نکته قابل توجه دیگراینکه، این دعوی باید به طرفیت فرزندی که ادعای طرد ازآن خانواده میشود، طرح و اقامه شود و در صورت محجور بودن فرزند و با وجود پدر مدعی که ولی قهری است به لحاظ تعرض منفعت باید برای دفاع حقوق فرزند در این دعوی قیم اتفاقی تعیین نمود و همچنین به نظر میرسد مادر کودک نیز باید در دادرسی شرکت داده شود زیرا علاوه براینکه او را از میراث فرزند و حق حضانت محروم مینماید نسبت بی عفتی نیز به او داده شده است. فلذا ضرورت حضور و شرکت وی در دادرسی برای دفاع ضروری است. موارد ذیل مصادیق این دعوی میباشند: 1-    دعوی که برای اثبات خلاف اماره فراش اقامه میشود و در این دعوی تمام شرایط رابطه زوجیت و تولد طفل در موعد اماره قانونی وجود دارد،ولی نسب طفل مورد بحث و اختلاف است. 2-    دعاوی که ناظر به تحقق نیافتن شرایط اماره فراش باشد،مثل اینکه ادعا کند پدر و مادر طفل زن و شوهر نبوده یا طفل در دوران زوجیت به دنیا نیامده و یا تاریخ نزدیکی با تاریخ تولد طفل از از مواعد اماره قانونی (ماده1162ق. م) تبعیت نمی کند. 3-    دعوی که ناظر به هویت طفل و نسب مادری اوست ، مثل اینکه ادعا شود که طفل وی در بیمارستان با طفل دیگری عوض شده است. 2)ارکان دعوی الف)اثبات یکی از مصادیق دعوی نفی ولد ب)رعایت مهلت قانونی اقامه دعوی ؛که دو ماه از تاریخ اطلاع شوهر از تولد طفل یا تاریخ کشف خدعه مشتبه نمودن تاریخ تولد برای شوهر خواهد بود،رعایت موعد به منظور حفظ ثبات خانواده و حمایت از کودکان است که مرتبط با قواعد نظم عمومی است. 3)مراحل دادرسی دادگاه مکلف است به این رکن توجه نماید هرچند مورد ایراد خوانده قرار نگیرد زیرا عدم طرح دعوی در موعد قانونی به مفهوم اقرار به نسب است.رعایت این موعد از ظاهر ماده1162با عبارت(در مورد مواد قبل) تنها ناظر به اماره فراش و اثبات ادعای خلاف ان میباشد و نسبت به سایر مصادیق نفی ولد به مفهوم عام تسری ندارد . چنانچه دعوی خارج از مهلت قانونی طرح شود ،داگاه مطابق بند 11 ماده 84 ناظر به ماده 89 قانون آ. د .م ،قرار رد دعوی صادر می نماید. نکات:

  • در دعوی نفی ولد طبق ماده 1160 ق. م ،از کلیه دلایل و قراین و امارات میتوان استفاده نمود و محدودیتی ندارد مشروط به اینکه بر اساس ظن و گمان نباشد. یکی از دلایل و امارات تطبیق DNAخون پدر و فرزند و یا مادر و فرزند از طریق تجزیه خون ان ها میباشد .هرچند در صورت امتناع مادر یا فرزند از دادن خون هیچ اجبار قانونی بر این عمل وجود ندارد‌ زیرا اجبار منافی با حقوق مربوط به شخصیت افراد است و به همین دلیل دادگاه میتواند  برای کشف واقعیت هرگونه اقدام یا تحقیق دیگری را که لازم بداند انجام و دستور دهد.
  • نوع دیگر انکار ولد از طریق لعان است .لعان عبارت است ازاینکه ؛مرد با رعایت تشریفات خاص در برابر حاکم به زن خود نسبت زنا دهد یا فرزند خود را انکار کند بدون اینکه دلیلی بر ادعای خود داشته باشد.به این موضوع در آیات 6و7 سوره نور اشاره شده است.این امر زمانی مصداق دارد که زن زنده باشد و ادعا کند که طفل از ان شوهر است ولیکن شوهری که از این راه نفی ولد کند نیازی به اقامه دعوی و اوردن دلیل ندارد.لعان موجب حرمت ابدی بین زن و مرد خواهد بود و چنانچه به مفهوم انکار فرزند باشد، توارث بین فرزند و پدر و خویشان پدری را از بین میبرد.ولیکن آثار نسبت فرزندی با مادر و خویشان مادری برقرار و از یکدیگر ارث میبرند.

بنابراین پس از آنکه لعان برای نفی ولد به عمل آمد آثارزیربر آن مترتب می گردد : ۱) رابطه فرزند مورد لعان با پدرو خویشاوندان پدری قطع می گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...