پایان نامه با موضوع ارتباطات سازمانی، گروه های اجتماعی |
- در برخی از مؤسسات بازرگانی پول برای جذب و حفظ نیروی انسانی بهعنوان یک وسیله بهکار میرود کارمندان راضی ضرورتا عملکرد بالایی ندارند . اما عملکرد بالا موجب رضایت بیشتر می شود.
- تأثیر پول بهعنوان عامل انگیزشی در مواردی که به کارکنان حقوق مساوی پرداخت میشود کاهش مییابد.
- اگر پول یک عامل انگیزشی قوی تصور شود باید حقوق و مزایا متناسب با عملکرد افراد پرداخت شود.
- اگر پاداش مادی متناسب با درآمد فرد باشد میتواند تولید انگیزش نماید. اما شکل افزایش حقوق و دستمزد بهعنوان پاداش در آن است که به اندازهای نیست که برای دریافت کننده انگیزش پدید آورد.
اینگونه پرداخت شاید از نارضایتی و جستجو برای تغییر شغل جلوگیری کند. اما اگر چشمگیر و درخور توجه نباشد احتمالاً بهصورت یک عامل انگیزشی نیرومند عمل نخواهد کرد (کونتز و اودانل- مترجم: طوسی۱۳۷۲ ص۲۵۲-۲۵۰). اگر کارمندان سازمان از عدالت در پرداخت حقوق برخوردار باشند احساس رضایت شغلی میکنند و در غیر اینصورت فشارهای روانی به آنها وارد شده و در نتیجه کمبود تولید یا خدمت حاصل میشود.(علوی1378 ). بههر حال پول تنها نیروی انگیزاننده نیست اما همواره بهعنوان یک نیرون مهم عمل کرده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. دشواری اساسی در استفاده از پول بهعنوان عامل انگیزشی آن است که در بیشتر سازمانها افراد صرفنظر از عملکرد خود از راه اقدامهایی نظیر افزایش حقوق، ارتقاء بر اساس ارشدیت و افزایش رتبه خودبهخود سهم خود را از این توجه سازمانی دریافت میکنند. و در اینصورت نمیتوان اطمینان داشت که پول باز هم بتواند بهعنوان یک عامل محرک قوی محسوب شود یعنی اگر حقوق کارکنان نیازهای مادی آنها را تأمین کند افزایش حقوق نمیتواند عامل انگیزشی برای انجام دادن وظایف شغلی باشد.(کونیز و اودانل- مترجم: طوسی۱۳۷۲ ص۲۳۰) بهطور کلی ارزش پاداشهای نقدی و پولی در جوامع مختلق متفاوت است ولی بههر صورت اهمیت آن در انگیزش کارکنان نباید نادیده گرفته شود. ضمناً قاعده مشخصی برای تشویق و ایجاد انگیزش در کارکنان موجود نیست و هر مدیری باید با توجه به نوع پاداش و عوامل تشویقی که در اختیار دارد نیز موقعیت و وضعیت افراد، پاداش مناسب را انتخاب کنند. برای آنکه پاداش و تشویق بتواند نقش برانگیزاننده داشته باشد، باید رفتار خاص کارکنان مرتبط باشد. یعنی اگر رفتار فرد منجربه تولید یا کارایی بیشتر میشود پاداش در رابطه مستقیم با این رفتار خاص ارائه شود. این رفتارها ممکن است میزان تولید، حضور مرتب در کار، عدم ترک شغل و نداشتن سابقه سوءاستفاده و نظایر آن باشد (ساعتچی، 1379). مزایای شغلی نیز از عوامل دیگری است که بخشی از دریافتی و یا خدمات خاص مثل بیمه و باز نشستگی را شامل میشود. مزایای مقرری مستمر و غیر مستمر بهجز حقوق ماهیانه برای تصدی پستهایی در سازمان بر اساس درجه و طبقه شغلی پستهای اشغال شده در سازمان است. در بر خی منابع رفاهی، سرویس ایاب ذهاب، غذاخوری و تسهیلات مربوط به آن تهیه مسکن شرکت تعاونی، باشگاه ورزشی و تفریحات سالم همگی جزء این خدمات محسوب میشوند. بیمه و بازنشستگی بهمنظور ایجاد امنیت اقتصادی و تأمین معاش زندگی کارمند و خانوادهاش در زمان بیکاری، بیماری و پیری تهیه و اجرا میگردد. ایاب و ذهاب در شهرهای بزرگ یکی از مشکلات اساسی کارکنان مؤسسات مختلف است. در مؤسساتی که کارکنان تمام روز یا دونوبت کار میکنند وجود سالن غذاخوری و تسهیلات آن امکان تغذیه مناسب و سالم را فراهم نموده و ضمناً از تلف شدن وقت و انرژی افراد میکاهد. تهیه خانه و مسکن نیز یکی دیگر از مشکلات ساکنین شهرهای بزرگ است و یکی از وظایف خاص مدیریت هر مؤسسه کمک به کارکنان در جهت مسکن است و از جمله این کمکها میتوان به ایجاد خانههای سازمانی، پرداخت وام مسکن یا کمک هزینه مسکن اشاره دارد. شرکتهای تعاونی به دلیل قیمتهای نازلتر و نزدیکی به محل کار و صرف وقت کمتر جهت خرید اجناس مورد نیاز در تأمین رفاه و آسایش کارکنان حائز اهمیت هستند و وجود برنامههای رفاهی باعث ایجاد فرصت برای رفع خستگیهای ناشی از کار و فعالیت و نیز ایجاد روحیه دوستی و رفاقت بین کارکنان و افراد خانواده آنها میگردد (میر سپاسی، 1385). تنبیه نیز یک عامل دیگر است که برخی معتقد هستند به شکل ترس ازدست دادن کار یا درآمد ویا تنزل بهعنوان یک عامل نیرومند عمل کرده و خواهد کرد. اما باید پذیرفت که تنبیه، خود عامل انگیزش نیست و بدین سبب برای جلوگیری از رفتارهای ناخوشایند باید جلوی امتیازها و پاداشهایی را که چنین رفتاری پدید میآورده گرفت. چنانچه کارمند دریابد که بیتوجهی او به کار یا مراجع موجب محرومیت او از امتیازاتی خواهد شد، رفتار خود را رضایتبخشتر خواهد کرد. بدین ترتیب اهمیت و تأثیر حذف پاداش بهمراتب بیشتر از اعمال تنبیه خواهد بود و فرد میباید از کاری که موجب بیرون راندن او از سازمان میشود اجتناب نماید (علوی، 1378). علیرغم آنچه در همه پژوهشها و نظریههای انگیزشی که در سالهای اخیر با آنها برخورد میشود، هنوز تشویق و تنبیه بهعنوان عاملهای نیرومند در نظرگرفته میشوند. در این میان عوامل بیشمار دیگری نیز وجود دارد که میتوانند بر انگیزش انسان تأثیر بگذارند (کونیز و اودانل- مترجم: طوسی ص۲۲۹). از جمله عوامل مربوط به محیط«ارتباط و نحوه ارتباط بین فردی (با مافوق- همتایان و زیردستان)» است. ارتباط فرآیندی پویا که زیربنای بقاء رشد و تحول تمام سیستمهای زنده در سازمان است. ارتباط یکی از نقشها و وظایف حیاتی انسان میباشد که به وسیله آن انسان یا سازمان، ارگانهای داخلی خود را با هم مرتبط میسازند. یعنی مبادله افکار، احساسات، عقاید و معانی بین دو نفر از طریق علائم و اشارات (میر سپاسی، 1389). گروهی، ارتباطات را در سازمان منحصر به مکالمات اداری و نامهها میدانند و آن را مترادف با مکالمات اداری در نظر میگیرند. اما از ارتباط معانی گوناگون در ذهن افراد وجود دارد. در مدیریت ارتباط شامل اطلاعات و مفاهیم بین افراد شاغل در یک سازمان است و بهمنظور تنها وقایع و نظرات نیست بلکه احساسات و عواطف را نیز دربر میگیرد. پس ارتباطات عبارت است از انتقال و تبادل اطلاعات، معانی و مفاهیم و احساسات بین افراد در سازمان.(الوانی1384 ) انسان بهخاطر اجتماعی بودن، گروه های اجتماعی و محیط اجتماعی برای زندگی خود و دیگران بهوجود میآورد. هر یک از افراد گروه های اجتماعات بشری روحیات خاص دارند و همانندی مطلق در سلوک و رفتار آنها مشاهده نمیشود و افرادی که به عضویت سازمانهای اجتماعی درمیآیند، هر کدام یک نوع اندیشه، عقیده، احساس و بهطور کلی شخصیت خاص دارند. برخی خونمرد و کمکارند و پارهای پرشور و زرنگ و گروهی اندیشمند و متفکر. با درنظر گرفتن خصوصیات فوق، آمیزش و مراوده افراد انسانی با یکدیگر کاری بسیار پیچیده است. تلاش و فعالیت اجتماعی انسانها در چهارچوب سازمانهای اجتماعی صورت میگیرد و از این تلاشها در جهت نیازمندیها استفاده میشود. در واقع افراد انسانی با هم مجتمع میشوند تا در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند و در این حالت در میان آنها نوعی رابطه روحی و روانی و بهعبارت دیگر رابطه احساسی و عاطفی ایجاد میشود و براثر ایجاد این نوع رابطه معنوی بر سلوک و رفتار یکدیگر تأثیر میگذارند. دیویس این روابط انسانی را عاملی محرک در داخل و خارج سازمانهای اجتماعی میداند (لوند، 2003).
2-2-10-نقش ارتباطات سازمانی در رضایت شغلی
ارتباطات در سازمانها به سه گروه تقسیم میشود: 1-ارتباط عمودی ارتباط عمودی که ارتباط با مافوق یا زیردست بوده و بههمین دلیل طرز تلقی اعضای سازمان نسبت به مافوق متفاوت است. که علت آن را در میزان یا عدم میزان ارتباط میتوان یافت (عسگریان،1380). برقراری ارتباط با یک کارمند زیردست نوعی اهرم نیرومند در برانگیختن کارکنان است (ساعتچی، 1379). ۲- ارتباط افقی ارتباط افقی که مربوط به سطح کاری برابر است. یعنی طرز تلقی مشترک بین کارکنان یک طبقه کاری موجبات صمیمت بین آنها را فراهم میکند و روی عملکرد آنها تأثیر میگذارد. جامعهشناسان معتقد هستند که با تحکیم روابط، روحیه مشترک کاری، تقبل کاری عنصر غایب و کمک اعضاء بههم بیشترمیشود. ۳- ارتباط تمایلی بین گروههای سازمانی که از عنضر مهمی به نام روحیه گروهی برخوردار است. روحیه گروهی ایجادکننده مناسبات عادی بین اعضای گروه است که از یک همبستگی بهدور از فشارهای داخلی اغتشاش و مرافعه میباشد. روحیه گروهی موجبات طرز تفکر مثبت در مقابل هدفها را فراهم میسازد. تا اعضاء با عزمی جزم در جهت دستیابی به هدف بکوشند و با همبستگی عاطفی اتخاذ و اتفاق بین خود را حفظ کنند (عسگریان، 1380). سرپرستی و نظارت فنی عامل مهم دیگری از عوامل محیط و زمینه شغل است. چناچه سرپرست دارای مهارتهای فنی و مدیریتی بوده و این مهارتهای خود را با اشتیاق به کارکنان انتقال دهد. زیردستان از این نظر نارضایتی نخواهند داشت. کیفیت سست سرپرستی نیز میتواند ریشه پیدایش فشار عصبی باشد. نمونه آن را میتوان در سرپرستی خودکامگی و یا واگذاری اختیار نابرابر با مسؤلیت دید (کیت دیویس و نیو استورم- مترجم: طوسی،۱۳۷۳، ص۶۳۶).
2-2-11 نقش بهداشت روان در رضایت شغلی
رضایت از شغل مفهوم پیچیده و چند بعدی است که با عوامل مختلف روانی و اجتماعی ارتباط دارد به عبارتی دیگر عوامل مختلف نقش عمدهای در ایجاد رضایت یا عدم رضایت شغلی ایفا می کنند. عواملی مانند تغییر روحیه، بی حوصلگی که خود ناشی از عوامل مختلف می باشند، تشدید کننده افت کارکردی در محیطهای کاری می باشند که توجه به بهداشت روان در محیطهای کاری می تواند در بهبود شرایط مفید واقع شود (لوند، 2003).
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-12-11] [ 04:35:00 ب.ظ ]
|