اهداف: هوش باید بدون گرایش و انحراف باشد، دیدگاه شخصی باید به عنوان نظر شخصی مشخص شود و براهداف سازمانی متمرکز باشد(هاستر، 2005) 2-2-4-2.مواردی را که در کسب هوش بازاریابی باید مد نظر داشت علاوه بر اینکه برای اجرای موفق هوش بازاریابی در سازمان این مقوله باید دارای ویژگیها و مشخصات ذکر شده باشد، همچنین به منظور دارا بودن کارایی لازم و ارزش عملی باید موارد و اصولی را در اجرای این مفهوم مورد توجه قرار داد که عبارتند از: رعایت اصول اخلاقی: اصول اخلاقی یک سازمان، قانون و راهنمایی است که توسط یک سازمان تدوین میشود و تمام کارکنان سازمان باید از آن پیروی کنند. همچنین باید در طول انجام فعالیت های کسب و کار روزانه، با مشتریان، پیمانکاران و تامین کنندگان آن را به کار برند(لی و تریم، 2006) به دلیل آنکه تاثیرات جاسوسی اطلاعات ممکن است به نابودی سازمان منجر شود، بنابراین وجود یک راهنمای اخلاقی مشخص میتواند بر تلاش هوش بازاریابی، تاثیر بگذارد. با این راهنما سازمان مطمئن میشود که اطلاعات هوش بازاریابی با قوانین، همچنین با راهنمای اخلاقی مطابقت دارد. راهی که یک سازمان اطلاعات رقبا را جمعآوری میکند، به طور واضح، با هوش بازاریابی اخلاقی و غیر اخلاقی متفاوت است. بنابراین، سازمان باید اطمینان یابد که افراد واحد هوش بازاریابی اصول اخلاقی را رعایت میکنند(سیگر، 1995). البته به همان میزان نیز مهم است که این راهنما نباید مانع آن شود که کارکنان اطلاعات با ارزشی را که هر روزه با آن برخورد میکنند، نادیده بگیرند(پلسماکر و جگرز، 2005) توجه به سیگنال های گنگ و ضعیف: برای اینکه هوش بازاریابی بر آینده تمرکز کند، به شدت نیازمند توجه به برخی سیگنال های محیطی است. این سیگنالها به وسیله داده های کمی بیان نمی شوند، شواهد واضحی ندارند و موضوع هایی هستند که تفسیر آنها معمولا دشوار است.آنها بعضی مواقع چارچوب و قالب خاصی دارند و برخی مواقع با هم متضادند. اثبات این سیگنالها سخت است، اما نادیده گرفتن آنها آسان است. به عقیده نویسندگان، تنها سازمان هایی قادر به دریافت و درک این سیگنالها میباشند که افرادی باهوش، ریزبین و دقیق به بازار و تغییرات آن را در اختیار داشته باشند؛ افرادی که با قدرت تحلیل و هوش بالای خود فرصتها و تهدیدات را از درون این سیگنالها دریافت میکنند، از فرصتها استفاده کرده، باعث میشوند تا سازمانشان فراتر از تهدیدات حرکت کند(بسی، 2008). 2-2-4-2-1.کشف مشتریان بالقوه برای استفاده از تهدیدها و فرصتهای محیطی، سازمان نیازمند استفاده خلاقانهتری از هوش بازاریابی است. برای ارزیابی تهدیدات محیط داخلی و خارجی و نیز برای توسعه بازار هدف و شناسایی مشتریان بالقوه سازمان ناچار به استفاده ازفنون و ابزارهای هوش بازاریابی است. در این راستا سازمان باید دیدی فراتر از دید معمولی داشته باشد، با کفش مشتریان خود راه برود، توجه خاصی به رفتار مشتری داشته باشد، نیازها و ارزشهای مشتریان را خوب درک کند و تعریف مجددی از عرصه رقابتی داشته باشد (کاتلر، 2001) 2-2-4-2-2.مدل سیکل هوش بازاریابی سیکل هوش عمومی فعالیتها را برای توسعه هوش بازاریابی نشان میدهد. تاکنون مدلهای مختلفی برای اجرای هوش بازاریابی ارائه شده است. در اکثر آنها این سیکل به طور کلی دارای مراحل زیر است: 2-2-4-2-3.جهت دهی فعالیت های هوش بازاریابی مهمترین مرحله چرخه هوش بازاریابی است که بیشتر نادیده گرفته میشود و اغلب سازمانها اجرای هوش بازاریابی را از مرحله جمعآوری اطلاعات آغاز میکنند. در مرحله جهت دهی فعالیت های هوش بازاریابی مدیر باید این سوالها را مطرح کند:
- چطور میتوانیم متوجه شویم که چه چیزی احتیاج داریم و اینکه چه منابعی مفید خواهد بود و اینکه ما چطور میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم؟
- رفتار و اقدامات کدام رقیبان کنونی یا بالقوه باید تجزیه و تحلیل شوند؟ (و چرا؟)
- ما باید چه چیزی از این رقیبان بدانیم؟ (و چرا؟)
- چطور میتوانیم دادهها را آنالیز کنیم ؟
2-2-4-2-4.جمعآوری اطلاعات در این مرحله اطلاعات مورد نیاز و مرتبط از منابع مختلف جمعآوری میشود. مدیران باید اطمینان داشته باشند که اطلاعات مفید ومورد نیاز آنها جمعآوری میشود و یا حداقل این اطلاعات آنان را قادر سازد تا عملکرد رقبایشان را تحلیل نمایند. این اطلاعات میتواند شامل: تجزیه و تحلیل ساختار مالکیت، شاخص های کلیدی، موقعیت رقبا، استراتژیهای کنونی و استراتژیهای آینده باشد. 2-2-4-2-5.سنجش اعتبار و صحت اطلاعات در این مرحله باید به ارزیابی کیفیت اطلاعات جمعآوری شده پرداخت و نتایج احتمالی استفاده از اطلاعات را پیش بینی کرد، باید مشخص کرد که آیا منابع اطلاعاتی از اعتبار کافی
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 08:10:00 ب.ظ ]
|