به عنوان مثال اگر انسانها قصد شکار داشتند آواز مخصوص شکارچیان و هنگام کارهای بدنی آوازهای هماهنگ با حرکت بدنی و ریتم آن خصوصاً در کارهای گروهی سر میدادند و یا وقتی عازم جنگ میشدند سرودها و آوازهای جنگی میخواندند و در مراسم مذهبی و یا در برابر نیروهای ماوراء الطبیعه و جلوگیری از مصائب آوازهایی میخواندند همین طور در مواقع پیروز بر دشمن برداشت محصول و سوگ عزیزان خود از کلمات و اصوات حنجری خود استفاده میکردند. لذا براثر رشد تدریجی و گذشت زمان به جز حنجرههای خود قابلیت صداسازی اشیائی که او را احاطه کرده بود درک و کشف کرد و به تدریج به فکر ساختن آلات موسیقی ساده و ابتدایی افتاد پس از گذشت قرنها انسانها آموختند که با بهره جستن از کلمات و وقایع و حوادث را در قالب شعر و اصوات موزون ریخته و آنها را در دهان به دهان منتقل و حفظ کنند که موسیقی و ترانههای «فولکلور»[14] نمونهای از این احساس بشر بوده است. بنا به نقل رسائل اخوان الصفا[15] فن موسیقی و فنون دیگر را حکیمان الهی به حکمت و درایت خود پدید آوردند و سپس آن را به دیگران تعلیم دادند و بعد هم برای جهانیان به میراث گذاشتند. گویند فیثاغورث فیلسوف و ریاضیدان نامی، بر طبق مکاشفهای به چگونگی موسیقی افلاک آسمانی آشنا شد و بر طبق آن، موسیقی زمینی را بوجود آورد. انگیزه پدید آورندگان موسیقی این بوده است که: زمانی که حکمای الهی این پدیده را بوجود آوردند، مردم به ستاره شناسی گرایش داشتند و براین بینش و اعتقاد بودند که ستارگان در حوادث جهان و خوبیها و بدیها و سعادتها و شقاوتها دخالت دارند. از راه ستاره شناسی این مسئله شایع شد که هر سال وقایع بدی در انتظار آنهاست. به این جهت از کارهای روزمره دلسرد شدند و دست از کار کشیدند و زندگانی آنها رو به اختلال رفت. لذا برای سرگرم کردن و بر طرف کردن یاس و ناامیدی از آنها حکمای الهی این فن را بوجود آوردند تا با بکارگیری آن، مردم را سرگرم و از آنچه که فکرشان را مشغول کرده بود، منصرف نمایند، ولی این پدیده در راستای زمان دستخوش تحولات کمی و کیفی و فراز و نشیب بود و چون مردمان دارای اغراض گوناگون بودند، هر یک این وسیله را در مورد غرض خاص خود به کار گرفتند و در نتیجه انواع گوناگون و مختلفی از موسیقی غنایی پدید آمد. برخی آن را در فرح و شادی و برخی دیگر در غم و خون و اندوه بکار می گرفتند و الهیون و دارندگان نوامیس الهی قبل از اسلام آن را در بیوت عبادت و مراکز به کار گرفتند. سپس آنان در پدید آوردن این فن و هنر جز صلاح و اصلاح مردم غرض دیگری نداشتند ولی این وسیله در بستر زمان مورد سوء استفاده سلاطین و اشراف قرار گرفت و آن را در مسیر فساد و افساد قرار داده و از سر تکامل خارج نمودند[16] فیثاغورث حکیم مینویسد: هنگام تاجگذاری داریوش سیصد و شصت زن آواز خوان به شمار روزهای سال (بعنوان جمع همخوان) روانه مرکز و همگی با آهنگ غنایی هم آواز شدند.[17] همین شیوه در ایران باستان هنگام نشستها و جشن و سرور رایج بود. در زمان ساسانیان هر روز خوانندگان و نوازندگان دور معبد آتش جمع میشدند و سرودهایی را که از اوستا بر میگزیدند با آهنگ و نغمه غنایی میخواندند. اوج موسیقی غنایی در زمان خسرو پرویز بود و بنا به نقل مورخین زمانی که به شکار میرفت دو هزار خواننده و نوازنده او راه همراهی میکردند. شاهان ساسانی گاه برای نواختن یک قطعه کوتاه پولهای زیادی میدادند. با پدیدار شدن اسلام و مخالفت آن با موسیقی غنایی متداول بین اهل گناه، که وسیله فساد و انحراف جامعه بود، این نوع موسیقی از گسترش و پیشرفت باز ایستاد و در قوس نزول قرار گرفت. فقط موسیقی غنایی پسندیده در اشعاری که دارای مضمون پسندیده بود در مجالی عروسی و آواز شتربانان برای تنظیم سیر شتران و رجز خوانیها و نوحه سراییها حفظ شد و قسم ناپسندان روبه رکود رفت. کمکم موسیقی در مسیر مطلوب و هدف اصلی و پسندیده خود قرار گرفت یعنی جامع ارزشها و جنبههای مثبت و مانع از ضدارزشها و جنبه منفی گردیده با پدیدار شدن شیوه نوین که براساس غرض صحیح و متمایز از الحان اهل فسوق و شیوههای باطل انجام میشد، مردم مسلمان از آن استقبال کردند و گرایش مردم بسوی موسیقی غنایی فاسد و سرودهای مشتمل برالفاظ باطل آهنگهای مهیج شهوانی سد شد. و باروی کارآمدن امویان دوباره جایگاه ناپسندی یافت. و یا آمیخته شدن آن با امور حرام و معاصی، روح مردم دیندار را از آن متنفر کرد. و همچنین ابن عباس به یزید که بیشتر اوقات را با زنان خواننده ورقاص میگذراند پرخاش و مذمت و نگوهش کرد[18]زنان خواننده که بیشتر از کنیزان بودهاند نشستهای بزم و میگساری امویان را رونق میبخشیدند و هر روز در مکان ویژه به اجرای برنامه میپرداختند ولی باروی کارآمدن عباسیان، موسیقی غنایی مبتذل بطور گستردهتری رواج پیدا کرد موسیقیدانان هر یک با لحنها (ملودی)و آهنگها(نتها)و مقامات ایقاعی (ریتمیک) گوناگونی به اجرای موسیقی میپرداختند و با خوانندگی و رقص، مجالس آنها را گرم میکردند[19] شیوه ناپسند آنها در امر موسیقی غنایی تا پیش از پدید آمدن نظام اسلامی استمرار داشت. با پیدایش حکومت اسلامی اسلوب و روش ناپسند آن دوباره در قوس نزول قرار گرفت و در مدت بسیار کمی جایگاه شایسته خود را یافت و در مسیر مطلوب و تکامل قرار گرفت و مفاهیم بلند دینی و مذهبی و اخلاقی، عرفانی و اجتماعی، تربیتی و فرهنگی را دارا شد نخستین کسی که در مدینه منوره اشعار را با آهنگ غنایی و با وسیله موسیقی(طبل) خوانده شخصی بود به نام عیسی فرزند عبدالله دارای کینه ابوعبدالمنعم و لقب طویس او در فن موسیقی غنایی و دف زدن از مشهورترین افراد در آن عصر بود و علاوه براین در علم تاریخ و اسناب مردم کم نظیر بود. او در سال 11 هجری در مدینه منوره متولد شد و در آن شهر مقدس زندگی کرد و تا ایام مروان بن حکم در آنجا میزیست و سپس به سویدا که شهری است در شمال مدینه هجرت نمود و در آنجا به زندگی خود ادامه داد، تا اینکه در سال 92 هجری بدرود حیات گفت و در همانجا مدفون گشت. و بنا به نقل بعضی از عرفا موسیقی صیقل روح است و نفس را رقیق و لطیف میکند و مقوی شور و شوق و طلب سالک صادق است.[20] گفتارسوم: پیشینه تاریخی موسیقی در اقوام و ملل گوناگون (ایران، اعراب، یونان) بند اول: موسیقی در ایران هنر موسیقی در سرزمین پهناور و هنر پرور ایران یکی از قدیمی ترین هنرها به شمار میآید که تاریخچه درست و حقیقی آن را شاید بطور دقیق نتوان تخمین زد ولی با توجه به مستندات و مدارک موجود از بعضی از کتیبهها و دست نوشتهها در اعصار مختلف بتوان تا حدودی به زمان آشنایی ایرانیان به موسیقی اذعان کرد که به نمونههایی از این مدارک اشاره میشود. 1- طبق مدارک موجود در شاهنامه فردوسی که مطالب آن از خدای نامهها نقل شده و همچنین کائاها موسیقی به ویژه دسته جمعی (ارکستر) از کهن ترین زمان تاریخی در ایران برقرار بود فیثاغورث حکیم در سفرنامه خود مینویسد که هنگام تاج گذاری داریوش 360 زن جوان به شماره روزهای سال روانه پایتخت شدند و همگی با نغمه و آهنگ هم آواز گردیدند. و همین خبر موید آن است که جشن و سرود ملی ایرانیان همواره همراه با سرود و موسیقی دسته جمعی بوده است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت