9) هرگاه بحرانی موقعیت موسسه را در خطر قرار دهد، افراد خود را کنار می کشند و به سرزنش یکدیگر می پردازند و هر یک ازکارکنان، بر طرف کردن خطر را از دیگران در انتظار دارند. 10)عمدتا برروی تضادها سرپوش گذاشته می شود و این گونه تضادها از طریق سیاست های فردی و اداری  نادیده انگاشته می شوند و یا به صورت مداوم و پایان ناپذیر، ادامه می یابند. 11) یادگیری بسیار مشکل است افراد برای یادگیری کارها به همکاران خود مراجعه نمی کنند بلکه از طریق تجربه و خطا یاد می گیرند. راهنمایی و توصیه که اکثرا غیرقابل استفاده و غیر مفید است، به ندرت به چشم می خورد. 12) هیچ نوع انتقاد و ارتباط با عدم پیشرفت کارها انجام نمی گیرد. 13) صداقت در روابط وجود ندارد و کارکنان نسبت به یکدیگر احساس تنهایی می کنند . همچنین افراد نسبت به یکدیگر احساس تعلق و احترام ندارند و در مقابل نوعی احساس ترس در بین کارکنان موسسه مشاهده می شود. 14)کارکنان احساس می­ کنند در چارچوب شغل خود محبوس شده اند و از کار خود ناراضی بوده و احساس خستگی و فرسودگی می کنند، لکن ناچارند شغل خود را حفظ کنند . بطور کلی از حضور در سازمان و محل کار، رنج می برند و محیط کار برایشان نامطبوع است. 15) مدیریت و رهبری موسسه به صورت از پیش تجویز شده ای اعمال می شود و مدیران عاجز از درک موقعیت ها و تغییرات محیط هستند. 16) مدیریت شدیداً امور جزئی را کنترل می کند و برای آنها دلایل توجیهی طلب می کند . در کارکنان حس اعتماد متقابل، آزادی، مسئولیت پذیری، تشخیص اولویت ها و تعیین اهمیت ها وجودندارد. 17)اصولاً مدیران و کارکنان ریسک را نمی پذیرند و مفهوم آن را نمی دانند. 18)در مؤسسه هرکسی اشتباه کند از کار کنار گذاشته می شود بنابراین با پنهان کاری بر روی اشتباهات سرپوش گذاشته می شود. 19)عملکرد ضعیف با حاشیه رفتن و به طور سرسری و یا بطور مستبدانه ای مورد بررسی قرار می گیرد. 20) ساختار سازمانی، خط مشی­ها و دستور العملها، ساخت و ارتباطات سازمانی ثابت و انعطاف ناپذیر منافع و مصالح مؤسسه را نادیده می گیرند. 21) در موسسه، نظمی وجود ندارد و استفاده از روش های سنتی کاملا متداول است و هیچ گونه حرکتی جهت بهبود روش ها صورت نمی گیرد. 22) ابتکارات یا تغییر برای همگامی با بازار مصرف در موسسه مشاهده نمی شود و اگر ابتکاری در کار باشد در دست تعداد محدودی از کارکنان است. 23) وجود بوروکراسی و کاغذ بازی باعث دوباره کاری های غیر ضروری و به دلیل محدودیت اختیار، امور جاری مؤسسه به کندی انجام می شود.

2-2-7)ارزیابی سلامت سازمانی:

 هر موجود انسانی، یا سیستم انسانی مانند یک سازمان دارای سه وضعیت مختلف در یک محیط است . در یک انتها پریشانی یا ناخوشی، در میانه وضعیت عادی و در انتهای دیگر سلامت قرار دارد.

2-2-7-1)وضعیت ناخوشی یا پریشانی:

عبارت است از مجموع شرایط فردی و محیطی و تنشی که منجر می شود افراد در یک سازمان عملکردی کمتر از حد انتظارات و پتانسیل خود و نیز متوسط صنعت مزبور داشته باشند . وضعیت عادی شرایطی است که در آن عملکرد فردی و سازمانی در سطوح مورد انتظار، در مقایسه با حد متوسط صنعت قرار دارد سلامت، آن وضعیتی در افراد و سازمان متبوع آنها است که امکان می دهد عملکردی بالاتر از حد معمول انتظار و یا حتی بالاتر از همه رقبای خود داشته باشند. در اینجا سازمان به بهترین در طبقه خود، و موجودیتی مولد، چابک و انعطاف پذیر تبدیل می گردد. اگر انگیزه بخشی مداوم در یک سیستم سالم صورت نگیرد، این سیستم سالم تدریجاً به وضعیت عادی وارد شده و در صورت تداوم این فقدان وارد وضعیت ناخوشی می گردد.

2-2-7-2)منابع ناخوشی در سازمانها:

ggnews-author-wrapper clearfix">
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...