پایان نامه ارشد درباره دیپلماسی، دیپلماسی عمومی |
دانلود یک نمونه فایل پایان نامه ارشد رشته مدیریت دانلود رایگان متن کامل یک نمونه فایل پایان نامه ارشد رشته حقوق دانلود رایگان یک نمونه فایل متن کامل پایان نامه ارشد رشته روانشناسی اما جدای از این رویکردها، برای قضاوت درباره آن چه که در دیپلماسی عمومی امریکا به مردم جهان ارائه می شده، باید توجه داشت همان گونه که پیشتر نیز اشاره گردید، دیپلماسی عمومی در فضای بین المللی می تواند حمایت افکار عمومی و نخبگان دیگر کشورها را برای سیاست خارجی خاصی، از طریق نفوذ در میان آنها ایجاد کند. در این شیوه آن چه به مخاطب ارائه می شود تصویری است که در آن از یک سو اهداف و استراتژی های کلی سیاست خارجی آن دولت تعریف و توجیه می گردد و از سوی دیگر مجموعه ای از ارزش ها و الگوهایی است که به وساطه ی آن ها می توان آن سیاست خارجی را مشروع دانست. برنامه دیپلماسی عمومی امریکا حوزه های گسترده ای را به خود اختصاص داده که برخی ویژگی عام داشته و برخی دیگر نیز هر کدام مختص محدوده زمانی یا مکانی خاصی به شمار می آمدند. جدای از این فعالیت های خاص رسانه ای، این مجموعه برنامه های دیگری را نیز پیگیری می کرده که از میان آنها می توان به برنامه ی فولبرایت[141] برای تربیت دانشجو، برنامه ی دیدار از امریکا و ارسال هنرمندان و برنامه های فرهنگی اشاره کرد. برنامهی دیگری که سالهاست جزیی از دیپلماسی عمومی امریکا را شکل میدهد، برنامهی رهبری بازدید کنندگان بینالمللی[142] است. این برنامه که توسط دفتر امور آموزشی و فرهنگی وزرات امور خارجه امریکا پایه گذاری شده، از سال ۱۹۴۰ آغاز و هدف از آن ایجاد فهم و شناختی درست از امریکا از طریق مسافرت های کوتاه و برنامه ریزی شده ی رهبران کشورهای مختلف به این کشور است. به نظر طراحان این برنامه یکی از ابزارهایی است که می تواند در جهت کسب و ایجاد حمایت برای اهداف سیاست خارجی ایالات متحده موثر باشد. مجموعه فعالیت امریکا در چارچوب این شیوه از اجزای سیاست خارجی نشان میدهد که به صورت هم زمان سعی شده تا امریکا، ارزش ها و فرهنگ آن شناسانده شود و از سوی دیگر به واسطه ی این تصویر سازی ها در ذهن مخاطب بیرونی، برای عمل و رفتار سیاست خارجی ایالات متحده پایه ای را فراهم آورد که با اتکای به آن بتوان برخی از آنها را مشروعیت بخشیده و توجیه کرد. در چارچوب این پژوهش دیپلماسی عمومی ابزاری در دست دولت ها است تا از طریق آن و در فرآیندی دو مرحله ای بتوانند، ابتدا مخاطبان خود که شامل نخبگان و عموم افراد جوامع هدف می باشند را نسبت به ایده، هدف یا سیاست خاصی اقناع و سپس با نفوذ در میان آنها، حمایت افکار عمومی و نخبگان را جلب کنند. آن چه از نظر موضوع محوری این گزارش حایز اهمیت میباشد، آن است که در تمامی مراحل تحول دیپلماسی عمومی امریکا از زمان برآمدن ایالات متحده به عنوان قدرتی جهانی تاکنون، دست یابی ایالات متحده به اهداف خود قرار داشته است. دستگاه دیپلماسی عمومی امریکا دارای نمایندگی در سفارتخانههای آمریکا در سراسر جهان است که برنامههای خاصی را به اجرا در می آورند و گزارشهایی را در رابطه با فعالیت های خود در زمینه دیپلماسی عمومی تهیه می کنند. نهادهای دیگری نیز در زمینه دیپلماسی عمومی در وزارت دفاع، سیا و کنگره این کشور هماهنگ با دولت و وزارت خارجه فعالیت میکنند. از جمله این نهادها کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی در کنگره امریکاست که یک کمیسیون فراحزبی به شمار رفته که مسئول ارزیابی عملکرد امریکا در قالب دیپلماسی عمومی است. این کمیسیون همچنین فعالیتهای لازم در عرصه دیپلماسی عمومی را بررسی و به نهادهای مرتبط با آن ارائه میکند. حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و مطرح شدن مبارزه با تروریسم از سوی امریکا موجب شد تا دیپلماسی عمومی نیز در این کشور از اهمیت بیشتری برخوردار شود. وقوع حوادث مذکور در واقع باعث شد تا تصویری که امریکاییها از کشور خود به عنوان کشوری امن و از دولت خود به عنوان دولتی مقتدر داشتند لطمه بیند. همچنین حمله به افغانستان و عراق و دیگر سیاست های نظامی گرایانه امریکا سبب شد تا تصویر امریکا به عنوان طلایه دار دموکراسی و آزادی در جهان در نزد افکار عمومی جهان دچار خدشه شود. در سند استراتژی امنیت ملی امریکا که در مارس ۲۰۰۶ منتشر شد یکی از راهکارهای مقابله با چالشها و کسب فرصت های قرن بیست و یکم تقویت دیپلماسی عمومی ذکر شده است. معاوونت امور عمومی و دیپلماسی عمومی در قالب سندی با عنوان «استراتژی ملی امریکا درباره دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک»[143] اهداف دیپلماسی عمومی امریکا را به سه دسته تقسیم می کند: ارائه چهره ای مثبت از امریکا، به انزوا کشاندن افراط گویان به کمک تقویت جریان ها و گروه های میانه رو، کمک به تقویت ارز شها و منافع مشترک میان مردم امریکا و جهان. تصمیم گیرندگان امریکایی مخاطبان خود را در سطح کلی تمامی مردم جهان و در سطح خاص نخبگان دیگر کشورها تعریف نموده اند. 2.2- سایبر دیپلماسی حوزه فعال در سیاست خارجی آمریکا از جمله اولویتهای دولت اوباما استفاده فراگیر از امکانات دیجیتال به ویژه اینترنت برای معرفی امریکا و برقراری ارتباط با مخاطبان در سراسر جهان است. استفاده از شبکههای اجتماعی در اینترنت و استفاده از سایتهایی چون یوتیوب برای ارائه آخرین نظرات مخاطبان، در کنار استفاده از وبلاگها و استفاده از دیگر امکانات دیجیتال نظیر کانالهای ماهوارهای از جمله اقداماتی بودند که اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی و بعد از پیروزی در انتخابات از آنها بهره برده است. در واقع در سالهای 2007 و 2008 که مبارزه انتخاباتی باراک اوباما برای انتخاب ریاست جمهوری جریان داشت، استفاده ی وسیعی از شبکههای اینترنتی جهانی انجام شد اوباما از این منابع اطلاعاتی بعد از پیروزی در انتخابات نیز استفاده کرده است. به کمک پایگاه دادهای که تمامی آدرسها و تلفن های حامیان حزب دمکرات را در خود ذخیره دارد، این حزب نسبت به چهار سال پیش، بیش از ده برابر اطلاعات از رأی دهندگان امریکایی جمع آوری نموده است که از این اطلاعات می تواند در انتخابات آینده برای آگاهی از تمایل هواداران به مسائل مختلف و موضوعات مورد توجه آنها، برای به وجود آوردن تغییرات لازم استفاده کرده و مردم عادی امریکایی را در سیاست های تازه دولت مداخله دهد. دولت اوباما به شفاف سازی و دسترسی آزادانه به اطلاعات تأکید دارد و حتی زمینه ای فراهم کرده تا بسیاری از اطلاعات سازمان ها و نهادهای دولتی بر روی شبکه اینترنت قرار گیرد. در بعد بین المللی سایت وزارت خارجه امریکا سایت مکملی تأسیس کرده که آخرین تحولات در رابطه امریکا با مناطق گوناگون جهان را به زبان های گوناگون ترجمه میکند. تغییر قابل توجه ترجمه این متون به زبان فارسی است که در گذشته به ندرت مورد توجه دولتمردان امریکایی بود. این متون به زبان فارسی روان ترجمه میشوند، به گونهای که به راحتی برای مخاطب فارسی زبان قابل فهم هستند. نکته قابل توجه تر از عرصه داخلی امریکا این است که دولت اوباما به بعد بینالمللی فعالیت های دیجیتالی خود نیز بسیار اهمیت می دهد. با روی کار آمدن دولت اوباما در کاخ سفید و ورود هیلاری کلینتون به وزارت خارجه امریکا توجه خاصی به استفاده از فناوری های نو در عرصه دیپلماسی شد که طرح های وزرات خارجه ایالات متحده برای استفاده از فضای مجازی در این میان نقش تعیین کنندهای دارند. به این ترتیب ایالات متحده در تلاش برآمد تا از طریق پایگاه اینترنتی اجتماعی نظیر تویتر، فیس بوک، مای اسپیس، اورکات و از قبیل شبکههای اجتماعی نوع جدیدی از دیپلماسی یعنی دیپلماسی دیجیتال را به نمایش گذارد. نیویورک تایمز در گزارشی در این باره نام دو تن از کارشناسان بخش برنامه ریزی وزارت امور خارجه را به نام های جرد کوهن[144] و الک راس[145] را به عنوان دیپلمات های مجازی میبرد. در اوایل سال 2010 میلادی، این دو تن یعنی راس و کوهن، توانستند دربهای وزارت خارجه امریکا را به روی ده شخصیت مهم در عرصه فناوری رسانههای اجتماعی باز کرده و ضیافت شامی میان آنها و وزیر به همراه مقامات عالی رتبه وزرات خارجه ترتیب دهند. در میان این جمع افرادی چون اریک اشمیت[146]، مدیر ارشد اجرایی گوگل، جک درسی[147] بنیان گذار و رئیس تویتر، جیمز ابرهارد[148] از شرکت موبایل آکورد، شروین پیشه ور از شرکت اس. جی و ان و تولید کننده بازی های موبایل، جیسون لیبمن[149] از شرکت هاوکست، تیفانی شلین[150]، بنیان گذاری وی.بی.اواردز و اندرو راسیج[151] حضور داشتند. در پایان جلسه کلینتون از حضار دعوت آنها درخواست نمود تا به همکاری با وی بپردازند. این همکاری چند روز بعد یعنی هم زمان با زلزله هائیتی آغاز گشت. ابرهارد توانست با همکاری با وزارت امور خارجه امریکا 40 میلیون دلار کمک برای صلیب سرخ در قالب کمک های 10 دلاری جمعآوری کند. فعالیتهای تیم کاری وزارت خارجه امریکا درباره دیپلماسی مجازی پس از این تجربههای موفق و حمایت وزیر خارجه کم کم گسترش یافت. به این ترتیب که راس و کوهن به عنوان مأمورین وزارت خارجه امریکا در سمتهای اجرایی گوگل پس از اشمیت قرار گرفتند.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 10:35:00 ب.ظ ]
|