کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 





مرور زمان ازمسائل عقلی است که وجودآن درهرسیستم حقوقی، موجب ایجاددقت ونظم درامررسیدگی می شود. ارتباط مستقیم پدیده ی مرور زمان با نظم عمومی ایجاب می کندکه این تاسیس حقوقی زمانی مطرح گرددکه هیات حاکمه ی وقت از اجرای آن حمایت نماید. قاعده ی مرور زمان در شکل کنونی آن، معلول رشد فزاینده ی جمعیت وانبوه دعاوی درمراجع قضایی وماهیت متنوع وپیچیده ی مسائل حقوقی ودر نتیجه روند رسیدگی به آنها است که خود متاثر از روابط اجتماعی و فناوری جدید است که نظم جدیدی را درساختار نظام قضایی طلب می کند. اصل مرور زمان درفقه وحقوق به وضوح به فلسفه ای اشاره می کند، که تحول روابط اجتماعی درگذر زمان برآن بنانهاده شده است. به عبارت دیگر،فقه اگربخواهد درگذرپرشتاب روابط جدیداز جمله تراکم دعاوی درست ومتقن گذرکند، نمی تواندراهی بی اعتنا به وضعیت روابط اجتماعی برگزیند واز پاسخگویی دقیق به موضوع مهمی هم چون  «مرور زمان »سرباز زند.مرورزمان نهادحمایتی است، برای حفظ حقوق متهمین ویامجرمینی که به هردلیل ممکن، تعقیب یارسیدگی وصدورحکم درموردآنهاویااجرای حکم قطعی صادره ازدادگاه ممنوع گشته وباشمول مرورزمان وصف مجرمانه ی مجازات منتفی می شود.در پیش بینی این نهاد،قانونگذارهدف خاصی رادنبال می کندکه می توانددربازپروری مجرمین موثرباشدومخصوصا تعقیب یارسیدگی واجرای مجازات پس ازسالهامرهمی برتالم جامعه وبزه دیده نمی باشدولذادردی ازجامعه دوانمی کند. بیان مسأله : مرور زمان اصولامسئله حقوقی است که درمرحله ی رسیدگی به دعوا وصدورحکم مطرح می شود، از این جهت مسئله ی مرور زمان ماهیتا یکی از مباحث مهم آیین دادرسی کیفری است. مرور زمان در اصطلاح فقها ،عبارت است از« منع استماع دعوا بعد از این که در مدت معلومی ترک شده باشد.» مرور زمان در لغت به معنای «سپری شدن و گذشت زمان »است. تعریف اصطلاحی مرور زمان از نظر( دکترآشوری )«:مرور زمان عبارت است ازگذشتن مدتی که پس از آن دیدگاه قانونی اعلام شکایت یا تعقیب و تحقیق و رسیدگی به دعوای عمومی و سرانجام اجرای مجازات امکان پذیر نیست.» در رابطه با مرور زمان اصول و قواعد فقهی مربوطه که موجود است از جمله: قاعده ی اعراض، قاعده ی اسقاط، قاعده ی ابراء، قاعده ی حیازت، قاعده ی حکم حکومتی، قاعده ی ظاهرحال، قاعده ی استحسان، قاعده ی عقلی ضرورت حفظ نظام اجتماعی. حل وفصل دعاوی ورفع اختلافات دربین افراد جامعه تدوین قواعد ومقرراتی را ایجاب می نمایدکه هراجتماع مترقی ناگزیراز قبول وپذیرش آن است واز این رو، این امرتوجه به مسئله ی مرور زمان را حائز اهمیت می نماید. سوالات تحقیق: سوال اصلی: ا.آیا مرور زمان در قانون جدید  شامل مجازات های بازدارنده وتعزیری می شود؟ 2.آیا مرور زمان با قواعد فقهی وحقوقی سازگار است ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 06:37:00 ب.ظ ]





 

  • بهره‌برداری از ارقام ثبت شده بدون کسب مجوزهای قانونی از اشخاص حقیقی و حقوقی که رقم یاد شده به نام آن‌ها ثبت گردیده است.
  • تولید و تکثیر بذر و نهال برای عرضه به بازار بدون کسب گواهی مؤسسه،

  دو بند (الف) و (د) ماده‌ی 7 این قانون در رابطه با حقوق مالکیت صنعتی است که در ادامه به این دو رفتار مجرمانه اشاره می‌کنیم.  

مبحث نخست: ثبت و معرفی ارقام ثبت شده دیگری به نام خود

یکی از مصادیق رفتار مجرمانه در ماده‌ی 7 قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 24/9/1382، ثبت و معرفی ارقام ثبت شده متعلق به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر به نام خود است که در بند الف این ماده بیان گردیده است. ثبت طبق بند 9 ماده یک آیین‌نامه ذکر شده عبارت است از تأیید حق مالکیت معنوی و اعطای امتیاز انحصاری بهره‌برداری اقتصادی به اصلاح کننده‌ رقم. چنانچه رقم گیاهی شرایط مقرر در ماده‌ی 3 این قانون را داشته باشد ثبت می‌شود که از این لحظه هر اقدامی نسبت به ارقام ثبت شده باید با رضایت و تجویز دارنده حق باشد. بر همین اساس است که ماده 31 آیین‌نامه اجرایی قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 15/11/1386 مقرر می‌دارد: «صادر کننده باید مجوز کتبی را از صاحب امتیاز رقم ثبت شده یا قائم مقام قانونی وی برای صدور بذر، نهال یا مواد رویشی قابل تکثیر مورد نظر اخذ نماید.» در ادامه به بررسی ارکان جرم می‌پردازیم.

گفتار نخست: بررسی ارکان جرم

عنصر قانونی جرم مورد بحث، بند الف ماده‌ی 7 قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 24/9/1382 است و همانطور که بیان شد بر اساس آن ثبت و معرفی ارقام ثبت شده و متعلق دیگری به نام خود جرم محسوب می‌شود رفتار فیزیکی جرم مورد بحث ثبت و معرفی است که نسبت به ارقام ثبت شده متعلق به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگری انجام می‌دهد. “و” عطفی که میان دو رفتار ثبت و معرفی است، نشان می‌دهد که بند الف ماده‌ی 7 یک جرم مرکب است. جرم مرکب جرمی است که از دو یا چند رفتار فیزیکی شکل گرفته است. در اینجا نیز ثبت و معرفی باید با هم انجام شوند تا جرم واقع گردد وگرنه انجام هر یک به تنهایی برای کیفر مرتکب کافی نیست. به نظر می‌رسد صحیح آن بود که میان این دو رفتار “یا” به کار برده می‌شد، زیرا صرف ثبت رقم ثبت شده و دیگری اقدامی سرزنش پذیر است. همچنانکه معرفی ارقام ثبت شده دیگری به نام خود به تنهایی قابلیت سرزنش پذیری دارد. با این حال با توجه به تعبیر “ارقام ثبت شده” در بند الف ماده‌ی 7 قانون فوق، مرتکب برای بار دوم ارقام گیاهی را به ثبت می‌رساند و پس از ثبت آن‌ها را با نام خود معرفی می‌کند. حال اگر تنها به ثبت رقم ثبت شده دیگری اقدام کند. عملش را نمی‌توان جرم دانست. هم چنین اگر یک نفر به نام خود ثبت کند و دیگری آن را معرفی کند به نظر می‌رسد که جرمی واقع نشده است. زیرا هر دو رفتار فیزیکی توسط شخص که رقم ثبت شده به نامش ثبت گردیده، انجام نشده، در نتیجه جرمی نیز واقع نگردیده است. لازم به ذکر است که اگر چه مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال از ثبت ارقام گیاهی که فاقد وصف تازگی است خودداری می‌کند و از ارتکاب جرم جلوگیری می‌کند ولی با توجه به احتمال عدم توجه کافی مرجع ثبت ممکن است رقم گیاهی متعلق به غیر برای بار دوم ثبت شود، لذا ارتکاب این بزه ممکن می‌گردد. موضوع جرم در بند الف ماده 7 قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 24/9/1382 رقم ثبت شده متعلق به اشخاص حقیقی و حقوقی است. بنابراین فرقی نمی‌کند ارقام گیاهی از آن شخص حقیقی باشد یا حقوقی غیردولتی یا حقوقی دولتی، از جهت رکن روانی، مرتکب باید عمد در ثبت و معرفی داشته باشد. هر دو رفتار باید آگاهانه باشد. همچنین مرتکب باید علم داشته باشد که ارقام گیاهی متعلق به دیگری است و قبلاً نیز به ثبت رسیده است. لازم است که این علم هم در زمان ثبت و هم در زمان معرفی وجود داشته باشد و چنانچه ثبت بدون آگاهی باشد ولی در زمان معرفی مرتکب بداند که ارقام گیاهی متعلق به دیگری است که ثبت رسیده است، به جهت اینکه در جرایم مرکب باید مرتکب به همه اجزای رفتار فیزیکی علم داشته باشد، جرم محقق نشده است. رفتار مجرمانه مورد بحث دارای سوء‌نیت خاص نیست، یعنی صرف قصد ثبت و معرفی کافی است و قصد نتیجه خاصی توسط قانون پیش بینی نشده است.

گفتار دوم: مجازات

مجازات جرم ثبت و معرفی ارقام ثبت شده دیگری در تبصره ماده‌ی 7 قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 24/9/1382 بیان شده است. براساس تبصره مذکور: «مراجع قضایی کشور مکلفند براساس شکایت مؤسسه و سایر اشخاص ذی‌نفع و گزارش کارشناسی مؤسسه یا سایر مؤسسات هم‌تراز به موضوع رسیدگی نموده و در صورت احراز تخلف مرتکبین را به پرداخت جزای نقدی معادل یک الی سه برابر ضرر و زیان وارده و هم چنین به پرداخت ضرر و زیان وارده به شاکی به نرخ زمان صدور حکم محکوم نماید. » بر ماده‌ی 7 قانون ثبت ارقام گیاهی و کنترل و گواهی بذر و نهال مصوب 24/9/1382 این ایراد وارد است که مجازات جرم موضوع ماده، در تبصره آمده است در حالیکه پیش‌بینی جرم و مجازات معمولاً در ماده صورت می‌گیرد، علاوه براین به کارگیری واژه تخلف به جای جرم است که گویی از دید قانونگذار اعمالی که در این ماده آمده‌اند در اندازه جرم نیستند. گذشته از این‌ها مجازات پیش‌بینی شده در ماده نیز چندان متناسب با بزه ارتکابی که بیانگر سوء‌نیت مسلم مرتکب در ارتکاب آن می‌باشد، نیست و بهتر بود در کنار جزای نقدی مقرر، مجازات حبس نیز پیش‌بینی می‌نمود.      

مبحث دوم: بهره‌برداری غیرمجاز ارقام ثبت شده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:37:00 ب.ظ ]





بند4: قلمرو جرایم،کلیه ساکنان کشور را شامل می شود.در صورتی که تخلفات اداری تنها خاص کارمندان اداری است. بند5: مجازات پیش بینی شده در قوانین کیفری شدید است در حالی که مجازات های انضباطی خفیف بوده و تنها شامل حالات استخدام می شود به همین سبب آیین دادرسی جرایم،از تشریفات زیادی برخوردار است. بند6: قواعد و اصول معمول در حقوق جزا عینا در مورد قواعد انضباطی و اداری اجرا می شود مثلا  اصل قانونی بودن جرم در حقوق اداری وجود ندارد و هر عملی که خلاف شئون کارمند باشد قابل مجازات است و این اعمال از قبل قابل پیش بینی نیستند و نمی توان همه ی آنها را تعیین و توصیف نمود. بند7: موضوع مقررات انضباطی مثل جرایم انضباطی نیست بنابراین ممکن است عملی در یک اداره تخلف به حساب آید ولی در اداره دیگر نه. بند8: اعتبار قضیه مختومه در مقررات انضباطی جاری نیست بنابراین کسی که از نظر اتهام اخذ رشوه در دادگاه تبرئه شده ممکن است به علت ارتکاب همان عمل در دادگاه انضباطی محکوم شود و چون ارتکاب جرم مستلزم احراز عناصر وشرایطی است مثلا کسی که برای انجام عملی قرار گرفتن رشوه را گذاشته،از لحاظ انضباطی قابل مجازات  است در صورتی که مرتکب جرم نشده است. بند9: احکام صادره برای تخلفات اداری از طرف دادگاه های اداری بر خلاف احکام قضائی در دیوان عدالت اداری قابل شکایت  و منحصرا از لحاظ شکلی قابل رسیدگی است. بند10: اختلاف از جهت جنبه های عام و خاص  آنها پدیده جنایی برهم زننده نظم عمومی بوده و لذا محدوده حقوق جزا شامل کلیه کسانی که ساکن کشور هستند، می شود. لذا مدعی العمومی  به نمایندگی از سوی جامعه ی مرتکبان  جرایم را تحت پیگرد قرار می دهد. لیکن دادستان اداری و نظامی به نمایندگی از همان جمعیت وکانون ونه به نمایندگی از جامعه  تعقیب و تنبیه متخلف را تقاضا می کند. بند11: اختلاف از جهت مرجع رسیدگی:   مرجع رسیدگی در امور کیفری پدیده جنایی، دادگاه کیفری بوده که طبق قانون تشکیل  یافته و اداره می شوند. لیکن مجازات های اداری در محل اداری تشکیل یافته و تابع قوانین خاص می باشند . بند12: اختلاف از جهت عنصر قانونی در جرایم تعیینی به وسیله قانون گذارمعمولا عناصر مجرمانه دقیقا تعریف می گردد. در حالی که تعریف تخلفات  انظباطی به  صراحت و تنجیز پدیده جنایی وجود ندارد و این تعریف معمولا به بخش نامه سپرده شده است. 1-15- آثار ناشی از جرم اداری در جامعه همان طور که عوامل بوجود آورنده جرم (فساد) در جامعه از گستره بالایی برخوردار است، آثار و نتایج ناشی از جرم (فساد) در جامعه نیز بسیار گسترده است.فساد همچون غده ای سرطانی است که آسیب های بسیاری بر جامعه وکشور وارد می آورد. صدمه زدن بر اعتماد مردم نسبت به حکومت  ممانعت از ثبات سیاسی و اقتصادی  و پیوستگی اجتماعی و ممانعت از توسعه اقتصادی  کشور از طریق تخریب رقابت سالم  در بازار از جمله این موارد هستند. علاوه بر آنچه اشاره شد می توان موارد زیر را  به عنوان آثار ناشی از وجود جرم  اداری در جامعه نام برد. بند 1: زائل کردن حکومت اداری مطلوب و دموکراسی بند2: تخریب مشروعیت و حاکمیت قانون بند3:کاهش احترام به قانون بند4: از بین رفتن شفافیت و حساب پس دهی بند 5: کاهش فرصت های سالم پیشرفت برای افراد، موسسات و سازمان ها بند6:افزایش هزینه زندگی مردم همچون افزایش  قیمت ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]





همه ی فقیهان امامیه، عقل را منبع ومرجع استنباط احکام شرعی می دانند. در واقع مناقشات اخباریون در این باره ناظر به قلمرو وحجیت دلیل عقلی وعدم اعتقاد به دلیل عقلی گمان آور بوده ا ست. (خراسانی ،1417 ،ص707) اگر حجیت سنت واجماع ریشه در قرآن دارد، عقل نیز منبعی مستقل ومکمل وحی به شمار می آید، به طوری که می توان گفت شریعت ازدومشرب اصلی عقل ووحی سیراب می شود. یکی از قواعد فقهی عقلی، قاعده ی ضرورت حفظ نظام اجتماعی است. به این قاعده بارها وبارها صریحا یا تلویحا استناد شده است، وفقها احکام متعدد شرعی را از آن استنباط کرده اند. قرار ندادن حدومرز زمانی برای مدعیان جهت طرح وپیگیری ادعای خود، به بی ثباتی روابط حقوقی افراد در جامعه، دشوار کردن امر رسیدگی به دعاوی، به دلیل کهنه شدن وازبین رفتن ادله ی اثبات دعوا، برهم خوردن کار مدیریت، سازماندهی وبرنامه ریزی رسیدگی به دعاوی،واختلال نظام می انجامد. در نتیجه، عقل حکم می کند که جهت حفظ نظام اجتماعی، دعاوی افراد، پس از گذشت مدت زمان معین ومعقول وعدم مطالبه وپیگیری از سوی مدعی واهمال او در دادگاه استماع نگردد. هم چنین عقل حکم می کند که به دلیل مذکور، اماره ی اعراض واسقاط وبسیاری دیگر از اماره های مهم به وسیله حکومت منضبط وتعریف شود وبه صورت اماره ی قانونی درآید تا پیشاپیش، چگونگی تحقق اماره ها برای همگان روشن باشد وجامعه تکلیف خودرا بداند ودچار سرگردانی وبی انضباطی نشود. برخی از استدلال های فقها در این باب وموارداستنادآنها به قاعده ی مذکوربه شرح زیراست : که از آن جمله وجوب عصمت امام (ص)، وجوب نبوت، وجوب کفایی ادای شهادت وقبول آن، افتا، قضاوت، اجرای احکام شرعی، تجارت، تعلیم وتعلم علم فقه وجهاد، اعتبار قاعده ی ید، اعتبارقاعده ی «من ملک شیئا ملک اقرار به»، ولایت فقها در عصر غیبت کبرا، ضرورت پرداختن به امور حسبیه، ارائه تعریف معقول از عدالت فردی، مشروط بودن حق الماره به اندک بودن عابران، جواز گرفتن اجرت جهت انجام واجبات، در عدم جوازمزاحمت برای فقیه متصرف در امور حکومت از سوی فقها دیگر، اصل صحت، نفی وجوب احتیاط مطلق در شبهات حکمیه وموضوعیه، اخبار متصرف (ذی الید) به طهارت، حرمت وسواس، ضرورت تعزیر مجرم. موارد مذکور، تنها بخشی از احکامی است که فقها با استناد به قاعده  ی عقلی ضرورت حفظ نظام زندگی بشر، اعم از فردی و اجتماعی، به آن دست یافته اند. هیچ شبهه ای نسبت به حجیت واعتباراستدلال مذکور، یعنی قاعده حفظ نظام در بین فقها، اعم از قدماومتاخرین وجود ندارد؛حتی برخی از فقهارسالت علم فقه را ایجادانتظام در زندگی دنیوی واخروی دانسته اند.(آبی ،1408،ج1، ،ص7)کشف واقع وتسلیم حق به صاحب اصلی، یک هدف اصلی قضاوت است، ولی این امر تنها هدف قاضی نیست واصولا تاکید مطلق برآن به نوعی سرگردانی، بیداری دعاوی ومخاصمات مزمن ودیرینه ودر نتیجه بی ثباتی وعدم انتظام در روابط اجتماعی می انجامد. به همین دلیل، هم در نظام های غیر دینی وعرفی، وهم درنظام قضایی اسلامی،هدف دیگری رابرای قاضی تعریف کرده اندوآن ضرورت فصل خصومت وپایان بخشیدن به دعاوی است، براین مهم در منابع ومتون فقهی به طور صریح وضمنی تاکید فروان شده است. تعیین ادله ی اثباتی مشخص برای دعاوی مختلف وملزم کردن قاضی به پیروی متعبدانه از آنها، حتی اگر از نظر او در دعوای مشخص فاقد واقع نمایی واطمینان بخشی باشد،می تواند کارکردی در این جهت داشته باشد : یعنی شارع برای تحقق هدف کشف واقع، مرزهای نوعی تعریف کرده است که در صورت به پایان رسیدن آن هاوعدم کشف واقع به وسیله ی قاضی، هدف دوم را فدای هدف اول نمی کند، براین مقصود بارها ازسوی فقها تاکید شده است. پذیرش قاعده ی قرعه که هیچ گونه کاشفیتی از واقع نداردوصرفا کارکرد آن پایان بخشیدن به منازعه است، بهترین شاهد براین مدعا است. (کریمی قمی، 1420ق،ج4 ،ص60) 3-2-8-1.موارداستنادی فقها به قاعده ی عقلی ضرورت حفظ نظام اجتماعی: فقها در موارد متعددی به طور مشخص به این اصل استناد کرده اند؛ از جمله در مورد اعتبار مرجحات باب تعارض روایات(انصاری،1415ق،ج4 ،ص60)لزوم ترجیح حکم قضایی. یک مجتهد در هنگام تعارض احکام آنها،(عراقی،1410ق،ج4،ص191) لزوم مراجعه به اهل خبره در حل وفصل دعاوی ولزوم صدور حکم قاضی طبق یکی از روایات متعارض وعدم امکان صدور حکم به تخییر. مبنای اصرار ورزیدن برفصل خصومت، حتی اگر قاضی واقع را کشف وصاحب واقعی حق را شناسایی نکرده باشد، هیچ چیزی غیر از رعایت مصالح عمومی ونظام اجتماعی وبه طور مشخص تثبیت روابط حقوقی افراد نیست. بنابراین قاضی نمی تواند برای مدت طولانی به دلیل عدم احراز واقع، رسیدگی به دعوا را به تاخیر اندازد وناگزیر باید درمدت معقول وبراساس دلایل از پیش معین شده ومتعارف، به دعوا رسیدگی کند. در غیر این صورت نظام وروابط اجتماعی دچار بی ثباتی وبی نظمی خواهد شد. بهترین دلیل برمغایر بودن چنین رفتاری با حسن نظام اجتماعی، تلقی خردمندان، مصلحان وبه ویژه مدیران دستگاه های قضایی در این باره است، آنها قاعده ی  مرور زمان را باهدف جلوگیری از چنین بی نظمی هایی پذیرفته اند و تحت شرایطی آن را به اجرا در آورده اند. برخی از فقها نیز اگر چه در مقام پرداختن به این بحث نبو ده اند، ولی عدم فصل خصومت هارا موجب اختلال نظام اجتماعی دانسته اند ودر واقع در صدد اثبات صغرای این استدلال برآمده اند، آنان اظهار می دارند : ناگزیر باید دعاوی وخصومت ها حل شود؛ زیرا بقای خصومت ها به حال خود، موجب اختلال نظام می گردد. به همین دلیل، دلایلی که موجب رفع خصومت ها می گردند، الزاما در موارد دیگر دلیل معتبر به شمار نمی آیند. برهمین اساس، قسم که شرعاموجب فصل خصومت می گردد، در غیر از دعاوی دلیل معتبر به شمار نمی آید. اختلال نظام به وسیله ی دعاوی باطل، جایز نیست وبه حکم عقل باید از آن جلوگیری کرد؛ زیرا در بسیاری از مواردممکن است ادعا شود که فلانی متعهد به فلان امر شده است وباید به آن عمل کند، بنابراین ناگزیر باید حتمابه حاکم مراجعه شود. درست است که تضییع حقوق ممنوع است، لکن باید این امر از ابتدا با مکتوب کردن امور وشاهدگرفتن برآن مراعات گردد.(خمینی،1418ق ،ج2، ص174)

 3-2-8-2. بررسی تعارض قاعده ی عقلی ضرورت حفظ نظام اجتماعی ومرور زمان:

اگر به حکم عقل وشرع حفظ نظام اجتماعی لازم است وعدم رسیدگی به اختلافات ودعاوی، پایان بخشیدن به آنها وبه حال خود رها کردن آنها موجب اختلال در نظام اجتماعی می گردد،واجب است که از آن جلوگیری گردد. تحقق این امر مستلزم همکاری وتعهددوجانبه است، که این امرچیری جز قاعده ی مرور زمان نیست که به موجب آن ذیحق موظف است در شرایط خاصی ودر مهلت معینی حق خودرا مطالبه کند. برهمین اساس، فقها بر لزوم مراعات چنین مقرراتی فتوا داده اند. ضررورت این امر هنگامی آشکارتر می گردد که به روند روز افزون ازدیاد جمعیت وحجم انبوه پرونده های مطروحه در محاکم قضایی توجه در خور داشته باشیم. عنصرکمیت جمعیت یکی ازعناصر متمایز کننده ی جامعه امروزی از جوامع گذشته های دور است. بهترین شاهد برمغایرت پرداختن به دعاوی وپرونده های کهنه، با حفظ نظام قضایی وضرورت تعیین مهلت معین برای طرح دعاوی ومطالبه ی حقوق، اظهارات یکی از مسئولان ارشد قضائی دهه ی شصت، پس از انقلاب اسلامی که هنوز میزان دعاوی وجرائم بسیار کمتر از آمارهای فعلی بوده است. وی درخصوص عدم امکان رسیدگی به دعاوی کهنه وموافقت امام خمینی(ره)با مختومه اعلام کردن این قبیل پرونده ها اظهار نظر نمودندکه آخر امر متوجه این مسئله که «مرور زمان چیست» شدند.(بجنوردی ، 1372،ش 5و4،ص1600)

3- 2-8-3.استناد به قاعده ی لاضرر وسیره ی عقلانی:

علاوه بر اصول وقواعد مذکور، بعضی از فقها به قاعده ی اقدام، قاعده ی نفی عسروحرج،لاضرروسیره ی عقلانی جهت اثبات مشروعیت قاعد ه ی مرور زمان استناد کرده اند؛زیرا با توجه به این که( (جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست))، فردی که در مدت مقرر حق خودرا مطالبه نکرده، برعلیه خویش اقدام کرده ومسئول از دست دادن حق خوداست. هم چنین، زنده نگهداشتن دعاوی طی سالهای متمادی، موجب بروز عسروحرج وبلاتکلیفی در وضعیت مالی مردم وبی ثباتی در روابط حقوقی می گردد. درنتیجه مرور زمان رامی توان به طور مشروع وطبق ادله ی خاص یاقواعد واصول عمومی فقهی والبته با شرایط خاص تعلیق وانقطاع آن،وبا مدت های متناسب با موضوع وبا استثنا کردن برخی از موضوعات، دست کم به عنوان عامل عدم استماع دعوا وبه منظور رعایت مصلحت اهم در مقام اجرای احکام هم چنین حفظ نظام قضایی ورسیدگی دقیق وبه موقع پرونده ها با توجه به مجموعه ی امکانات قضایی پذیرفت.

3-3. بررسی فقهی مبانی مرور زمان کیفری :

به منظور بررسی مبانی فقهی مبانی مرور زمان کیفری، این امر را باتوجه به انواع مجازات ها به طور جداگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهیم:

3-3-1. انواع مجازاتها:

تا قبل از تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب 1361سیستم قانونی ایران جرم محور بوده ونوع تقسیم بندی جرایم برمبنای جرم طبقه بندی می شد (منظور قانون مجازات عمومی سال1335 ) ولیکن بعداز سال 1361 وتصویب قانون فوق الذکر وقانون مجازات اسلامی در سال 1370 از سیستم و رویه ی سابق فاصله گرفته وشایدبه بیان دیگر انقلابی در این عرصه رخ داده ونظام کیفری وقانون جزایی ایران از جرم محوری به مجازات محوری روی آورد. درقانون  مجازات عمومی سابق قانونگذاردر ماده 7 جرم را از لحاظ شدت و ضعف به سه دسته تقسیم  بندی می کرد : 1- جنایت 2- جنحه 3- خلاف. اما قانون گذاردر سال 1361 مجازات ها راحسب نوع جرائم به چهار دسته، حدود، قصاص، دیات، تعزیرات تقسیم کرد ومحوریت راازجرم محوری به مجازات محوری تغییر داد.  واز ماده ی 8 تا 11 به تعریف هریک از این چهار مجازات پرداخت ودرسال 1370 در اصلاح وبازنگری که در قانون مجازات اسلامی صورت گرفته در ماده ی 12 مجازاتهای بازدارنده نیز به چهار مجازات قبلی اضافه شد. در نظام حقوق کیفری اسلام ومنابع متعارف فقهی، جرائم از جهت نوع وماهیت مجازات تقسیم شده اند. براین اساس مجازات پنج نوع اند. ماده ی 12 قانون مجازات اسلامی به پیروی از فقه  امامیه پنج قسم است :1- حدود 2- قصاص 3- دیات 4- تعزیرات5- مجازات های بازدارنده.

در فقه امامیه، مجازا ت های بازدارنده، نوع مستقلی به شمار می رود. براساس قانون جدیدمجازات اسلامی سال 1392،طبق ماده 14مجازات های مقرر در این قانون چهار قسم است: ا- حد ،2-قصاص، 3- دیه،4- تعزیر 3-3-1-1. جرایم حدی ماده 15 :حد مجازاتی است که موجب، نوع، میزان وکیفیت اجرای آن در شرع مقدس، تعیین شده است. ماده 16 :قصاص مجازات اصلی جنایات عمدی برنفس، اعضا ء ومنافع است که به شرح مندرج در کتاب سوم این قانون اعمال می شود. ماده 17 :دیه اعم از مقدر وغیرمقدر، مالی است که در شرع مقدس برای ایرادجنایت غیر عمدی برنفس، اعضاء ومنافع ویا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد به موجب قانون مقرر می شود. ماده 18 :تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست وبه موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقض مقررات حکومتی تعیین واعمال می گردد. نوع، مقدار، کیفیت اجراء ومقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط وسایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین می شود. دادگاه در صدور حکم تعزیری، بارعایت مقررات قانونی، موارد زیررا مورد توجه قرار می دهد :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]






در این باره، قانونگذار در ماده 1128 قانون مدنی، بیان می دارد: «هرگاه در یکی از طرفین، صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل، حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.» اما علاوه بر این، توّسل به فریب در عقد نکاح (تدلیس) موجب آثار کیفری نیز هست. در این باره، ماده 647 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 که بنابر ماده 728 قانون مجازات اسلامی جدید مصوب 1392، به قوت خوت باقی است مقرر نموده که: « چنانچه هر یک از زوجین، قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل  و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد، بر مبنای هر یک از آن ها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می گردد.» این ماده از قانون مجازات اسلامی مصوب 1375، با آنکه در مقام تعیین مجازات برای فریب در نکاح(تدلیس در ازدواج) بر آمده لیکن دارای نقص هایی نیز هست از جمله اینکه برای کسی (غیر از زوج یا زوجه) که هر یک از آن دو را بفریبد و به عقد نکاح، راضی سازد، مجازاتی تعیین نشده است. دوم آنکه اشاره ای به بحث لزوم جبران خسارات وارد از رهگذر توسل به فریب نشده مگر آنکه معتقد باشیم قانون عام مسئولیت مدنی مصوب 1339، در اینجا می تواند مبنای الزام به جبران خسارت باشد. نکته دیگر آنکه از منطوق ماده بر می آید که فریب در نکاح(تدلیس در ازدواج) فقط با فعل مثبت مادی رخ می دهد اما به نظر می رسد که اختصاص ماده 647  قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 به فعل مثبت مادی، نمی تواند در بردارنده تمام صور مجرمانه تدلیس در نکاح باشد. در ساده ترین فرض می توان تصور کرد که زوجه از زوج می پرسد که آیا تو رییس فلان شرکت بزرگ کامپیوتری هستی؟ و زوج که تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه داده، در قبال این پرسش به قصد جلوه دادن پاسخ مثبت، سکوت می کند و زوجه را با سکوت خود، فریب می دهد. (صفار،86- 1385، ص 27)[19] 2-1-4- زنا زنا یکی از قبیح ترین اعمال منافی عفت و مختل کننده نسل های بشری است و به همین جهت، در قدیمی ترین متون نظیر قانون حمورابی نیز، از زشت ترین و ناپسند ترین اعمال معرفی شده و مورد مجازات شدید قرار گرفته ا ست. (بیگی ، 1388، ص 215 ) با پیدایش اسلام، زنا زشت شمرده شد و مقرراتی در این باب وضع گردید. در این زمینه می توان به آیات 15 و 16 سوره مبارکه نساء و آیه 2 سوره مبارکه نور اشاره کرد. گفتنی است که علاوه بر مذهب اسلام در بیشتر جوامع بشری و مذاهب آسمانی آن را حرام و موجب کیفر و جزا دانسته اند. در مذهب یهود، زنا حرام است و مجازات های سختی بر حسب مورد برای آن در نظر گرفته شده است. در تورات و در سفر «لاویان» (باب بیستم) مجازات مردی که با زن اجنبی هم بستر شود و همچنین زنی که با مرد اجنبی هم بستر شود، قتل است. در سفر « تثنیه» (باب بیست و دوم) آمده که اگر مردی با زنی که نامزد دیگری شده، هم بستر شود و دختر فریاد نکند می بایست هر دو را سنگسار نمایند و اگر فریاد می کرد آن مرد را به تنهایی سنگسار می کردند. در مذهب مسیح هم این عمل، زشت محسوب شده و مطابق نصّ انجیل، اجرای حد زن منوط به برائت رجم کنندگان از هر گناه است و این حکم، شاید حاکی از غلو حکم باشد. در ضمن، از نظر انجیل، ازدواج با زن طلاق داده یا بیوه در حکم زنای با زن شوهر دار بوده و مستحق رجم است. (تنکابنی، 1358، ص 35 ) [20] زنا در دسته جرائمی قرار دارد که اسلام همواره در صدد کنترل و مهار آن بوده است. از یک سو، با ترویج ارزش های مبتنی بر تقوا و خویشتن داری، اعمال و رفتارهای جنسی خارج از علقه زوجیت را به عنوان یک ضد ارزش معرفی کرده و از دیگر سو، با معرفی راه های درست ارضاء امیال جنسی یعنی ازدواج دائم و موقت، غریزه سرکش را هدایت کرده است اما زنا را جرمی دقیقاً بر خلاف موازین و اصول عفت و پاکدامنی و ضربه کیان خانوادگی قلمداد کرده و با آن برخورد شدید کرده به نحوی که آن را با مجازات «حد» که قابل اعراض و تغییر نیست مواجه ساخته است. (قاسم پور، 1381، ص 37 ) البته در بین فقها، برخی آرای مخالف در تبیین مفهوم زنا هم وجود دارد. (محسنی دهکلانی، 1387،                   ص 198 ) اما در هر صورت، به حکم اصل قانونی بودن جرائم و مجازات ها، باید به نص قانون پایبند بود. ماده 221 قانون جدید مجازات اسلامی مصوب 1392 مقرر داشته که:«زنا عبارت است از جماع مرد و زنی که علقه زوجیت بین آن ها نبوده و از موارد وطی به شبهه نیز نباشد.» ملاحظه می گردد که قانونگذار، زنا را جرم انگاری کرده و بدین سان از طریق کیفرگذاری برای این جرم، از کیان خانواده حمایت و صیانت کرده است. یکی از کیفرهای مقرر برای زنا، اعدام است که به حکم ماده 224 قانون جدید مجازات اسلامی، در چهار مورد اجرا می گردد: « الف- زنا با محارم نسبی، ب- زنا با زن پدر که موجب اعدام زانی است، پ- زنای مرد غیر مسلمان با زن مسلمان که موجب اعدام زانی است، ت- زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است». حمایت کیفری دیگری که قانونگذار از زنان قربانی زنا صورت داده، در تبصره 2 ماده 224 مشهود است. در این تبصره آمده است : «هرگاه کسی با زنی که راضی به زنای با او نباشد، در حال بیهوشی، خواب یا مستی زنا کند، رفتار او در حکم زنای به عنف است. در زنا از طریق اغفال و فریب دادن دختر نابالغ یا از طریق ربایش، تهدید و یا ترساندن زن، اگر چه موجب تسلیم شدن او شود نیز حکم فوق جاری است. » در حکم زنا محسوب کردن چنین رفتارهایی– به ویژه به دلیل وفور ارتکاب چنین اعمالی در جامعه- دقیقاً در راستای اعمال حمایت کیفری از زنان و دختران قربانی این چنین جرائمی است. همچنین برخورد کیفری با مردی که تشکیل خانواده داده و همسر دائمی دارد در ماده 229 قانون جدید مجازات اسلامی مصوب 1392، حمایت از نهاد و کیان خانواده را پیگیری می کند. البته قانونگذار در مواد 221 تا 232  و با وضع مقررات مربوط به جرم ضد اخلاق و کیان خانوادگی زنا، حداکثر حمایت کیفری را از خانواده به عمل آورده است. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره داشت اینکه قانونگذار مجازات اسلامی، در تبصره 2 ماده 221 قانون جدید، به حمایت کیفری از کودکان نیز مبادرت کرده و این امر، قابل بررسی است. در این تبصره مقرر گردیده است: «هر گاه طرفین [زنا] یا یکی از آنها نابالغ باشد، زنا محقق است لکن نابالغ مجازات نمی شود و حسب مورد به اقدامات تأمینی  و تربیتی مقرر در کتاب اول این قانون محکوم می گردد. » به نظر می رسد مصداق بارز حمایت کیفری از کودکان بزه دیده در جرم زنا و از طریق جرم انگاری رفتار بزهکار، زمانی باشد که بزهکار، بالغ و بزه دیده، نابالغ است که بنابراین تبصره، بالغ مجازات می شود اما نابالغ مجازات نشده و مورد حمایت قرار می گیرد. البته در همین جا به این موضوع اشاره می کنیم که به نظر می رسد در قوانین و مقررات جزایی فعلی در کشور ما، جای جرم انگاری «بچه بازی»[21] به طور خاص خالی است. در اصطلاح حقوقی، به سوء استفاده جنسی از اطفال محسوب می گردد و در حقوق بین المللی کیفری ، از آن به لذّتی که  یک شخص بزرگسال از داشتن رابطه جنسی با کودکان اعم از پسر یا دختر می برد، تعبیر شده است. (نوری، 1379، ص 26 ) این عمل شنیع، در کشور ما به طور خاص جرم انگاری نشده واین، موجب تأسف است. این درحالی است که کنوانسیون حقوق کودک 1989 – که جمهوری اسلامی ایران نیز در سال 1372 به این کنوانسیون ملحق شده است- در مقام حمایت از اطفال در برابر تمامی اشکال و اقسام سوء استفاده های جنسی بر آمده است. ( عباچی، 1386، ص43 )   2-2- جرائم علیه تحکیم خانواده مقصود از این نوع جرائم، بزه هایی است که مبانی و بینان های خانوادگی را خدشه دار می کنند. مصادیق این جرائم را می توان خشونت های خانگی، تعرض در اماکن و معابر عمومی و قذف دانست. 2-2-1- خشونت خانگی خشونت به ویژه در محیط خانوادگی، به مقوله یک پدیده مجرمانه، آسیب بدنی ، روانی، درد و رنج عاطفی و زیان مالی برای بزه دیدگان خود به همراه دارد. این آسیب ها نه تنها تندرستی و تعادل روانی و عاطفی بزه دیدگان خشونت را به خطر می اندازد بلکه در سطحی گسترده تر، جامعه را نیز زیان می رساند. بخش های گوناگون جامعه برای درمان و بهبود این آسیب ها و درد و رنج ها، هزینه های هنگفتی را باید پرداخت کنند که هزینه های مربوط به عدالت جنایی، پیشگیری از بزهکاری خشونت بار، درمان پزشکی و بهداشت روانی بخشی از آن هاست. وانگهی خشونت ممکن است اثر بلند مدتی، حتی بر روی نسل های بعدی بزه دیدگان و به طور کلی، تمام افراد جامعه بگذارد. (رایجیان اصلی، 1384، ص100)[22] مفهوم شناسی جرم مبتنی بر ایراد خشونت و تعریف آن، پیش از هر چیز در گرو شناخت مفهوم خشونت است اصطلاح خشونت، ملاک و تعریف مشخصی ندارد و در این باره، پندارهای مختلف وجود دارند. بیشتر مردم، خشونت را ایراد زورمندانه آسیب بدنی می دانند. با وجود این، در سال های گذشته، تعریف خشونت به گستره آسیب های روانی و درد و رنج های عاطفی نیز کشانده شده است. در تعریفی رسا از خشونت، می توان آن را سوء استفاده از قدرت در جهت اعمال فشار بر دیگران با هر وسیله و به هر طریق اعم از ضرب و جرح، ایذاء  روحی و جسمی، رفتارهای جنسی مبتنی بر عنف، اکراه یا اجبار و هر گونه تهدید و توسل به قدرت با هدف اثبات برتری و دست یابی به خواسته های فردی یا گروهی به نحوی که احتمالاً یا قطعاً موجب ایراد آسیب های مشخص جسمی، روانی، عاطفی، شخصیتی و غیره  به قربانی خواهد شد تعریف کرد . (عظیم زاده، 1384، ص 205 ) پدیده خشونت را به ویژه می توان نسبت به زنان و کودکان به عنوان اقشار آسیب پذیر جامعه مورد مطالعه قرار داد. لذا مطالب این قسمت را به همین ترتیب به بررسی خشونت علیه زنان و خشونت علیه کودکان تقسیم خواهیم کرد.


lass="entry-footer">Edit“پایان نامه در مورد  مجازات، خشونت”

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم