• انسجام گروه : برخی مطالعات رابطه انسجام گروهی و تعهد سازمانی را مثبت وتعدادی دیگر ، رابطه این دو را منفی دانسته اند . البته همبستگی حاصل ازر جمیع تحقیقات مثبت و ضعیف بوده است .
  • وابستگی متقابل وظایف : در اغلب مطالبات رابطه وابستگی وظایف با تعهد ، مثبت و متوسط گزارش شده است . موریس و استیزر بیان می دارند که وقتی کارکنان در شرایط وابستگی شدید وظایف باشند از کمک خود به سازمان و گروه های مرتبط آگاهی خواهند یافت و این خود به تعهد نگری به سازمان منجر می شود .
  • ملاحظه کاری و ساخت دهی مدیران : هر دو نوع رفتار مدیران با تعهد سازمانی همبستگی نسبی و مثبت دارند . البته تحقیقات نشان می دهند که این رابطه توسط عواملی از قبیل محیط کاری و خصوصیات پایین دستان تعدیل می شود .
  • ارتباطات رهبر : چگونگی ارتباطات رهبر با تعهد سازمانی ، همبستگی قوی و مثبت دارد . بدین معنی مدیرانی که ارتباطات به موقع و صحیحی ایجاد می کنند موجب تقویت محیط کار و تعهد بیشتر کارکنان می گردند .

رهبری مشارکتی نیز با تعهد سازمانی همبستگی مثبت دارد . در محیط های غیر قابل پیش بینی تاثیر مدیریت مشارکتی بر تعهد سازمان بیشتر می شود.(همان منبع:50)  2-2-6-4- ویژگی های سازمان وتعهد سازمانی در تعدادی از مطالعات میان اندازه سازمان و میزان تعهد سازمانی همسبتگی معنی دار ملاحظه شده است . اشاره می شود که در سازمان های بزرگ امکانات ترفیع بیشتر است و این امر به تعهد سازمانی می انجامد . موریس و استیزر چنین اظهار می دارند که استنباط کارمند از عدم تمرکز با میزان مشارکت واقعی رابطه داشته و به وسیله درگیر شدن در سازمان تعهد بیشتری نسبت به سازمان پیدا می کند .(همان منبع:51)  2-2-6-5- وضعیت نقش وتعهد سازمانی در تحقیقات انجام شده وضعیت نقش را از طریق تضاد نقش ، ابهام نقش و تعدد نقش اندازه گیری کرده اند . براساس مطالعات مودی و همکاران در سال 1982 ، وضعیت نقش یکی از مقدمات ایجاد تعهد است . تحقیق ماتیو و زاجاک نیز این مساله را تایید می کند . یکی از فرضها در این مورد این است که وضعیت ناشی از ادراک حاصل از محیط کاری است . اما مساله ای که روشن نیست این است که آیا رابطه بین وضعیت نقش و تعهد سازمانی مستقیم است و یا توسط متغیر های دیگر از جمله رضایت شغلی و فشارهای شغلی تحت تاثیر قرار می گیرد ؟ (به نقل ازرنجبریان،1375،50-47) 2-2-7- اجزای تعهد سازمانی یکی از تعاریف توسط پورتر ، استیزر ، مودی (1974 ) ارائه شده است که دربردارنده اجزاء تعهد می باشد از نظر این صاحب نظران اجزاء تعهد شامل : 1- اعتقاد فرد به پذیرش اهداف و ارزش های سازمانی 2- تمایل وی به اعمال تلاش جهت تحقق اهداف سازمان و شغلی و … 3- تمایل وی به حفظ عضویت سازمانی می باشد . (به نقل از نور هارون و نور هاسرول:2006) به دنبال این تعریف صاحب نظران مانند بیکر (1992) تعریف مزبور را ساده تر نمودند و معقتد بودند که تعهد عبارت است از پیوستن به سازمان و انجام شغل بر حسب اجزا زیر :

  • اطلاعات و پیروی یا سازگاری و همنوایی با سازمان از طریق مکانیزم های پاداش و تنبیه .
  • احساس هویت و شناسایی یا تمایل به تعلق خاطر و وابستگی و …
  • درونی کردن یا تجانس ارزش های فرد با اهداف و ارزش های سازمان .

البته اجزا دیگری نیز مطرح شده است که اساساً شبیه اجزا سه گانه فوق است . برای مثال کوک و وال (1980 ) سه مفهوم « وفاداری »  « احساس هویت و شناسایی » و « آمادگی » را مطرح کرده اند . در مجموع آنچه در این باره اهمیت دارد این است که با توجه به ابعاد سه گانه مزبور باید  بین دو نوع تعهد فعال  و منفعل  تفاوت قایل شد. منظور از تعهد فعال تعهدی است که از روی آگاهی و شعور و اراده صورت می گیرد ولی تعهد منفعل،در برگیرنده تعهد اجباری است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...