حقوقدانان، در حقوق |
به ثبوت و اصل وجود مشیت در حال عقد است و نمیداند که طرف مقابل طالب و خواستار آن هست یا نیست؟ از طرفی طرفین یا لااقل فروشنده نمیداند که تا آخر عقد این مشیت باقی خواهد ماند یا نه و چون جاهل است جازم نیست لذا این منافی با جزم است و مردود میباشد (علامه حلی، بی تا، ج 1، ص 462). عدهای دیگر از فقها میگویند هیچ فرقی بین تعلیق بر شرط و صفت با تعلیق بر مشیت نیست مگر از جهت تبرک و تیمن. زیرا تعلیق ماضی آن هم بر مشیت الهی هیچ معنایی ندارد و تعلیق آینده بر مشیت الهی مقبول نیست، زیرا خداوند خواسته ما الفاظ را این طور بکار ببریم، دیگر نیازی نیست که دوباره بر مشیت الهی معلق شود (نجفی، 1981م، ج 32، ص 81). ناگفته نماند که در مبسوط و خلاف آمده طلاق و عتق میتوانند بر مشیت الهی معلق شوند و استثناء هستند. در «نهجالفقاهه» نیز آمده اگر عقد مطلق باشد و به مشیت مشتری هم مقید نباشد، ولی ذاتاً به آن معلق باشد. زیرا در عقود، قبول متوقف بر مشیت مشتری خواهد بود و بدون آن نه قبولی هست نه عقدی و نه بیعی. و در غیر این صورت ایقاع است نه عقد، و این خلاف فرض است (حکیم، بیتا، ص 107). نتیجه آنکه،آنچه تاکنون مورد بحث و بررسی قرار گرفت یکی از اقسام عقود به نام «عقد معلق» است. در میان فقها و حقوقدانان پیرامون صحت و عدم صحت عقد معلق نظرات مختلفی وجود دارد. عدهای قائل به صحت آن بوده، ادلهای در اثبات آن ارائه نموده و حتی ادعای اجماع بر آن میکنند. عدهای دیگر از اعاظم فقها، قائل به صحت عقد معلق بوده و اعتبار تنجیز در عقد را انکار مینمایند که به نظر میآید قول اخیر، اقوی باشد. اما در میان نظرات ارائه شده از سوی شارحان قانون مدنی راجع به دیدگاه قانون مدنی، دو نظریه بیان شده است. یک گروه قائلند به اینکه قانون مدنی بطور مطلق هرگونه تعلیق در عقد را مبطل دانسته و قائلان نظر دوم مبطل بودن عقد معلق را نپذیرفتهاند و جز در مواردی که قانون صریحاً بطلان آن را بیان داشته، بقیه موارد را صحیح میدانند. ممکن است قائلان به صحت، دلیلشان طبق مبنایی باشد که در اصل 167 قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن تصریح شده و آن عبارت است از «قاضی موظف است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد به استناد منابع معتبر اسلامی یا فتوای معتبر حکم قضیه را صادر کند و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقض اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.» طبق اصل مذکور باید در چنین مواردی به فتوای معتبر رجوع نمود و همان گونه که بیان شد، نظر مشهور عدم صحت عقد معلق میباشد. لذا باید گفت عقد معلق باطل میباشد. اما با توجه به عدم تصریح قانون مدنی به بطلان عقد معلق و شمردن آن در ردیف اقسام عقود، و نظر علمایی که قائل به صحت چنین عقدی میباشند، با دلایل ارائه شده ما را به تأمل وا میدارد. و حکم در مسأله را مشکل می کند. بهتر است که محققان و فقهای عظام دلایل صحت و بطلان عقد معلق را به صورت کامل و همه جانبه مورد بررسی و تحقیق قرار داد، و مبانی خود را برای شارحان قانون مدنی و نویسندگان حقوق مدنی مطرح کنند و مجموعه این آراء و نظرات در اختیار قانونگذار قرار گیرد تا قوانین روشنی در این مورد تدوین گردد. به نظر نگارنده، از آن جا که در قانون مدنی و فقه امامیه عقد معلق با تعلیق در انشاء باطل و عقد معلق با تعلیق در منشأء صحیح است، با این تفصیل نیازی به بررسی حکم تعلیق در تک تک عقود نمیباشد. چرا که حکم کلی مشخص است؛ با اینکه در حقوق مدنی این مسأله به دقت مورد بررسی قرار نگرفته است. چرا که نویسندگان حقوق مدنی ایران بطور مطلق عقد معلق را صحیح دانستهاند، بدون اینکه بین عقد با تعلیق در انشاء و عقد با تعلیق در منشأء تفاوتی ذکر نمایند.
منابع و مآخذ
امامی، حسن، حقوق مدنی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ 14، 1373 انصاری، مرتضی بن محمد امین، المکاسب، قم، دهاقانی، چاپ سوم، 1374 بروجردی عبده، محمد، حقوق مدنی، تهران، کتابفروشی محمد علی علمی، 1329 جر، خلیل، فرهنگ لاروس، ترجمه: حمید طبیبیان، تهران، امیرکبیر، چاپ ششم، 1375 جعفری لنگرودی، محمد جعفر، تأثیر اراده در حقوق مدنی، تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی اقتصادی، 1340 همو، ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، چاپ نهم، 1378 جهان بخش، ولیالله، فرهنگ بیان، بیجا، دنیای مطبوعات و انتشارات حجتی، 1361 حائری، علی، شرح حقوق مدنی، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1376 حکیم، محسن، نهجالفقاهه، تعلیقه: علی کتاب البیع من المکاسب، نجف، الطبعه العلمیه، بیتا الحلی، مهدیبنعلامه، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ اول، بیجا، مؤسسه صادق(ع)، 1416ه
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 05:31:00 ب.ظ ]
|