پایان نامه تسلیم، قرارداد |
یکى از تعهدات اصلى بایع در مقابل خریدار تسلیم مبیع به او مىباشد. اگر تسلیم مبیع به واسطه حادثه خارجى متعذر گردد، تکلیف امر را ماده 387 ق.م مشخص خواهد کرد. اما تلف مبیع در صورتى سبب انفساخ عقد مىشود که این شرایط موجود باشد:
- بیع به هنگام تلف، عین معین باشد بنابراین تلف مال کلى موجب انفساخ نمىباشد.
- پیش از تسلیم تلف شود. بنابراین تلف پس از عقد و تسلیم بدلیل انتقال ضمان معاوضى به واسطه تسلیم به خریدار، موجب انفساخ نیست.
- تلف در اثر حادثه خارجى باشد، نه اهمال و تقصیر بایع[36].
سؤالى که در این جا مطرح مىشود این است که آیا در صورتى که تلف مستند به فعل بایع نباشد ولى بایع نیز تقصیر کرده باشد مثل این که در تسلیم مبیع، تأخیر کند و بعداً به وسیله حادثه قهرى، مبیع تلف شود مشمول م 387 ق.م. خواهد بود یا نه؟ در این خصوص باید گفت وضعیت حقوقى فروشنده 2 فرض دارد[37]:
- بر مبناى ضمان معاوضى مسئول پرداخت ثمن به دلیل انفساخ عقد است.
- بر مبناى تقصیر و تبدیل وضع امانى او به غاصب، مسئول پرداخت مثل یا قیمت مبیع تلف شده است.
بنابراین خریدار مىتواند یکى از دو مبنا را براى جبران خسارت خود برگزیند زیرا هیچ مانعى ندارد که براى استیفاى حقى 2 شیوه مناسب در اختیار صاحب آن قرار گیرد چنانکه در خیار عیب نیز خریدار مىتواند با فسخ بیع، ثمن را مطالبه کند یا ارش بگیرد. سؤال دیگرى که در این جا مطرح مىشود این است که آیا در صورتی که بایع مبیع را به عمد یا در اثر تقصیر تلف کند یا سبب تلف آن شود خریدار مىتواند به استناد خیار تعذر تسلیم عقد را فسح کند یا اینکه فقط حق مطالبه مثل یا قیمت را دارد؟ در پاسخ باید گفت که اکثر فقها معتقدند که خریدار یا مىتواند عقد را فسخ کند و ثمن را بگیرد یا آنرا باقى گذارد و از فروشنده بدل مبیع را بخواهد یعنى اکثراً معتقدند که این خیار در این صورت قابل استناد به وسیله خریدار مىباشد[38]. به نظر مىرسد اگر بتوان خیار تعذر تسلیم را بهعنوان یک قاعده عمومى در نظر گرفت در این جا بایستى خریدار این حق را داشته باشد که به آن استناد کند. البته ممکن است به این استدلال ایراد شود که در این صورت براى اینکه طرفین موجبات فسخ را فراهم آورند از اجراى تعهدات خود امتناع مىکنند و از این طریق، قراردادى را که با دیگران بستهاند در معرض زوال قرار دهند و این امر با اصل لزوم قراردادها در تعارض است. در جواب باید گفت وقتى که بایع مبیع را تلف مىکند با پذیرش خیار تعذر تسلیم، خریدار 2 گزینه براى جبران ضرر پیش رو خواهد داشت. یا مىتواند الزام بایع را به دادن مثل یا قیمت بخواهد یا اینکه به استناد این خیار معامله را فسخ کند. بنابراین چون سرنوشت زوال عقد یا عدم آن در دست طرفى است که عهدشکنى نکرده پس مىتوان گفت که استناد به خیار تعذر تسلیم نخواهد توانست بهعنوان وسیلهاى براى فسخ قرارداد مورد سوء استفاده قرار گیرد. برخى نویسندگان حقوقى، دادن حق فسخ به خریدار را با مبناى توافق طرفین و عدالت معاوضى سازگارتر دانستهاند[39]. به موجب این نظر در هر قرارداد به طور ضمنى این شرط وجود دارد که طرفین باید با حسن نیّت در اجراى تعهد خود بکوشند. در عقد بیع نیز فروشنده وظیفه دارد که مبیع را مانند امینى دلسوز نگهدارى کند تا به خریدار تسلیم شود. مفاد این شرط ضمنى را هر کس مىتواند در وجدان خود احساس کند هرچند که در متن قرارداد نیامده باشد. پس هر کجا فروشنده مفاد شرط را رعایت نکند و مبیع را به عمد از بین ببرد یا تقصیرى مرتکب شود که سبب تلف آن شود خریدار حق دارد به عنوان تخلف از شرط عقد را فسخ کند. مشابه همین حکم قانونگذار در مورد تلف مبیع قبل از قبض که بر اساس آن تعذّر اجراى تعهد اصلى از طرف بایع به واسطه حادثه خارجى موجب انفساخ عقد دانسته شده است در مورد اجاره و مزارعه نیز پیشبینى شده است. (مواد 483 و 527 ق.م) نکتهاى که در اینجا باید متذکر شد آن است که اگر مبیع قبل از عقد تلف شود به چه صورتى خواهد بود؟ بدین معنى اگر گفتگو و توافق در انجام معامله شده و بایع ثمن را دریافت کرده باشد اگر قبل از عقد، مبیع تلف شود ظاهراً مورد معامله تابع شرایط عقد مقدم بر عقد بیع است. اگر عقد سابق اجاره باشد تلف عین مستأجره تابع احکام اجاره است و بر طبق قواعد کلى و عمومى بعلت اینکه در زمان عقد و بعد از عقد، قدرت بر تسلیم وجود ندارد عقد باطل است. هر گاه تلف بعد از اجراى صیغه باشد در این صورت چون چیزى که مورد معامله واقع شده در تصرف خریدار بوده و به وسیله عقد بیع نقل ملکیت شده است لذا تلف تابع احکام بعد از قبض مبیع مىباشد نه قبل از قبض آن.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 01:44:00 ب.ظ ]
|