پایان نامه با موضوع الگوی لیت وین و استرینگر، الگوی پیترز و واترمن |
فرهنگ توسعه ای: ویژگی این فرهنگ عدم تمرکز قدرت است، بعلاوه سازمان به امور رقابتی بیرونی و رشد توجه دارد. مقاصد وسیع و رهبری به سازمان و ارزشهای آن ایجاد تعهد می کند. بصیرت، اختراع و ابتکار وسایلی با ارزش هستند که سازمان برای رقابت در اخذ حمایت و کسب منبع بیرونی، جهت رشد و تغییر و تحولات خود بکار میبرد. فرهنگ اجتماعی: بوسیله عدم تمرکز قدرت، تنوع فعالیتها و توجه داخلی به حفظ سیستم مشخص میشود. تغییر و تحولات بر بحث شرکتی و اتفاق نظر مبتنی میباشد. بنابراین روابط، نوع دوستانه و تعاونی است؛ که کار گروهی، روحیه بالا و اعتماد را موجب میشود. فرهنگ سلسله مراتبی: با تمرکز قدرت و فعالیتهای یکپارچه و نیز توجه داخلی برای حفظ سیستم مشخص میشود. رفتار توسط قوانین رسمی و اجرای مقررات به پیش میرود. در این فرهنگ پایداری کنترل، قابلیت پیش بینی، هماهنگی و پاسخگویی، صفات با ارزشی هستند (همان منبع، ص 64). 2-4-9-2. دیدگاه کامرون و کوئین (2006) فرهنگ سلسله مراتبی[74]: سازمانهایی که بر روی ثبات تمرکز میکنند و از تغییر و انعطاف در برابر تحولات محیطی پرهیز میکنند، در درون خود این نوع فرهنگ را میپرورانند. در این سازمانها تمرکز در تصمیم گیری وجود دارد و کارکنان ردههای پایین در تصمیمهای سازمان مشارکت داده نمیشوند. فرهنگ خانوادگی[75]: در سازمانهایی که توجه به افراد و نیازهای آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است و انعطاف پذیری ساختار سازمان همراه با نیازهای مشتریان انجام میگیرد، این نوع فرهنگ جاری است. در این نوع سازمانها روابط بین اعضا مانند یک خانواده، بسیار دوستانه و صمیمی بوده و کارکنان درمورد اکثر مسائل باهم اشتراک نظر دارند. فرهنگ رقابت جویانه[76]: در این سازمانها موقعیت سازمان بر اساس جایگاه رقبا تعیین میگردد، همچنین ثبات و کنترل درونی نیز کانون توجه مدیران رده بالای سازمان میباشد. نتیجه گرایی در این سازمانها استراتژی اصلی مدیران است و کارکنان نیز برای دستیابی به اهداف با هم رقابت دارند. فرهنگ ادهوکراسی[77]: این نوع فرهنگ در سازمانهایی برقرار است که در آنها به کارکنان برای بهره برداری از فرصتها، حل مسائل و دستیابی به نتایج آزادی عمل داده میشود و راه برای بروز خلاقیت و نوآوری در آنها هموار است. ساختار این سازمانها پویا و پیچیده میباشد و سیستمهای خبره و خودکار برای توسعه فعال میباشند(کامرون و کوئین،2006، صص207-209). 2-4-10. مدلها و الگوهای فرهنگسازمانی بطور کلی در زمینه فرهنگ سازمانی دیدگاه ها، مطالعات، الگوها و مدلهای زیادی ارائه شده است که از آن جمله میتوان به مدل OCG، مدل نیم رخ فرهنگ سازمانی (OCP)، مدل سلامت فرهنگی (CHI)، مدل دنیسون، الگوی (AGIL) پارسونز، الگوی ویلیام اوشی، الگوی لیت وین و استرینگر، الگوی مبتنی بر هفت S شرکت مشاوره ای مکنزی، الگوی کرت لوین، الگوی پیترز و واترمن، مطالعات لامرز و هیکسن، مطالعات هافستد، دیدگاه بارون و والترز و … اشاره کرد. اما با توجه به این که در این تحقیق برای سنجش فرهنگ سازمانی از مدل دنیسون استفاده شده است به تشریح این مدل و ابعادش می پردازیم. 2-4-10-1. مدل دنیسون پروفسور دانیل دنیسون(2000)، تحقیقاتی در زمینه فرهنگ سازمانی و اثربخشی سازمان انجام داد. وی در مدل خود ویژگیهای فرهنگی را اینگونه برشمرد:
- درگیر شدن در کار
- سازگاری
- انطباق پذیری
- ماموریت یا رسالت
هر یک از این ویژگیها با سه شاخص اندازه گیری می شود:
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:20:00 ب.ظ ]
|