عناصر اصلی مدیریت دانش مدیریت دانش 4 عنصر اساسی دارد: دانش، مدیریت، تکنولوژی اطلاعات و فرهنگ سازمانی. هر کدام از اجزا نقشی عمده در مدیریت دانش داشته و می تواند تاثیر بسزای در  موفقیت یا شکست آن داشته باشد(عباسی ، 1389). نقش دانش در مدیریت دانش ادالسن[21] می گوید: مردم همواره دانش داشته اند و از آن استفاده کرده اند. اما دقیقا دانش چیست ؟ دانش، دانستنی است که در تجربیات، مهارت ها، قابلیت ها، توانایی ها، استعداد، افکار، عقاید، طرز کار ها، الهامات و تصورات افراد موجود است و به شکل مصنوعات ملموسی، فرایند‌های کاری و روزمره یک شرکت، خود را اشکار می سازد. دانش دو نوع است: عیان و نهان. دانش عیان(صریح)، دانشی است که مدون شده است و یا به فرمت های خاصی ارائه شده است . مثلا توضیح داده شده یا ثبت شده یا مستند شده و بنابراین به آسانی می توان دیگران را در آن سهیم نمود. دانش صریح می‌تواند در اشکال دستنامه ها، روش ها کار های نوشته شده، بایگانی های تجاری، مجله، صفحات وب، بانک‌های اطلااعاتی، اینترنت ها، ایمیل ها، یاداشتها  ارائه های گرافیکی یا منابع دیداری – شنیداری تدوین شده باشد. هنگامی که دانش، مدون و کد گذاری، شود موضوع  دانش تولید می شود و این موضوع نوع دانشی است که می تواند مدیریت شود. دانش نهان، دانش شخصی و ابراز نشده ای است که یک فرد دارد. دانشی که در ذهن افراد است. اگاه بودن از چگونگی چیزی، ترفند های ظریف، بینش، نظر و مواردی که می‌تواند مفید واقع شود. به بیان ساده تر، دانش و تجربه ای است که یک فرد در طول سا لها از طریق تجربه، تعامل با دیگران و آزمون سعی و خطا بدست اورده است. این دانش تنها در ذهن افراد یا در یاداشت های شخصی ، فایل ها ی کامپیوتری یا کشوی میز آنها مستقر است. دانشی که هرگز بطور کامل وقابل فهم برای سایرین بیان ، ثبت ، مستند یا مدون نشده است . طبق برآورد، 80 درصد از مهمترین دانش را دانش نهان شکل می دهد . تبدیل دانش نهان به دانش عیان مشکل است اما غیر ممکن نیست. دانش نهان عموما به شکل شرحی از تجربیات مفیدی که ثبت شده اند و در شبکه گذاشته شده اند و متعا قبا توسط دیگر کارکنان برای یادگیری و بهبود فرایند ها استفاده شده اند، منتقل می شود. مدیران ارشد اجرائی در پی تبدیل دانش نهان کارکنان به دانش عیان را بطور موفقیت امیزی میسر نموده اند.آنان از کارکنان خواسته اند که راهنمایی گام به گام برای تمام کار هایی که انجام می دهند، بنویسند و بنابراین آنها را وادار کرده اند تا دانشی را که به عنوان تجربه یا حافظه، درونی شده است ثبت کنند. این فرایند به ایجاد نقش های مفصل از کلیه فرایند ها برای همکاران و افراد جانشین و حتی به کشف ضعف هایی که نیاز است به آنها پرداخته شود کمک می کند . برای موفقیت پروژ ه های مدیریت دانش لازم است بین اطلاعات و دانش تمایز قائل شویم . هر اطلاعاتی دانش نیست. اطلاعات تا زمانی که تحلیل نشده و منشا عمل قرار نگرفته است، نمی تواند تبدیل به دانش شود . و فقط در یک فرهنگ سازمانی صحیح است که اطلاعات منشا عمل می شود. بیشتر سازمان ها و کارکنان نه از دانش زیاد، بلکه  از اطلاعات زیاد رنج می برند. برعکس، قحطی دانش وجود دارد. یکی از بزرگترین چالشهای مدیریت دانش در توانایی مفهوم ساختن کوههای اطلاعات، جدا کردن اطلاعات ارزشمند و به اشتراک گذاشتن آن است (عباسی ، 1389). نقش مدیریت در مدیریت دانش مدیریت تلویحا بر طبقه بندی، فراهم کردن ساختار و ایجاد ادراک بهم پیوستگی در یک سازمان دلالت دارد. سایر ویژیگی های مدیریت عبارتند از: هماهنگی، کنترل، مشارکت و استفاده صحیح از نیروی انسانی، فرایند ها و تدابیر به منظور دست یابی به یک هدف واحد در مدیریت دانش، هدف اصلی مدیریت دانش عیان و نهان در سازمان است. برای مدیریت دانش عیان، سازمان ها باید: *دانش را بدست آورده و یا تولید و ایجاد کنند. * دانش  را برای سهولت دسترسی رمز گذاری و سازماندهی نماید. * دسترسی و بازیابی دانش را تسهیل نمایند. * دانش را برای حل مشکلات، تصمیم گیری، بهبود اجرا، راهبردی، تحلیل موقعیت ها و فرایند ها برای پشتیبانی فعالیت های کاری بکار گیرند. دانش نهان به دو طریق قابل مدیریت است: 1- از طریق ارتباطات نوشتاری، مصاحبه و پیشینه های شفاهی می تواند به دانش صریح تبدیل شود2- از طریق ایجاد گرو ههای دانش یا گروه های هم عمل در سازمانهاست که با تعاملات رو در رو ، گفتگو ها و ارتباطات گفتاری، آموزش مداوم، حل مساله تعاملی، شبکه ارتباطی، راهبردی، مربی گری ، اموزش و موقعیت های توسعه حرفه ای دانش نهان خود را منتقل  می کنند . در بخش سنتی مرجع، دانش نهان عموما از طریق گرو ه های دانش یا گرو ههای عمل منتقل می شود.    

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...