اگر انسان بفهمد دوست او می خواهد کاری انجام دهد که اشتباه است یا یک لغزش هایی در کارش وجود دارد، آن ها را متذکر شود، اما این که پدر و مادر چه مقدار دخالت می کنند، طبیعی است که فرزندان از نوعی بی تجربگی در کار برخوردارند و تجربه چندانی ندارند گرچه درباره دیگران چیزهایی دیده اند یا مطالعاتی کرده اند، اما درباره خودشان اصلاً تجربه عملی ندارند. اولین کسی که می تواند آن ها را در مسیر بیش از همه کمک کند کسی است که اولاً به آن ها نزدیک تر است، ثانیاً بیش از دیگران آن ها را می شناسد. و آن کسی نیست جز والدین.[94] گاهی والدین با این که فرزندانشان را دوست دارندو اما خوب آن ها را نمی شناسند. نمی توانند استعدادهای او را درک کنند، متاسفانه ممکن است بعضاً اجازه بروز استعدادها را به فرزندانشان ندهند، گاهی والدین نمی دانند فرزندانشان چه توانمندی هایی دارد، اینها نمی توانند مصلحت اندیش خوبی باشند. بنابراین قبل از هر چیزی اولاً باید فرزند را خوب شناخت که چه استعدادهایی دارد و از چه نقاط قوت و ضعفی برخوردار است، ثانیاً باید با او رابطه کاملاً عاطفی داشت. چنانچه پدر  و مادری این دو امر را نسبت به فرزندان نداشته باشند، عملاً نمی توانند نقشی ایفا کنند و شاید اصلاً حق نقش ایفا کردن هم پیدا نکنند، و یک دوست، روحانی، همکار یا استاد این نقش را بهتر از والدین ایفا کند[95]، والدین به شناخت فرزند و ارتباط وسیع و عاطفی با او نیاز دارند. بعلاوه ممکن است فرزند بواسطه گرایش هایی که در وجود او است یا به علت بی تجربگی، اشتباهاتی را   در شناخت فرد مطلوب داشته باشد، باید به او کمک کرد.[96] وظیفه پدر و مادر است که بهترین ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند، ولی متاسفانه مشکلاتی را برای فرزند ایجاد کنند و آن جایی است که سعی می کنند نظراتشان را به فرزندانشان تحمیل کنند، غافل از این که فرزند اصلاً گرایشی به این خانم یا این نوع ازدواج ها ندارد. اگر هم فرزند گر ایش غلطی دارد، باید گرایش او را درست کرد. نمی توان به او تحمیل کرد. بنابراین باید در راه اقناع فرزند بدون هیچ تحمیلی به او آرامش دهد و نقش مشاوره دادن به او داشته باشد چنین دخالتی بی اشکال است.[97] گفتار اول: متضرران ازدواج های تحمیلی پیامدهای ازدواج های تحمیلی هم گریبان گیر زوجین خواهد بود و علاوه بر این والدین نیز در از این آسیب ها بی نصیب نخواهند بود بنابراین هم زوجین قربانی ازدواج تحمیلی هستند و هم والدینشان . بند 1- ضرر به زوجین در واقع با یک ازدواج تحمیلی و اکراهی این زوجین هستند که متضرران اصلی هستند و قربانی یک ازدواح تحمیلی شده اند و سلامت روانی آن ها دچار خدشه شده است و دچار یک بحران روحی شده اند که یا زندگی آن ها به طلاق می کشد یا به طلاق عاطفی به این معنی که ممکن است با یکدیگر زندگی کنند اما یک زندگی سرد و بی روح را داشته باشند و در نتیجه خسارت روحی و جسمی و … متوجه آنان می شود.[98]و آسیب هایی برای آنان به دنبال می آورد که در مبحث دوم به توضیح آن می پردازیم. بند 2- ضرر به والدین هنگامی که والدین با تحمیل ازدواج بر فرزندانشان باعث ورود خسارت  های روحی و جسمی به فرزندانشان می شوند بالطبع خود والدین نیز از این آسیب ها بی بهره نمی مانند و دودش به چشم آنان نیز خواهد رفت.[99] نکته ای که در این مورد می توان ذکر کرد این است والدین در مقابل والدین طرف مقابل که قربانی ازدواج تحمیلی شده اند نیز مسئولیت مدنی دارند چون به آن ها ضرر معنوی و یا مادی وارد آمده و طبق قانون و مسئولیت مدنی کسی که موجب ضرر مادی یا معنوی به دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. گفتار دوم: شکل مدرنیته ازدواج تحمیلی نباید تصور کرد که دوره ی ازدواج های تحمیلی گذشته و دیگر کسی به اجبار سر سفره ی عقد نمی نشیند. این ازدواج ها شاید در ظاهر کم شده باشند. اما در اصل شکل این اجبارها تغییر کرده اما اصل اجبار همچنان پا برجاست. سالانه 4 میلیون زن در جهان خرید و فروش یا مجبور به ازدواج اجباری می شوند[100]. بخشی از این ازدواج ها مربوط به دوران خردسالی دختران است، و معمولاً بعد از چند سال به جدایی همسر کشی یا سایر آسیب های فردی و خانوادگی منجر می شود که در مبحث دوم توضیح خواهیم داد. شیوع ازدواج ناخواسته در بسیاری از کشورها به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است، به         گونه ای که برای بررسی ابعاد مختلف آن، اولین گردهمایی بین المللی ازدواج های اجباری تشکیل شد و شرکت کنندگان در این اجلاس از 13 کشور جهان تاکید کردند که ازدواج تحمیلی نقض آشکار حقوق بشر می باشد. در این اجلاس مقرر گردید که علل و عوامل این پدیده بررسی شود و بانک اطلاعات جهت گرد آوری آمار و اطلاعات دقیق این فاجعه تاسیس گردد[101]. بسیاری از ازدواج های ناخواسته در کشورهای غربی میان مهاجرین ساکن، رخ می دهد به طوری که بسیاری از قربانیان ازدواج های اجباری برای کمک به سازمان ها و ادارات دولتی مراجعه می نمایند. طبق آمار 85 درصد قربانیان، دختران جوانی از کشورهای آسیای جنوب شرقی هستند. بیشتر قربانیان بین 18 تا 24 سال سن داشته و تحت فشار خانواده مجبور به ازدواج شده اند[102]. پدیده ازدواج اجباری به هیچ وجه محدود به کشورهای جهان سوم نیست، هر چند اغلب بیان           می شود که در جوامع سنتی حقوق زنان در موضوعاتی نظیر انتخاب همسر، تصمیم گیری در خانواده و آزادی طلاق نادیده انگاشته می شود.[103] اما در عصر حاضر، در جوامع صنعتی نیز ازدواج های تحمیلی رواج زیادی دارد. به طور نمونه در کشورهای صنعتی و پیشرفته ای همچون آلمان دامنه این نوع ازدواج ها وسیع است. که سخنکوی سازمان سرزمین زنان در آلمان بیان می کند: «در طول دو سال گذشته گزارشات زیادی درباره ازدواج اجباری بسیاری از دختران جوان ارائه شده است. مهاجران، بیش از همه در معرض ازدواج ناخواسته قرار دارند. در عین حال، حتی دخترانی که در آلمان به دنیا آمده اند، از سوی و الدین یا برادران خود، در سنین پایین مجبور به ازواج می شوند و ازدواج های ناخواسته و اجباری شامل حال دختران آلبانیایی مراکشی و کشورهای آفریقایی نیز می شود[104]. متاسفانه ازدواج تحمیلی در کشور ما نیز دامنه وسیعی یافته و در برخی از استان های کشور مانند کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان مواردی از ازدواج اجباری گزارش شده است. در ایران از هر 1000 ازدواج 147 مورد آن به طلاق می انجامد که یکی از مهمترین عوامل آن ازدواج اجباری است[105]. مبحث دوم: پیامدهای ازدواج تحمیلی به اعتقاد روانشناسان، ازدواج می بایست بر پایه اخلاق، عشق، محبت و درک متقابل دو انسان شکل گیرد تا بتواند جوانه های امید و خوشبختی را به همراه آورد. اکراه در همسر گزینی، این پیوند مقدس را به صورت یک کابوس  وحشتناک در می آورد و زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان را با آسیب های جدی مواجه می سازد. شاید درک تمام زوایای پنهان و آشکار ازدواج های ناخواسته بسیار مشکل باشد، اما با این وصف، مطالعه شواهد تجربی برخی از این ناهنجاری ها، می تواند تا اندازه ای مشکلات و زیان های ناشی از ازدواج تحمیلی را به تصویر کشد. گفتار اول: آسیب های فردی بند 1-  آسیب های جسمی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...