شکل2- 2 مدل دوچان و پلومن،2000 دوچان و پلومن معتقدند ، که حرکت معنوی روبه رشد محیط کار ناشی از پی بردن به فرصت بیان جنبههای زیاد موجود زنده است و نه صرفاً توانایی انجام وظایف فیزیکی یا هوشی. محققان اظهار میدارند که معنویت در محیط سازمانی ظهور کرده است( دوچان و پلومن،2000) آنها رویکردی چندبعدی را به منظور بررسی معنویت در سازمان انتخاب نموده اند. آشموز و دوچان مدل سه سطحی را شناسایی نموده اند: سطح فردی، سطح واحدکار و سطح سازمانی. سطح فردی شامل سه جزء است، جزء اول ، زندگی غیر مادی که اشاره به دستیابی به امیدواری فرد، آگاهی وی از ارزشهای شخصی و توجه به معنویت دارد.از این نقطه نظر افراد به دنبال خلق معنا در کار میروند که نشان دهنده حس لذت و انرژی در کار است. جزء سوم سطح فردی در شرایط به هم پیوستگی است که نمایانگر بعد دوستی، عضویت و معاشرت توسعه معنویت است. سطح بعدی آشموز و دوچان ، سطح واحد کاری است که شامل دو جزء اصلی میشود: واحد کاری به مثابه اجتماع و ارزشهای مثبت واحد کاری. واحد کاری به مثابه اجتماع نشان دهنده حدودی است که واحد کاری تشویق میشود و کار انجام میدهد. ارزشهای مثبت واحد کاری نیز به میزان مشابهت و یکسانی ارزشها، اهداف و مأموریت واحدکاری و ارزشها و اهداف فرد اشاره دارد(دوچان و پلومن،2005). عامل سوم شناسایی شده ، سطح سازمانی است. یکی از مهمترین و اصلیترین اجزای این سطح ارزشهای سازمانی است، ادراک فرد از ارزشهای سازمانی. مدل توسعه یافته نشان میدهد که خود معنوی از طریق ابعاد وقلمروی متعدد است که زنده میماند. این ابعاد میتوانند یکدیگر را تقویت کنند و یا با هم در تضاد باشند. محیط کار معنوی را اکنون میتوان به عنوان محیط کاری تعریف کرد که تشخیص میدهد، کارکنان از زندگی غیر مادی برخوردارند که از طریق ابعاد زیادی همچون کار با معنا تغذیه میشود و همگی در متن جامعه کاری قرار گرفتهاند. این اجتماع (به زمینه کاری محدود میشود) از جمله همکاران، زیردستان و رؤسایی که گرچه ماهیت تنوع و احترام و ارزش قائل شدن برای هر فرد را تشخیص می دهند و آن را می پذیرند اما در ایدئولوژیها، سبک وشیوه زندگی یا اعتقادات شخصی که به آنها شخصیت و وجود میبخشد یکسان نیستند. با وجود این آنها میپذیرند که این ها چیزهایی هستند که ما را از یکدیگر مجزا و منحصر به فرد میسازد(دوچان وپلومن،2005). باید توجه داشت که مدل از پیکانهای دوسره میان تقریباً هر قسمت تشکیل میشود. آنها نشان دهنده این هستند که ما که هستیم؟(خود، با چرخه زندگی معنوی نشان داده شده). که ترکیب پیچیده ای از روابط میان تمام تجربیت گذشته و اکنون ماست. این پیکانهای دوسره همچنین نشان می دهند که اندازه و شکل قلمروهای ما از فردی به فرد دیگر تغییر می کند. یک شخص ممکن است تحت تأثیر خانوادهاش، میراث اخلاقی یا روابط شخصی محرمانه باشد. شخص دیگری ممکن است بیشتر تحت تأثیر باورها و اعتقادات شخصیش باشد، از اعتقادات مذهبیش تبعیت کند یا سایر اجتماعات معنوی. فردی دیگر ممکن است خود را وقف سازمان کند. کار آنها و سازمان ممکن است کاملاً به جای هم بکار بروند و آنچه را که نمیتوان به قدر کافی نشان داد این است که تعداد و تنوع برشهای مدل تقریباً نامحدود است(دوچان وپلومن،2005). مدل آلتمن این مدل مفهومی بیانگر این مطلب است که سازمان معنوی برخوردار از یک چرخه با فضیلت است. این مدل فرض می کند که جمع اصلی از افراد با گرایش و جهتگیری معنوی هستند که به سازمان میپیوندند(یا افرادی که معنویتشان را از طریق کارشان در سازمان بهبود و رشد می دهند). یک رخداد یا فرآیند سریع می تواند به مثابه یک نکته آغازین تشخیص داده شود و این امر منجر به بیان ارزشهای اعتقادی میشود. ارزشهای عملی (که سازمان آنها را اجرا می کند) به روشهای متفاوتی به منصه ظهور میرسد. مصنوعات فیزیکی (نظیر طرحریزی اداره) و همچنین روشهای کار کردن که ممکن است مشاهده شود(برای مثال مدیریت). رهبری کسب و کار از استانداردهای اخلاقی صریح پیروی می کند. یکی از این ارزشهای عملیاتی برتری یافتن در جامعه میباشد (برای مثال مسئولیت پاسخگویی اجتماعی شرکت). در یک سازمان معنوی ، تناسب قابل ملاحظهای میان ارزشهای اعتقادی و ارزشهای ملاحظه شده در عمل وجود دارد، روش کار کردن و رهبری کسب وکار در تعامل سازمان با ذینفعان خارجیش آشکار میشود، که ارزشهای فردی بیان شده توسط اعضا از یک سو و ارزشهای اعتقادی از سوی دیگر شکل دهنده تجربه اعضا خواهد بود و باعث بوجود آمدن ارزشها در عمل میشود که در یک تقویت دایرهای بهم میپیوندند(آلتمن،2008). 1-3–12 استراتژی نگهداشت منابع انسانی دنیای امروز دنیای سازمانهاست و نیروی انسانی باارزشترین منبع سازمانی محسوب میشود. منابع انسانی به سازمان معنا و مفهوم بخشیده و زمینههای تحقق اهداف سازمانی را فراهم میکند. امروز بیش از هر زمان دیگری مشخص شده است که رشد و توسعه سازمانها و در پی آن یک جامعه و کشور در گرو استفاده صحیح از نیروی انسانی است (رحمانپور و احمدی، 1370، 43). نیروی انسانی یکی از ورودیهای سیستم سازمانی میباشد. هرچه سازمان بتواند نیروی شایستهتری جذب کرده و بتواند از آن نگهداری و استفاده موثرتری نماید در رسیدن به اهدافش موفقتر و نسبت به رقبایش پیشتر است. رقابت سازمانها در کسب سود بیشتر و سهم بازار و … خلاصه نمیشود، بلکه همه این موارد معلول یک عامل مهمتر یعنی نیروی انسانی شایسته است و این نکتهای است که سازمانها بدان پی بردهاند و در جذب این نیروها رقابت میکنند و سعی میکنند آنها را نگه داشته و مانع از ترک خدمتشان شوند. نظام نگهداری منابع انسانی باعث میشود در دراز مدت گردش نیروی انسانی کم شده و به بهرهوری سازمان اضافه گردد. چه بسا در سازمانی با بهترین شیوههای استخدامی شایستهترین افراد برگزیده و به خدمت آن سازمان درآمده باشند (نظام جذب)، سپس با روشهای مختلف ارزیابی و آموزش (نظام بهسازی) موجبات افزایش بینش، مهارت و دانش این کارکنان فراهم شده باشد لیکن چنانچه در طول خدمت از آنها به نحو خوب و مطلوب نگهداری نشود یا در سازمانهای دیگر جاذبههای بیشتر و بهتری فراهم باشد، باعث میگردد آن افراد بهویژه افراد خبره به راحتی سازمان مزبور را ترک کرده و جذب آن سازمانها شوند و در نتیجه زحمات، تلاشها و هزینههای مربوط به استخدام، تربیت و تجهیز نیروی انسانی و سرمایهگذاری روی افراد به هدر میرود. (کاظمی، :1661372). نگهداری نیروی انسانی شامل ابعاد پیچیده احساسی، غریزی و ذاتی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی که بیانگر ابعاد مادی و معنوی انسان است مورد توجه بوده که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: 1- مواردی که بیشتر در رابطه با تندرستی و حفظ سلامت جسمی کارکنان است از جمله اقدامات بهداشتی ، ایمنی و حفاظتی، تربیت بدنی، خدمات درمانی و نظیر اینها. 2- مواردی که تقویت کننده روحیه و حفظ شئون انسانی کارکنان میگردد که این عوامل عمدتاً جنبه روانی معنوی، ارزشی و اعتقادی دارند(میرسپاسی،1380). موضوع جبران خدمات به عنوان ارضاکننده نیازهای اولیه و نقش آن در ارضای نیازهای معنوی و ثانوی وبه عنوان یکی از عوامل نگهدارنده( بهداشت روانی) در حفظ روحیه و بالاخص به عنوان یک نیروی انگیزشی در انگیزش نیروی انسانی موجود مطرح است. در یک سیستم نگه داشت نیروى انسانى منسجم، اهداف کارکنان با اهداف سازمان هم سو بوده و دیگر کارکنان به فکر دغدغه هاى جانبى خود نیستند و تمامى تلاش خود را جهت پیشبرد اهداف خود که هم سو با اهداف سازمان است انجام خواهند داد. نقش حقوق و مزایا و سیستم جبران خدمات در جذب کارکنان با کفایت در سازمان انکارناپذیر مى باشد(حسینیان و همکاران،1390). یکی از وظایف مهمی که مدیران منابع انسانی جهت اداره کارکنان با آن مواجه میباشند طرح برقراری نظام جبران خدمات کارا است. این نظام که به منظورهای متفاوتی طراحی میگردد، هدف عمده اش ارائه حقوق و دستمزد منصفانه، تعادل در پرداختها، مزایا و پاداش برای همه کارکنان در یک بازار رقابتی است، به گونهای که سازمان را در نگهداری نیروهای موثر خود موفق نشان دهد )سیدجوادین،1373 (. 2-1-3-2حفظ و نگهداشت منابع انسانى حفظ و نگهداشت کارکنان فرآیند طراحی برنامه هاى بهداشت و ایمنی و ارائه خدمات رفاهی را تحلیل مى نماید) سیدجوادین،.(1373:611 نگهدارى به مفهوم جلوگیرى از ترک خدمت
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 11:33:00 ق.ظ ]
|