دیدگاه های نظری:. 14
نظریه تحلیل روانی:. 15
نظریه رفتاری:. 15
درمان:. 16
اضطراب چیست و به چه حالتی اطلاق می گردد؟. 16
ترس از مدرسه در کودکان. 18
دیدگاه روان تحلیلی. 18
دیدگاه های رفتاری. 19
درمان. 20
عوامل موثر بر اضطراب امتحان:. 21
الف: خانواده. 22
ب: مدرسه. 22
فصل سوم
روش پژوهش
روش پژوهش. 23
جامعه پژوهش. 23
ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات. 23
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل اطلاعات
گردآوری اطلاعات (شواهد2). 24
تجزیه وتحلیل سوالات. 24
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات. 26
تجزیه و تحلیل داده ها:. 26
خلاصه یافته های اولیه:. 27
ویژگی راه های پیشنهادی برای تغییر:. 27
چگونگی اجرای راه جدید:. 27
گرد آوری اطلاعات (شواهد 2):. 27
چگونگی ارزیابی راه حل جدید:. 28
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادوات و راهکارها
نتیجه گیری. 32
پیشنهادات. 34
پیوست ها. 35
منابع. 37
بهبود راه های غلبه بر ترس دانش آموز پایه اول از محیط مدرسه
مقدمه
چطور ممکن است کسی دوست داشته باشد به جای کودکی باشد که مطیع است ، خجالتی وترسوست.خود را ضعیفتر از همگنانش می بیند ، دریافته است که درست مثل خورشید که هر شب غروب می کند و آسمان تاریک می شود و جهان به سیاهی ، دل مردگی و شبح آلودگی می گراید ، بدون آنکه امیدی روشن و وعده ای دلگرم کننده را کسی بتواند در دلش دوباره پیدا کند به طور منظم و ثابت هر هفته ، پنج بار مجبور است به زندان تیره و آهنی بیفتد ،جایی که اطرافش را کسانی گرفته اند که به نظر نمی رسد او را دوست داشته باشند و با حضور کسی که از او کارهای خارج از توانش می خواهد.
از آن جایی که بچه ها نمی توانند چگونگی احساساتشان را بیان کنند و نمی توانند بگویند چه چیزی آن ها را آشفته کرده است اغلب احساسشان را از طریق غیر معمول مثل پرخاشگری یا اضطراب بیان می کنند و باز از آن جایی که صلاحیت تحصیلی بزرگ ترین مسولیت و تکلیفی است که ما بر دوش کودکان می گذاریم به همین دلیل عدم موفقیت در مدرسه – مانند تب کردن بچه – یک فوریت می باشد و نشانه ی آن است که عیبی در کار است و باید هر چه زودتر اقداماتی برای کشف علت و برطرف کردن آن انجام داد.(مصطفی مدنی.1381.ص584).
مسلما کسی را نمی توان یافت که در طول عمر خود دچار اضطراب نگردیده باشد.همه ی ما به طور حتم احساس ناخوشایند ترس و تشویش را حداقل یک بار در زندگی تجربه کرده ایم.در آن حالت هیجانی قدرت تفکر ، تصمیم گیری و عمل از ما سلب می گردد و به شخص ناتوانی تبدیل می شویم که تنها به دنبال راه حلی برای فرار از آن حالت هستیم.(مهدی دهستانی.1390.ص162).
حال تصور کنید ، این حالت چقدر می تواند برای کودک خردسال عذاب آور و غیر قابل تحمل باشد و چه پیامدهایی می تواند برای او به دنبال داشته باشد.
شاید ما به عنوان معلم نتوانیم ظهور این حالت را در دانش آموزانمان پیشگیری کنیم.اما می توانیم در تعدیل ان ، کاهش صدمات و پیامدهای اثراتش بر یادگیری و تا اندازه ای رفع آن موثر باشیم.
فصل اول
کلیات
این فصل به بیان مسئله ای اختصاص یافته است که شاید نگرانی شمار زیادی از والدین و معلمین را فراهم آورده است.
ترس و اضطراب حضور در مدرسه و کلاس در سال اول تحصیل خصوصا در روزهای اولیه اگر چه ممکن است عادی تلقی گردد اما اگر ادامه یابد و به راهبردهای معمول که معمولا در برخورد با اینگونه بچه ها ،بچه هایی که به سبب وابستگی زیاد به مادر یا . در روزهای اولیه شروع مدرسه در سال اول تحصیل دارای اضطراب و بی قراری می گردند ، کارساز هستند جواب ندهند.باید به آن ، اگر نشود گفت بیماری ، به عنوان یک مانع نگاه کرد و در سبب رفع آن برآمد.
بنابراین سعی کرده ام مسئله ی موجود را به وضوح و روشنی توصیف نمایم.اگر چه نتایج حاصله قابل تعمیم نیست اما تا حدودی می تواند برای وضعیت های مشابه قابل استناد باشد.
توصیف وضعیت موجود وتشخیص مسئله
محل اقدام: پوشینه بافت
مالکیت: دولتی
دوره تحصیلی: ابتدایی
جنسیت: دخترانه
در کلاس پایه اول ابتدایی ، دانش آموز پایه اول در هنگام حضور در کلاس ، دچار اضطراب و ترس می گردد و همین امر علاوه بر هم زدن نظم کلاس ، سبب اختلال در یادگیری وی نیز گردیده است.
دانش آموز نامبرده ، هنگام حضور در کلاس و یا هنگام پاسخ گفتن به سوال اعم از درسی و غیر درسی ، صحبت با معلم خود و دیگر اولیای مدرسه و حتی هنگام صحبت با هم کلاسی های خود دچار اضطراب می شود بطوری که از آمدن به مدرسه خودداری می کند.
گردآوری اطلاعات (شواهد1)
ترس و اضطراب ناشی از حضور در کلاس به خوبی در رفتار نامبرده مشهود بود.آن چنان که سبب هراس وی از مدرسه شده بود.
اغلب به بهانه های مختلف غیبت می نمود و همین امر سبب عقب ماندگی وی از درس می شد. حتی هنگام حضور در کلاس هم نه تنها نمی توانست برای یادگیری تمرکز نماید ،برای فعالیت های لذت بخشی چون هنر و ورزش،که اغلب دانش آموزان دوست داشته و با شوق و علاقه به آن می پردازند ،هیچگونه انگیزه و شوقی نشان نمی داد و برای زنگ آخر و رفتن به خانه بیقراری می کرد.
پرسش های پژوهش
[سه شنبه 1398-12-06] [ 02:45:00 ب.ظ ]
|