کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




مراد از قول زور، دروغ است و اصحاب ما (امامیه) روایت کرده‌اند که غنا و سایر سخنان ناحق که انسان را مشغول می‌سازد، داخل در تحت مفهوم قول زور می‌باشد.[91] شیخ طبرسی می‌گوید: قول زور، یعنی کذب و دروغ…… و اصحاب ما (امامیه) روایت کرده‌اند که غنا و هر سخن لهوی و بازدارنده از یاد خدا، از مصادیق «قول زور» می‌باشد[92] تفسیر نمونه، در توضیح مفهوم «قول زور» می‌گوید: بعضی از مفسران، این را اشاره به کیفیت «لبیک» گفتن مشرکان در مراسم حج در جاهلیت دانسته‌اند زیرا آن‌ها«لبیک» را که آیینه تمام نمای توحید و یگانه پرستی است آن چنان تحریف کرده بودند که مشتمل برزننده ترین تعبیرات شرکت آلوده شده بود می‌گفتند: «لبیک لاشریک لک، الاشریکا هولک! تمکه و ماملک: دعوتت را اجابت کردیم و به سویت آمدیم، ای خدای که شریکی نداری، جز شریکی که مخصوص توست، تو مالک او و هر چه او را در اختیار دارد هستی». این جمله قطعاً سخنی باطل و بیهوده بوده و مصداق قول زور است که در اصل به معنای سخن دروغ و باطل و خارج از حداعتدال می‌باشد. با این حال توجه آیه به اعمال مشرکان در عصر جاهلیت در مراسم حج مانع از کلی بودن مفهوم آن، که پرهیز از هرگونه بست در هر شکل و صورت و پرهیز از هر گفتار باطل به هر نوع و کیفیت است نمی‌باشد.[93] لذا در بعضی از روایات «اوثان» تفسیر به «شطرنج» (نوعی از قمار) و «قول زور» تفسیر به خوانندگی حرام(غنا) و «شهادت به باطل» شده است که در واقع از قبیل بیان بعضی از افراد این کلی می‌باشد نه به معنای انحصار مفهوم آیه در خصوص این امور. با توجه به مطالب مذکور می‌توان گفت «قول زور» به هر گفتار و کردار باطل شامل می‌شود و مصادیق فراوان دارد که غنا و موسیقی نیز از مصادیق آن شمرده می‌شود.                 فصل دوم: نظریه حرمت موسیقی و غنا و بررسی دلایل آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 03:05:00 ب.ظ ]





درخشان ترین دوره تاریخی موسیقی ملی ایران مربوط به دوره ساسانیان است. خنیاگران و نوازندگان دور معبد آتش جمع می‌شدند و روزی 5 دفعه گات‌ها و سرودهای مذهبی دیگر که از کتاب اوستا انتخاب می‌شد آهنگ می‌خواندند ولی اوج موسیقی در زمان خسرو پرویز می‌باشد. شهرت بزم‌ها و رزم‌های او که همراه با ساز و سرود بوده است در داستانها و تاریخ‌های مربوط به آن زمان فراوان آمده، بطوریکه تنها برای شکار به قول فردوسی دو هزار خواننده و نوازنده او را همراه می‌کردند. 3- ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود درباره جایگاه موسیقی در دربار سلاطین ایران و چگونگی نفوذ آن میان اعراب می‌نویسد: پارسیان به موسیقی میلی فراوان داشتند، در زمان بهرام گور چند نفر موسیقی دان از هندوستان به ایران آمدند و بازار مجالسی خوشگذرانی شاهان ساسانی را رواج دادند بند دوم: موسیقی در میان اعراب پیش از اسلام اما در خصوص اعراب پیش از اسلام اخباری که به ما رسیده موید این حکایت است که با موسیقی و دیگر هنرها آشنا نبودند و تنها چیزی که از عرب جاهل در آن زمان‌ها یاد می‌شود به تبحر داشتن آنها در زمینه شعر و ساختن قطعات منظوم می‌باشد. این اعراب بادیه نشین و چادرنشین در هنگام کوچشان از این سو به آن سو آوازهایی می‌خواندند که غالباً برای تهییج و تحریک شترها بوده که اصطلاحاً به آن حداء( یا حدی) می‌گفتند. که در بخش های بعدی از آن سخن به میان می‌آوریم. بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که عرب قبل از اسلام چیز خاص از موسیقی نمی‌دانست. اما پس از ظهور اسلام و با گسترش چشمگیر آن در اقصا نقاط جهان و آشنا شدن اعراب با فرهنگ و آداب ممالک دیگر علوم و فنون زیادی در بین آنان رایج گردید. از جمله این فنون هنر موسیقی است که به خاطر زیبایی و لطافتت و به قول معروف سحر آمیز بودنش بیش از سائرفنون جایگاه خود را در میان اعراب و همچنین خلفاء مختلف بازیافت و کم‌کم با ترجمه آثار پهلوی و یونانی به زبان عربی فن موسیقی میان اعراب و سپس مسلمانان نفوذ کرد. صاحب تاریخ الحکماء موسوم به نزهه الارواح می‌نویسد: وقتی عبدالله بن زبیر برای ترمیم خانه کعبه، گروهی از کارگران ایرانی با خود به حجاز برد، در هنگام ساختن خانه یکی از کارگران عرب بنام عبدالله مسجح ملاحظه کرد که ایرانیان آوازی جذاب و دلنشین می‌خوانند، مجذوب آهنگ و نوای آنان شد و تصمیم گرفت تا فن موسیقی را فراگیرد سپس به ایران و روم سفر کرد و پس از تحصیل این فن به سرزمین خود بازگشت و این فن را در میان مسلمین انتشار داد. اما چه سود که پس از مدتی چهره این هنر پاک و زیبا به وسیله خلفای فاسد و آلوده اموی و عباسی به یک چهره کریه و ناپسند تبدیل شد و وسیله‌ی شد برای خوشگذرانی، میگساری، رقص، و هرزگی خلفای دربار و همچنین متعاقب آن وسیله‌ای برای به فساد کشاندن و انحطاط و انحراف جامعه بشری. زنان خواننده که اغلب از کنیزان بودند جرات یافتند که به آسانی مجالس بزم و سرود و میگساری خلفای بنی امیه را رونق بخشند و در مکان مخصوص بنام تالار یا باشگاه آواز خوانان به اجرای برنامه بپردازند. مسعودی می نویسد: «قاضی مدینه کنیزی داشت آواز خوان و چنان غناء می‌خواند که هوش و حواس قاضی را می‌برد این مسئله به گوش عمربن عبدالعزیز می‌رسد و از آن زن می‌خواهد که بخواند در حین آواز خواندن خلیفه به شدت طربناک می‌شود و سه بار تقاضای تکرار و از نکوهش خود اظهار ندامت می‌کند. دربار خلفای عباسی نیز بسیار آلوده تر از محافل اموی بود موسیقی دانان در بعد نظری و عملی پیشرفت شایانی کرده بودند و هر یک با لحن‌ها (ملودی) و نغمه‌ها و مقامات ایقاعی(ریتمیک) مختلفی به اجرای موسیقی سازی و آوازی می‌پرداختند. خوانندگان مخنث (زن نما) کنیزان خوش صدا (مغنیه ) و غلامان با آوازها و حرکات موزون رقص محافل آنان را تزئین می‌کردند. با توسعه روابط عباسیان و ایرانیان پای ایرانیان هنرمند به دربار گشوده شده ابراهیم موصلی (ایرانی) اعجاب درباریان را برانگیخت. وی که پس از هارون داعیه خلافت را در سر می‌پروراند سرانجام به دام مامون افتاد، دعبل خزاعی شاعر نامور مسلمان که همواره مخالفت خود را باحکام عباسی در قالب شعر بیان می‌کرد خطاب به ابراهیم موصلی نوشت: از خلیفه شدن کسی که بربط ایرانی را قرآن خود قرار داده چه سودی بر می‌خیزد همچنین احمدبن عبدریه اندلس‌ صاحب عقدالفرید می‌نویسد: روزی ابراهیم موصلی برای هارون موسیقی اجرا کرد. خلیفه به شدت طربناک شد(فاسخصه الطراب) بطوریکه در مقابل ابراهیم دوزانو زد و پشیانی او را بوسید و سه هزار درهم به او جایزه داد. در عصر عباسیان موسیقی توسط ابراهیم موصلی و پسرش اسحاق به نقطه اوج خود رسید. ابراهیم موسیقی غناء را از استادان ایرانی فرا گرفت و مجالس عیش و نوش و هرزگی مهدی بن منصور عباسی و هارون الرشید را به اوج ابتذال کشاند. پسرش که ادیب و فقیه نیز بود به کرات در مجالس خلفا حاضر می‌شد و زخمه برعود می‌افکند. از اسناد تاریخی بر می‌آید که موسیقی و نوازندگی برای غیر دربار ممنوع بود و حکومت از آن ممانعت می‌کرد، علت این عمل شاید این بوده که حکام عباسی برای عوام قریبی مردم چنین اقداماتی را اعمال می‌کردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ب.ظ ]





و علامه مجلسی در حق الیقین بین علماء شیعه نفی خلاف کرده، مقدس اردبیلی در شرح ارشاد ادعای اجماع نموده و بعضی مشایخ معاصر، طبق ظاهر عبارات آنها، حکایت اجماع کرده‌اند و ظاهراً اجماع آنها جنبه تحقیق دارد(نه صرفاً نقل اجماع باشد).[155] 3- مرحوم علامه مجلس در «حق الیقین» می‌گوید: «میان علمای شیعه، در حرمت استعمال آلات موسیقی، مانند طنبور و عود و نای و دف (دایره) و امثال اینها خلافی وجود ندارد. اما در کبیره بودن اینها خلاف است و کسی که غناء (آواز لهوی) را کبیره داند، اینها را به طریق اولی کبیره می‌داند. و بعضی از علما دف بی سنج را در عروسی و ختنه سوری تجویز کرده‌اند، و بعضی مطلقاً حرام می‌دانند و این احوط است» [156] 4- صاحب مفتاح الکرامه می گوید: «من چهل تا کتاب مطالعه کردم و در این چهل کتاب اجماعی در مساله غیر از این چند تا نیافتم اما در هر حال مساله (حرمت آلات موسیقی) اجماعی است»[157]. 5- صاحب جواهر می‌گوید: «در اینکه عود و سنج و دیگر آلات موسیقی (لهوی) حرام است، خلافی نیست. یعنی نوازنده و شنونده‌اش را فاسق می‌گرداند، بلکه هر دو نوع اجماع (محصل و منقول) براین معنا وجود دارد»[158] 6- شیخ طوسی در «خلاف» کتاب الشهادات مساله 55 می‌فرماید: «غناء حرام است اعم از اینکه در صوت خواننده باشد یا آهنگ نی، یا سازهای زهی مثل عودها و طنبورها ورودها و غیر اینها، و اما دایره زدن در عروسیها و ختنه سوریها مکروه است. و شافعی گفته، صوت خواننده و نی مکروه است و منعی ندارد و نواختن تارها کلا حرام است و دایره زدن در ختنه سوریها و عروسیها مباح می‌باشد..).[159]   نتیجه یکی از معانی اجماع اتفاق نظر است، اتفاق نظر علمای اسلام یا علمای شیعه درباره حکم شرعی است. اجماع نزد اهل سنت در کنار کتاب و سنت دلیلی مستقل محسوب می‌شود ولی در فقه شیعه اجماع دلیل مستقلی نیست و تنها در صورتی اعتبار دارد که کشف از قول یا فعل یا تقریر معصوم باشد با توجه به این مطالب اجماع در حرمت موسیقی و غناء نمی‌تواند دلیل مستقلی باشد بلکه فایده اجماع این است که تایید دلالت آیه و روایت می‌باشد یعنی همه فقهای شیعه در فهم معنای آیه یا روایت اتفاق نظر دارند و می‌تواند دلیل محکمی بر حرمت و غنا و موسیقی به حساب آید. فصل سوم: بررسی نظریه حلیت موسیقی و غناء و فروعات و احکام آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ب.ظ ]





سماع از دید دیگر: یعنی استماع موسیقی و خواندن آواز و شعر و ترانه است. رسمی که اواخر قرن سوم هجری در محافل صوفیه سکری در همه جا برگزار می‌شده است. در این آئین صوفیان با خواندن غزل و استماع موسیقی به پایکوبی و دست افشانی می‌پرداختند. اما از دیدگاه مولوی جلال الدین محمد بلخی وسیله‌ای است برای راه یابی به ژرفای وجود، او آن هنگامی که نمی‌توانسته است معانی بلند خویش را قالب الفاظ محدود بریزد به دلو معنوی و سماع و موسیقی پناه می‌برد. مولوی سماع را برون از هر دو جهان می‌داند و کسانی را که به سماع می‌پردازند نیز بیرون از دو جهان می‌داند. اوزبان سماع را تنها زبان مشترک بین اقوام گوناگون می‌داند ترک و رومی و عرب گر عاشق است هم زبان اوست این بانگ صواب[84] از دیدگاه مولانا سماع نباید از متن روحانی خارج شود اینگونه سماع را سماع راست می‌گویند اگر سما با مقصودی دیگری باشد و برای ارضای صرف امیال جنسی و شهوانی مورد استفاده سوء قرار بگیرد. و نا اهلان و جاهلان بخواهند آنرا وسیله‌ای برای مطالعه غیر روحانی قرار دهند نکوهش می‌کند[85]   گفتار هفتم: ترجیع لغویین گفته‌اند: ترجیع، یعنی گردانیدن آواز، نغمه زدن در آواز،[86] باز گرداندن آواز در حلق است[87] در موسیقی ایرانی اگر خواننده بدون تلفظ حرف و کلام، نغمه یا نغمه‌هایی را در حرکتی از حرکات الفباء تغنی کند، بدان تحریر یا غلت دادن صدا می‌گویند. پس مراد از ترجیع همان چیزی است که مردم ما به آن چهچه می‌گویند و گویا این فن از اختصاصات موسیقی ایرانی بوده که در میان اعراب نیز رواج پیدا کرده است. ابن منظور می‌گوید: ترجیع یعنی غلطاندن صدا در گلو به هنگام قرائت قرآن یا اذان یا غناء یا سرود و یا غیر آن[88]     گفتار هشتم: حداء «حداء» بروزن «دعا» سرودی است که شتربان ها می‌خوانند تا شترها تندتر بروند.[89] برخی از علماء حداء را از حرمت غنا استثنا کرده‌اند و برای اثبات آن به روایاتی استدلال نموده‌اند، در این صورت حداء از موضوع غنا خارج بوده و حکم حرمت شامل آن نمی‌گردد، ولی اگر حداء را به گونه‌ای بخوانند که غنا باشد، دلیل معتبری بر استثنای آن در دست نیست، از این رو حکم حرمت شامل آن نیز می‌گردد.[90]   گفتار نهم: قول زور قرآن کریم می‌فرماید: واجتنبوا قول الزور شیخ طوسی می‌گوید: (واجتنبوا قول الزور) یعنی الکذب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ب.ظ ]





به عنوان مثال اگر انسانها قصد شکار داشتند آواز مخصوص شکارچیان و هنگام کارهای بدنی آوازهای هماهنگ با حرکت بدنی و ریتم آن خصوصاً در کارهای گروهی سر می‌دادند و یا وقتی عازم جنگ می‌شدند سرودها و آوازهای جنگی می‌خواندند و در مراسم مذهبی و یا در برابر نیروهای ماوراء الطبیعه و جلوگیری از مصائب آوازهایی می‌خواندند همین طور در مواقع پیروز بر دشمن برداشت محصول و سوگ عزیزان خود از کلمات و اصوات حنجری خود استفاده می‌کردند. لذا براثر رشد تدریجی و گذشت زمان به جز حنجره‌های خود قابلیت صداسازی اشیائی که او را احاطه کرده بود درک و کشف کرد و به تدریج به فکر ساختن آلات موسیقی ساده و ابتدایی افتاد پس از گذشت قرن‌ها انسانها آموختند که با بهره جستن از کلمات و وقایع و حوادث را در قالب شعر و اصوات موزون ریخته و آنها را در دهان به دهان منتقل و حفظ کنند که موسیقی و ترانه‌های «فولکلور»[14] نمونه‌ای از این احساس بشر بوده است. بنا به نقل رسائل اخوان الصفا[15] فن موسیقی و فنون دیگر را حکیمان الهی به حکمت و درایت خود پدید آوردند و سپس آن را به دیگران تعلیم دادند و بعد هم برای جهانیان به میراث گذاشتند. گویند فیثاغورث فیلسوف و ریاضیدان نامی، بر طبق مکاشفه‌ای به چگونگی موسیقی افلاک آسمانی آشنا شد و بر طبق آن، موسیقی زمینی را بوجود آورد. انگیزه پدید آورندگان موسیقی این بوده است که: زمانی که حکمای الهی این پدیده را بوجود آوردند، مردم به ستاره شناسی گرایش داشتند و براین بینش و اعتقاد بودند که ستارگان در حوادث جهان و خوبیها و بدیها و سعادتها و شقاوتها دخالت دارند. از راه ستاره شناسی این مسئله شایع شد که هر سال وقایع بدی در انتظار آنهاست. به این جهت از کارهای روزمره دلسرد شدند و دست از کار کشیدند و زندگانی آنها رو به اختلال رفت. لذا برای سرگرم کردن و بر طرف کردن یاس و ناامیدی از آنها حکمای الهی این فن را بوجود آوردند تا با بکارگیری آن، مردم را سرگرم و از آنچه که فکرشان را مشغول کرده بود، منصرف نمایند، ولی این پدیده در راستای زمان دستخوش تحولات کمی و کیفی و فراز و نشیب بود و چون مردمان دارای اغراض گوناگون بودند، هر یک این وسیله را در مورد غرض خاص خود به کار گرفتند و در نتیجه انواع گوناگون و مختلفی از موسیقی غنایی پدید آمد. برخی آن را در فرح و شادی و برخی دیگر در غم و خون و اندوه بکار می گرفتند و الهیون و دارندگان نوامیس الهی قبل از اسلام آن را در بیوت عبادت و مراکز به کار گرفتند. سپس آنان در پدید آوردن این فن و هنر جز صلاح و اصلاح مردم غرض دیگری نداشتند ولی این وسیله در بستر زمان مورد سوء استفاده سلاطین و اشراف قرار گرفت و آن را در مسیر فساد و افساد قرار داده و از سر تکامل خارج نمودند[16] فیثاغورث حکیم می‌نویسد: هنگام تاجگذاری داریوش سیصد و شصت زن آواز خوان به شمار روزهای سال (بعنوان جمع همخوان) روانه مرکز و همگی با آهنگ غنایی هم آواز شدند.[17] همین شیوه در ایران باستان هنگام نشستها و جشن و سرور رایج بود. در زمان ساسانیان هر روز خوانندگان و نوازندگان دور معبد آتش جمع می‌شدند و سرودهایی را که از اوستا بر می‌گزیدند با آهنگ و نغمه غنایی می‌خواندند. اوج موسیقی غنایی در زمان خسرو پرویز بود و بنا به نقل مورخین زمانی که به شکار می‌رفت دو هزار خواننده و نوازنده او راه همراهی می‌کردند. شاهان ساسانی گاه برای نواختن یک قطعه کوتاه پولهای زیادی می‌دادند. با پدیدار شدن اسلام و مخالفت آن با موسیقی غنایی متداول بین اهل گناه، که وسیله فساد و انحراف جامعه بود، این نوع موسیقی از گسترش و پیشرفت باز ایستاد و در قوس نزول قرار گرفت. فقط موسیقی غنایی پسندیده در اشعاری که دارای مضمون پسندیده بود در مجالی عروسی و آواز شتربانان برای تنظیم سیر شتران و رجز خوانیها و نوحه سراییها حفظ شد و قسم ناپسندان روبه رکود رفت. کم‌کم موسیقی در مسیر مطلوب و هدف اصلی و پسندیده خود قرار گرفت یعنی جامع ارزشها و جنبه‌های مثبت و مانع از ضدارزشها و جنبه منفی گردیده با پدیدار شدن شیوه نوین که براساس غرض صحیح و متمایز از الحان اهل فسوق و شیوه‌های باطل انجام می‌شد، مردم مسلمان از آن استقبال کردند و گرایش مردم بسوی موسیقی غنایی فاسد و سرودهای مشتمل برالفاظ باطل آهنگهای مهیج شهوانی سد شد. و باروی کارآمدن امویان دوباره جایگاه ناپسندی یافت. و یا آمیخته شدن آن با امور حرام و معاصی، روح مردم دیندار را از آن متنفر کرد. و همچنین ابن عباس به یزید که بیشتر اوقات را با زنان خواننده ورقاص می‌گذراند پرخاش و مذمت و نگوهش کرد[18]زنان خواننده که بیشتر از کنیزان بوده‌اند نشستهای بزم و میگساری امویان را رونق می‌بخشیدند و هر روز در مکان ویژه به اجرای برنامه می‌پرداختند ولی باروی کارآمدن عباسیان، موسیقی غنایی مبتذل بطور گسترده‌تری رواج پیدا کرد موسیقی‌دانان هر یک با لحنها (ملودی)و آهنگها(نت‌ها)و مقامات ایقاعی (ریتمیک) گوناگونی به اجرای موسیقی می‌پرداختند و با خوانندگی و رقص، مجالس آنها را گرم می‌کردند[19] شیوه ناپسند آنها در امر موسیقی غنایی تا پیش از پدید آمدن نظام اسلامی استمرار داشت. با پیدایش حکومت اسلامی اسلوب و روش ناپسند آن دوباره در قوس نزول قرار گرفت و در مدت بسیار کمی جایگاه شایسته خود را یافت و در مسیر مطلوب و تکامل قرار گرفت و مفاهیم بلند دینی و مذهبی و اخلاقی، عرفانی و اجتماعی، تربیتی و فرهنگی را دارا شد نخستین کسی که در مدینه منوره اشعار را با آهنگ غنایی و با وسیله موسیقی(طبل) خوانده شخصی بود به نام عیسی فرزند عبدالله دارای کینه ابوعبدالمنعم و لقب طویس او در فن موسیقی غنایی و دف زدن از مشهورترین افراد در آن عصر بود و علاوه براین در علم تاریخ و اسناب مردم کم نظیر بود. او در سال 11 هجری در مدینه منوره متولد شد و در آن شهر مقدس زندگی کرد و تا ایام مروان بن حکم در آنجا می‌زیست و سپس به سویدا که شهری است در شمال مدینه هجرت نمود و در آنجا به زندگی خود ادامه داد، تا اینکه در سال 92 هجری بدرود حیات گفت و در همانجا مدفون گشت. و بنا به نقل بعضی از عرفا موسیقی صیقل روح است و نفس را رقیق و لطیف می‌کند و مقوی شور و شوق و طلب سالک صادق است.[20]   گفتارسوم: پیشینه تاریخی موسیقی در اقوام و ملل گوناگون (ایران، اعراب، یونان) بند اول: موسیقی در ایران هنر موسیقی در سرزمین پهناور و هنر پرور ایران یکی از قدیمی ترین هنرها به شمار می‌آید که تاریخچه درست و حقیقی آن را شاید بطور دقیق نتوان تخمین زد ولی با توجه به مستندات و مدارک موجود از بعضی از کتیبه‌ها و دست نوشته‌ها در اعصار مختلف بتوان تا حدودی به زمان آشنایی ایرانیان به موسیقی اذعان کرد که به نمونه‌هایی از این مدارک اشاره می‌شود. 1- طبق مدارک موجود در شاهنامه فردوسی که مطالب آن از خدای نامه‌ها نقل شده و همچنین کائاها موسیقی به ویژه دسته جمعی (ارکستر) از کهن ترین زمان تاریخی در ایران برقرار بود فیثاغورث حکیم در سفرنامه خود می‌نویسد که هنگام تاج گذاری داریوش 360 زن جوان به شماره روزهای سال روانه پایتخت شدند و همگی با نغمه و آهنگ هم آواز گردیدند. و همین خبر موید آن است که جشن و سرود ملی ایرانیان همواره همراه با سرود و موسیقی دسته جمعی بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم