• شرح پرونده

برحسب محتویات پرونده در تاریخ 5/6/84 خانمی به هویت زهرا .ح 19 ساله اهل افغانستان ساکن اراک به ایستگاه فوریتهای پلیس 110 مستقر در سه راه بازار مراجعه و با طرح شکایت خود اعلام می نماید :« ساعت 15 الی 15:30 برای رفتن به محل کارم در خیابان امام منتظر ماشین بودم در خیابان داوران اتوموبیل پیکانی که راننده آن یک مرد جوان بود مرا سوار کرد پس از پیمودن مسیر کوتاهی با تغییر مسیر به داخل کوچه ای رفت و گفت چند لحظه با برادرم کار دارم در جلوی منزلی در خیابان داوران ایستاد یک نفر هم بیرون آمد مرا به تهدید و زور مجبور کردند که داخل منزل بروم من امتناع کردم اما راننده مرا به زور داخل منزل برد در داخل منزل اول کسی نبود بعدد دو نفر دیگر هم آمدند داخل که با تهدیدی لباسهایم را از تنم در آوردند و به من تجاوز کردند و انگشتری مرا به عنوان گرو گرفتند تا ساعت شش بعد از ظهر نیز با آنان ملاقات نمایم وگفتند در غیر این صورت آبرویت را می بریم » . مامورین کلانتری با ارائه شکواییه مزبور به دادسرا دستور دستگیری متهمین از قاضی کشیک اخذ و به همراه شاکیه در تاریخ 6/6/84 به محل مورد نظر مراجعه می نمایند لیکن صاحب منزل به نام سید مهدی. م را در منزل نمی یابند. همسر وی اعلام می دارد :«او در داخل شهر با تاکسی کار می کند و علوم نیست کی برگردد » . در تاریخ 6/6/84 نحوه ارتکاب زنای به عنف از دبر را با ذکر جزئیات توضیح می دهد سپس مورد معاینه پزشکی قانونی قرار می گیرد که نظریه پزشکی قانونی مقرر می دارد :«بکارت از نوع حلقوی بدون پارگی است در معاینه از دبر ، ساییدگی در حد حارصه از ناحیه ساعت 12 ، 11 و 1- مشهود است . که جدید و مربوط به 48 ساعت اخیر است در ضمن کبودی مچ دست چپ و ساعد چپ و لب فوقانی (جداگانه) مشهود است . ضایعات فوق در اثر اصابت جسم سخت ایجاد شده است و زمان حدوث آن 48 ساعت قبل است». در تعقیب متهمین ابتدا احد از آنان به نام سید مهدی دستگیر می شود و در تحقیقات اولیه ، ارتکاب زنا از دبر با شاکیه را قبول می کند و به آن اقرار می نماید . معاون دادستان عمومی و انقلاب اراک با عنوان نمودن اینکه شکایت شاکیه و اتهام اتنسابی متهمین مبنی بر زنای به عنف می باشد و احد از متهمین اقرار به ارتکاب عمل زنا از ناحیه دبر با شاکیه نموده رسیدگی به اتهام مزبور در پرونده را در صلاحیت محاکم کیفری استان دانسته و پرونده را به مرجع مذکور ارسال می نماید . پرونده حسب الاراجع در شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی تحت رسیدگی قرار می گیرد . شایان ذکر است که متهم سید مهدی در شعبه دادیاری بر شرح برگهای 18 و 19 پرونده ضمن اقرار به ارتکاب زنا با شاکیه زهرا اجمالاً این چنین توضیح داده است :«همسرم در منزل نبود به روستا رفته بود دو نفر از دوستان بهزاد و میثم به منزل ما آمدند بعد بهزاد بیرون رفت و پس از نیم ساعت با یک دختر افغانی وارد منزل شد پس از چند دقیقه صدای فریاد شنیدم جلوی پنجره رفتم بهزاد با دختر عمل لواط (زنا) انجام می داد بعد میثم داخل اتاق شد با خانم مذکور عمل لواط (زنا) انجام داد و بعد من رفتم و بهزاد و میثم پس از تجاوز او را به گریه انداخته بودند وقتی نوبت به من رسید بدون مقاومت وی تجاوز کردم و …» . با راهنمایی متهم سید مهدی و مراجعات مکرر مامورین سرانجام متهمین دیگر پرونده در تاریخ 2/8/84 خود را به مرجع انتظامی معرفی می نمایند و پس از تفهیم اتهام به آنان ، میثم به ارتکاب زنا و اداخال از دبر به شاکیه و بهزاد به نزدیکی بدون ادخال اقرار نموده و مدعی می شود که به هنگام سوار نموده شاکیه هر سه نفر در اتوموبیل حضور داشتند و شاکیه به انجام عمل جنسی راضی بوده . در تحقیقات دادگاه کیفری استان شاکیه اجمالاً این گونه توضیح داده است :« راننده داخل کوچه رفت ، جلوی یک منزل نگه داشت و گفت می خواهم یک ماشین معامله کنم باید با یکی از دوستانم تماس بگیرم همین که رفت منزل صاحبخانه بیرون آمد و یک نگاهی به دال ماشین انداخت و رفت لب خیابان بعد از یکی دو دقیقه راننده آمد بیرون و گفت ده دقیقه اینجا باش من گفتم حالا که کار داری من با یک ماشین دیگر می روم چیزی نگفت وقتی خواستم پیاده شوم زد توی دهنم و از ماشین پیاده شو مرا از ماشین بیرون کشید … مرار برد داخل منزل و شروع کرد به بیرون آوردن لباسهایم و یکی از آن دو نفر به نام مهدی و میثم آمدند پشت درب اتاق ، بهزاد رفت بیرون البته به من تجاوز کرد و من داد می زدم او می زد توی صورتم و بعد از بهزاد آن دونفر امدند داخل و خودشان را لخت کردند اول میثم آمد و بعد مهدی امد داخل ، من دستم را به عفتم گرفته بودم و نمی گذاشتم از جلو به من تجاوز کنند می زد روی دستم وی می گفت تا نگذاری حال کنیم نمی گذاریم بیرون بروی به زور مرا خواباندند و به زور لباسهایم را در آوردند اول بهزاد می خواست از جلو تجاوز کند من خیلی قسمش دادم می گفت تو دختر نیستی گفتم هستم گفت پس با جلو کاری ندارم و از پشت تجاوز کرد و دخول در دبر انجام شد بعد که کارش تمام شد آن دو که آمدند تجاوز کنند بهزاد پاهای خود را گذاشته بود روی دستهای من و هر سه نفر به زور به من تجاوز کردند و دخول انجام دادند و …» متهم سید مهدی در تحقیقات دادگاه ضمن اقرار به ارتکاب زنا با شاکیه و ادخال دبر ، افزوده است :«من یک بار کردم بهزاد دو یا سه بار با زهرا زنا کرد من از عقب شیشه تماشا می کردم ولی وقتی میثم از عقب زنا کرد من حضور داشتم و تماشا می کردم …متهم بهزاد در تحقیقات مورخ 2/8/84 دادگاه از وی به شرح برگهای 63 الی 65 پرونده ضمن تشریح چگونگی ماوقع و اقرار به بردن شاکیه و زنای هر سه متهم با وی منکر عنف بودن شده و بیان داشته :« … خانمی هم کنار خیابان بود بوق زدیم سوار کردیم عقب ماشین صحبت شروع شد با مهدی صحبت کرد گفتند و خندیدند مهدی گفت برویم به خانه ، دختر گفت اشکال ندارد فقط زود کارتان را انجام دهید می خواهم بروم ، بردیم خانه ، زهرا بلند شد روسری و چادر و مانتو خود را درآورد فیلم گذاشت فیلم سوپر بود خودش روع به ملاعبه با مهدی کرد اول مهدی بعد من و بعد میثم با وی زنا کردند ما از پشت فقط یک بار نزدیکی کردیم می گفت درد دارم من داخل نکردم لاپای وی گذاشتم … در پایان اضافه کرده که خودش انگشتر را در آورد گذاشت توی ماشین و … » متهم دیگر میثم نیز در همین تاریخ در تحقیقات دادگاه از وی … به حد ادخال اعتراف کرده ولی عنف بودن تجاوز را منکر شده . دادگاه پس از تکمیل تحقیقات ، النهایه به تاریخ 4/11/84 مبادرت به اصدار دادنامه شماره 84/49 مورخ 10/11/84 نموده و به موجب آن ادعای عنف بودن تجاوز به شاکیه را به شرح زیر مورد تردید قرار داده : 1- شاکیه اول گفته راننده وقتی تغییر مسیر داد گفت با برادرم کار دارم اما در صفحات 7 ،23 ،45 گفته بهزاد گفت می خواهم به منزل دوستم زنگ بزنم تا پول بیاورد ، خودرو قولنامه کند . 2- وقتی اتوموبیل وارد کوچه شد و یک بار دو دقیقه توقف داشت در این فاصله چرا فرار نکرده؟ 3- در رابطه با نحوه انزال ، تناقض گویی دارد. 4- خانم زهرا اظهار داشته خانه مال مهدی بود و زن و فرزندانش به روستا رفته بودند که این اظهار موید عنف نیست . 5- به طور کلی عنف به عملی اطلاق می شود که اولاً خشونت آمیز ، ثانیاً شکننده مقاومت باشد که در مانحن فیه زدن یک سیلی موجب در هم شکستن مقاومت نمی باشد و نظر به انکار شدید متهمین در رابطه با عنف و زنا و مستنداً به حدیث ( تدرء الحدود بالشبهات ) و حاکمیت اصل برائت در رابطه با زنای به عنف رای بر برائت متهین از اتهام عنف در زنا را با رای اکثریت 4 نفری هیئت حاکمه دادگاه صادر و اعلام نموده اند ونسبت به اتهام سید مهدی در خصوص زنای محصن به لحاظ اینکه همسرش در مسافرت بوده حکم برائت صادر و رسیدگی به پرونده را در صلاحیت محکام عمومی جزایی دانسته و قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه های عمومی جزایی اراک صادر کرده اند » . دادنامه صادره پس از ابلاغ در فرجه قانونی از سوی شاکیه خانم زهرا مورد اعتراض و تجدید نظر خواهی قرار گرفته و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و حسب الارجاع در شعبه 32 سابق دیوانعالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفته و این شعبه اعتراض را وارد دانسته و با از مصادیق عنف دانستن زنا ، دادنامه تجدید نظر خواسته را نقض و پرونده را جهت بررسی مجدد به دادگاه عم عرض ارجاع نموده و پرونده در شعبه اول دادگاه کیفری استان مرکزی تحت رسیدگی قرار گرفته و … . مبادرت به اصدار دادنامه شماره 29/15/5/86 نموده و طی آن با این استدلال که : «از بررسی محتویات پرونده و شکایت شاکیه و اظهارات بی شائبه وی و تحقیقات مرجع انتظامی و دادسرای عمومی و انقلاب اراک و تحقیقات معمول از ناحیه این شعبه از دادگاه انقلاب استان برای کلیه اعضای دادگاه کیفری استان مرکزی … 1- بدون هیچ شک و تردیدی عمل حاصل است که آقایان سید مهدی و میثم اقرار به زنای از دبر با خانم زهرا نموده اند ولی هیچگونه دلیل که دلالت بر رضای شاکیه داشته باشد از جانب نامبردگان ارائه نشده است . 2- گواهی پزشکی قانونی که با زمان موقع حادثه مطابقت دارد حاکی از ساییدگی حارصه در قسمت دبر شاکیه در ناحیه ساعت 11 و 12 و 1- و کبودی مچ دست چپ و ساعد چپ و لب فوقانی است که دلالت بر تجاوز از دبر به شاکیه و فقدان رضایت وی دارد .3- حسب محتویات پرونده لباسهای شاکیه با زور از تن وی خارج گردیده و از ناحیه متهمین تهدید شده اگر اجازه تجاوز از دبر به آنها ندهد بکارت وی را بر می دارند .4- انگشتر شاکیه توسط احد از متهمین با زور از دست وی خارج و به عنوان رو جهت تهدیدهای بعدی نگه داشته شده .5- اظهارات آقای مصطفی صاحب کارگاه خیطای در این دادگاه اخذ شده که در روز حادثه خانم زهرا با تاخیر و با حالتی گریان و خیلی ناراحت در محل کار خود حاضر شده … نتیجتاً نظر به حوص علم برای دادگاه اتهام انتسابی به متهمان موصوف مبنی بر زنای به عنف و اکراه از دبر با شاکیه محرز و مسلم می باشد .» مستنداً به مواد 63 ، 82 و 105 ق.م.ا سابق آقایان سید مهدی و میثم را به مجازات حد قتل از طریق به دار آویختن در ملا عام محکوم نموده است . رای صادره مذکور مورد اعتراض و تجدید نظر خواهی قرار گرفته و پرونده جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال و به شعبه 16 دیوانعالی کشور ارجاع شده است و این شعبه در نهایت طی دادنامه شماره 591/16-13/11/87 اجمالاً با این استدلال که : « … با عنایت به تناقض گویی های عدیده ای که در اظهارات شاکیه خانم زهرا در مراحل تحقیقات پرونده مشهود است که بخشی از آنها را شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی در پنج بند ذکر نموده و بخش دیگر تناقض گویی ها در طول مراحل پرونده به شرح ذیل می باشد : 1- زهرا به زور برده شدن خود از کوچه به داخل منزل و کنده شدن لباسهایش را تنها به بهزاد نسبت داده و در جای دیگر پرونده به دو نفر یا همه آنها نسبت داده . 2- شاکیه در مراحل متعدد پرونده بیان داشته اول بهزاد به من تجاوز کرد و رفت بیرون و بعد از بهزاد آن دو نفر آمدند داخل و بعد گفته است : «آن دو نفر که آمدند تجاوز کنند بهزاد پاهایش را گذاشته بود روی دستهای من و هر سه نفر به زور به من تجاوز کردند و در جای دیگر گفته است دستم را گذاشته بودم روی عفتم که از جلو تجاوز نکنند و …» … و مشابه موارد مذکور که با امعان نظر در جای جای پرونده منعکس است به عنف بودن زنا از سوی متهمین با شاکیه را مورد شبهه و تردید قرار می دهد که با وجود شبهه مذکور ، قرائن و اماراتی را که دادگاه محترم شعبه اول کیفری استان مرکزی مبنای حصول علم قرار داده است در حد متعارف به نظر نمی رسد و … »

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...