امروزه با پیچیدگی رقابت، نوآوری به عنوان یکی از مزیت های اصلی برای حیات سازمانها محسوب می شود. همه سازمانها برای بقا نیازمند ایده های نو و بدیع هستند. ایده نو و بدیع همچون روحی در کالبد سازمان دمیده می شود و آن را از نیستی و فنا نجات می دهد. ظهور نورآوری دانش نه تنها سازمانها را قادر می سازد نسبت به رقبا مزیت رقابتی به دست آورند بلکه ابزار سودمندی را برای ارتقاء عملکرد سازمانی ارائه می کند. دانش به عنوان منبع عمده برای نوآوری و بهره وری سازمانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.  هدف عمده مدیریت دانش ایجاد و سازماندهی محیطی است که در آن افراد دانش خود را توسعه داده ، با یکدیگر تبادل نموده، دانش دیگران را با دانش خود ترکیب کرده و نهایتاً آن را بکار بندند. کاربرد دانش به نوبه خود به نوآوری در سازمان منجر خواهد شد که نماید دیگری از تغییر، افزایش سرعت و شدت نوآوری است. ظهور تحولات اساسی به دو روش صورت می گیرد. یکی از طریق تحقیق و توسعه رسمی (یعنی بصورت منفک از تولید عادی کالاها و خدمات) و دیگری از طریق یادگیری ضمن کارهای جاری بدین ترتیب که افراد از طریق انجام کارها یاد بگیرند و سپس ارزیابی و نظام مندسازی آموخته ها، آنها را برای گام های بعدی استفاده کنند. این روش در بسیاری حرفه ها می تواند شکل بسیار اثربخشی از تولید دانش باشد. افزایش قابل ملاحظه سرمایه گذاری در نوآوری (نه فقط تحقیق و توسعه) موجب افزایش شدید تعداد نوآوری ها شده است. نماد پیروی این امر نه تنها با افزایش تعداد حق امتیازهای[100] به ثبت رسیده که با افزایش تعدادکالاها و خدمات جدید عرضه شده به بازار مشخص می گردد (داوید، 2000)[101]. در عین حال به نظر می رسد محیط های یادگیری عملی نیز گسترش یافته و محیط های کار از جو ماشینی که فرصت یادگیری در محیط کار را کاهش می داد خارج شود. این تغییر جو به نوبه خود، امکانات تولید دانش را بیش از پیش افزایش می دهد (علوی و لیندر، 2000)[102]؛ (داونپورت و دیگران، 1998، ص 14)[103]. مدیریت دانش، فرآیندهای خاص سازمانی و سیستماتیک جهت کسب، سازماندهی، نگهداری کاربرد، انتشار و تولید دانش صریح و ضمنی کارکنان به منظور افزایش عملکرد سازمان و ارزش آفرینی است (داودی، 1386، ص 15). خلاقیت به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده ها است. خلاقیت برخلق چیز نو دلالت دارد. خلاقیت یک فرآیند انسانی است که به نتیجه نو و مفید (حل مشکل فعلی یا برآورده ساختن یک نیاز) می انجامد. نوآوری به کارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد. نوآوری فرآیند ادراک یا ایجاد دانش مربوط و تبدیل آن به محصولات و خدمات بهبود یافته و یا جدید، برای افرادی که خواهان آن ها هستند، می باشد. نوآوری فرآیند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روش های جدید عملیات است. نوآوری استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد. بهره برداری+نوآفرینی+ادراک= نوآوری[104] در تعریف فوق مفهوم کلمه ادراک به معنی دستیابی به ایده های نو با توجه به بعضی از چهارچوب های مرجع ذهنی می باشد. کلمه نوآفرینی به هر ایده جدیدی که قابلیت تبدیل به واقعیت را داشته باشد دلالت دارد و کلمه بهره برداری به استفاده از نوآفرینی اشاره دارد. همانطور که از تعاریف فوق استنباط می شود خلاقیت لازمه نوآوری است و تحقیق نو جویی وابسته به خلاقیت است. اگر چه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوری ها است. گاهی ایده ها و اندیشه های نو از ذهن فرد تراوش می کند و در سال های بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی می گردد. 25-1-2- انواع و اصول نوآوری نوآوری مستمر: که تغییرات مختصری در رفتار یا محصول را در برمی گیرد. نوآوری های مستمر پویا: که تغییر اساسی در رفتار مصرف کننده همراه با تغییرات مختصری در محصول را در برمی گیرد. نوآوری های غیرمستمر: که تغییر اساسی در رفتار مصرف کننده و محصول را به همراه دارد. انواع نوآوری از دیدگاه سازمان و بصورت کاربردی نوآوری بنیادی: این نوآوری بنیادی منجر به خلق بازارهای جدید می شود. نوآوری توسعه عملکرد (محصول): وقتی نوآوری در محصولی به وجود می آید، شرکتها تلاش می کنند که کاربرد این محصول جدید را افزایش دهند. نوآوری تجدید ساخت تکنولوژی: تجدید ساخت تکنولوژی مستلزم وارد کردن مواد یا تجهیزاتی از دیگر حوزه های صنعت برای تولید هر محصول جدید می باشد. نوآوری نامگذاری و در تبلیغ برچسب کالا: نوآوری در برچسب کالا، ایجاد تمایل به خرید یک محصول خاص را در برمی گیرد. تحقیقات نشان می دهد که حدود 24% از فروش محصول به تبلیغ آن برمی گردد. نوآوری در فرآیند: نوآوری در فرایند تولید باعث می شود که شرکت، مزیت هایی بر رقبا به دست آورد که عبارتنداز: افزایش سرعت فرآیند تولید و افزایش قابلیت انعطاف تولید از یک محصول به محصول دیگر. نوآوری در طراحی: یکی از مسائل مهم در طراحی، قابلیت انعطاف است به این معنی که کالا با توجه به شرایط بازار و تغییر علائق مصرف کنندگان، قابلیت تعدیل داشته باشد. نوآوری در زمینه تجدید فرمول سازی: تجدید فرمول سازی شامل تغییر در ساختار محصول فعلی بدون تغییر در اجزاء آن می باشد. نوآوری در ارائه خدمات: مطالعات نشان می دهد که هزینه جلب یک مشتری هفت برابر هزینه حفظ آن می باشد، بنابراین نوآوری در خدمات یکی از مسائل مهم در رقابت محسوب می شود. نوآوری در بسته بندی: تغییر بسته بندی عموماً باعث تغییر میزان خرید کالا و یا میزان استفاده از آن در یک دوره زمانی و باز شدن بازارهای جدید برروی آن کالا می شود. برخی از مهمترین اصول نوآوری عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...