تفسیر اسم مقیاس، به صورت مشخص و مستقیم ارائه شده است. با در نظر گرفتن معنی این کلمه در دیکشنری واژه مقیاس اشاره به اندازه نسبی مشخصی دارد. که مشخص کننده‌یک مقدار و اندازه و سهم  است. سوال بعدی زمانی بوجود می آید که واژه مقیاس با واژه تجاری همراه میشود. دیکشنری مختصر شده آکسفورد ( ویرایش پنجم سال 2002 صفحه 459 )، کلمه تجاری را در زبان انگلیسی اینگونه تعریف می نماید  که ، در ارتباط با تجارت، وابسته به آن ، و یا در حرکت به سوی تجارت….به صورتی که باعث شود تا درآمدهای مالی و اقتصادی از آن حاصل شود نه دستاوردهای هنری، همچنین باعث سودآوری گردد و در ارتباط با مشاغل و تجارت باشد… .  دیکشنری مختصر شده آکسفورد ( OED ) ، معانی بیشتری را از واژه تجاری ارائه میدهد :  1. مبادله بین افرادی که دارای یک تولید یا اثر هنری هستند  و آن را به یکدیگر فروخته و یا از هم می خرند،  تجارت، مبادله تجاری واژه‌ی مقیاس تجاری در دیکشنری زبان فرانسه ( ویرایش 2004 ) ، به عناوین گزارشی درباره تجارت، و تجارت، آمده است که دارای معانی  عمل ، فعالیت ، بازاریابی ، فروش مجدد ، نقل و انتقالات در حیطه اختیارات دولتی، تولید، ارزش زیاد مادی، بازاریابی، توزیع، خرید، چرخه مالی، تبادلات، تجارت، فروش، به کار رفته است. تجارت در زبان فرانسه ، همچنین به معنای سازمان به کار رفته و نشان دهنده مراکز فروش از قبیل فروشگاه، و دفتر فروش کمپانیهای بزرگ می باشد. به طور خلاصه، واژه تجاری مشخص کننده اجزاء کیفی است، و واژه مقیاس به میزان نسبی و کمی مشخصی اشاره دارد و نیز تعیین کننده اندازه و سهم مشخصی است. ترکیب این دو واژه در عبارت مقیاس تجاری اشاره به این دارد که کالایی فروخته و خریده می شود که ممکن است تحت چهار چوب ساختاری بازار (تجاری) باشد و این عملکردها، باید به وسیله سطوح روش های مرتبط مشخصی انجام بگیرند (مقیاس). بعلاوه تعریف مشخص از واژه تجاری، مخصوصا در زبان فرانسه‌، نشان دهنده این است که بعضی از فاکتورهای سازمانی در این زمینه نقش دارند. به عبارت دیگر، ترکیب واژه‌های تجاری (معامله‌ای که شامل خرید و فروش است)، و مقیاس (مقیاس نسبی معاملات)، با یکدیگر، نشان میدهد که تعدادی از کالاهای دارای تخلف در این زمینه وجود دارند، که ارزش کلی و معامله ای آنها زیاد است‌، دارای فاکتورهای سازمانی هستند، و بنابراین این فعالیتها به تعدد تکرار میشوند. (تکرار فروش‌، تکرار انجام تخلفات‌)‌، که هر کدام میتوانند نشان دهند این موضوع باشند که جرا میزان تخلفات تجاری بر مبنای واژه مقیاس تجاری تعیین شده است. مثالهایی از تجاری و مقیاس تجاری که در فروش و معاملات دیده می شود. اول اینکه‌، اگر کالاهایی که در زمینه علامت تجاری دچار تقلب شده‌اند در مکانهای فروش‌، فروخته شوند‌، حتی اگر در آن لحظه در مقدار کم باشند‌، از نظر ساختار قانونی و منطقی ، یک عمل و فعالیت تجاری صورت گرفته است.این تخلف ممکن است  در جایی واضح و روشن گیرد مانند یک خوار بار فروشی، که صدها تیوپ خمیر دندان‌، دهها بطری عسل، و محصولات مشابه دیگر را می فروشد،یا این که در یک مکان فروش کوچک، که دارای سالن زیبای نمایش کالا می باشد و دارای دو ماشین لوکس تقلب شده در دو سر سالن باشد که برای فروش عرضه شده‌اند، هیچ کس در این موضوع بحث نخواهد داشت که قطعا این مکانهای فروش در مقیاس تجاری مرتکب تخلف شده‌اند. بعلاوه ارزش این کالاها ( چه دارای تخلف،  چه بدون تخلف) تبیین کننده این موضوع است که که تقلب آنها در مقیاس تجاری صورت گرفته است. فاکتورهای دیگری از جمله سازمانهای حرفه ای، نیازمند این هستند که نتایج عملکرد تولید خویش را در سمت جلو محل نمایش کالا، و در دید بازدیدکنندگان قرار دهند، و به این روش اقدام به فروش ماشین‌های لوکس کنند، و انجام این عمل را میسر گردانند. به طور مفصلتر باید از دیدی متفاوت به واژه مقیاس بپردازیم که اشاره دارد به یک اندازه نسبی یا داری مقدار مشخص، که بوسیله واژه تجاری دارای معنای جدیدی میشود، که به طور کلی، دارای یک معیار کیفی میگردد. در این مثالها، فاکتورهایی از جمله، ساختار سازمانی و معاملات ساده ظاهری (فروش کالا در مکان فروش)‌، همگی اشاره به واژه تجاری دارند که در طبیعت مقیاس نهفته است. اکنون فردی را تصور کنید که در خیابانهای  ژنو 5 پاکت سیگار تقلبی را پیدا میکند، و به توریست‌هایی که از کنارش عبور میکنند می فروشد، و مقدار پول دلخواهی را در ازای هر بسته از آنها طلب می کند. علیرغم اینکه این عمل از لحاظ مقدار فروش، کوچک و کم و دارای ارزش کمی از لحاظ مالی است، ما نمیتوانیم به سرعت بگوییم که چنین فردی در مقیاس تجاری تخلف نکرده است.سوالات دیگری باید در این زمینه پرسیده شوند: آیا او به صورت اتفاقی آن سیگارها را در آن خیابان پیدا کرد؟ و آیا برای فروش آنها تلاش کرد؟ آیا آن سیگارها به صورت حرفه ای دچار تقلب شده بودند، آیا این شخص افراد یا دوستانی را در کنار خود دارد که به تقلب کالا از جمله سیگار مبادرت دارند؟ ( فاکتور سازمانی )، چه اتفاقی می افتد اگر همان شخص 5 ساعت لوکس تقلبی دیگر را در آنجا پیدا می کرد ؟ ( آیا آنها را هم می فروخت ؟) چه اتفاقی می افتاد اگر افراد دیگر از این فرد کالاهای دیگری را درخواست میکردند؟ اگر کسی با معامله‌ای مواجه شود که شامل اثراتی از تخلف و تقلب در آن باشد، حتی اگر به میزان متوسط، نتیجه مبرهن و واضح این است که، این فعالیت انجام شده در حیطه تقلب، در مقیاس تجاری صورت گرفته است. در حالتهای مشابه، اگر چنین معاملاتی هرچند با ارزش کم و وجود فاکتورهای تخلف زای اندک، به وقوع بپیوندند، قطعا این تخلفات همرا با تقلب، در مقیاس تجاری صورت گرفته‌اند. به هر حال، همانگونه که مثالهای بالا به تفصیل توصیح دادند، این دو نمونه از فعالیتهای دارای تقلب، عاری از وجود مقیاس تجاری در خودشان نیستند. حتی اگر مقدار بسیار کمی از کالاها ، و با ارزش مالی بسیار ناچیز ، دارای علائم تخلف باشند، حتما در مقیاس تجاری به وقوع پیوسته اند، زیرا در شرایطی از قبیل سازمان‌های حرفه ای و تکرار عمل تخلف، انجام شده اند.  طبق این توضیحات ، هنگامی که آستانه مقداری در تقلب کالاها، نشان دهنده مقادیر زیادی از مقیاسهای تجاری باشد ، فقط صرف اینکه در قالب مقیاس تجاری انجام گرفته اند، همه نمونه‌های مقیاس تجاری را شامل نمی شوند، و وقتی مقادیر کوچکتر در حیطه تخلف تجاری به وقوع می پیوندند، فاکتورهای کیفی نیز باید مورد توجه قرار گیرند. در نتیجه این نکته قابل توجه است که فقط استانداردهای مقداری و کمی صرف، نمیتوانند معیاری برای همه عملکردهای دارای تقلب و تخلف باشند، که در مقیاس تجاری صورت می گیرند. (بلکه باید فاکتورهای دیگر از قبیل شرایط، فاکتورهای کیفی و …نیز در نظر گرفته شوند). این در حالیست که مقیاس تجاری ممکن است اینگونه تصور شود که باید در مقادیر بسیار زیاد به انجام رسیده باشد، و مقادیر کوچک و کم ،هرچند علائم تخلف را داشته باشند ولی در حیطه تجاری محسوب نمیشوند. ما مثالهای بالا را مطرح کردیم تا موقعیتهای مختلف را ارائه داده ، و نشان دهیم که علیرغم کم بودن مقادیر تخلف انجام شده ، ولی با اینحال آن تخلف انجام شده قطعا در قالب مقیاس تجاری انجام شده است. بنابراین، در تعریف و کاربرد مقیاس تجاری، باید این نکته را در نظر بگیریم که همانگونه از لفظ این واژه، برداشت مبهمی میشود که حتما باید در مقادیر خیلی زیاد انجام گرفته باشد، در عوض باید توجه شود که فاکتورهای دیگری نیز در تبیین مقیاس تجاری اهمیت دارند و آن عواملی مثل شرایط خاص ، ویژگیهای خاص و سازمانی متخلفان ، و موارد دیگر هستند که باعث شده اند آن فعالیت در مقیاس تجاری به وقوع بپیوندد. مثالهای بالا، بیشتر این نکته را خاطر نشان میکنند که با در نظر گرفتن محض استانداردهای کمی (مقداری) ، که در مورد بعضی کالاهای دارای تخلف به کار گرفته می شوند، نمیتوان پذیرفت که آن تخلف خاص، در مقیاس تجاری انجام شده است. بلکه باید به این نکته توجه داشت که عوامل دیگری نیز در این زمینه دخیل هستند، حقیقت دیگر این است که ممکن است با توجه به شرایط مختلف و بازارهای متعدد، کمیت اینگونه کالاها در هر بازار به گونه ای متفاوت باشد. برای مثال، کمترین کمیت مقداری استاندارد برای تخلف و تقلب در زمینه خودرو بسیار بیشتر از همان مقدار کمیت در تقلب خمیر دندان است.چه بخواهیم، چه نخواهیم، میزان کمیت استاندارد، در تعداد و مقدار کالاهای تخلف دار، تاثیر گذار است و بر روی درآمد حاصل از فروش آنها نیز تاثیر می گذارد. معنی اصطلاح مقیاس تجاری نیاز به این دارد که به دقت مشخص و تعیین گردد، و باید توجه داشت که فاکتورهای مهم دیگری در تعریف و کاربرد مقیاس تجاری مهم هستند. در تحقیقات مقدماتی مشخص گردید که عوامل کمی و کیفی متعددی در زمینه تعیین مقیاس تجاری موثر هستند. اصطلاح مقیاس تجاری، در مباحثات مربوط به جعل و تقلب در توافقات جامع تجاری و تعرفه ها (GATT)، و مذاکرات گروه ارتباطات تجاری، اشاره به حفظ حقوق مالکیت فکری دارد. اعضا گزارش نمودند که چنین تعبیری در اسناد سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO)، نیز ذکر شده است. این موضوع در اساسنامه 1988 در هیات اداریWIPO ، به صورت مرجع ذکر شده است. که در آن  الزام به تعریف صحیح از مقیاس تجاری و استفاده درست از آن در زمینه تخلفات تجاری از قبیل تقلب و کپی رایت غیرقانونی از آثار سرقت شده ، ذکر شده است. اساسنامه این هیات اداری ( Bureau Memorandum ) اینچنین بیان می کند که : مقیاس تجاری یک نکته قابل توجه است ، که باید در شرایط مختلف با توجه به تولید کننده مربوطه، مد نظر قرار گیرد. مدار کالاهایی که تولید می شوند ، مسیری را که از تولید به مصرف طی می کنند، هدف از تولید و استفاده آنها، و اینکه دارای سود زایی و کسب منافع مالی هستند یا نه، باید مورد توجه قرار بگیرند. این تعریف، باعث ارائه یک تفسیر از مقیاس تجاری می شود ، و دارای این نکته است که، مقیاس تجاری فقط میتواند از طریق تعداد عوامل بوجود آورنده، مانند مقدار، سازمان، و منفعت دهی، قابل تشخیص باشد. بنابراین بررسی‌های مقدماتی از توافقنامه تریپس، نشان میدهد که ، اگرچه این عوامل به صورت غیر مستقیم هستند، ولی کسانی که تهیه کننده پیش نویس ماده 61 تریپس، میباشند ، باید به این نکات و وجود این عوامل توجه کنند .اساسنامه بین المللیWIPO ، تفسیر خود را مبتنی بر تفسیر مرسوم و عمومی از این واژه کرده است، و اینگونه بیان کرده است که در تعریف و کاربرد مقیاس تجاری باید عوامل کمی و کیفی، و شرایطی که در آن تخلف صورت گرفته است، مورد توجه قرار گیرند. نه اینکه فقط عامل کمی مد نظر قرار بگیرد. قوانین مربوط به کپی در چین، در ارتباط با تفاسیر قضایی و قانونی ، فقط و به تنهایی ، فاکتور کمی ( مقداری)، را در مقیاس تجاری به کار گرفته اند،  و بر طبق آن مشخص می نمایند که چه سطحی از فعالیتهای تجاری در رابطه با جعل و تقلب و کپی رایت غیر قانونی از آثار به سرقت رفته شده،  جرم محسوب میشود. در پی این تعریف گسترده و با در نظر گرفتن فاکتور کمیت محض در این تعریف، می بینیم که چه تاثیری در جهت روش های مجازات و اعمال قانون داشته و تا چه میزان قادربه  بازدارندگی بوده است. با دیدگاهی که در بالا مطرح شد، به صورت کلی مشاهده میکنیم که دو نکته مهم در تعریف چین از آستانه جاری وجود دارد. اول اینکه، هیات نظارت باید مشخص نمایدکه در تعیین آستانه جرم در چین، فط فاکتور کمی به کار گرفته شده است، و این موضوع  مانع گردیده که عوامل موثر دیگر( عوامل کیفی، شرایط …) نیز مورد توجه این کشور قرار گیرد. دوم اینکه هیات نظارت باید مشخص و ثابت نماید، این فاکتور کمی محض، که توسط چین به کار برده شده است، مقدار آستانه‌ی  بالایی بوده و به صورت اتوماتیک باعث ورود کالاهای تقلبی به بازار شده و باعث افزایش میزان تخلفات تجاری در چین گشته است.با توجه به تنوع مختلفی از اینگونه کالاها که با قیمتهای متفاوتی وارد بازار می شوند، باید به این نکته توجه کرد که این کمیت محض در تعیین آستانه جرم، چه تاثیری بر فرایند قانون گذاری و اجرای دستورالعمل‌های مربوط به مجازات متخلفین که در مقیاس تجاری تخلف می نمایند ،  خواهد گذاشت .بعلاوه ، باید توجه داشت که عامل کمیت در آستانه جرم، یک مقدار اساسی محسوب شده، مخصوصا اگر ارزش کالای غیرقانوی به کالای تقلب شده، ارجاع شود.نه به کالاهایی که خرده فروشان طبق قوانین آنها را به فروش میرسانند . به هر حال ، اگر حتی آستانه بر اساس ارزش کالاهای دارای علامت تجاری باشد،  – برخلاف ارزش کالای تولید شده دارای تخلف – خیلی از نمونه‌های کالاهای دارای تخلف در مقیاس تجاری، میتوانند از این قاعده مستثنی شوند. مثال فروش سیگار، که در بالا به ان پرداخته شد ، یک مثال در تایید این نکته است. در مثال فروش سیگار بوسیله مراکز فروش، باز هم معیار کمیت مورد نظر قرار گرفته است.شخصی ممکن است هزاران بسته از سیگارها را به فروش برساند، و این قطعا در مقیاس تجاری مرتکب چنین کاری شده است. (این تعداد همان آستانه ای است که در چین برای فروش سیگار تعریف شده است). به هر حال، اگر حتی یک مرکز فروشی مقادیر کمتری از این مقدار ذکر شده را برای فروش ارئه دهد ، (مثلا صد بسته) ، فاکتور سازمانی بودن (یعنی مرکز فروش) ، یا مستمر بودن این فروش (منابع فروش مستمر) ، همچنان به مقیاس تجاری اشاره دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...