تحقیق با موضوع پردازش اطلاعات، سرمایه گذاری |
4-قابلیت ترجمه اگر چه شباهت خوبی است ولی باز در مفهومی وسیع تر اختصاص به آثار ادبی ندارد و زیرا مشابه سازی برای محصولات صنعتی نیز مصداق دارد مضافاً به این که در ترجمه متون ادبی استفاده می شود از متن ترجمه نیز مانند خواننده متن اصلی انسان است درحالیکه دربرنامه کامیپوتری ، متن ترجمه شده فقط توسط ماشین قابل استفاده می باشد. 5-سایر ادله که جنبه اقتصادی دارد درمحصولات صنعتی هم با شدت کمتری مطرح است خصوصا این که امروزه با توجه به تحولات گسترده درنحوه تولید نرم افزار و وسعت و تنوع زمینه های کاربردی آن دیگر بحث تولیدات فردی چندان جدی نیست و باید برای یک محصول نرم افزاری نیز سرمایه گذاری ها قابل توجه در مراحل تولید علاوه بر مرحله کدگذاری انجام داد . اینک به ذکر تفاوت های نرم افزار با آثار ادبی و هنری می پردازیم : 1-ماهیت اثر: آثار مشمول حق مولف ، همگی ماهیت و طبع ادبی و هنری دارند یعنی با عنایت به روحیه و استعداد نوع انسان در زمینه های فوق خلق می شود و ماهیت مزبور را پیدا می کند در حالیکه در برنامه های کامیپوتری دراصل ، برای انجام کار تولید می شوند و به عبارت دیگر جزو نرم افزاری یک مجموعه ماشینی را تشکیل می دهند که قابلیت انجام کاری را دارد بنابراین ماهیت ادبی و هنری ندارند . به همین جهت است که عبارات دریک اثر ادبی بی نهایت متنوع است وهر اثر نیز درکل به لحاظ استعداد نویسنده نوع و لطافت خاص خود را پیدا میکند وآثار خلق شده در درجات بسیار زیاد تفاوت در فصاحت و بلاغت قرار می گیرند درحالیکه عبارات و جملات در برنامه های کامیپوتری عرصه ای چنین وسیع را برای تفاوت پستی و بلندی ندارند ولازم است همگی طبق فرمت های خاص نوشته شوند و اگر تفاوتی باشد در محدوده ای نه چندان گسترده ودرحدی است که مثلا هر بخش خود کفا باشد و کمتر به سایر بخش ها ارجاع شود و یا طوری نوشته شود که حافظه کمتری را اشغال کند و یا پردازش اطلاعات سریعتر صورت می گیرد . این ها همگی درحدی نیست که قابل مقایسه با تفاوت های آثار ادبی وهنری باشد. 3و2-خواننده و زبان نگارش: آثار ادبی با زبان معمولی انسان نوشته می شوند در حالیکه برنامه های کامیپوتری غیر از زبان های سطح بالا با زبان های دیگری نیز نوشته می شوند (Object , Code, Assembly) که شباهتی به زبان ندارد آنچه مورد حمایت درحق مولف است زبان آدمی است و نه زبان ماشین در دعوای Apple V.Franklin (1982) قاضی Newcomer به این نکته اشاره کرد واظهار داشت که اگر قرار باشد ما زبان ماشین رانیز حمایت کنیم به سرزمین گالیور قدم گذاریم و در آنجا اسب ها نیز همانند آدمیان هستند. کنایه ازاین که در آن صورت باید ماشین رانیز انسان تلقی کنیم. نکته دیگری که ذکر آن اهمیت دارد این است که اصولا فازغ از بحث زبان نگارش آثار ادبی برای مطالعه انسان نوشته می شوند درحالیکه برنامه های کامیپوتری برای ماشین تدوین می گردند . ماشین انسان نیست علاوه بر این آنچه در ماشین پس از به جریان انداختن برنامه تحقق می پردازیم از لحاظ فیزیکی یک سری وجود و عدم جریان برق یا اختلاف ولتاژ است و این امر مشابه با خواندن انسان نیست به عبارت دیگر اگرچه ممکن است فعل و انفعالات فیزیولوژیکی و پیچیده درون بدن و سلسله اعصاب انسان را هنگام مطالعه می توان با مسامحه با جریان های فیزیکی درون ماشین مقایسه کرد ولی برای خود قرائت و فهم توسط انسان که مربوط به نفس خودآگاهی و جنبه روان شناسی اوست نمی توان معادل و ما بازایی درماشین یافت ماشین نمی خواند و اگر فرضا می خواند خود نمی داند که می خواند . به بیان دیگر اطلاق لفظ خواندن به جریان یافتن برنامه در ماشین که امری فیزیکی است ، ناشی از معادل فرض کردن ماشین یا ماشینه دانستن سخت افزار با انسانی است که مرکب از جسم و روان است . این پندار صرفاً و اکتفا نمودن و به ظواهر و مقایسه بی دلیل و بدون مبنای امور به ظاهر مشابه نشات می گیرد آثار ادبی وهنر عواطف و احساسات انسان رادر برمی گیرد ولی چنین اموری در ماشین وجود ندارد تا برانگیخته شود . درمقام پاسخ به این که خواننده برنامه صرفاً ماشین است نه انسان (پاسخ به صغرای قضیه فوق نه کبرای آن )گفته شده است که برنامه های کامیپوتری را انسان نیز مطالعه می کند و این امر هنگام اقدام برای رفع عیب (Debuging) تکامل و تولید سازگار برای برنامه ضروری است . در رد پاسخ مزبور کافی است که توجه شود که تمام مطالعات فوق برای خود انسان نیست بلکه در نهایت باز این ماشین است که باید از نرم افزار استفاده کند و مطالعات یاد شده توسط انسان تنها در حد بررسی یک کارشناس فنی از یک محصول و ابزار کار است تا بتواند ازآن رفع عیب نماید.
فصل سوم:مقایسه مواردی از حقوق مولف نرم افزار های رایانه ای در ایران وفرانسه
مبحث اول:حقوق معنوی (اخلاقی)
حقوق معنوی براساس مبانی فلسفی و ارتباطی است که بین شخصیت پدیدآورنده اثر با آن وجود دارد . به تعبیری شاعرانه ، آثار پدید آمده همچون بخش جاودانه وجود پدیدآورندگان آنهاست . هر فرد با افراد دیگر ، علیرغم شباهت های زیاد تفاوت های فراوان و بی نهایت دارد و از هر شخص اثر وکاری صادر می شود که در کم و کیف و ماهیت با کار و اثر دیگری متفاوت است گوئیا مردم معادن طلا و نقره ای هستند که در غنا و عیار مختلف اند و به صور مختلف ازآنها بهره برداری می شود و گاه نیز معطل و ضایع می گردند . علم و هوش و درایت و عقل افراد و هم چنین ذوق و لطافت روح و استعدادهای گوناگون ایشان ازآثار خلق شده آنان آشکار و معلوم می شود چرا که انسان زیر زبان خود پنهان است.[97] ارتباط ناگسستنی آثار ادبی و هنری با شخصیت پدیدآورندگان آنها موجب شده است حقوقی برای اشخاص مزبور درعرف و قانون شناخته شود که به لحاظ طبع و فلسفه پیدایش آنها دارای احکام خاصی باشند و که متفاوت با احکام مربوط به حقوق مادی و اقتصادی است . با یک تقسیم حقوق معنوی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد . یک : حق پدیدآورنده اثر در منتسب شدن آن به او
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 05:09:00 ب.ظ ]
|