پایان نامه ارشد درباره محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی |
ارزش افزوده بازار، اثرات ناشی از اقدامهای مدیریت از زمان تاسیس شرکت را مورد ارزیابی قرار داده و نشان دهنده این موضوع است که چگونه یک شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایهاش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آتی را پیشبینی کرده است. ولی در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، بر اثربخشی مدیریت در یک سال مشخص تاکید میشود. هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVA باشد ارزش افزوده اقتصادی ایجاد کننده ارزش افزوده بازار است زیرا ارزش فعلی EVA های آتی است که مبنای ارزیابی و ارزش گذاری شرکت در بازار میباشد بنابراین اگرچه ارزش افزوده اقتصادی یک معیار داخلی برای ارزیابی عملکرد است ولی همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی به نام ارزش افزوده بازار میشود که ارزش شرکت را در بازار تعیین میکند. اگر EVA های آتی مثبت باشد سهام شرکت در بازار به صرف فروخته میشود ولی اگر EVA های آتی منفی باشد سهام شرکت در بازار به کمتر از ارزش دفتری (کسر) فروخته میشود و چنین شرکتهایی در بازار از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود.MVA نشان دهنده ارزیابی جامعه سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نمیباشد بلکه متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است. ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازارمعیارهای داخلی و خارجی اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشند. 2-4-4-1- مفهوم ارزش افزوده اقتصادی (EVA) حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینه فرصت میباشد این هزینه فرصت خارج از هزینه سایر عوامل تولید است، صورتهای مالی هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام را درنظر نمیگیرند. EVA با کم کردن هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص بهدست میآید، بنابراین معیاری است که هزینه فرصت همه منابع بهکار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار میدهد. اگر سود خالص شرکتی برابر با هزینه فرصت سرمایه به کار گرفته شده باشد، شرکت هیچ ارزشی ایجاد نکرده است حتی اگر مبلغ سود خالص خیلی درشت باشد زیرا سهامداران با سرمایهگذاری در پروژههای دیگری با ریسک مشابه، بازدهی معادل هزینه فرصت کسب خواهند کرد. اگر سود خالص شرکتی کمتر از هزینه فرصت سرمایه بهکار گرفته شده باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت و سهامداران فقیرتر خواهند شد، زیرا اگر سهامداران در پروژههای دیگری با ریسک مشابه در بازار سرمایه، سرمایهگذاری میکردند بازده بیشتری تحصیل میکردند. فقط زمانی که سود خالص شرکت از هزینه فرصت سرمایه بهکار گرفته شده در شرکت بیشتر باشد، ارزش شرکت افزایش یافته و به تبع آن ثروت سهامداران افزایش یافته است. یک شرکت میتواند به عنوان مجموعهای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذینفعان زیادی سروکار دارد این ذنفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضهکنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع وسهامداران میباشند ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه میدهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) بهدست آورند، از سوی دیگر سهامداران شرکت نیز ریسکی را میپذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذینفعان میباشد، شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان میتواند مبلغ باقیمانده را بین سهامداران تقسیم کند. سهامداران بهعنوان حاملان ریسک شرکتها درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکتهای مختلف سرمایهگذاری کنند بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش میدهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیله سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند تعیین میشود . تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیله مدیران حرفهای، تضاد منافع را ایجاد میکند، مدیرانی که شرکت را هدایت میکنند الزاماً انگیزهای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند. لذا تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل میکند معیاری بهنام ارزش افزوده اقتصادی میباشد.مدیریت شرکتها براساس ارزش افزوده اقتصادی، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد، برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند.این معیار، مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج بهکار گرفته شده، پاسخگو میکند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) میخواهند در حالیکه ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی شرکت کمتر از هزینه نهایی آن باشد. تجزیه وتحلیل مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، همیشه جوابی ارائه میدهد که با حداکثر کردن سود سهامداران همسووسازگار میباشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند پاداش آنها میبایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزودهای باشد که آنها ایجاد کردهاند. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده داراییها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، میتواند انگیزههایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد حداکثر کردن EVA همواره انگیزههایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد میکند. کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد (رهنمای رودپشتی، 1386، 32) کاربردهای داخلی: ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ، معیار بهره وری جامع، ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ، ابزارتطابق هزینه ها با درآمد کاربردهای خارجی: ابزاری برای سرمایه گذاری، معیار پیش بینی قیمت سهام، ابزار سنجش خلق ارزش، چارچوبی برای مدیریت، تکنیک ارزشیابی وتعیین ارزش شرکت (،معیار بودجه بندی سرمایه 2-4-4-2- مزایای ارزش افزوده اقتصادی (EVA) ارزش افزوده اقتصادی دارای مزایای زیادی است که میتوان مهمترین آنها را به شرح زیر خلاصه کرد: 1- رابطه نزدیکی با خالص ارزش فعلی دارد بهعبارتی EVA ، با تئوری تامین مالی، که بیان میدارد ارزش یک شرکت افزایش خواهد یافت اگر پروژههایی با NPV مثبت انتخاب شوند، همسو و سازگار میباشد. 2- مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست، پاسخگو میکند(نرخ بازده سرمایه و نرخ هزینه سرمایه بوسیله تصمیمات آنها تحت تاثیر قرار میگیرد) نه نسبت به معیارهایی که مدیران نمیتوانند آنها را بهخوبی کنترل نمایند (ارزش بازار سهام). 3- از طریق همه تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ میکنند تحت تاثیر واقع میشود(تصمیمات مربوط به سرمایهگذاری و تقسیم سود، نرخ بازده سرمایه و تصمیمات مربوط به تامین مالی، نرخ هزینه سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد). 4- معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران میباشد (میتوان پاداش را بهعنوان درصدی از ارزش افزوده اقتصادی که مدیران ایجاد کردهاند درنظرگرفت).
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 07:35:00 ب.ظ ]
|