پایان نامه در مورد محیط زیست، زیست محیطی |
در برنامهی چهارم که از 1987 آغاز و تا 1992 ادامه یافت برخلاف برنامهی سوم به محیط زیست به مثابهی یک جزء از یک سیستم توجه شد به این معنا که سیاستهای زیست محیطی یک برنامهی فرعی و اضافه بر سازمان تلقی نشوند و در کنار دیگر برنامهها و به صورت ادغام شده و دارای تاثیر متقابل بر یکدیگر مدنظر قرار گیرند. به طوری که هدف نهایی سیاست برد- برد در همهی زمینهها باشد. از همین روی توجه به مقولهی توسعهی پایدار در این زمان به اوج خود رسید. این دوره دارای دستاوردهای مهمی از جمله موارد زیر میباشد: کنفرانس 1992 ریو که شرح آن قبلا رفته است، شروع مذاکرات پیرامون پیمان کیوتو یا کاهش انتشار گازهای گلخانهای، توسعهی حقوق محیط زیست در کشورهای اروپایی خصوصا کشورهای اسکاندیناویایی، افزایش اعضا، فعالیتها و شهرت سازمانهای زیست محیطی موجود و سر برآوردن تعداد زیادی از سازمانهای غیردولتی زیست محیطی جدید. برنامهی پنجم نیز در امتداد برنامهی چهارم و در جهت برنامه ریزی مورد به مورد امور برنامهی چهارم قرار گرفت و لیکن متاسفانه برنامه های چهارم و پنجم از سالهای 1992 تا اواخر دههی 1990 با یک توقف اساسی مواجه شدند که یکی از مهمترین دلایل آن بحران اقتصادی در اروپا و در اولویت قرار گرفتن مسایلی دیگر در برنامه ریزیها و سیاستگذاریها از جمله مسئله بیکاری گسترده بود. و اما برنامهی ششم که تقریبا از اواخر دههی 1990 آغاز و تاکنون ادامه دارد مجددا امیدهای بسیاری را زنده کرده است. در حقیقت این برنامه با ایجاد یکسری اصول عمومی حقوقی برای موضوعات کلیدی زیست محیطی همچون تغییرات آب و هوایی، تمرکز بیشتر بر اجرای برنامهها و تاکید مجدد و گستردهتر بر روی مقولهی جامعهی مدنی، روند رو به رشد حقوق محیط زیست اتحادیهی اروپا را تثبیت کرده است. 1-3-در ایران همانگونه که حقوق محیط زیست از نظر بین المللی قدمت زیادی ندارد، در کشور ما نیز آنچه ساختمان و بنای حقوق محیط زیست را تشکیل میدهد، سابقهی چندانی ندارد. در سال 1335 قانون شکار به منظور حفاظت نسل شکار و نظارت بر اجرای مقررات آن تصویب گردید. در طی دهههای اخیر قوانین و آییننامههای مختلفی در حوزههای گوناگون مسایل زیست محیطی به تصویب مراجع مربوطه رسیده و به مورد اجرا گذارده شده است. همانطور که در قسمتهای پیشین ذکر شد این قوانین معمولاً به دو شکل متجلی میشوند؛ در درجه اول قوانینی که جنبهی کلی و نظم عمومی داشته که در کشور ما اصل 50 قانون اساسی یکی از این اصول کلی است. اصول دیگری نیز همچون اصل 45وجود دارند که به نوعی مظاهر و نمودهای محیط زیست را مورد اشاره قرار داده و نحوهی بهره برداری از آنها را تعیین نموده است.پس از قانون اساسی میتوان مقررات راجع به محیط زیست در سند چشمانداز بیست سالهی کشور مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1388 و قوانین برنامهی توسعهی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب مجلس شورای اسلامی را نام برد. در درجه دوم ضوابط عینی که قانونگذار جهت مراقبت از محیط زیست و جلوگیری ازتخریب آن پیش بینی کرده و ضمانت اجرایی آن مقررات و نیز عواقب وآثار تخلف از آنها را گوشزد می کند. در ایران میتوان به مقررات مربوط به ضوابط استقرار صنایع و ارزیابی زیست محیطی، آلودگی هوا، آب و خاک، و پروژههای محیط زیست انسانی اشاره کرد. با اینحال این کوششها در ایران کافی نبوده است و این عدم کفایت را میتوان در گزارش شاخص عملکردی محیط زیست که سیر نزولی عملکرد محیط زیستی ایران را در میان 113 کشور جهان در سالهای 2006 الی 2012 از رتبهی 53 به رتبهی 114 نشان میدهد به وضوح مشاهده کرد. گفتار دوم-سیر پیدایش سازمانهای غیردولتی زیست محیطی 3-1-در جامعهی بینالملل از سال 1945، به این سو و با تاکید مادهی 71 منشور سازمان ملل متحد، به گونهای آرام شماری از سازمانهای غیردولتی در کشورهای اروپایی شروع به فعالیت نمودند و کمکم دامنهی خود را در اقصی نقاط جهان گسترش دادند. به طوری که در سه دههی اخیر با رشد فزایندهی سازمانهای غیردولتی مواجه بودهایم. بعد از جنگ جهانی دوم اقدامات، پروژهها و بستههای توسعهای به سوی کشورهای آسیب دیده در جنگ روانه گشت. نتیجهی حاصل از کاربست این برنامهها، عدم پایداری زیست محیطی بوده و صنایع بدون توجه به ضوابط زیست محیطی ایجاد شده و گسترش یافتند. در بخش کشاورزی و مدیریت منابع طبیعی ضوابط زیست محیطی به بوتهی فراموشی سپرده شد و مصرف کود شیمیایی و سموم افزایش بیرویه یافت. در نتیجه در اواخر دههی هفتاد یکی از مهمترین مسائل بشر تخریب محیط زیست و جریان یافتن گروههای طرفدار محیط زیست بود. تشدید روند تخریب محیط زیست شرایطی را پیش کشید که موجب شد در کنفرانس استکهلم در سال 1972 مقدمات نوعی دیگر از توسعه تحت عنوان توسعهی پایدار مدنظر قرار گیرد و در همین زمان زمینه ایجاد سازمانهای زیست محیطی در سراسر جهان فراهم شود. اعلامیهی استکهلم در بند هفتم خود از دولتها و مردم درخواست مینماید به منظور حفاظت و بهبود محیط زیست در جهت منافع مردم و نسلهای آینده به تلاش خود وحدت بخشند. همچنین قبول مسئولیت از جانب همهی شهروندان و اجتماعات، موسسات و نهادها را در تمام سطوح برای دستیابی به هدف حفاظت از محیط زیست ضروری میداند. تاسیس یونپ نیز که در پی کنفرانس استکهلم صورت گرفت، توان و تحرک بیشتری به سازمانهای غیردولتی محیط زیستی اعطا کرد. به هر روی، ادامهی تخریبها از یکسو و گسترش ارتباطات در جهان از سویی دیگر موجب شد تا افراد و گروههای علاقمند زیست محیطی هرچه بیشتر به انتقال اطلاعات و تجارب خود بپردازند و بر اساس چنین همکاریهایی بودکه آنها توانستند در کنفرانس دوم جهانی محیط زیست تحت عنوان کنفرانس زمین در ریودوژانیرو در سال 1992 نقش مهمی را ایفا کنند و بر تنظیم دستور کار 21 تاثیر بگذارند.در فصل بیست و سوم دستورکار 21 بهمشارکتوسیعوجدی مردمدردستیابی بهتوسعهی پایدارو در فصل بیست و هفتم آن بهتقویتنقشسازمانهای غیردولتی بهعنوانشرکایی برای توسعهی پایداراشاره شده است. تاثیرگذاری سازمانهای غیردولتی زیست محیطی در این کنفرانس سبب گردید که دولتها، به ویژه دولتهای جهان سوم که از لحاظ قدرت سیاسی در سطح پایینتری بودنددر جهت بسترسازی برای تشکیل این سازمانها گام برداشته و تسهیلگریهای لازم را انجام دهند. چنین اقداماتی از سوی دولتها، گسترش روابط بین ملتها از طریق تکنولوژیهای ارتباطی و حساس شدن مردم به حفظ محیط زیست موجب گردید اهمیت و تعداد این سازمانها افزایش یابد. امروزه شاهد افزایش نفوذ این سازمانها نیز میباشیم، به طوری که حتی معترضین جهانیسازی، بر ظرفیت سازمانهای غیردولتی در روند مذاکرات بین المللی صحه گذاشتهاند. برخی نمونههای بسیار شناخته شدهی سازمانهای غیردولتی بین المللی فعال در زمینه محیط زیست عبارتند از «اتحادیهی جهانی حفاظت از طبیعت»، «دوستان زمین» و «صلح سبز». اتحادیهی حفاظت جهانی از طبیعت در سال 1948 تاسیس شده است و یک شبکهی مشارکتی بی نظیر در سطح جهان است که متشکل از 93 دولت، 110 موسسهی دولتی، بیش از 800 سازمان غیردولتی ملی و بین المللی و حدود 11000 کارشناس از کشورهای مختلف جهان است. این اتحادیه علاوه بر اینکه در بسیج افکار عمومی و آگاهی بخشی راجع به حمایت از محیط زیست و تنوع زیستی با برخورداری از شبکهی وسیع اعضا فعال است، در تنظیم پیشنویس اسناد بین المللی محیط زیست نیز مشارکت دارد. گروه دوستان زمین نیز یک شبکهی جهانی فعال در مورد حفاظت از محیط زیست و حقوق بشر است که در سال 1969 تاسیس شده است و حدود 70 گروه ملی و 5000 گروه محلی و در مجموع حدود 2 میلیون عضو حمایت کننده در سطح جهان دارد. سومین آنها یعنی صلح سبز نیز یکی از مشهورترین سازمانهای بین المللی غیردولتی در حوزه محیط زیست است. ایدهی تاسیس این سازمان در اوایل دههی 1980 میلادی شکل گرفت. در این سالها تعدادی از دوستداران طبیعت در کشورهایی مانند بریتانیا و کلمبیا در اعتراض به فعالیتهای ضد محیط زیستی دولتهایشان اعتراضاتی به راه انداختند. در سال 1971 این جنبش در اعتراض به آزمایشات هستهای ایالات متحده در آلاسکا با کرایهی یک کشتی که صلح سبز نامگذاری شده بود راهی این کشور شدند. این اقدام توجه بسیاری از طبیعت دوستان را در سرتاسر جهان به خود جلب کرد و دیری نگذشت که گروههای متعددی در چندین کشور دنیا تحت نام صلح سبز مشغول حمایت از محیط زیست شدند. در اواخر دههی 1980 گروههای صلح سبز از نقاط مختلف جهان متحد شده و صلح سبز بین المللی را شکل دادند که شکل امروزی سازمان است. در اواسط دههی 1990 پس از آنکه آژانس اطلاعاتی فرانسه یکی از معروفترین کشتیهای متعلق به سازمان صلح سبز را با بمب مورد هدف قرار داد، شهرت این سازمان بیش از پیش گشت.با توجه به ترکیب و کثرت اعضای این سازمانها، روشن است که سازمانهای غیردولتی فعال در امر محیط زیست، ترجیح دادهاند به جای فعالیتهای انفرادی، در قالب شبکه های جهانی فعالیت نمایند. 3-2-در اروپا تقریبا نیمی از سازمانهای غیردولتی در اروپا قرار دارند و این نشان دهندهی آن است که زادگاه اصلی این سازمانها اروپا است. از لحاظ تاریخی دو پدیده عمدهی آیین مسیحیت و لیبرالیسم سیاسی سبب شدند که این سازمانها در اروپا ایجاد و گسترش یابند. در آیین مسیحیت و تقریبا در کلیهی ادیان کمک به اشخاص نیازمند امری پسندیده است. به همین دلیل نهادهای مذهبی به اشکال مختلف خدمات مورد نیاز اشخاص درمانده را ارائه مینمودند. البته پارهای از این سازمانها برای پیشبرد اهداف سیاسی و استعماری هم استفاده میشد. معذلک بسیاری از این سازمانها بعد از استعمارزدایی در سرزمینهای تحت سلطهی سابق باقی مانده و به فعالیتهای بشردوستانه و توسعه پرداختند که هنوز هم برخی از آنها به چنین فعالیتهایی ادامه می دهند. در خصوص لیبرالیسم سیاسی هم باید گفت ایجاد سازمانهای غیردولتی مجموعه ای از پیش فرضها را طلب می کند که به طور خلاصه عبارتند از: احترام به استقلال این سازمانها در مقابل دولت، احترام دولت به حقوق بنیادین افراد مانند آزادیهای اجتماعی، آزادی اندیشه، آزادی مذهب، پذیرش حق مردم در اتخاذ مواضعی غیر از مواضع دولتها و متفاوت و حتی مغایر با آن. این پیشفرضها به طور عمده در کشورهای غربی از قرن هیجدهم و بالاخص از قرن نوزدهم در قالب فلسفهی لیبرالیسم قابلیت تحقق یافتند، فلسفهای که طبق آن افراد باید خود ابتکار اصلاحات اجتماعی را عهدهدار شوند. نمونهی بارز آن «اعلامیهی حقوق بشر و شهروند» 26 اوت 1789 فرانسه میباشد.. پس از تشکیل اتحادیهی اروپا در سال 1993 این روند مورد توجه بیشتری قرار گرفت به طوری که نه تنها اعضا و تعداد سازمانهای غیردولتی افزایش یافتند بلکه چارچوب حقوقی دقیقتر و
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 07:48:00 ب.ظ ]
|