• شاخص‌های عملکرد باید از اهداف سازمان منشعب گردند.
  • شاخص‌های عملکرد باید امکان مقایسه سازمان‌هایی را ایجاد کند که در یک صنعت مشابه فعالیت می کنند.
  • هدف هر یک از شاخص‌های عملکرد باید واضح و روشن باشد.
  • گردآوری اطلاعات و روش‌های محاسبه هر یک از شاخص‌ها باید به روشنی تعریف گردند.
  • شاخص‌های عملکرد نسبتی بر اعداد مطلق ارجحیت دارند؛
  • شاخص‌های عملکرد باید تحت کنترل واحد سازمانی مورد ارزیابی باشند؛
  • شاخص‌های عملکرد بایستی از طریق مباحثه و بررسی نظرات افراد درگیر نظیر مشتریان، کارکنان و مدیران انتخاب شوند؛
  • شاخص‌های عملکرد عینی نسبت به شاخص‌های ذهنی ارجحیت دارند.

  به طور مشابه هفت اصل زیر را برای شاخص های سیستم ارزیابی عملکرد پیشنهاد می شود که عبارتند از (کریمی ، 1385،ص22):

  • شاخص‌ها باید به طور مستقیم به استراتژی شرکت مربوط شوند.
  • شاخص‌های عملکرد غیر مالی نیز باید مورد توجه قرار گرفته و انتخاب شوند.
  • باید به این نکته توجه کرد که شاخص‌های عملکرد در موقعیت‌های مختلف متفاوتند. به بیان دیگر یک شاخص برای تمامی واحدها و یا سازمان‌ها مناسب نیست؛ این موضوع درباره شاخص‌ها حائز اهمیت است که با تغییر محیط، شاخص‌هانیزتغییرمی یابند.
  • شاخص‌های عملکرد باید برای استفاده آسان و ساده باشند.
  • شاخص‌های عملکرد باید بازخور سریعی را ارائه دهند.
  • شاخص‌های عملکرد باید به گونه ای طراحی شوند که بهبود مستمر را موجب گردند و تنها به نظارت و کنترل ساده اکتفا نکنند.

محققین مختلف برای سنجش عملکرد از مؤلفه های متفاوتی استفاده نموده اند و هیچ رویه ثابت یا مشابهی در این زمینه دیده نمی شود و رویه معمول به این است که در ابتدا چند مؤلفه در ارتباط با عملکرد انتخاب شده و سپس به روش عینی یا ذهنی و تحت یک سئوال هریک از مولفه ها را می سنجند (بختیاری ، 1386،ص38). یک معیار عینی[46] می تواند به صورت مستقل ارزیابی و تأیید شود . در مقابل معیارهای ذهنی[47]  را نمی توان به صورت مستقل ارزیابی نمود و در واقع بر قضاوت فرد فرد انسان ها متکی هستند . یک معیار کامل تمامی جنبه های موفقیت را در بر می گیرد(سایمونز،1385، ص ص34-33).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...