کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



 



اگر شاکی نتواند متهم را معین کند قاضی مکلف به رسیدگی است. قضات ذی ربط و ضابطان دادگستری موظفند همه وقت شکایت کتبی یا شفاهی را بپذیرند. اگر شاکی محجور باشد(صغیر، غیررشید، مجنون) و به سرپرست قانونی او دسترسی نباشد و تعیین قیم نیز موجب از دست رفتن فرصت شود، مقام قضایی خود امر جزایی را تعقیب و اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار متهم به عمل می آورد. شاکی حق دارد هنگام تحقیقات، گواهان خود را معرفی و دلایل اثبات ادعایش را اظهار کند.اصولاً شاکی حق دارد از صورتجلسه تحقیقات مقدماتی رونوشت بگیرد. شاکی می تواند ضرر و زیان خود را با ارائه دلیل قبل از صدور حکم با تقدیم درخواست تامین خواسته تضمین کند.شاکی حق دارد هنگام معاینه محل یا تحقیقات محلی حاضر شود. اموال مسروقه یا اشیایی که به واسطه ارتکاب جرم به دست آمده یا هر نوع مالی که در جریان تحقیقات توقیف شده باید به کسی که مال از او سرقت رفته یا اخذ شده به دستور قاضی بازگردانده شود.

4-2-3  آخرین حمایت های قانونی نسبت به شاکی

1-  حق دادخواهی در دادگاه علنی یکی از اصول مهم تضمین کننده دادرسی عادلانه در امور کیفری ، اصل علنی بودن دادرسی است . در فرایند رسیدگی کیفری ، شاکی باید از پروسه دادرسی عادلانه برخوردار باشد . حق بهره مندی از نظام دادرسی عادلانه به این معناست که ؛ زمانی که هر شهروند مورد تعدی قرار می گیرد ،آزادانه بتواند د ر یک دادگاه صالح اقا مه دعوی و احقاق حق کند ؛ بدون آن که در حالت نامساعدتری نسبت به طرف مقابل قرار گیرد.شاکی در این فرایند از حقوق مختص به خود بهره مند است ،که یکی از آنها حق دادخواهی در دادگاهی علنی است.[115] اصول 34 و 165 قانون اساسی بر این امر صراحت دارند . برابر اصل 34 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع نماید.اصل 165 نیز بر علنی بودن محاکمات اشاره دارد . حق دادخواهی حقی مطلق است و احدی نمی تواند مانع استفاده از آن شود. تأمین این حق انسانی در اسنادبین المللی نیز مورد توجه قرار گرفته است . بند 1 ما ده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 1 نیز به این مطلب می پردازد: هرکس حق دارد تا به دادخواهی او مطابق قانون در یک دادگاه صالح مستقل و بی طرف، به شکل منصفانه و علنی رسیدگی شود. تصمیم به سری بودن جلسات درتمام یا قسمتی از دادرسی خواه به جهات اخلاق حسن ه ، نظم عمومی یا امنیت ملی دریک جامعه دموکراتیک و خواه در صورتی که مصلحت زندگی خصوصی اصحاب دعوی اقتضا کند و خواه در مواردی که از لحاظ کیفیات خاص، علنی بودن جلسات مضر به مصالح دادگستری باشد، تا حدی که دادگاه لازم بداند امکان دار د . لیکن تعیین   حکم صادره در امور کیفری یا مدنی علنی خواهد بود.[116] ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر 2 نیز مقرر می دارد: هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش به وسیله دادگاهی مستقل و  بی طرف، منصفانه و علنی رسیدگی شود . ضمانت اجرای کیفری حق دادخواهی در یک دادگاه علنی، در ماده 597 قانون مجازات اسلامی آورده شده است . بر این اساس، هر یک از مقامات قضایی که شکایت و تظلمی مطابق شرایط قانونی نزد آنها برده شود با وجود این که رسیدگی به آ ن ها ازوظایف آنان بوده به هر عذر و بهانه ای از قبول شکایت یا رسیدگی به آن ا متناع کند ،مجرم و قابل مجازات است. ماده 597 قانون مذکور فقط به حمایت از حق دادخواهی پرداخته است و در موردعلنی بودن، صراحت ندارد . علنی بودن محاکمات از حقوق مصرحی است که قانون اساسی برای افراد ملت شناخته است و تنها استثنا بر اصل علنی بودن دادگاه این است که دادگاه بر اساس ماده 188 قانون آیین دادرسی کیفری صرف نظر از این که قضات دادگاه ها مطابق این ماده در تشخیص لزوم برگزاری غیرعلنی جلسات رسیدگی ، آزاد وخارج از کنترل مرجع بالاتر گذاشته شده اند ، که این مسئله به نقض هر چه بیشتر این اصل کمک می نماید . 2-  حق برخورداری از رسیدگی بی طرفانه استقلال وبی طرفی دادگاه دارای دو وجه اساسی ؛ یکی استقلال و عدم وابستگی به دیگر قوای حاکم و دیگری عدم وابستگی به اطراف دعوی اس ت . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در صدر اصل 156 اعلام می نماید که قوه قضاییه قوه ای مستقل است. از مهم ترین اجز ای استقلال قو ه قضا ییه، بی طرفی قضات در انجام دادرسی و صدور حکم است. دادگاه مستقل وبی طرف از چنان ثبات و صلابتی برخوردار است که به دور از هرنوع محدودیت، توصیه، مداخله و فشار مستق یم یا غیرمستقی م ؛ تصمیمات خود را صرفاًبر واقعیات موجود در پرونده و مقررات قانونی حاکم برآن واقعیت ها استوار می سازد.[117] اصل بیطرفی قاضی تضمینی برای سلامت دادرسی است و حق برخورداری مردم از یک محاکمه عادلانه و بیطرف را به منصنه ظهور میر ساند. اگرچه حق برخورداری از رسیدگی بی طرفانه، شاید در بادی امر از حقوق متهم تلقی شود، اما اطلاق عام این حق موجب نفی برخورداری شاکی از آن نیست ؛ چراکه تصور این که خواسته شاکی به عنوان طرف دیگر دعوی، بدون رعایت این اصل مورد قضاوت قرار گیرد، محتمل است . بنابراین شاکی نیز حق دارد از رسیدگی بی طرفانه برخوردار باشد . ماده 39 قانون آیین دادرسی کیفر ی لزوم بی طرف بودن قاضی رامتذکر شده است: دادرسان و قضات تحقیق باید در نهایت بی طرفی تحقیقات را انجام داده و درکشف اوضاع و احوالی که به نفع یا ضرر متهم است بیطرفی کامل را رعایت نمایند. بخشنامه 1379 رئیس قوه قضا ییه نیز به استقلال و /8/26 – 1/79/ شماره 13344بی طرفی قضات و عدم توجه به توصیه ها ، نفوذ و سفار ش های خارج از اصول اشخاص و مقام های قضایی تأکید دارد. در بخشی از این بخشنامه آمده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 03:15:00 ب.ظ ]





– هیچ مداخله نامناسب و یا مداخله ای که از سوی دادگستری تقاضا شده باشد، نباید در فرآیند رسیدگی قضایی صورت بگیرد. – هر شخص مستحق آن است که به اتهام او در یک دادگاه عمومی (عادی) رسیدگی شود که دارای آیین دادرسی مستقر و قانونی باشد. – تعلیق، اخراج و جابه جایی قضات صرفاً زمانی ممکن است که بنا به دلایل معقول عدم توانایی آنان ثابت شود و یا رفتاری انجام دهند که نشان دهد آنها نمی توانند از عهده وظایف قانونی برآیند.[125]بنا به آن چه ذکر شد، می توان گفت که استقلال یک مرجع قضایی به عنوان عواملی نظیر «استقلال در ساختار دادگاه ها»، «استقلال دادگاه در اعمال صلاحیتش و عدم نفوذ هیچ قدرتی بر آن»، «استقلال قضات از حیث آیین و نحوه انتخاب آنها»، « استقلال قضات در انجام وظایف و فقدان سلسله مراتب» و «استقلال دادستان از حیث آیین انتخاب و استقلال در انجام وظایف» و «استقلال وکیل در برابر دادگاه ها و استقلال وی در برابر سایر عوامل نظیر قدرت سیاسی و اجرایی دولتی» بستگی دارد.

2- بی طرفی دادرسان

یکی دیگر از شروطی که همواره در اسناد حقوق بشری از جمله در ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و دیگر اسناد سابق الذکر مورد تأکید قرار گرفته است، بی طرفی دادگاه است. بی طرفی صفتی است که بیشتر ناظر به قضات رسیدگی کننده و سایر اشخاص دخیل در امر تعقیب، تحقیق و رسیدگی است در حالی که استقلال بیشتر ناظر به ساختار و تشکیلات قضایی و سیستم عزل و نصب مقامات قضائی و عدم تبعیت آن از قوای دیگر به ویژه قوه مجریه است. لذا می توان گفت استقلال دادگاه یکی از پیش شرط های بی طرفی آن است. بی طرفی به معنای جانبداری نکردن از شخص یا چیزی مانند عقیده، رأی یا حکم خاصی است. در رسیدگی های قضائی نیز همین منظور مراد است. به گونه ای که مقام قضائی باید بدون پیش داوری، غرض ورزی و جانبداری از یک تفکر خاص، رسیدگی خود را انجام دهد. بی طرفی در جریان و روند دادرسی معنا پیدا می کند، به گونه ای که در طول محاکمه نباید یکی از طرفین حمایت ویژه بشود. بلکه طرفین باید در بیان مواضع و ارائه ادله و دفاعیات خود فرصت برابر داشته باشند و دادگاه نیز با توجه به جمیع جهات و پس از ارزیابی منصفانه از دلایل و مدارک طرفین و تحقیقات صورت گرفته توسط دادستان، تصمیم خود را اتخاذ نماید. لذا می توان گفت بی طرفی دادگاه به این معناست که اولاً: مقام قضائی قبلاً در آن موضوع اظهار نکرده و یا تصمیمی نگرفته باشد. ثانیاً: وی یا بستگان نزدیک ایشان در آن قضیه ذی نفع نباشند و یا سابقاً به مناسب دعوای دیگر یا هر امر دیگری با طرفین پرونده ارتباط یا خصومتی نداشته باشند. ثالثاً: از لحاظ سلسله مراتب نیز اگر وضعیت به گونه ای باشد که مقام تعقیب دعوی عمومی همان مقامی باشد که مقام قضائی را نصب نموده است و یا از لحاظ سلسله مراتب اداری بر او نظارت دارد، بی طرفی دادگاه نقض شده است. به این ترتیب «بی طرفی دادگاه را هم از نظر ذهنی (سوبژکتیو) و هم از نظر عینی (اب‍ژکتیو) باید بررسی نمود. به هنگام سنجش بی طرفی دادگاه از دیدگاه ذهنی، این نکته اهمیت دارد که به ندای درونی وجدان قاضی توجه کنیم: آیا قاضی یا عضوی از اعضای دادگاه یا هیأت منصفه اندیشه نادرستی در سر دارد؟ آیا احتمال دارد که احیاناً منافع یکی از اصحاب دعوا را بر دیگری ترجیح دهد؟ مسأله بی طرفی دادگاه از جنبه عینی (ابژکتیو) هم قابل بررسی است. برای رفع هر گونه شک و شبهه در خصوص تضمین بی طرفی دادگاه، باید بر روی ویژگی های ساختاری و عملکردی دادگاه متمرکز شد. چنانچه بر فرض، در یک محکمه جنایی ریاست دادگاه با قاضی ای باشد که قبلاً در همان پرونده نقش قاضی را داشته است. بی طرفی دادگاه مخدوش محسوب خواهد شد. مقررات دیوان بین المللی کیفری در این زمینه از تفصیل قابل توجهی برخوردار است. بند 2 ماده 41 اساسنامه این دیوان در قسمت «الف» آورده است که قاضی نباید در پرونده ای شرکت کند که بی طرفی اش به هر دلیلی مورد تردید معقول واقع شود. در ادامه به یک نوع از این دلایل اشاره می کند، یعنی مداخله و مشارکت قبلی قاضی در هر مقام و سمتی در آن پرونده و یا در پرونده ای کیفری در سطح ملی که مربوط به همان اشخاص مورد تحقیق و تعقیب است. ضمن اینکه تصریح دارد که این از باب نمونه است و ادله دیگر دادرس می تواند در قواعد دادرسی دیوان پیش بینی گردد. آئین دادرسی و ادله اثبات دیوان بین المللی کیفری در قاعده 34 به این موضوع پرداخته است و ادله ای دیگر را برای رد دادرس برشمرده، ضمن اینکه بر حصری نبودن آن نیز تأکید کرده است. رعایت این مقررات نخست وظیفه قاضی شمرده شده است. در بند «الف» قاعده 15 آئین های دادرسی و ادله اثبات دادگاه های کیفری بین المللی ویژه، قاضی موظف شده است در شرایطی که بی طرفی اش به دلایل مورد اشاره در این مقرره ممکن است متأثر گردد، کناره گیری کند و رئیس دادگاه قاضی دیگری را در آن پرونده تعیین نماید. اما در مقررات دیوان بین المللی کیفری قاضی مکلف شده است هر گاه دلیلی بر اعتقاد به وجود مبنایی برای رد صلاحیت خویش دارد، خود تقاضای کناره گیری از پرونده کند و منتظر درخواست رد صلاحیتش نماند.[126] در این صورت ریاست دادگاه می تواند به درخواست قاضی وی را از انجام وظیفه در آن پرونده معاف کند.در مقررات دادگاه های کیفری بین المللی ویژه و دیوان بین المللی کیفری، به دادستان و شخص مورد تحقیق و تعقیب حق داده شده است که بر اساس مقررات مورد اشاره، رد صلاحیت قاضی را درخواست کنند.[127] رسیدگی به چنین درخواستی در دیوان به عهده قضات آن است که با اکثریت مطلق بدون شرکت قاضی مورد اعتراض تصمیم می گیرند.[128] اما در دادگاه های ویژه درخواست رد صلاحیت، پس از گفتگوی رئیس شعبه ذیربط با قاضی مورد اعتراض در صورت لزوم برای تصمیم گیری به بارآ[129] فرستاده می شود که در آنجا پس از بررسی موضوع درخواست مورد قبول یا رد قرار می گیرد.[130] در سیستم های قضائی کامن لا و حقوق نوشته مقررات مشابهی برای تضمین بی طرفی در قضایایی کیفری دیده می شود که بر اصل “Due process of law” استوار است. بر اساس آن مقررات هیچ کس نمی تواند قاضی پرونده ای باشد که قبلاً در آن تعقیب یا تحقیق را هدایت کرده یا در تصمیم نسبت به کیفرخواست یا راجع به ماهیت جرم متهم شرکت داشته است (Snee.sj & Kenneth,1960,49)   موافق این معیار باید گفت قاضی تأیید کننده کیفرخواست در سیستم دادگاه های کیفری ویژه یوگسلاوی و رواندا نیز نباید در جلسه استماع و محاکمه یا تجدید نظر شرکت کند.

گفتار نهم- رسیدگی در مهلت معقول و لزوم دو درجه ای بودن دادرسی ها

در این گفتار دو الزام دیگر از الزامات مربوط به دادرسی عادلانه، «لزوم انجام دادرسی در مهلت معقول» و «لزوم دو درجه ای بودن دادرسی ها» با توجه به اسناد و رویه بین المللی و ملی و همچنین اساسنامه و آیین دادرسی و ادله دیوان بین المللی کیفری مورد بررسی قرار می گیرند.

1- معقول بودن مهلت رسیدگی

الزام دیگری که در اسناد و معاهدات بین المللی حقوق بشری به آن اشاره شده است، لزوم رسیدگی در مهلتی معقول و متعارف است. از جمله در بند 3 ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، بند یک ماده 6 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و بند یک ماده 8 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر و همچنین در اساسنامه های دادگاه های کیفری بین المللی به این الزام اشاره شده است. اهمیت این امر به گونه ای است که در بیان حقوقی گفته می شود «تأخیر در اجرای عدالت به منزله انکار عدالت است.»[131] انعکاس این اصل هم در مرحله تحقیقات مقدماتی و هم در مرحله رسیدگی وجود دارد. به گونه ای که در مرحله تحقیقات مقدماتی، متهم باید هر چه سریع تر نسبت به اتهام خود مطلع شود و پس از آن در سریع ترین زمان ممکن، پرونده در اختیار مقام قضایی قرار گیرد. در مرحله رسیدگی نیز این الزام از مرحله بدوی گرفته تا مراحل تجدید نظر و فرجام خواهی را شامل می شود. این الزام نقش تعیین کننده ای در اجرای عدالت دارد. چرا که طولانی شدن محاکمه، مضراتی چون از بین رفتن دلایل و مستندات، نظیر فراموش کردن صحنه جرم از سوی شهود و یا فوت شدن و مفقود شدن آنها و از بین رفتن سایر ادله را در پی دارد. طبیعی است که در اینگونه موارد نتیجه دادرسی، نمی تواند نتیجه ای عادلانه باشد. این اصل در دادرسی های بین المللی از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا به لحاظ شدت جرائم داخل در صلاحیت این محاکم، اغلب متهمان تا پایان دادرسی این محاکم در بازداشت به سر می برند. طبیعتاً هر گاه نتیجه یک رسیدگی کیفری بین المللی، تبرئه متهم باشد، تأخیر بیش از اندازه در رسیدگی به آن پرونده، تأثیر نامطلوبی بر روند رسیدگی ها خواهد گذاشت. علاوه بر این از آنجایی که مرتکبین این گونه جنایات اشخاص قدرتمندی هستند که از یک سو اقرار به جرم نمی کنند و از دیگر سو نیز سعی می نمایند با کمک ایادی خود، ادله مربوطه را نیز از بین ببرند تا به این طریق دادرسی بین المللی طولانی تر شود و از طریق بی اعتبار کردن ادله استنادی، زمینه برائت خود را فراهم نمایند. بنابراین، لزوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:14:00 ب.ظ ]






به موجب بند 4 ماده 21 هر متهمی حق دارد : (…) ج. در دادرسی حاضر شود وخود از خویش دفاع کند .» درگزارش دبیرکل سازمان ملل متحد آمده است که این امر(مأخوذ از بند 3 ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) رسیدگی غیابی را منتفی می سازد. به عقیده ما این تفسیر موجب می شود که به متن مراجعه کنیم : این حقیقت که متهم حق دارد در دادگاه حاضر باشد، منافی با آن نیست که دادگاه غیاباً رسیدگی کند، مشروط برآنکه متهم امکان آن را داشته باشد که از حق حضور در دادگاه استفاده نماید. اگر بپذیریم که حق متهم مبنی برحضور در دادگاه مانع از رسیدگی غیابی می گردد، این امر را نیز پذیرفته ایم که متهم با خودداری از حضور در دادگاه می تواند نهایتاً مانع انجام دادرسی شود. این تفسیر منتهی به « نتیجه ای آشکارا بی معنی و نابخردانه » میگردد (ماده 32 کنوانسیون وین درباره حقوق معاهدات ) و بنابراین باید مردود شناخته شود، هم به دلیل بی معنی بودن آن و هم به دلیل تأثیرمفیدی که باید ماده 1 اساسنامه دارا باشد که دادگاه را مأمور می کند « درباره اشخاص مسوول، رسیدگی واظهار نظر نماید » (رحیمی، 1378، 68). با توجه به ماده 21 اساسنامه که به حقوق متهم می پردازد  و حق دفاع به خوبی تضمین شده است می توان  گفت دادگاه یوگسلاوی هم از ویژگی ترافعی بودن نظام اتهامی که شاکی و متهم در جایگاه خواهان و خوانده قرار می گرفتند، و دلایل خود را ابراز می‌داشتند بهره جسته است.  با توجه به مطالبی که بیان شد چنین نتیجه گرفته می شود که دادگاه یوگسلاوی سابق در آیین دادرسی خود بیشتر به نظام دادرسی اتهامی گرایش نشان داده است و در مرحله اول (تحقیقات مقدماتی) از اصول نظام تفتیشی پیروی کرده است و در واقع نظام دادرسی این دادگاه نظام مختلط می باشد. در سال  1994 یعنی یک سال پس از استقرار دادگاه رسیدگی به جنایات ارتکابی در یوگسلاوی سابق، شورای امنیت ملل متحد قطعنامه 955 را به تصویب رساند و به موجب آن دادگاه بین المللی کیفری رواندا را ایجاد کرد. صلاحیت این دادگاه رسیدگی به جنایات ارتکابی در قلمرو کشور رواندا بین تاریخ اول ژانویه 1994 تا 31 دسامبر 1994 می باشد. مقررات ناظر بر این دادگاه شباهت بسیار زیادی به مقررات دادگاه یوگسلاوی دارد. مقر این دادگاه در شهر آروشا در کشور تانزانیا می باشد و زمانی که توتسی ها و هواداران هوتویی آنها مورد قتل عام و حملات گسترده افراد هوتویی قرار گرفتند و اینان مرتکب جنایات نسل زدایی، جنایات ضد بشریت، نقض ماده 3 مشترک کنوانسیون های 1949 ژنو در مورد حمایت از قربانیان جنگ و نیز نقض پروتکل دوم الحاقی به آن در 8 ژوئن 1977 گردیده اند. صلاحیت دادگاه همچنین ناظر به تعقیب آن دسته از اتباع رواندایی است که از اول ژانویه تا 31 دسامبر 1994 مرتکب جنایات نسل زدایی و یا سایر جنایات فوق الذکر در سرزمین های همسایه شده اند. این دادگاه نیز همانند دادگاه یوگسلاوی سابق صرفا نسبت به اشخاص حقیقی اعمال صلاحیت می نماید. مقررات اساسنامه دادگاه رواندا راجع به تشکیلات دادگاه، انجام تحقیقات، آماده سازی کیفرخواست، بررسی و تایید کیفر خواست، حقوق متهم، مجازات ها، آیین دادرسی و تجدید نظر و نیزآیین های تعاون و معاضدت قضایی همانند مقررات اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق در همین زمینه می باشد.[13]

4- دادگاه ویژه سیرالئون

دادگاه ویژه سیرالئون به عنوان سومین نسل از دادگاه های کیفری در سال 2002 تاسیس شد و در مقایسه با دادگاه های کیفری یوگسلاوی سابق و روآندا دارای ویژگی های منحصر به فرد است. ﺗﺄﺳﻴﺲ اﻳﻦ دادﮔﺎه، ﺑﻪ ﺧﻮدی ﺧﻮد ﻧﻮآوری ﻣﻬﻤﻲ در ﺣﻘﻮق ﺑﻴﻦ  اﻟﻤﻠﻞ  ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﭘﻴﺶ از اﻳﻦ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ، زﻳﺮا ﺑﻪ اﺳﺘﻨﺎد ﻋﻬﺪﻧﺎﻣﻪ وﻳﻦ 1986ﺣﻘﻮق ﻣﻌﺎﻫﺪات ﻣﻴﺎن دوﻟﺖ ﻫـﺎ و ﺳـﺎزﻣﺎنﻫـﺎی ﺑـﻴﻦاﻟﻤﻠﻠـﻲ دارای ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻌﺎﻫﺪاﺗﻲ اﺳﺖ. البته دﻳﻮان ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ ﻛﻴﻔﺮی ﻧﻴﺰ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻌﺎﻫﺪه اﻳﺠﺎد ﺷﺪ اﻣﺎ ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔـﺎوت، ﻛﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻌﺎﻫﺪه ای ﭼﻨﺪﺟﺎﻧﺒﻪ داﻳﺮ ﮔﺮدﻳﺪه و ﺣﺎﺻﻞ ﺗﻮاﻓـﻖ ﺟﻤﻌـﻲ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﻴﻦاﻟﻤﻠﻠـﻲ در ﭘـﻲ ﺑﺮﮔـﺰاری ﻛﻨﻔﺮاﻧﺴﻲ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﻧﺤﻮه ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻫﺮ ﻳﻚ از اﻳﻦ دو دادﮔـﺎه ﻛﻴﻔـﺮی ﺑـﺴﻴﺎر ﻣﺘﻔـﺎوت اﺳـﺖ. درﺧﺼﻮص ﻣﺒﻨﺎی ﺣﻘﻮﻗﻲ ﺗﺄﺳﻴﺲ دادﮔﺎه وﻳﮋه ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﻮﺟﻪ  داﺷـﺖ ﻛـﻪ  ﻫﺮﭼﻨـﺪ ﺷـﻮرای  اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺎ ﺻﺪور ﻗﻄﻌﻨﺎﻣﻪ 1315 ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﻲ در اﻳﺠﺎد اﻳﻦ دادﮔﺎه داﺷﺘﻪ اﻣﺎ ﻗﻄﻌﻨﺎﻣـﻪ ﻣﺰﺑـﻮر ﺑﺮاﺳـﺎس ﻓـﺼﻞ ﻫﻔﺘﻢ ﻣﻨﺸﻮر، ﺻﺎدر ﻧﺸﺪه اﺳﺖ (رنجبریان، ملک الکتاب خیابانی،1390،132). در اﻳﻦ ﻣﻮرد ﺷﻮرا ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان  ﻳﻜﻲ از ارﻛﺎن ﺳـﺎزﻣﺎن ﻣﻠـﻞ ﺑـﻪ اراﺋﻪ ﻃـﺮح ﺗﺄﺳﻴﺲ ﻳﻚ دادﮔﺎه ﻣﺨﺘﻠﻂ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻌﺎﻫﺪه ای دوﺟﺎﻧﺒﻪ ﻣﻴﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ و دوﻟﺖ ﻣﺬﻛﻮر و ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ ﺟﺮﻳﺎن ﻣﺬاﻛﺮات ﻣﻴﺎن ﻃﺮﻓﻴﻦ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ اﻳﺠﺎد دادﮔﺎه اﻗﺪام ﻛﺮد. دﺑﻴﺮﻛﻞ ﻧﻴﺰ در ﮔﺰارش ﺧﻮد ﺑﻪ ﺷﻮرای اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ ﻧﻘﺶ و ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ در ﺟﺮﻳﺎن دادرﺳﻲ ﻫﺎ، ﺑﻪ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻣﺒﻨﺎ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺣﻘﻮﻗﻲ اﻳﻦ دادﮔﺎه و ﻧﻴﺰ ﺗﻔـﺎوت آن ﺑﺎ دادﮔﺎه  ﻫﺎی ﺑﻴﻦ  اﻟﻤﻠﻠﻲ سابق ﭘﺮداﺧﺖ و اﺑﺮاز داﺷﺖ ﻛﻪ “اﻳﻦ دادﮔﺎه ﺑﺎ ﺗﺮﻛﻴﺐ وﻳﮋه و ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑـﺮ ﻣﻌﺎﻫـﺪه ﺧﻮد، ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻣﻠﻲ و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ  ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺷﺪه و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻠﺰم ﺑﻪ ﺗﺒﻌﻴﺖ از ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻗﻀﺎﻳﻲ ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن ﻧﻴﺴﺖ.”[14] ﺑﻪ واﻗﻊ از ﻣﻮﺿﻊ  ﮔﻴﺮی ﻫﺎی ﺷﻮرای اﻣﻨﻴﺖ، دﺑﻴﺮﻛﻞ و ﺧـﻮد دادﮔـﺎه وﻳـﮋه ﭼﻨـﻴﻦ ﺑﺮﻣﻲ آﻳﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ دادﮔﺎه ﻳﻚ ﻧﻬﺎد ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد و ﻳﻚ رﻛﻦ ﻗﻀﺎﻳﻲ ﺗﺄﺳﻴﺲ ﺷﺪه ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻫﺪه اﺳﺖ ﻛـﻪ  ﺑﺮای ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺑﺎر در 16 ژاﻧﻮﻳﻪ 2002  ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﻌﺎﻫﺪه ای ﻣﻴﺎن ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠـﻞ و ﻳﻜـﻲ از اﻋـﻀﺎی آن ﺗﺄﺳـﻴﺲ ﺷﺪه و اﻟﮕﻮی ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮای ﺳﺎﻳﺮ دادﮔﺎه  ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻂ ﻫﻢ ﻋﺼﺮ ﺧﻮد ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲ ﺷﻮد.ﺷﻌﺒﻪ ﺗﺠﺪﻳﺪﻧﻈﺮ در 13 ﻣﺎرس 2004  ﺿﻤﻦ ﺣﻤﺎﻳﺖ از ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺑﻮدن دادﮔﺎه اﻇﻬﺎر داﺷﺖ ﻛﻪ دادﮔﺎه وﻳﮋه ﺑﺎ ﺗﺮﻛﻴﺐ وﻳﮋه و ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻫﺪه، دارای ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻗﻀﺎﻳﻲ ﻣﺨﺘﻠﻂ اﺳﺖ و با وﺟﻮد ﭘﺬﻳﺮش از ﺳﻮی ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻣﻠﻲ ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن، ﻣﺴﺘﻘﻞ از ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻗﻀﺎﻳﻲ اﻳﻦ ﻛﺸﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻳﻚ دادﮔﺎه ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺧﻮد را در ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺑین اﻟﻤﻠﻠﻲ و ﻧﻪ قضایی ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن اﻋﻤﺎل  ﻛﻨﺪ. ﻟﺬا ﺗﺄﺳﻴﺲ اﻳﻦ دادﮔﺎه ﻳﻚ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﺣﺎﻛﻤﻴﺘﻲ اﻧﺘﻘﺎﻟﻲ ﺑﺮای دوﻟﺖ ﻣﺤﺴﻮب ﻧﻤﻲ شود.    ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد اﻳﻦ دادﮔﺎه ﻧﻴﺰ در ﺑﺮدارﻧﺪه ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ از ﺧﺼﻴﺼﻪ ﻫﺎی ﻣﻠﻲ و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﺳﺖ. در زﻣﺎن ﺗﺪوﻳﻦ اﺳﺎﺳﻨﺎﻣﻪ دادﮔﺎه، دو ﻃﺮف ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﺎرب ﻣﺜﺒﺖ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ از دو دادﮔـﺎه بین المللی ﺳـﺎﺑﻖ ﺑﻪ وﻳﮋه، دادﮔﺎه روآﻧﺪا اﻗﺪام ﺑﻪ اﻟﮕﻮﺑﺮداری از ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺣﻘﻮﻗﻲ آن ﻫﺎ ﻛﺮدﻧـﺪ، ﺑـﺎ اﻳـﻦ ﺗﻔـﺎوت ﻛـﻪ در دادﮔﺎه وﻳﮋه ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن ﻗﻀﺎت و ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﻣﻠﻲ در کنار ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ در ﺗﻌﻘﻴﺐ و ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻣﺘﻬﻤﺎن، ﺷـﺮﻛﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻓﻌﺎل دارند. ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺎده  14 رﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪ پرونده ﻫـﺎ ﺑـﺮ ﻣﺒﻨـﺎی آﻳﻴﻦ دادرﺳﻲ و ادﻟﻪ دادﮔﺎه روآﻧﺪا ﺻﻮرت ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد.ﺿﻤﻨﺎ ﻣﻘﺮ دادﮔﺎه ﺑﻪ ﻣﻮﺟـﺐ ﻣﻮاﻓﻘﺘﻨﺎﻣـﻪ ﺗﺄﺳـﻴﺲ دادﮔـﺎه، ﭘﺎﻳﺘﺨﺖ ﻛﺸﻮر ﺳﻴﺮاﻟﺌﻮن ﻳﻌﻨﻲ ﺷﻬﺮ ﻓﺮی ﺗﺎون اﺳﺖ ﻛﻪ درﺻﻮرت ﻟﺰوم اﻣﻜﺎن اﻧﺘﻘـﺎل آن ﺑـﻪ ﻛﺸﻮری دﻳﮕـﺮ وﺟﻮد دارد.[15] همه این تعابیر حاکی است که دادگاه ویژه، به عنوان دادگاهی دوگانه تحت مدیریت یک سیستم مختلط قرار گرفته و مبنا و ساختار استثنایی آن، به ویژه نقش آفرینی بیش تر عناصر بین المللی نسبت به عناصرملی، ادغام جنبه های مختلف الگوهای عدالت کیفری را به نمایش گذاشته است.

5- دادگاه ویژه لبنان

ترور رفیق حریری، نخست ‏وزیر اسبق لبنان و همراهانش در 41 فوریه 2005 فرصتی را فرا روی جامعه بین‏المللی گشود تا بتواند جنایت تروریسم را در قالب‏ محکمه‏ای به محاکمه کشاند که دیگر جنبه داخلی ندارد، بلکه یک دادگاه ویژه‏ محسوب می‏شود. دادگاه ویژه لبنان که در پی مصوبات شورای امنیت و انعقاد موافقتنامه‏ای فیمابین سازمان ملل متحد و دولت لبنان ایجاد شده است صلاحیت‏ رسیدگی به جنایت تروریسم و همچنین توطئه‏چینی جنگ داخلی و درگیری‏های‏ فرقه‏ای را براساس قوانین جزایی لبنان با حضور قضات لبنانی و بین‏المللی بر عهده دارد. ایجاد دادگاه ویژه لبنان نه فقط از منظر روشن‏تر شدن ابعاد جنایت تروریسم‏ حائز اهمیت است، بلکه می‏تواند به عنوان گامی دیگر در گسترش مبارزه با بی‏ کیفری لحاظ شود زیرا محاکم بین‏المللی کیفری عام و خاصی که تا به حال‏ تشکیل شده ‏اند جملگی مبارزه با ارتکاب جنایات بین‏المللی «عرفی» مانند جنایات جنگی، جنایات بر ضد بشریت و نسل‏کشی را در سرلوحه خود دارند، در حالی که دادگاه ویژه لبنان با رسیدگی به جنایت تروریسم دامنه مبارزه با جنایات‏ بین‏المللی را گسترش داده است (بیگ زاده، 1388، 145). بررسی نظام دادرسی در دادگاه ویژه لبنان مستلزم شناخت آیین دادرسی این‏ دادگاه می‏باشد که این مهم توسط قضات با مبنا قرار دادن مجموعه قوانین آیین‏ دادرسی کیفری لبنان و سایر متون مرجع بین‏المللی برآورده شده است. هر چند دادگاه ویژه لبنان از حیث اعمال همزمان حقوق داخلی و ضوابط بین المللی شباهت فراوانی به دادگاههای مختلط موسوم به نسل سوم نظیر دادگاه ویژه سیرالئون و شعب فوق العاده دادگاههای کامبوج دارد؛ با این حال به نظر می رسد این دادگاه دارای تفاوت هایی چند با این داگاهها بوده و از ویژگی های خاص خود برخوردار است. نخست آنکه، هر چند متن توافقنامه تاسیس دادگاه در پایان سال 2006 نهایی گردیده و در 27 ژانویه به امضای یکی از مقامات وزارت دادگستری لبنان و در 6 فوریه 2007 به امضای شورای حقوقی سازمان ملل رسید؛ با این حال این اقدام با مخالفت شدید رئیس جمهور وقت لبنان و رئیس مجلس این کشور مواجه شد؛ به نحوی که در نهایت جری تشریفات حقوقی لازم بر طبق قانون اساسی لبنان به منظور انعقاد موافقت نامه فوق به بن بست رسید و شورای امنیت به منظور تأسیس و راه اندازی دادگاه فوق ناگزیر از توسل به اختیارات موضوع فصل هفتم منشور ملل متحد گردید. بر این اساس شورای امنیت به موجب فصل هفتم منشور در شق الف بند (1) قطعنامه 1757 مورخ 30 می 2007 مقرر داشت «مقررات پیوست این سند، به همراه ضمیمه آن ناظر بر تأسیس دادگاه ویژه لبنان در تاریخ 10ژوئن 2007 لازم الاجرا خواهد شد؛ مگر آنکه دولت لبنان به موجب بند (1) ماده 19 سند پیوست، اقدام به صدور اعلامیه ای قبل از این تاریخ نماید.» در واقع شورای امنیت با بهره گرفتن از اختیارات خود به موجب فصل هفتم منشور ده روز به کشور لبنان مهلت داد که تشریفات قانونی لازم الاجرا شدن این توافقنامه که باعث نفوذ و اعتبار قانونی آن می شود را بر طبق مقررات داخلی خود طی کند که در اثر امتناع مقامات کشور فوق از این امر، توافقنامه فوق به موجب قطعنامه شورای امنیت لازم الاجرا گردید. بنابراین تاسیس دادگاه ویژه لبنان نظیر دادگاههای نسل دوم یعنی دادگاههای یوگسلاوی سابق و رواندا با بهره گرفتن از اختیارات شورای امنیت و به موجب فصل هفتم منشور تأسیس و راه اندازی شده است؛ هر چند که استفاده از این اختیارات به منظور ترتیب اثر دادن به موافقت نامه ای بوده که به دلیل طی نشدن تشریفات لازم الرعایه داخلی آن فاقد آثار حقوقی بوده و شورای امنیت با استفاه از اختیارات خود امتناع مقامات داخلی لبنان به منظور جری تشریفات قانونی آن را نادیده گرفته و آثار مربوطه را بر آن مترتب نموده است. بنابراین دادگاه ویژه لبنان از حیث مبنای شکل گیری بیشتر به دادگاههای نسل دوم نزدیک می گردد تا دادگاههای نسل سوم. دوم آنکه، دادگاههای نسل سوم که موسوم به «دادگاههای مختلط یا دوپیوندی» یا «دادگاههای ملی برخوردار از خصیصه بین المللی»هستند، همزمان به اعمال حقوق داخلی و حقوق بین المللی می پردازند. برای مثال دادگاه ویژه سیرالئون بر طبق مواد 2، 3 و 4 اساسنامه آن رسیدگی به «جنایات بر ضد انسانیت» ، «تخلفات از ماده 3 مشترک کنوانسیون های ژنو و پروتکل الحاقی دوم » و نیز «دیگر تخلفات عمده از حقوق بشردوستانه بین المللی »را بر طبق حقوق بین الملل بر عهده دارد، حال آنکه حقوق قابل اعمال در دادگاه ویژه لبنان، صرفاً حقوق داخلی لبنان می باشد. هر چند که دادگاه ویژه لبنان با توجه به همکاری قضات لبنانی و بین المللی با یکدیگر در ترکیب شعب، به دادگاه های مختلط نیز نزدیک می شود.سوم آنکه از امتیاز مهم دادگاه ها با سیستم دو پیوندی آن است که دادگاه در جایی مستقر است که جرایم و جنایات مورد رسیدگی در آن اتفاق افتاده است، هدف از این کار دسترسی بهتر و سریع تر به شاهدان و ادله وقوع جرم، تقویت سیستم حقوقی کشور محل دادگاه از طریق همکاری تنگاتنگ قضات بین المللی با قضات داخلی و بالاخره دسترسی و آگاهی مردم به روند اجرای عدالت می باشد.(مافی، میری، 1388 ، 104) این در حالی است که محل استقرار دادگاه ویژه لبنان با توجه به ماده 8 توافقنامه دولت لبنان و سازمان ملل واقع در کشور هلند و نزدیک دیگر محاکم بین المللی کیفری، نظیر دیوان بین المللی کیفری و دادگاه یوگسلاوی سابق و رواندا می باشد. در واقع با در نظر گرفتن جمیع موارد فوق و توضیحات آتی می توان گفت، دادگاه ویژه لبنان تفاوت های قابل توجهی با دادگاههای نسل سوم داشته و از برخی جهات به دادگاههای نسل دوم مشابه است. اساسنامه دادگاه ویژه لبنان با توجه به مأموریت خاص محوله به این دادگاه، از حیث ضوابط و حقوق مورد اعمال نیز دارای ویژگی ها و در عین حال تفاوت هایی با سایر دادگاههای بین المللی است. «تجویز رسیدگی غیابی» علی رغم مغایرت آن با اصول دادرسی منصفانه و مفاد اساسنامه دادگاههای یوگسلاوی سابق و رواندا و دیوان بین المللی کیفری، « عدم پیش بینی مصونیت ناشی از سمت رسمی » به رغم پیش بینی آن در اصل سوم از اصول نورنبرگ و بند 2 ماده (7) و بند 2 ماده (6) اساسنامه دادگاههای یوگسلاوی سابق و رواندا و ماده 27 اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، پیش بینی مسؤولیت کیفری ناشی از « اوامر مافوق » و « اقدام مجرمانه مشترک » علی رغم عدم پیش بینی آن در حقوق داخلی لبنان تا حدی که برخی آن را مغایر اصل قانونی بودن دانسته اند. (آقایی جنت مکان، 1388، 37) و بالاخره  عدم تعریف  «تروریسم » بر طبق موازین حقوق بین الملل و بسنده کردن به عناوین مجرمانه موجود در حقوق داخلی لبنان، از ملاحظات اساسی ناظر به عملکرد این دادگاه به شمار می رود. توفیق دادگاههای بین المللی کیفری و نحوه عملکرد آنها خصوصاً در مورد دادگاههای موردی و موقت[16]، بیش از هر چیز بستگی به نحوه شکل گیری و تأسیس دادگاههای فوق و به ویژه شرایط تاریخی و اوضاع و احوال سیاسی حاکم بر تأسیس دادگاههای فوق دارد. در واقع هر اندازه موافقت و اجماع و همگرایی ملی و بین المللی راجع به  تأسیس و راه اندازی دادگاههای فوق و شرایط و ضوابط ناظر به عملکرد آنها بیشتر باشد، تعقیب و برخورد با مرتکبین اعمال موضوع صلاحیت دادگاههای فوق و نیز همکاری های داخلی و بین المللی به منظور کشف جرایم ارتکابی و رسیدگی عادلانه به اتهامات مطروحه نزد این دادگاهها به نحو مؤثر و مطلوبتری صورت خواهد گرفت؛ ضمن آنکه درصورت پایان یافتن درگیری ها و منازعات مربوط به موضوعات واقع در صلاحیت دادگاه و برقراری ثبات و آرامش نسبی، عملکرد دادگاهها از مطلوبیت و کارآمدی بیشتری برخوردار خواهد بود.

6- تاسیس دیوان بین المللی کیفری؛ تحقق آرمانی دیرین

هرچند ایده تشکیل دادگاهی فراملی برای سزادهی به جنایتکارانی که مرتکب جنایات شدیدی می شوند که وجدان بشریت را آزرده می سازد، از پنج قرن قبل پیگیری می شده است و در طی زمان شکل تکامل یافته تری به خود می گرفت. اما این ایده پس از جنگ جهانی دوم و پس از محاکمات نورمبرگ و توکیو از استحکام بیشتری برخوردار شد. در سال 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد وظیفه تهیه پیش نویسی در مورد جنایات علیه صلح و امنیت نوع بشر را به کمیسیون حقوق بین الملل واگذار نمود. ضمنا مجمع عمومی به موازات این وظیفه کمیسیون حقوق بین الملل، کمیته ای را نیز مسئول تهیه طرح اساسنامه یک دیوان بین المللی کیفری کرد. این کمیته مرکب از هفده کشور بود که گزارشی و طرح اساسنامه خود را در سال 1952 ارائه نمود.[17] در این سال ها پیشرفت قابل ملاحظه ای در این خصوص صورت گرفته بود ولی در سال 1954 مجمع عمومی، ظاهرا به دلیل نامشخص بودن مسئله تعریف جرم تجاوز، این وظیفه را به حالت تعلیق در آورد. در واقع تنش های سیاسی همراه با جنگ سرد، پیشرفت دستور کار مربوط به جنایات جنگی را غیر ممکن ساخت (Schabas , 2007, 8). این وضعیت همچنان مسکوت باقی مانده بود تا این که در سال 1981 مجمع عمومی از کمیسیون حقوق بین الملل خواست تا کار تدوین طرح جنایات علیه صلح و امنیت نوع بشر را از سرگیرد.[18] اما جرقه نهایی پیگیری مجدد ایده تاسیس دیوان بین المللی در سال 1989 زده شد. با این توضیح که کشورهای آمریکایی لاتین که در راس آنها کشور ترینیداد و توباگو قرار داشت در این سال طرحی را به مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد دادند که در این طرح کشورهای مذکور، پیشنهاد تاسیس یک دیوان بین المللی دائمی را به عنوان طریقی جهت مبارزه با قاچاقچیان بین المللی مواد مخدر و روان گردان مطرح کردند. این موضوع به کمیسیون حقوق بین الملل محول شد و مجمع از کمیسیون خواست که پیش نویس اساسنامه دیوان را تهیه کند.[19] این پیش نویس در سال 1994 آماده شد و تا حدودی شبیه به اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق بود. همانگونه که بیان شد تشکیل دو دادگاه اختصاصی برای رسیدگی به جنایات ارتکابی در یوگسلاوی سابق و رواندا که به ترتیب در سال های 1993 و 1994 تشکیل شده بودند، این باور را تقویت نمود که جامعه بشری نیازمند تشکیل یک دادگاه بین المللی کیفری دائمی است و انجام چنین امری مقدور است. به همین جهت کمیته ای به نام ” کمیته مقدماتی برای تاسیس یک دیوان بین المللی کیفری”[20] توسط مجمع عمومی تشکیل شد و این کمیته در خلال سالهای 1996 تا 1998 شش بار تشکیل جلسه داد تا در مورد متنی برای تاسیس یک دیوان بین المللی به جمع بندی برسد. تمام این تلاش ها منجر به اجلاسیه کنفرانس رم در سال 1998 میلادی شد که با حضور نمایندگان 160 کشور برگزار گردید. اگرچه اغلب قواعد دادرسی دیوان، تلفیقی از نظام های قضایی متفاوت است، اما به نظر بدیهی می رسد که تمایل مشخصی به سمت دیدگاه رسیدگی ترافعی نظام حقوقی کامن لا وجود دارد.معذالک، نهایتا این قضات دیوان هستند که چهره واقعی و دقیق دیوان را تعیین می کنند. Schabas,2007,350))در طول مذاکرات مربوط به بررسی طرح اساسنامه رم در خصوص تعیین رژیم دادرسی ای که می بایست به کار گرفته شود اختلافات فراوانی وجود داشت. آن گونه که یکی از حاضران در کنفرانس رم در توصیف این اختلاف ها بیان می دارد: “حقوقدانان هر کشور سعی و تمایل شان بر این بود که بگویند نهادها و ارزش های نظام جزایی خودشان از همه برتر است” به ویژه این اختلاف در بین حقوقدانان کامن لا و رومی- ژرمنی شدیدتر بود. اما سرانجام همان گونه که یک ناظر بین المللی می گوید: “جنگ بین نظام کامن لا و نظام حقوق رومی- ژرمنی جای خود را به توافق بر سر اصول مشترک داد” (Ambos, 2003, 11). رژیم آیین دادرسی دیوان بین المللی کیفری عمدتا ترکیبی از دو نظام متفاوت است: یکی نظام دادرسی ترافعی کامن لا و دیگری نظام دادرسی تفتیشی رومی- ژرمنی.البته شاید این مرزبندی خیلی دقیق نباشد؛ زیرا در درون هریک از این دو نظام تنوعی از نظام های حقوقی به چشم می خورد.و مهم نیست که یک قاعده ترافعی یا تفتیشی است، مهم این است که آیا این قاعده به دیوان در انجام وظایفش کمک می کند؟ و آیا این قاعده با معیارهای اساسی محاکمه منصفانه منطبق است یا خیر؟ در حال حاضر توافق کلی وجود دارد که نظام آیین دادرسی دیوان بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و دیوان بین المللی کیفری یک نظام مختلط است، زیرا این نظام در بردارنده عناصر یا اجزای ساختاری هر دو نظام “اتهامی” و “تفتیشی”است. با این حال، نمی توان نادیده گرفت که تنها تحولات اخیر باعث تقویت عناصر حقوق نوشته در آیین دادرسی بین المللی کیفری گردیده است. مقررات دیوان های موقت، که ابتدا توسط حقوقدانان کامن لا طراحی شده بود و پیش نویس اساسنامه دیوان بین المللی کیفری که از سوی کمیسیون حقوق بین الملل تهیه شده بود یک آیین دادرسی اتهامی را پیشنهاد می کرد. هرچند یکی از شعبه های دیوان یوگسلاوی سابق در سال 1996 مقرر داشت که آیین دادرسی دیوان یوگسلاوی سابق ” ترکیب منحصر به فردی از ویژگی های کامن لا و حقوق نوشته است، و دقیقا از آیین دادرسی حقوق نوشته یا کامن لا تبعیت نکرده است…”   Ambos, 2003, 30)) راجع به دیوان بین المللی کیفری، در شروع بحث های کمیته مقدماتی در سال 1995 نظام کامن لاحاکم بود تا آنجا که نماینده هیئت فرانسوی ژیلبرت بیتی به دولت متبوع خود” هشدار” داد که برای اجتناب از استقرار یک نظام کامن لای محض واکنش جدی لازم است.سرانجام به همگرایی هر دو نظام در اساسنامه و آیین دادرسی دیوان بین المللی کیفری منجر شد.

فصل دوم- نظام دادرسی در دیوان بین المللی کیفری:از نظر تا عمل

شروع دعوا در دیوان بین المللی کیفری نیز همانند محاکم داخلی از آیین و تشریفاتی برخوردار است. به گونه ای که ابتدا باید مراحل تعقیب را بر مبنای صلاحیت این مرجع بین المللی شروع نماید، سپس تحقیقات کاملی انجام دهد. فصل حاضر به صلاحیت دیوان و ارکان آن می پردازد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:14:00 ب.ظ ]





  • حق مالکیت بر اموال غیر منقول: الف- حق تملیک و تحصیل اموال غیر منقول برای سکونت یا شغل و صنعت؛

ب- حق نقل و انتقال و تحصیل و تصرف اموال منقول.

  • از دیگر حقوق خصوصی که به موجب قوانین ولی با شرط رفتار متقابل سیاسی در حدود معاهدات بیگانگان از آن بهره مند می شوند، حقوق مربوط به احوال شخصیه است. بعضی از دولت ها احوال شخصی اتباع بیگانه را مشمول قانون دولت متبوعه و برخی مشمول قانون اقامتگاه می دانند. امروزه در عرصه ی بین المللی بیشتر کشورها اجرای قانون ملی بیگانگان را در خصوص احوال شخصیه پذیرفته اند و از آن حمایت می کنندواین نظر عملاً در سطح بین المللی مجراست.

نکته قابل توجه در خصوص احوال شخصیه بیگانگان این است که بیگانه در کشور میزبان از حقوقی بهره مند می شود که دولت متبوع آن را پذیرفته باشد؛ درغیراین صورت، بیگانه حق بهره مندی از حقوق مربوط به احوال شخصیه کشور محل اقامت را ندارد.

  • از دیگر حقوق خصوصی که قانون گذار به شرط رفتار متقابل قانون گذاری و یا رفتار متقابل سیاسی یا عملی به اتباع خارجه اعطا کرده است استفاده از مزایای قانون ثبت علایم و اختراعات می باشد.

نوعی دیگر از حقوق که قوانین صراحتاً برای اتباع خارجی شناخته است، حق اجرای عقد ازدواج اتباع بیگانه به وسیله مأموران سیاسی یا کنسولی دولت متبوع است. همچنین بیگانگان از حقوق قضایی کشور پذیرنده در حد متعارف برخوردارند و این حق را نمی توان از بیگانه سلب نمود. مهمترین حقوق قضایی که بیگانگان از آن بهره مند می شوند  حق ترافع قضایی است. هر کشوری که برای افراد بیگانه حقوقی قایل می شود باید برای این حقوق ضمانت اجرایی نیز در نظر بگیرد، تا بیگانگان نیز مانند اتباع داخلی بتوانند در مواردی که از موضوعی متضرر می گردند به حاکم کشور پذیرنده مراجعه نمایند. امروزه دولتها موظفند حق مراجعه به دادگاه ها و اقامه دعوا را به بیگانگان اعطا کنند و دادگاه ها نیز موظفند در مورد بیگانگان مثل اتباع داخلی عدالت را به طور کامل اجرا نمایند. درغیر این صورت، هر گونه استنکاف از اجرای عدالت دولت را از نظر بین المللی مسئول قرار خواهد داد. براساس ماده 10 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 14 میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی، هر کسی حق دارد که دعوایش دردادگاه صالح رسیدگی شود، اعم از اینکه بیگانه باشد یا تبعه آن کشور.

مبحث دوم: چالش های برخورداری بیگانگان از حقوق بشری و راهکارهای مربوط به الزام دولت ها به ایفاء تعهدات مربوطه

در این مبحث به چالش های برخورداری بیگانگان از حقوق بشری و راهکارهای مربوط به الزام دولت ها به ایفای تعهدات و همچنین وضعیت سرزمین های اشغال شده و افراد ساکن در آن ها و حقوق افراد در این سرزمین ها طبق کنوانسون ژنو و نیز به حق حمایت کنسولی از تبعه و امکان شکایت و مراجعه ی فرد یا دولت به کمیته حقوق بشر پرداخته شده و در گفتار پایانی راجع به افراد بدون تابعیت و مشکلاتی که بر سر راه آنان وجود دارد و حقوقشان، طبق معاهده ی مربوط به وضعیت اشخاص بدون تابعیت مطالبی ذکر شده است.  

گفتار اول: وضعیت سرزمین های اشغال شده و افراد ساکن در آن ها

ماده 2 مشترک کنوانسیون‌های ژنو به موضوع قابلیت اعمال کنوانسیون‌های ژنو اختصاص دارد و مشخص می‌کند این کنوانسیون ها از چه زمانی به موقع اجرا گذاشته خواهند شد. این ماده اعلام می‌دارد: «به علاوه بر مقرراتی که باید در زمان صلح به موقع اجرا گذاشته شود این قرار داد در صورت جنگ رسمی یا هر گونه مخاصمات مسلحانه که بین دویا چند دولت از دول معظم متعاهد روی دارد به موقع اجرا گذاشته خواهد شد ولو آن که یکی از دول وجود حالت جنگ را تصدیق نکرده باشد. این قرار داد در هر مورد که تمام یا قسمتی از خاک یکی از دول معظم متعاهد اشغال شود نیز به موقع اجرا گذاشته خواهد شد ولو آن که اشغال مزبور با هیچ گونه مقاومت نظامی مواجه نشده باشد …». پاراگراف دوم این ماده به موضوع اشغال سرزمینی اشاره دارد و اعلام می‌کند که کنوانسیون در صورت اشغال کلی یا جزیی سرزمین هر یک از دول متعهد اعم از اینکه با مقاومت  مواجه شده یا نشده باشد لازم الاجرا خواهد بود. ماده 3 چنان چه نزاع مسلحانه جنبه ی بین المللی نداشته باشد و در خاک یکی از دول معظمه متعاهد روی دهد. هر یک از دول داخل در جنگ مکلفند لا اقل مقررات زیر را اجرا نماید: 1) با کسانی که مستقیماً در جنگ شرکت ندارند به انضمام افراد نیروهای مسلحی که اسلحه به زمین گذاشته باشندیا کسانی که به علت بیماری یا زخم یا بازداشت و یا به هر علت دیگری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:13:00 ب.ظ ]





در این میثاق حقوقی چون ، حق کار ، حق برخورداری از شرایط عادلانه و مناسب کار ، حق تأمین اجتماعی از جمله بیمه اجتماعی – حمایت از خانواده – برخورداری از یک زندگی در سطح متناسب ، برخورداری از سطح متناسبی از حمایت جسمی و روانی ، حق آموزش برای همه ، حق شرکت در زندگی فرهنگی و … به رسمیت شناخته شد که می تواند در جهت تأمین حقوق زندانیان مؤثر واقع شد . میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی نیز طی قطعنامه شماره 2200A در تاریخ 16 دسامبر 1966 همراه با میثاق بین المللی حقوق اقتصادی – اجتماعی – و فرهنگی که در تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید و در تاریخ 23 مارس 1976 قدرت اجرایی پیدا کرد . این میثاق مشتمل بر یک مقدمه و 53 ماده است و در واقع فهرستی از حقوق مدنی وسیاسی ، کمی مشخص تر و روشن تر و بیشتر از آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است که در این میثاق ذکر شده و دولتهای عضو آن ، به اجرای آن متعهد شده اند . در مقدمه میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی آمده است : دولتهای طرف این میثاق ، با توجه به اینکه بر طبق اصولی که در منشور ملل متحد اعلام گردیده است شناسایی حیثیت ذاتی و حقوق یکسان و غیر قابل انتقال کلیه اعضاء خانواده بشر مبنای آزادی – عدالت و صلح در جهان است و با اذعان به اینکه بر طبق اعلامیه جهان حقوق بشر ، کمال مطلوب انسان آزاد ، رهایی یافته از ترس و فقر ، فقط در صورتی حاصل می شود که شرایط تمتع هر کس از حقوق مدنی و سیاسی خود و همچنین از حقوق اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی او ایجاد شود و با توجه به اینکه دولتها طبق منشور ملل متحد به ترویج احترام جهانی و مؤثر و رعایت حقوق و آزادی بشر ملزم هستند و با در نظر گرفتن این حقیقت که هر فرد نسبت به افراد دیگر و نیز نسبت به اجتماعی بدان تعلق دارد عهده دار وظایفی است و مکلف است به این که در ترویج و رعایت حقوق شناخته شده بموجب این میثاق اهتمام نماید با موارد این میثاق موافقت دارند» بند 1 ماده 2 میثاق نیز مقرر می دارد: دولتهای طرف این میثاق متعهد می شوند که حقوق شناخته شده در این میثاق را درباره کلیه افراد مقیم در قلمرو حاکمیتشان بدون هیچگونه تمایزی از قبیل نژاد – جنس – زبان – مذهب – عقیده سیاسی یا عقیده دیگر – اصل و منشأ ملی یا اجتماعی – ثروت – نسب یا سایر وضعیتها محترم شمرده و تضمین کنند. مطابق بند 2 هما ماده نیز « هر دولت طرف این میثاق متعهد می شود که بر طبق اصول قانون اساسی خود و مقررات این میثاق اقداماتی در زمینه اتخاذ تدابیری قانونگذاری و غیر آن بمنظور تنفیذ حقوق شناخته شده که در این میثاق قبلاً بموجب قوانین موجود یا تدابیر دیگر لازم الاجراء  نشده بود بعمل آورد. بنابراین مطابق مطالب فوق بر خلاف اعلامیه حقوق بشر که فقط یک اعلامیه بوده و نافذ ضمانت اجرا می باشد این میثاق دولتهای عضو را موظف می کند حقوق اصلی و مهمی را که در آن پیش بینی شد. با اتخاذ تدابیر قانونی و اجرائی درمورد همه افراد رعایت کنند و مکانیزمهایی نیز برای عملی شدن این منظور پیش بینی شده است . در این میثاق علاوه بر مقرراتی که بطور مستقیم به مجازتهایی مربوط می شوند ، اصولی چون منع شکنجه و رفتارهای سخت ، غیر انسانی یا تحقیر کننده ( م – 7 ) منع آزامایشهای پزشکی یا علمی بر روی شخص بدون رضایت آزادانه ( 2-7 ) اجازه کار به زندانیان یا محکومین ( م – 8 ) رعایت احترام به مقام و شان شخص انسانی ( حتی به هنگام سلب آزادی  بر خود مستلزم  رژیم  زندان مناسب برای محکومین است (م-10) رژیم ویژه بزهکاران جوان و رژیم حبس که شامل برنامه اصلاح محکومین ، با هدف  اساسی بهسازی و سازگاری مجدد اجتماعی آنها باشد (م-10) حق جبران خسارت در مورد بازداشت غیر قانونی ( بند 5-م- 9) تسریع در محاکمه فرد  بازداشت شده ( بند 3- م -9) و ….. پیش بینی شده است که در رابطه با حقوق فرد زندانی می باشند دولت ایران در تاریخ 15/1/1347 میثاق بین المللی  حقوق مدنی و سیاسی را امضاء  و پس از تصویب میثاقین در مجلس  شورای ملی ( آذرماه 1357) در تاریخ 17 اردیبهشت 1354 به تصویب مجلس سنا رسیده اند. بند 3-مجموعه قواعد حداقل رفتار با زندانیان بمنظور مبارزه با جرم و چگونگی رفتار با زندانیان در سال 1955 میلادی با ابتکار سازمان ملل متحد کنگره بین المللی حقوق جزا و امور زندانها « موضوع و پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمین» در ژنو تشکیل شده که وظیفه اش  مطالعه و ارائه طریق درباره بهبود وضع محکومین و اصلاح وتربیت مجدد آنان از طریق اجرای مقررات آموزشی ، فنی و حرفه ای در زندان بود کنگره مذکور با جمع آوری اطلاعات لازم و بحث و بررسیهای بسیار طراحی درباره رعایت حال زندانیان و اصلاح رژیم زندانها تهیه نمود[80] چندی بعد طرح مذکور توسط کمیسیون دفاعی اجتماعی وابسته به سازمان ملل مجدداً مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت و بر اساس آن دستور العمل خاص از طرف سازمان ملل متحد تدوین و برای کشورهای عضو این سازمان ارسال گردید[81] قواعد مذکور پس از تصویب ، تقدیم شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل گردید. شورا نیز در قطعنامه شماره 663 در تاریخ 31 ژانویه 1957 مجموعه قواعد حداقل رفتار با زندانیان را تصویب کرد. این مصوبات شامل مقررات مربوط به طرز رفتار با زندانی و همچنین صلاحیت کارکنان زندان است که قبلاً در نخستین کنگره سازمان ملل متحد درباره جلوگیری از جرم و طرز رفتار با مجرمین منعقده در 30 اوت 1955 در ژنو به تصویب رسیده بود.[82] در این قطعنامه ضمن توصیه هائی دربارۀ رفتار با زندانیان، از دولتها نیز دعوت شده است که مجموعه قواعد مربوط به رفتار با زندانیان را با نظر مساعد مورد قبول و اجرا قرار دهند و دو دسته دیگر از توصیه ها را تا حدی که امکان داشته باشد در اداره مؤسسات زندان و زندانهای باز خود رعایت نمایند. در این قسمت ذکر این نکته ضروری است که دستورالعمل مذکور که بنام قواعد حداقل لازم الرعایه در مورد طرز رفتار با زندانیان نامیده می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:13:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم