ایجاب و قبول، مفهوم ضمان |
بدین ترتیب مفهوم ضمان قراردادى عبارت است از نفس تعهد و التزام به بدهى دیگرى. بنابراین، امورى چون نقل و انتقال بدهى از عهده مضمونٌعنه (بدهکار اصلى) به عهده ضامن و برائت ذمه مضمونٌعنه و زوال رابطه حقوقى مضمونٌله (بستانکار) با شخص اخیر و یا نقل و انتقال و پرداخت بدون زوال رابطه بستانکار و بدهکار اصلى و یا ضم ذمه ضامن در بدهى یا مطالبه به ذمه بدهکار اصلى در طول یکدیگر به طور وثیقه و یا در عرض یکدیگر به طور تضامنى داخل در مفهوم ضمان نیست و این امور به موجب شروط ضمنى که متأثر از وضعیت اجتماعى جوامع عقلایى هر منطقه هست، در قلمرو ضمان قراردادى وارد مىشود. با وجود این، گروهى از فقها و حقوقدانان اسلامى مفهوم ضمان را با بیان آثار ناشى از آن تعریف کرده اند.(13) برخى بدون ارائه مفهومى از ضمان قراردادى صرفاً به ذکر شروط صحت ضمان قراردادى پرداختهاند.(14) برخى دیگر مفهوم ضمان قراردادى را در قالب کاربردى بیان کرده اند. مبنى بر اینکه هرگاه شخص بدهکارى از دیگرى تقاضاى ضمانت از بدهىاش را بکند و شخص اخیر بپذیرد و بستانکار نیز رضایت دهد، بدهکار اصلى از بدهى مزبور برى گردیده و پرداخت بدهى بر عهده ضامن قرار مىگیرد.(15)
مبحث دوم: ماهیت فقهى ـ حقوقى ضمان
در قلمرو فقه و حقوق همواره سعى شده است تا اعمال حقوقى (تعهدات قراردادى) و وقایع حقوقى (الزامات خارج از قرارداد) در قالب و عنوانى از عناوین حقوقى ـ فقهى گنجانده، براساس قالبها و قواعد موجود در حقوق تجزیه و تحلیل شود. ضمان نیز یکى از اعمال حقوقى و الزامات قراردادى است که ماهیت فقهى و نوع رابطه حقوقى آن معرکه آرا و نظریات علماى علم فقه بوده و در مورد آن اتفاق نظر وجود ندارد. البته در این مورد که ضمان از دایره الزامات خارج از قرارداد نیست، اختلاف نظر وجود ندارد و به اتفاق این تعهد را از مصادیق الزامات قراردادى مىشمردند؛ اما در نوع این قرارداد که قالب عقدى دارد یا در قالب ایقاع مىگنجد، اختلاف نظر وجود دارد. زیرا الزامات قراردادى منحصراً باید بر یکى از این دو عنوان و قالب حقوقى منطبق باشد و به ناچار ضمان هم باید تحت یکى از این دو عنوان قرار گیرد. ضابطه کلى براى تمییز عقد و ایقاع عبارت است از اینکه عقد تعهدى وابسته به دو طرف است، ولى ایقاع تعهدى یکطرفه محسوب مىشود و صرفاً با رضایت متعهد ایجاد و مؤثر مىگردد. ضمان نیز براساس همین ضابطه سنجیده مىشود که آیا از نوع تعهدى است که وجود یا تأثیرش متوقف بر رضایت دو طرف و منطبق بر ضابطه عقدى است یا به صرف رضایت یک طرف موجود و مؤثر مىشود. به منظور روشن شدن وضعیت فقهى ـ حقوقى این تعهد و نوع رابطه فقهى ـ حقوقى آن به مطالعه و بررسى آرا و نظریات فقهاى عظام و ادله ایشان مىپردازیم و در این تتبع در مورد نظریات فقها به دو نظریه ضمان مساوى با عقد و ضمان مساوى با ایقاع دست مىیابیم.
1) نظریه عقدى
فقهاى عظام در مورد ماهیت ضمان، به اتفاق چنین اظهار مىدارند: الضمان هو عقدٌ شرع للتعهد بمال ممن لیس علیه مثله.(16) بنابراین فقهایى که به ارائه تعریفى براى ضمان به معناى اعم مبادرت کرده اند و اکثر قریب به اتفاق آنان از فقهاى امامیه هستند، در ابتدا ضمان را به عنوان یک عقد معرفى مىکنند و گویا عقد بودن را به عنوان جنس مشترک سه تعهد مندرج در ضمان به معناى اعم (کفالت، حواله و ضمان به معناى اخص) که به حسب «متعهدٌ به» و «متعهد» به عنوان فصل ممیز آنها این سه تعهد تنویع مىگردد، لحاظ کرده اند. به منظور دستیابى به علت اتخاذ مبناى عقد توسط فقهاى عظام و استدلالات ایشان ملزم به مطالعه متون فقهى آنان در مبحث شرایط یا عناصر و ارکان تشکیل دهنده عقد ضمان هستیم؛ چون در حقیقت آنان در این مبحث به تنقیح مبناى فقهى خود پرداخته و شرطى را تحت عنوان لزوم رضایت مضمونٌله یا اشتراط قبولى شخص اخیر جهت صحت یا مؤثریت ضمان قائل شده اند و ادلّهاى مشروح در مقام اثبات مدعایشان اقامه فرمودهاند. طرفداران نظریه عقد بودن ضمان در مورد کیفیت و نحوه ایجاد این تعهد دو جانبه و ارکان تشکیل دهنده آن اتفاق نظر ندارند و در این مسأله که عقد ضمان طبق روال معمول دیگر عقود صورت مىگیرد و چون هر عقدى اصولاً نیاز به صیغهاى با کیفیت و الفاظ خاص، متشکل از ایجاب و ایجاد تعهد توسط موجب و قبولى از طرف قابل دارد و یا خیر، به دو گروه منشعب گشتهاند. برخى معتقدند در عقد ضمان برخلاف دیگر عقود، نیاز به صیغه با کیفیت مقرر نیست و صرف احراز رضایت مضمونٌله به هر شکل که باشد کافى است و برخى معتقدند در عقد ضمان همچون عقود دیگر صیغه با کیفیت مقرر مورد نیاز است. هر گروه در مقام اثبات و استدلال در مورد نظریه ابرازى خویش برآمدهاند که مطالعه و بررسى ادله ایشان و نقد آنها توسط نظریهپردازان در نتیجهگیرى و اتخاذ مبناى خاص در این زمینه و تبیین وضعیت حقوقى و ماهیت ضمان حائز اهمیت است، لذا ما نیز از پرداختن به این مهم فروگذار نخواهیم کرد.
الف: نظریه عقد تشریفاتى
پیروان این نظریه نه تنها رضایت مضمونٌله را در تحقق ماهیت ضمان لازم شمردهاند، بلکه معتقدند این رضایت باید در قالب مخصوص عقود و با کیفیت و صیغه مخصوصى ابراز گردد تا مؤثر واقع شود و صرف وجود رضایت مضمونٌله به هر کیفیتى و در هر زمانى حاصل شود موجد عقد ضمان نخواهد بود و کفایت نخواهد کرد. این گروه به ادله متعددى از جمله روایات استناد کرده اند که فقها در متون فقهى خویش به نقل و بعضاً هم به نقد آنها پرداختهاند.(17)
ب: نظریه عقد غیر تشریفاتى
اکثریت قریب به اتفاق فقهاى امامیه با وجود اینکه ضمان را از عقود شمردهاند، اما پیروى از قواعد و مقررات شکلى و تشریفات عقدى را در آن ضرورى و لازم ندانستهاند.(18) در حقیقت، این بزرگواران با ابراز این نظریه در مقام بیان دو مطلب هستند: مطلب اول اینکه رضایت مضمونٌله به منظور صحت، لزوم یا تأثیر عقد ضمان، حسب نظریات مختلف ضرورى است. مطلب دوم اینکه رعایت شرایط و مقررات حاکم بر شکل و نحوه ابراز عقود (ایجاب و قبول) در عقد ضمان لازم نیست. لذا در استدلالهایى که به منظور اثبات مدعایشان ارائه کرده اند گاهى لزوم صرف احراز رضایت مضمونٌله و گاهى عدم لزوم صیغه و نفى کیفیت خاص قبولى مقرر در سایر عقود محور قرار گرفته و در عین حال هدف واحدى دنبال شده است. پیروان این نظریه در نقش رضایت مضمونٌله در عقد ضمان اتفاق نظر ندارند. گروهى رضایت مضمونٌله را شرط صحت عقد ضمان مىدانند(19) و گروهى عقد ضمان را با ایجاب ضامن صحیح دانسته و در مرحله لزوم عقد ضمان، رضایت مضمونٌله را ضرورى مىشمرند.(20) برخى دیگر عقد ضمان را مادامى که طرف مقابل نپذیرفته، مؤثر و نافذ ندانسته و معتقدند رضایت مضمونٌله موجب تأثیر و نفوذ عقد ضمان خواهد شد.(21) نظریه لزوم رضایت مضمونٌله و به عبارت دیگر، عدم لزوم پیروى از تشریفات عقدى در عقد ضمان حاصل گذشت زمان و سعى و تلاش پیگیر فقهاى عظام است و بر این محور استوار گردیده که عقد ضمان عبارت است از وثیقهاى به نفع مضمونٌله و اعانت و التزامى به نفع مضمونٌله، بدون اینکه تملیک و تملکى در آن صورت پذیرفته باشد. بر همین اساس، رعایت ضوابط و تشریفات مقرر در عقود تملیکى از جمله ایجاب و قبول با الفاظ ویژه، توالى آنها و… ضرورى نیست و صرف احراز رضایت مضمونٌله به منظور تحقق عقد ضمان مؤثر، کفایت مىکند.
2) نظریه ایقاع یا تعهد یک جانبه
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-12-11] [ 11:23:00 ب.ظ ]
|