سلب مالکیت نیز به علت تغییراتی که به تدریج در آن پدیده آمده تا حدی شبیه به مصادره اموال شده است مثلاً مطابق قانون میتوان به نفع شخصی که از مالی بهتر از مالک آن استفاده می کند سلب مالکیت کرد.این ترتیب درمصادره اموال نیز معمول است زیرا جامعه از عمل مذکور استفاده می برد. سرایت دادن سلب مالکیت به حقوق عینی غیر منقول ( بجز مالکیت) مانند حق ارتفاق و حق انتفاع سبب نزدیکی مفهوم آن به مفهوم مصادره اموال می گردد. به علاوه موارد مختلفی از آن دو وجود دارد که مفهومشان با هم اشتباه می شوند مثلاً در سلب مالکیت از بعضی از حقوق و امتیازات مختلف برای وزارت دفاع ملّی، مفهوم هر دو تقریباً یکی است. ولی با این حال یک اختلاف اساسی بین آن دو وجود دارد و آن عبارت است از اینکه مصادره فقط ازاموال منقول وحقوق عینی غیر منقول به عمل می آید.درصورتیکه سلب مالکیت همیشه در مورد اموال غیر منقول اعمال می شده است. از لحاظ شکلی: مصادره اموال همواره با دخالت ادارات دولتی صورت می گرفت و هیچگونه شکایتی از آن به مقامات قضائی جایز نبوده است. ولی سلب مالکیت مستلزم دخالت و رسیدگی قضائی بوده و با دخالت مقامات دادگستری صورت می گرفته است.ولی امروزه رسیدگی مراجع قضائی حذف شده و رسیدگی به آن را در صلاحیت دادگاههای اداری قرار داده اند مثلاً قانون 14 دسامبر در مورد سلب مالکیت به سبب عملیات ساختمانی و شهرسازی و یا تخریب مناطق فقیر نشین و ایجاد ساختمان نو را در صلاحیت دادگاههای اداری قرار داده است. امروزه ترتیب رسیدگی به علت تسهیلات موجود، شکل سابق خود را از دست داده و بصورت ساده تری در آمده است. مثلاً ارزیابی املاک به وسیله هیئت مخصوص را حذف کرده و انجام آن را در اختیار دادرس مخصوصی گذاشته اند که او با در نظر گرفتن تعرفه وزارتی مبادرت به ارزیابی می کند. ارزیابی ملک در سلب مالکیت از ارزیابی در مورد اموال مصادره شده، مشکل تر و پیچیده تر است.در هر حال بهای ملک باید قبل از تملک تعیین و پرداخت شود. سلب مالکیت و ضبط یا بازداشت اموال: ضبط اموال امری است که همیشه بطور مستقل و مجزا و بدون ارتباط امر یا امور مدنی دیگری صورت می گیرد و در واقع تا حدی جنبه کیفری دارد و معمولاً در دادرسی های مدنی یااداری به عنوان ضمانت اجرای تخلفات اقتصادی بکار می رود. واز طرف دیگر ضبط وبازداشت اموال که گاهی در مورد اموال غیر منقول نیز اعمال می شود به طرز مخصوصی صورت می گیرد که با نحوه رسیدگی به سلب مالکیت تفاوت دارد. بنابراین فرق بین آن دو را بشرح ذیل می توان خلاصه کرد: ضبط وبازداشت اموال معمولا برای ضمانت اجرای بعضی تخلفات صورت میگیردوحال آنکه علت سلب مالکیت غیر از آن است و معمولاً برای ایجاد ساختمان های عمومی یا شهرسازی به عمل می آید. _ برای عمل ضبط و بازداشت هیچ گونه وجهی پرداخت نمی گردد و حال آنکه در مورد سلب مالکیت قبل از تملک باید بهای عادله ملک تعیین و پرداخت شود. _ مقامات صالحه برای ضبط و بازداشت اموال و طرز رسیدگی به آن با مقامات صالحه برای سلب مالکیت و نحوه رسیدگی در این مورد بکلی متفاوت است. گفتار دوم:ابهامات ضبط اموال در این گفتار به ابهامات در رابطه با ضبط اموال خواهیم پرداخت وبه سوالاتی راجع به ضبط اموال پاسخ خواهیم داد از قبیل اینکه آیا ضبط اموال قابل تخفیف وتعلیق است یا خیر؟!! آیا رعایت مستثنیات دین در رابطه به ضبط الزامی است؟ وهمچنین سوالاتی از این قبیل… امیدوارم که در این گفتار بتوانم ابهامات ایجاد شده را رفع نمایم. الف)ضبط اموال شامل چه اموالی است؟ سؤال این است که ضبط اموال شامل جه اموالی است؟منقول یا غیر منقول یعنی مالی که باید ضبط شود میتواند خانه ویا زمین باشد!با مطالعه در مواد مختلف قانونی مخصوصاًمواد ذیل به راحتی پی خواهیم برد که جواب مثبت است ومی توان مال غیر منقول راهم ضبط نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...