پایان نامه درباره نظریه شناختی اجتماعی، رضایت شغلی کارکنان |
- مقیاسهای معتبر. در رابطه با معیار داشتنِ نیاز به یک پایه نظری و پژوهشی (معیار قبلی) و بهمنظور تمایز بعدی از نوشتجات مشهور خودپرورشی و شمول در رفتار سازمانی مثبتگرا، سازهی موردنظر میبایست مقیاسهای معتبر و قابلاتکاء داشته باشد (Luthans, 2011).
- حالتگونه و بنابراین باز برای توسعه. این معیار بهدلیل تمرکز بر ظرفیتهای روانشناختی حالتگونه –بدین معنی که ظرفیتهای رفتار سازمانی مثبتگرا بهآسانی باز و قابلانعطاف برای تغییر و توسعه میباشند– که موجب متمایز شدن رفتار سازمانی مثبتگرا از روانشناسی مثبتگرا و دیگر سازههای مثبت رفتار سازمانی سنتی و پژوهشهای سازمانی مثبتگرا میشود، برای این رویکرد حیاتی است (Luthans, 2002a, 2002b; Luthans, Avey, Avolio, Norman & Combs, 2006; Luthans & Youssef, 2007a; Luthans, Youssef et all, 2007; Luthans, 2011). این معیار بیان می کند که بهمنظور شُمول در رفتار سازمانی مثبتگرا، سازه میبایست حالتگونه (مبتنی بر موقعیت، باز برای آموختن، تغییر و توسعه) در مقابل خصیصهگونه (گرایشی/ خُلقی، نسبتاً ثابت در موقعیتها و زمان) باشد. بر روی یک پیوستار دوحالتی، معیار حالتگونه اظهار میدارد که ظرفیتهای روانشناختی میتوانند توسعه یابند و آموخته شوند، درحالیکه اغلب متغیرهای روانشناسی مثبتگرا مانند فضیلت و شخصیت، بیشتر خصیصهگونه هستند و بنابراین نسبتاً ثابتاند (Luthans, 2011).
مدیریتپذیر برای بهبود عملکرد. این معیار بار دیگر رفتار سازمانی مثبتگرا را از روانشناسی مثبتگرا متمایز می کند. رفتار سازمانی مثبتگرا علاقهمند به محیط کاری و اینکه چگونه ظرفیتهای روانشناسی مثبت میتوانند در بهبود عملکرد انسان، رهبران/ مدیران و بهطورکلی منابع انسانی به کار گرفته شوند، میباشد (Luthans, 2011).
- ابعاد رفتار سازمانی مثبتگرا
ظرفیتهای روانشناختی مثبت که بیشترین تناسب با معیارهای چهارگانه بالا دارند شامل خودکارآمدی، خوشبینی، امیدواری و تابآوری/ شکیبایی میباشند. هنگامیکه این چهار منبع روانشناختی مثبت درهمآمیخته شوند، بهصورت تئوری و نظری یک سازهی مرکزیِ سطح بالا را به نمایش میگذارند که لوتانز و همکارانش آن را سرمایه روانشناختی نام نهادهاند. بهعلاوه، تعداد دیگری سازهی بالقوهی مثبت از قبیل شادمانی/ خوشبختی ذهنی و هوش هیجانی وجود دارند که در درجات مختلفی با معیارهای فوق مطابقت مینمایند (Luthans, 2011).
- امیدواری
در روانشناسی مثبتگرا، امیدواری به عنوان توانایی ادراکیِ استنتاج مسیرها برای دستیابی به اهداف موردنظر و ایجاد انگیزه در خود از طریق تفکر عامل، جهت استفاده از آن مسیرها تعریف شده است (Luthans et all, 2005, 253). امّا بر مبنای کار اسنایدر و همکارانش، تعریفی که در رفتار سازمانی مثبتگرا استفاده میشود، امیدواری به عنوان یک حالت انگیزشی مثبت و مبتنی بر احساس تعاملی ناشی از موفقیت که دارای دو جزء (1) عاملیت (انرژی معطوف به هدف) و (2) مسیر (برنامه ریزی برای دستیابی به هدف) است، معرفی میشود (Snyder et all, 1991). بهعبارتدیگر، امیدواری متشکل از هر دو جزء نیروی اراده (عاملیت اشخاص، یا عزم راسخ برای دستیابی به اهداف خود) و قدرت تفکر روشمند (توانایی طراحی مسیرهای جایگزین و برنامههای اقتضایی برای رسیدن به یک هدف باوجود موانع گذرگاهها) است(Avey et all, 2009). بر اساس این تعریف، جزء عاملیتِ امید یا نیروی اراده، عزم راسخ برای رسیدن به اهداف را فراهم میکند، درحالیکه جزء مسیر یا تفکر روشمند، ایجاد مسیرهای دیگر بهمنظور جایگزینی مسیرهایی که ممکن است در روند پیگیری این اهداف مسدود شده باشد، را توسعه میدهد. نشان دادهشده است که امیدواری کاربردپذیر میباشد و با عملکرد در حوزههای مختلف، ازجمله محل کار مرتبط است (Luthans et all, 2007a). اشخاص با سطوح امیدواری بالا، دارای توانایی خارقالعادهای در ساختن مسیرهای متعدد برای دستیابی به اهداف خود هستند. این منبع روانشناختی، بهطور مداوم شخص را با این امید که به هدفش دست خواهد یافت، تجهیز می کند (Avey, Wernsing & Luthans, 2008). نکته مهم اینکه پژوهشهای قابلملاحظهی چندین سالهی گذشته نشان میدهد که امیدواری تأثیر بسیار مثبتی بر موفقیت علمی، پیشرفت ورزشی، سلامت عاطفی، توانایی مقابله با بیماری و دیگر مشکلات دارد (Luthans, 2011). بنا بر نتایج پژوهش انجامشده توسط آدامز و همکارانش، از بین سازمانهای شرکتکننده در پژوهش وی، آنهایی که سطح امیدواری کارکنانشان بالاتر بود، عملکرد موفقیتآمیزتری نسبت به سایر سازمانهای مورد بررسی داشتند (Adams, Snyder, Rand, King, Sigmon & Pulvers, 2003). پترسون و لوتانز نیز در پژوهشهای خود نشان دادند، سطح امیدواری مدیران رستورانهای غذای آماده، با عملکرد مالی واحد و رضایت شغلی کارکنانشان، همبستگی مثبت بالایی دارد (Peterson & Luthans, 2003). همچنین به نظر میرسد بین امیدواری و رضایت شغلی و تعهد سازمانی ارتباط وجود دارد (Avey et all, 2009).
- خودکارآمدی/ اعتمادبهنفس
اولین سازهی رفتار سازمانی مثبتگرا که به لحاظ نظری بیش از همه توسعه یافته و مورد بررسی علمی قرارگرفته است، خودکارآمدی میباشد (Luthans, 2011, 203). بر مبنای نظریه شناختی اجتماعی بندورا (1997) و تحقیق گستردهی تجربی استاجکویک و لوتانز، خودکارآمدی در محیطهای کاری به عنوان باور یا اطمینان شخص به تواناییهایش در به حرکت درآوردن انگیزه و منابع شناختی خود و ایفای اقدامات لازم برای اجرای موفقیتآمیز وظیفه ای خاص در یک زمینه معین تعریف میشود (Stajkovis et all, 1998). در ارتباط با امیدواری، خودکارآمدی می تواند بهعنوان اعتقاد و باور به تواناییهای فرد در (الف) ساختن مسیرهای متعدد، (ب) ایفای اقدامات لازم به سمت هدف و (ج) درنهایت موفقیت در دستیابی به هدف، تفسیر شود (Avey et all, 2008). در میان ظرفیتهایی که به خاطر شمول در معیارهای رفتار سازمانی مثبتگرا برگزیده شدند، خودکارآمدی بهترین تناسب با همهی معیارها را نشان میدهد (Luthans et all, 2007b). خودکارآمدی با تعدادی از نتایج عملکرد کاری شامل خلاقیت، یادگیری، کارآفرینی و رهبری همبستگی مثبت دارد (Luthans, Youssef et all, 2007). همچنین رابطه بسیار قوی بین خودکارآمدی و عملکرد ثابت شده است (Avey et all, 2008). رابطه بین خود اثربخشی و عملکرد رابطهای چرخشی است. چرخه اثربخشی-عملکرد می تواند به صورت مارپیچ رو به بالا در راستای موفقیت و یا مارپیچ رو به پایین در جهت نیل به شکست باشد. محققان از وجود یک رابطه قوی بین انتظارات بالای خود اثربخشی و موفقیت در
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 04:02:00 ب.ظ ]
|