقوق ما، صرفاً تعرض به حق عینی شخص متضمن بطلان یا عدم نفوذ معامله معارض با آن است. لذا قرارداد منعقده از سوی متعهد با ثالث قابل بطلان نبوده و صرفاً به متعهد‌له حق می‌دهد خسارت ناشی از این نقض را مطالبه کند. جدای از بحثی که در خصوص تقدم حق عینی بر حق دینی در اینجا قابل بیان است و ما در فصل آینده بتفصیل به آن خواهیم پرداخت، امّا آنچه پاسخ درخوری محسوب می‌شود، همان است که پیش از این در سخن و بیان فقیهان دیدیم و آن اثبات تملیکی بودن عقد بیع در مبیع کلی است. یعنی با وجود ادله فقیهان تردیدی باقی نمی‌ماند که به محض انعقاد عقد بیع، کالای کلی در معین به خریدار منتقل می‌شود و با نقل ملکیت جایی برای اعتبار بخشیدن به قرارداد معارض وجود نخواهد داشت. قرارداد معارض در اینجا و با این فرض، با حق عینی خریدار اوّل در تعارض است و اساساً فروشنده کالایی را که قبلاً با عقد تملیکی از ملکیت خود خارج نموده و به ملکیت دیگری منتقل کرده است، به شخص ثالث فروخته که مشمول فروش مال غیر می‌شود که در بحث معاملات فضولی قابل بررسی است؛ پس بی‌تردید قرارداد معارض با بیع کالای کلی غیرمعین غیرنافذ می باشد و از شمول بحث ما خارج است. فصل دوم) وضعیت حقوقی قراردادهای معارض با عقود عهدی پس از ذکر مصادیقی از قراردادهای معارض با تعهدات مستقل، اکنون به بررسی آراء حقوق‌دانان و صاحب نظران درباره صحت یا بطلان قرارداد مزبور و نحوه جبران نقض تعهد می‌پردازیم. لذا ابتدا در ذیل ادله قائلین به صحت و عدم امکان ابطال قرارداد معارض را بیان می‌کنیم و سپس نظرات موافقان امکان ابطال را مورد بررسی قرار می‌دهیم. الف) دلایل مخالفان ابطال قراردادهای معارض با عقود عهدی در حقوق ایران، نظریه عدم امکان ابطال قرارداد معارض از شهرت بیشتری برخوردار است. بیشتر حقوق‌دانان که نظریات آنان را درذیل ملاحظه خواهیم کرد، عقیده دارند که به سختی می‌توان معامله معارض را باطل دانست و قول به صحت آن و مطالبه خسارت ناشی از نقض قرارداد از سوی متعهدله ترجیح دارد. آنان برای عقیده خود دلایل ذیل را بیان می کنند:

  1. عدم بطلان تصرفات منافی با حق دینی:

یکی از رایج‌ترین و اساسی‌ترین دلایل ارائه شده درباره عدم ابطال قرارداد معارض با تعهد، استناد به نظریه حق عینی و حق دینی است. موافقان این نظریه معتقدند چون در این‌گونه موارد متعهدله صرفاً از یک نوع حق دینی برخوردار است و نسبت به مال موضوع قرارداد معارض، حق عینی ندارد و در نتیجه نقض قرارداد از سوی متعهد مستلزم تجاوز به حق عینی وی نیست و در حقوق ما هم صرفاً تعرض به حق عینی شخص، متضمن بطلان یا عدم نفوذ معامله معارض با آن است؛ لذا قرارداد منعقده از سوی متعهد با ثالث قابل ابطال نیست و صرفاً به متعهدله حق می‌دهد خسارت وارده ناشی از این نقض را مطالبه کند. دکتر کاتوزیان می‌گوید: «آیا [متعهدله] می‌تواند درخواست ابطال معامله معارض و الزام او را به فروش بکند؟ پاسخی که بیشتر به ذهن می‌آید و پیروان بسیار دارد این است که چون بنابه فرض، حقی که در اثر قولنامه به وجود آمده حق دینی است و کسی که به سود او تعهد به فروش شده هیچ حق عینی برمال پیدا نمی‌کند، پس متعهد مال خود را فروخته است. درست است که او پیمان شکنی کرده و از این حیث باید خسارت ناشی از تخلف خود را بپردازد، ولی معامله‌ای که به مال خود انجام داده درست است»[226]. ایشان این نظریه را مورد قبول نویسندگان فرانسوی همچون مازو، کاپیتان، کولن و . . . می‌داند. دکتر صفایی معتقد است: «چون متعهدله حق عینی نسبت به مال مورد معامله ندارد، علی‌الاصول نمی‌تواند معامله را ردّ کند و فقط در صورتی که از معامله مزبور زیان دیده باشد، می‌تواند از شخصی که نقض عهد کرده و مرتکب تقصیر شده است مطالبه خسارت نماید»[227]. برخی دیگر در تحلیل قرارداد معارض با قولنامه گفته‌اند: «عدّه‌ای که قولنامه را تعهد به انتقال می‌دانند، بر این اعتقادند که مالکیت فروشنده بر مال موضوع قولنامه باقی است، حق عینی برای خریدار پیدا نشده و او مال خود را معامله کرده است. بر این نظر ممکن است ایراد شود که در مدت قولنامه متعهد باید تعهدی را که به عهده گرفته انجام دهد، لذا نباید عملی انجام دهد که اجرای آن امر را مختل نماید. از طرفی، مفهوم تعهد به فروش این بود که به دیگری نفروشد. پس فروش انجام شده اعتبار نباید داشته باشد. ولی این ایراد وارد نیست، به هر حال اگر متعهد اقدام به فروش نمود، مرتکب خلف وعده و عهدشکنی شده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ق.ظ ]





مبحث اول: بطلان قرارداد …………………………………………………………………………………………………………………………………. 52 بند اول: تفاوت بطلان از عدم نفوذ ……………………………………………………………………………………………………………………..54 بند دوم: وضعی که در اثر عقد باطل بالفعل موجود است ………………………………………………………………………………… 54 بند سوم: بطلان یا معتبر کردن بعدی یک عقد …………………………………………………………………………………………………54 بند چهارم: تثبیت یک عقد باطل ……………………………………………………………………………………………………………………… 57 مبحث دوم: صحت قرارداد ………………………………………………………………………………………………………………………………… 58 فصل دوم: آثار شروط ناعادلانه در حقوق و فقه ……………………………………………………………………………………………….. 61 مبحث اول: آثار شرط ناعادلانه در حقوق ایران ………………………………………………………………………………………………… 62 مبحث دوم: آثار شرط ناعادلانه در فقه ……………………………………………………………………………………………………………… 65 بند الف: قاعده لاضرر …………………………………………………………………………………………………………………………………………..65 بند ب: قاعده انصاف ………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 71 بند ج: وجه التزام ………………………………………………………………………………………………………………………………………………. 74 بند د: تغییر بنیادین اوضاع و احوال …………………………………………………………………………………………………………………. 76 مبحث سوم: معیار عادلانه بودن در قانون …………………………………………………………………………………………………………81 مبحث چهارم: قراردادهای غیر عادلانه در حقوق اسلام ………………………………………………………………………………….. 82 بند اول: انتقال مالکیت، تصرف و ضمان معاوضی ……………………………………………………………………………………………. 84 بند دوم: استغلال و غبن …………………………………………………………………………………………………………………………………… 84 بند سوم: فضل المال بالعوض ………………………………………………………………………………………………………………………………86 بند چهارم: بیع المضطر یا بیع الالجاء یا بیع المضغوط ……………………………………………………………………………………. 87 بند پنجم: معاملات سفهی ………………………………………………………………………………………………………………………………… 87 فصل سوم: نوع قرارداد ………………………………………………………………………………………………………………………………………. 87

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:57:00 ق.ظ ]





قرارداد حمل دریایی قراردادی است که به موجب آن «متصدی حمل» متعهد می­گردد در قبال مبلغ معین کالای تحویلی معین از طرف «فرستنده» را از محل مشخص (بندر مبدأ) حمل و در مورد نظر دیگر (بندر مقصد) تحویل نماید. قانون دریایی فرانسه مصوب 1966 نیز علی­الظاهر قرارداد حمل را تعریف نموده است، لاکن در واقع فقط به ذکر تعهدات طرفین که ناشی از قرارداد حمل می­باشد، اکتفا نموده است. قرارداد حمل دریایی در کنوانسیون 1924 و پروتکل 1968 لاهه– ویزبی به یک صورت تعریف شده و کنوانسیون هامبورگ مصوب 1978 نیز قرارداد حمل دریایی را قراردادی می­داند که طی آن محموله از طریق دریا و از بندری به بندر دیگر منتقل شود و چنانچه در این قرارداد بخشی از مسیر خشکی و بخشی دیگر دریایی باشد، قرارداد در قسمتی که حمل به روش دریایی انجام می­شود، قرارداد حمل دریایی تلقی خواهد شد. کنوانسیون هامبورگ دامنه شمول قرارداد حمل را گسترده نموده است، چرا که به موجب این کنوانسیون کلیه بارهای دریایی و اسناد (مشابه سند) مالکیت و توافقات کتبی یا شفاهی برای حمل کالا از طریق دریا مشمول مقررات کنوانسیون هامبورگ می­باشند. همچنین بنا بر ماده 8 کنوانسیون هامبورگ «هرگاه متصدی حمل سندی غیر از بارنامه دریایی، با عنوان رسید «کالایی که باید حمل شود» صادر نماید، چنین سندی دلیل انعقاد قرارداد حمل دریایی و تحویل کالا توسط متصدی حمل به شرحی که در آن سند آمده است محسوب می­گردد.» از یک دیدگاه قرارداد حمل براساس ارتباط با بارنامه دریایی یا قرارداد اجاره کشتی به دو نوع تقسیم می­شود: قرارداد حمل غیر مستقل (یا مستتر در بارنامه دریایی) و قرارداد حمل مستقل (یا مندرج در قرارداد اجاره کشتی) در حقوق دریایی اغلب از دو عبارت «بارنامه دریایی» و «قرارداد حمل» بصورت مکرر استفاده می­شود و این استفاده باعث ایجاد این پرسش می­گردد که آیا بارنامه دریایی و قرارداد حمل یکی بوده یا این دو از همدیگر قابل تفکیک هستند و در هر صورت این دو مفهوم با همدیگر چگونه ارتباطی دارند؟ در توضیح این موارد باید گفت اگر بارنامه دریایی با قرارداد حمل یکی محسوب گردد، بارنامه دریایی مرجع منحصر به فرد تنظیم کننده رابطه طرفین محسوب می­گردد، لاکن اگر بارنامه دریایی بخشی از قرارداد حمل و کاشف از وجود قرارداد حمل باشد، مذاکرات مقدماتی، آگهی شرکت کشتیرانی، عرف تجاری، درخواست سفارش حمل و نرخ کرایه پیشنهادی نیز می ­تواند جزیی از قرارداد حمل محسوب و مفاد بارنامه دریایی را تحت تاثیر قرار دهد. در رویه کاری حمل دریایی بارنامه دریایی بعد از بارگیری صورت گرفته که ممکن در تقابل و تضاد با مفاد بارنامه باشد و به همین جهت اکثر حقوق دانان بارنامه دریایی را قرارداد حمل نمی­دانند و معتقدند بارنامه دریایی فی­نفسه قرارداد حمل نیست بلکه کاشف از قرارداد حمل می­باشد. به عبارتی از نظر اینان قرارداد حمل قبل از صدور بارنامه دریایی منعقد می­شود و لذا اگر کالا قبل از صدور بارنامه دچار خسارت گردد، زیان دیده می ­تواند براساس قرارداد حمل علیه متصدی اقامه دعوی نماید. البته در این حالت به لحاظ عدم صدور بارنامه دریایی و به جهت اینکه بارنامه دریایی که به عنوان دلیلی برای اثبات قرارداد حمل محسوب می­گردد، موجودیت ندارد زیان دیده باید با استناد به دلایل مختلف قرارداد حمل را اثبات نماید. در هر صورت با توجه به مطالب پیش گفته می­توان گفت طرفین قرارداد حمل یا از شرایط قرارداد آگاهی دارند (قصد خاص) و یا انتظار آنها چنین است که در بارنامه دریایی شروط مورد توافق آنها وجود داشته باشد (قصد عامل) و چنین شروطی باید به زمان قبل از صدور بارنامه (زمان شروع قرارداد حمل) تسری داشته باشد و اگر چنین نباشد نمی­توان بارنامه دریایی را مبین و دلیل قرارداد حمل دانست و در یک جمع­بندی می­توان گفت بارنامه حامل قرارداد حمل و کاشف از وجود قرارداد حمل و بهترین دلیل اثبات قرارداد حمل و شرایط فی­ما­بین طرفین در خصوص حمل کالا و شرایط آن می­باشد و خود فی ذاته قرارداد حمل محسوب نمی­گردد. قرارداد حمل غیر مستقل این نوع قرارداد، قرارداد حملی است که موجودیت مستقل ندارد، بلکه در بارنامه دریایی محفوظ است و در این حالت قرارداد حمل یک امر ماهوی است و مفاد آن در بارنامه دریایی یا اسناد مشابه دیگر درج شده است. به عبارتی بارنامه دریایی به «دلالت التزام» حکم به وجود قرارداد حمل نموده و مثبت آن می­باشد. قرارداد حمل مستقل نوع دوم قرارداد حمل مربوط به کشتی­های استیجاری می­باشد. در این حالت با توجه به اینکه مستأجر، کشتی را برای حمل کالا اجاره نموده است، قرارداد اجاره، قرارداد حمل نیز تلقی می­گردد، از همین روست که بر خلاف بارنامه دریایی که آن را دلیلی بر وجود قرارداد حمل می­دانند، اجاره کشتی خود قرارداد حمل تلقی می‌شود و به عبارتی دقیق­تر و حقوقی­تر می­توان این قرارداد را قرارداد «اجاره برای حمل» نامید. قرارداد حمل بنا به وضعیت خاص حاکم بر آن به قرارداد حمل زمینی، دریایی و هوایی تقسیم و حسب این تقسیم­بندی قواعد و مقررات مخصوص و بعضاً متفاوت بر آن حاکم خواهد بود و به همین دلیل در قرارداد حمل نوع وسیله مورد استفاده حتماً باید درج گردد. 3-4 ارتباط بارنامه دریایی و قرارداد اجاره کشتی مستأجر با حمل کالای فرستندگان کالا، در مقابل دریافت کرایه، سود موردنظر خود را کسب می­نمایند. در مواردی که نیز فرستنده یا گیرنده کالا تمام یا قسمتی از کشتی را جهت حمل محموله خود اجاره می­ کند، در این حالت اجاره کننده برای مدتی به جای مالک کشتی قرار گرفته و کشتی را به منظور تحقق اهداف خود در اختیار می­گیرد. گاهی نیز مستاجر کشتی تمام فضای کشتی را برای حمل کالای خود استفاده ننموده و از فضای باقی مانده برای حمل کالای دیگران استفاده می­نماید و در مواردی نیز مستاجر هیچ­گونه محموله­ای نداشته و کشتی را فقط برای اجاره دادن و حمل کالاهای دیگران و کسب منفعت اجاره می­نماید. در هر صورت طرفین قرارداد اجاره کشتی مختارند تا نوع و شکل قرارداد را آنگونه که تمایل دارند، انتخاب نمایند و شروط مندرج در قرارداد را نیز به گونه­ای که مناسب می­دانند و بر آن توافق دارند براساس «اصل آزادی قراردادها» تنظیم نمایند. البته قراردادهای اجاره معمولاً طبق فرم­های مخصوص رایج در بازار تنظیم و طرفین می ­تواند شرایط موردنظر خود را نیز به آن اضافه نمایند. قرارداد اجاره کشتی که برای حمل کالا تنظیم می­شود به «چارتر پارتی» موسوم و به سه نوع تقسیم می­گردد: 1- اجاره کشتی برای مدت معین که به اجاره زمانی مشهور است. 2- اجاره کامل یا بخشی از کشتی برای سفر معین که به آن اجاره سفری نیز می­گویند. 3- اجاره کشتی به صورت لخت یا دربست که مستاجر جانشین مالک کشتی می­شود. در اجاره کشتی بصورت سفر معین، نوع کالا و مسیر نیز مورد توافق قرار می­گیرد و فرمانده کشتی نماینده موجر شناخته و بارنامه­ها و مدارکی را مورد استفاده قرار می­دهد که بالای آن نام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ق.ظ ]





  2-5- مکان و زمان و هزینه ایفای تعهد در هر قراردادی بحث زمان ، مکان و اینکه هزینه چگونه بین طرفین و قرارداد مد نظر قرار گیرد ، همیشه یکی از بندهای هر قراردادی بوده و خواهد بود ، بطوری که با پیشرفت علم ، صنعت و ایجاد قراردادهای بین المللی ، اما همچنان جایگاه موارد مذکور به عنوان یک اصل در قراردادها دیده می شود . حال با این اوصاف و به دلیل اینکه شرایط ایفای تعهد مورد تحقیق قرار گرفته است و همچنین اهمیتی که قانونگذار به مباحث فوق الذکر در ایفای به عهد قائل گردیده و نیز شناخت حقوق و قوانین کشور مصر در این خصوص ، سعی بر آن می شود که به ترتیب اهمیت و اشاره قانون مدنی ایران مورد بررسی قرار گیرد . تا این مباحث مهم که یکی از دغدغه های طرفین عقد بوده و در تعهدات به جد مورد توجه است پاسخ صحیحی داده شود و همچنین برخی از سوالات در این زمینه که از سوی حقوق دانان مورد کنکاش بوده است به نتیجه کافی رسیده شود . 2-5-1- مکان ایفای تعهد ماده 280 قانون مدنی درباره مکان ایفای تعهد چنین مقررمی دارد که : « انجام تعهد باید در محلی که عقد واقع شده بعمل آید مگر اینکه بین متعاملین قرارداد مخصوصی باشد یا عرف و عادت ترتیب دیگری اقتضای نماید. » قبل از ورود به نکات موجود در ماده مذکور ، شایان ذکر است که « همانگونه که مقتضای اطلاق عقد ، حال بودن آن و لزوم انجام تعهد در اولین فرصت ممکن است نسبت به مکان مورد تعهد نیز ، طبیعت عقد مقتضی است که در ایفای تعهد در محلی انجام شود که عقد صورت پذیرفته است . بنابراین عدم اشتراط مکان تسلیم لطمه ای به صحت عقد وارد نمی سازد . اما اگر عقد موجل باشد مانند معامله به شکل سلف یا نسیه واقع گردد همانگونه که باید زمان تادیه مضبوط و واضح هر جهالتی باشد مکان نیز باید مشخص و معین گردد به ویژه در مواردی که عدم تعیین محل ایفای تعهد موجب غرر شود .» ( باقری ، 1381 ، ص12) حال با توجه به این اوصاف ، نکات موجود در ماده مذکور مهم و غیر قابل انکار بوده و بیانگر برداشت های ذیل می باشد (صفایی ، 1351 ، ص257 ؛ عدل ، 1331 ، صص173 و 174 ؛ جعفری لنگرودی ، الف ، 1386 ،ص144 ) : 1- اگر در قرارداد مکان اجرای تعهد مشخص نشده ، محل انجام تعهد محل وقوع تعهد می باشد . «این قاعده در تعهداتی که موضوع آن تسلیم مال غیر منقول است اجرا نمی شود و مال غیر منقول باید در محل وقوع مال تسلیم شود . » (قاسم زاده ، 1385 ، ص189 ) . 2-  در صورتی که در قرارداد فی ما بین مکان دیگری به غیر از محل وقوع تعهد قید شده باشد با‌توجه به لزوم و احترام به آزادی قراردادها [63]  باید هم نیتی را گرامی دانست و به آن ملتزم بود . 3- در صورتی که در قرارداد مکان مشخص نشده باشد و همچنین در صورتی که محل وقوع قرارداد در مکانی همچون هواپیما یا مکانی که دو طرف در مسافرت و به ناچار قرارداد را خارج از اقامتگاه خود منعقد نموده باشند و موضوع تعهد نیز در آنجا نبوده باشد ، در این صورت طرفین می توانند در یک قرارداد جداگانه محل قرارداد را مشخص نمایند و الا « متعهد باید تعهد خود را در اقامتگاه خود یا محل وقوع  مال ایفا کند زیرا قدر متیقن و مسلم از تعهد قراردادی چنین اقتضاء دارد و ذمه او را باید نسبت به تعهد بیشتر و ایفا در مکان های دیگر بری دانست » (قاسم زاده ، 1385 ، صص 189 و 190) . 4- اگر هیچ یک از اقسام موارد فوق الذکر ، مکان ایفای تعهد را مشخص ننماید و یا در صورتی که برای هر دو نفر در تعیین مکان مشکلی بوجود آید ، عرف و عادت می تواند آخرین پاسخ و راه نمای تعیین مکان ایفای تعهد باشد (طاهری ، 1418ه ق ، ص153 ؛ امامی ، ص326 ) . مواردی که اشاره گردید با توجه به این نکته که « قوانین ما با عرف داد و ستد بازرگانی و گاه طبیعت امور سازگار نیست » (کاتوزیان ، 1379 ، ص348 ) فقط در جایی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که درباره قرارداد یا پیمان در محاکم قضایی دعوایی طرح نشده باشد و الا باید به شیوه ذیل که قانونگذار به تقسیم بندی و اشاره جداگانه پرداخته است عمل خواهد شد . 1- اگر موضوع مال منقول و متعهد شخص حقیقی باشد قانونگذار در ماده 13 قانون آئین دادرسی مدنی  چنین بیان می دارد : « در دعاوی بازرگانی و دعاوی راجع به اموال منقول که از عقود و قراردادها ناشی شده باشد ، خواهان می‌تواند به‌ دادگاهی رجوع کند که‌ عقد یا قرارداد در حوزه آن واقع شده است یا تعهد می‌بایست در آنجا انجام شود. » پس مکان قرارداد یا عقد در اولین نگاه ، محل طرح دعوا مشخص شده است و قانونگذار در صورتی که مکان قرارداد مشخص نشده باشد مکان اجرای تعهد یا قرارداد را محل طرح دعوا انتخاب نموده است . اما نباید فراموش کرد که قانونگذار ماده 13  قانون آئین دادرسی مدنی را اصل قرار نداده بلکه این ماده فرع بر ماده 11 همان قانون می باشد که در این ماده چنین می خوانیم « دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده ، در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد ، در صورتی که‌ در ایران محل سکونت موقت داشته باشد ، در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه در ایران اقامتگاه و یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال‌ غیرمنقول داشته باشد ، دعوا در دادگاهی اقامه می‌شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول  هم نداشته باشد ، خواهان در ‌دادگاه محل اقامتگاه خود ، اقامه دعوا خواهد کرد. » پس برای اینکه خواهان در دعاوی بازرگانی و مربوط به عقد و پیمان ها آسیب کمتری ببیند می تواند از این ارفاق قانونگذار بی بهره نماند و هر کدام را که به محل اقامت خود و دسترسی نزدیکتر می داند انتخاب نموده و طرح دعوا نماید . 2- اگر موضوع مال منقول و متعهد شخص حقوقی باشد قانونگذار در ماده 23 قانون آئین دادرسی‌مدنی چنین افزوده است « دعاوی ناشی از تعهدات شرکت در مقابل اشخاص خارج از شرکت ، در محلی که تعهد در آنجا واقع شده یا محلی که کالا باید در آنجا‌ تسلیم گردد یا جایی که پول باید پرداخت شود اقامه می شود . اگر شرکت دارای شعب متعدد در جاهای مختلف باشد دعاوی ناشی از تعهدات هر شعبه ‌یا اشخاص خارج باید در دادگاه محلی که شعبه طرف معامله در آن واقع است اقامه شود، مگر آنکه شعبه یاد شده برچیده شده باشد که در این‌ صورت نیز ‌دعاوی در مرکز اصلی شرکت اقامه خواهد شد. » نیز اصل را محل وقوع عقد یا تعهد می داند و در صورت مشخص نشدن محل وقوع ، محل تسلیم مبیع و ثمن دانسته است و هرگاه هیچ یک از این موارد مشخص نباشد ، قانونگذار در آن صورت محل وقوع شرکت ، اگر شعبه باعث ایجاد تعهد یا قرارداد باشد را محل طرح دعوا و در غیر اینصورت مرکز اصلی شرکت را مشخص می نماید . با توجه به متن ماده درصورتی که شخص حقوقی باشد ، ماده 11 ق . آ . د . م اعمال نمی شود و خواهان باید به ترتیب مشخص شده در ماده 23 قانون مذکور طرح دعوا نماید ودر انتها نتیجه مشترکی که بین دو شخص حقیقی و حقوقی وجود دارد این می‌باشد که آخرین مکان برای طرح دعوا محل اقامت خوانده دعوا می باشد و این با ماده 11 قانون مارالذکر برابری می کند . 3- اگر موضوع مال غیر منقول و متعهد اعم از شخص حقیقی و حقوقی باشد براساس ماده 12  قانون آئین دادرسی مدنی « دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول اعم از دعاوی مالکیت ، مزاحمت ، ممانعت از حق ، تصرف عدوانی و سایر حقوق راجع به آن در ‌دادگاهی اقامه می‌شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است ، اگرچه خوانده در آن حوزه مقیم نباشد. » و همچنین ماده 15 همان قانون « در صورتی‌که موضوع دعوا مربوط به مال منقول و غیرمنقول باشد ، در دادگاهی اقامه دعوا می‌شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع ‌است، به شرط آنکه دعوا در هر دو قسمت ، ناشی از یک منشاء باشد. » محل وقوع مال غیر منقول ، مکان طرح دعوا است و اگر موضوع قرارداد و تعهدی مال غیر منقول باشد و متعهد از اجرای مفاد تعهد یا قرارداد سرپیچی نماید خواهان باید به مکان وقوع مال غیر منقول رجوع نموده و طرح دعوا نماید . در خصوص مکان ایفای تعهد در حقوق مصر ، « اصل این است که به احترام اراده طرفین عقد مکانی را بدانیم که متعاقدین آن را تعیین می نمایند » ( الفضل ، 2006م ، ص 653 ) که در حقوق آن کشور[64]، بند اول ماده 347 بیان می دارد « 1- هرگاه موضوع تعهد شیئی معین و مشخص باشد تسلیم آن باید در محل وقوع آن شی در زمان ایجاد تعهد صورت گیرد مگر اینکه توافق یا قانون خلاف آن را مقرر کرده باشد . » پس معلوم می گردد در مورد مکان ایفای تعهد بین حقوق دو کشور تفاوتی وجود دارد . چرا که در حقوق کشورمان اصل بر این است که مکان ایفای تعهد محلی است که قرارداد در آنجا بسته شده است اما در حقوق این کشور مکان اصلی ایفای تعهد محلی است که مورد تادیه در آنجا وجود دارد اما در بند دوم همان ماده می بینیم « 2- در مورد سایر تعهدات ایفای تعهد در محل اقامت متعهد در زمان ایفا یا چنانچه تعهد مرتبط با کار متعهد باشد در محل کار او صورت خواهد گرفت » پس این مورد نیز با حقوق کشورمان در تضاد می باشد چرا که محل اقامتگاه مدیون در مقام ایفای تعهد در حقوق کشورمان مورد پذیرش صریح قرار نگرفته است مگر آنکه بین طرفین در قرارداد یا عرف ترتیب خاصی مقرر شده باشد . اما در حقوق کشور مصر این امر بخصوص در موردی که تعهد باید در محل اقامت یا محل کار متعهد باشد مورد قبول است . ( الفضل ، 2006 م ، ص 653 ) پس به این نتیجه می رسیم که در حقوق مصر درخصوص مکان ایفای تعهد سه محل وجود دارد : « الف-مکانی که مورد توافق طرفین عقد است

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:56:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم