1.3.11کارآفرینی و توسعه نقش اقتصادی بخش خصوصی در ایران
درآمدسازان اقتصاد جامعه چهار گروهاند (کیوساکی، 1383). دسته اول شغل کارمندی را برگزیده و ترجیح میدهند که از یک درآمد مطمئن و دائمی (هرچند کمتر از دیگران) بهرهمند باشند. عدهای دیگر تمایل دارند رئیس خود بوده و زیر بار دستورات دیگری نروند. این گروه خویشتنفرما میشوند؛ عدهای دیگر ضمن اینکه به شدت بر حفظ استقلال خود تاکید دارند به دنبال راه انداختن کسب و کاری بزرگترند. این افراد بدون آنکه کسب سود را هدف قرار دهند در موقعیتهای سودده شروع به فعالیت میکنند. این افراد، درآمد بیشتری از دوگروه پیشین خواهند داشت اما ریسک درآمدی آنها نیز بیشتر است. دسته چهارمی هم هستند که در هیچ کدام از گروههای ذکر شده جای نمیگیرند. این افراد، کسانی هستند که خود به دنبال درآمد نمیروند، بلکه سرمایهشان برای آنها درآمد میآورد. این افراد معمولاً سرمایه لازم برای فعالیت گروه دوم و سوم را فراهم میکنند و در ازای آن در قسمتی از سود شریک میشوند. گروه دوم و سوم یک ویژگی خاص دارند که آنها را از دیگر افراد جامعه متمایز می کند. این ویژگی یک نیروی ویژه است که آنها را به راهاندازی یک کسب و کار جدید هدایت میکند. بدون وجود این نیروی ویژه امکان تحقق تولید به شکل امروزی آن ممکن نبود. زیرا حتی با وجود همه عوامل تولید مثل نیروی کار (که عرضهکنندگان آن، گروه کارمندان هستند) و سرمایه (که از طرف سرمایهداران تأمین میشود)، باید نیرویی وجود داشته باشد که با تحمل ریسکهای بزرگ مالی و زمانی، این عوامل تولید را به هم پیوند داده و ضمن اینکه برای دیگران ثروت میآفریند، به خلق محصولی ارزشمند بپردازد. این نیروی ویژه همان است که در ادبیات امروز اقتصاد و مدیریت، کارآفرینی نام دارد. به خاطر نقش اساسی این نیروست که ادعا میکنیم بدون کارآفرینی تولید صورت نمیگیرد. در کشور ما همواره پس از بیان غنای منابع طبیعی کشور، ایراد گرفته میشود که چرا با وجود انبوه فرصتها و منابع خدادادی، رشد اقتصادی کشور پایین است. ادعای ما این است که نه تنها ایران از منابع و فرصتها سرشار است بلکه همواره ایدههای نوین و سودآوری نیز برای فعالیت در اقتصاد وجود داشته است. اما این زنجیره برای اینکه به تولید منجر شود، از فقدان یک عنصر مهم رنج میبرد. این عنصر مهم، موتور محرک صنعت ملی است و اهمیت آن به حدی است که آن را مهندسی پیشرفت صنعتی نام نهادهاند. این عامل که به ارزشمندسازی میپردازد، “کارآفرینی”نام دارد.
1.3.12 ابعاد فرهنگی- اجتماعی و انواع فعالیت کارآفرینی
وقتی کارآفرینی را یک نیروی درونی فردی تعریف کنیم که ابعاد اخلاقی از اصول اولیه آن هستند. ناگزیر جوانب فرهنگی- اجتماعیِ موضوع رنگ بیشتری میگیرد. مثلا در یک جامعه که دید ریسکگریزی ترویج میشود، نمیتوان انتظار داشت کارآفرینان زیادی سر برآورند. در نتیجه رشد اقتصادی نیزاندک است. یک فرهنگ کارآفرین، شامل عناصر زیر است:
- حمایت از خلاقیت و نوآوری
- گسترش نگاه جسورانه: تمایل و قابلیت مدیریت ریسک
- باور به امکان تغییر و بهبود، با تلاش فراوان
- باور به امکان شناخت واقعیات
- پذیرش مسئولیت تصمیم توسط تصمیمگیرندگان
در یک جامعه، بسته به فرهنگ کارآفرینی سطوح شکل گیری فعالیت کارآفرینی میتواند بسیار پیشرفته یا ساده باشد. این فعالیت میتواند در سطوح ساده از یک بنگاه به سبک زندگی، تا یک شرکت بنیادی، یک شرکت با پتانسیل بالا و یا در بالاترین نوع خود، فعالیت کارآفرینی غزالها باشد (هیسریچ و…، 1383: 16).
1.3.13مراحل شکلگیری حرکت کارآفرینی
متغیرهای عمده و متغیرهای کاتالیزور فرآیند تصمیمگیری برای کارآفرینی، به معنی ترک کار فعلی و تصمیم برای تبدیل شدن به یک کارآفرین است. شکلگیری یک حرکت کارآفرینی نیازمند وجود سه دسته از علتهاست. دسته اول علتها شامل پیشزمینههای لازم برای شکلگیری نیروی کارآفرینی مثل استعداد، تحصیلات و… است. این متغیرها را متغیرهای پیشزمینه برای تصمیمگیری در مورد کارآفرین شدن مینامیم. دسته دوم باعث میشوند، انگیزه درونی کارآفرین در جهت حرکت کارآفرینی تغییر جهت دهد و میتواند شامل اخبار خوش (مثل یافتن یک شریک یا راهنما) و یا اخبار بد (مثل اخراج از کار) باشد. این متغیرها را متغرهای محرک فرآیند کارآفرینی مینامیم. و نهایتاً دسته سوم از این علل، منابع و فرصتهای لازم برای حرکت را فراهم میکنند و متغیرهای فعالکننده نام دارند. (قیاسی، 1385). این عوامل باعث میشوند تا کارآفرینی به عنوان “ایدهای خوب” برای ادامه زندگی مطرح شود. هنگامی که این سه دسته از شرایط کنار هم جمع شوند، یک حرکت کارآفرینی شکل خواهد گرفت. شدت و حرارت یک حرکت کارآفرینی بیشتر ناشی از دو گروه اول است و گروه سوم تنها به عنوان شرط لازم مطرح است. زیرا در موارد بسیار خاصی، حتی در صورت نبودن متغیرهای فعالکننده و باوجود موانع بسیار بر سر راه کارآفرینی، متغیرهای پیشزمینه و محرکِ بسیار قوی میتوانند یک حرکت کارآفرینی پرحرارت را شکل دهند که خود برای رفع موانع اقدام می کند. پیامدها و آثار جانبی مثبت مترتب بر توسعه کارآفرینی آموزش و توسعه فرهنگ کارآفرینی نه تنها برای فردِ کارآفرین ایجاد مطلوبیت و رضایت خاطر میکند، بلکه منافع اجتماعی گستردهای نیز دارد. برخی از این منافع عبارتند از:
[سه شنبه 1398-12-13] [ 08:13:00 ب.ظ ]
|