پایان نامه درمورد توانمندسازی کارکنان، مدیریت مشارکتی |
2-1-18- توانمندسازی و ارتباط آن با فرایند تصمیم گیری
توانمندسازی، مشارکت یا مدیریت مشارکتی یک مفهوم مدرن در ادبیات اجرایی تجارت است(Wilkinson,1988). توانمندسازی هرچند همانند یک راه حل رضایت کارکنان و باروری بهبود و توسعه دیده میشود اما از نظر مخالفان، تنها همانند یک اقدام نسبت به کوچکسازی سازمان و افزایش حجم کار است، لیکن طرفداران توانمندسازی، آنرا مانند یک زیربنای ضروری بهبود مداوم در نظر میگیرند. موضوع توانمندسازی کارکنان غالباً توسط مدیران مورد استفاده قرار میگیرد. این مطلب به کارکنان فعال و خودکفا در کمک به سازمان در دستیابی به اهدافش اشاره دارد هرچند ریشههای آن در مسائل مربوط قبلی تحت عنوان درگیری کارکنان یا مشارکت کارکنان مطرح شده است. هدف تنها این نیست که مطمئن شویم تصمیمات موثر توسط کارکنان شایسته اتخاذ شود بلکه تهیه یک مکانیسم برای کسانی است که تصمیمات به آنها سپرده شده است و تقسیم اختیار و قدرت و اتخاذ تصمیمات مهم توسط آنها با مسئولیت همراه است. مسئول تصمیمگیری نیاز دارد که کارکنان به دانش سطح مدیریتی و اطلاعات در مورد سرمایهگذاری و تشکیلات اقتصادی دسترسی داشته باشند، بعلاوه به فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای جدیدی که آنها را قادر خواهد کرد اطلاعات را درک کرده و بکار برند نیاز دارند. چنین اطلاعاتی ممکن است شامل اطلاعات فنی، اقتصادی یا جنبههای فردی و سازمانی شرکت باشد. یک محل کار دموکراتیک به آمادهسازی برای آموزش و تعلیم مداوم کارکنان نه فقط در رابطه با وظایف کاری ضروریشان بلکه برای نقش گسترده شان در مشارکت در تشکیلات اقتصادی پیچیده مدیریت نیاز خواهد داشت. بدون مشارکت کارکنان در فرایند تصمیمگیری، پایه و اساس تعلیمات بدرستی حفظ نخواهد شد و به این علت اعضای سازمان نمیتوانند پاسخگوی کیفیت وظایفشان باشند. منابع انسانی حوزه تجارت باید بهتر از قبل به طرف رضایت مشتری هدایت شود. بطور کلی، توانمندسازی یک سبک مدیریتی است که مدیران تلاش را با استراحت اعضای سازمان تقسیم میکنند. مشارکت کارکنان در تصمیمگیری کار سادهای نیست. فرایند تصمیم از چند مرحله شبیه یک زنجیر تشکیل شده است که هر حلقه آن میتواند به همان اندازه با ارزش و ضروری در نظر گرفته شود. این مراحل عبارتند از:
- شناسایی مسئله
- ادغام مسئله
- ادراک یا طراحی مرحله جایگزین
- انتخاب یک جایگزین بعنوان تصمیم
- اجرا و اصلاح تصمیم
همه این مراحل نیاز دارند که بدرستی شفاف شوند و در هر سطح از سلسله مراتب مدیران باید بطور مداوم همکاری و نفوذ داشته باشند. در هر سازمان تصمیمات، تنوع و گوناگونی دارند. بنابراین بهتر است که تصمیمات در سه دسته طبقهبندی شود: نوع اول که اغلب به نام تصمیمات استراتژیک خوانده میشود، تصمیمات مربوط به امور درازمدت، پیچیده و غیر ساختمند است که توسط مدیران عالی رتبه اتخاذ میشود. اطلاعات مربوط به چنین تصمیماتی، عموماً تعریف نشده، غیر مبتنی بر موارد از پیش تجربه شده، با منشا بیرون از سازمان، جمع آوری شده از طرق غیر رسمی و کوتاه شده است. نوع دوم از تصمیمات، اغلب به نام تصمیمات کنترلی مدیریت خوانده شده که توسط مدیران میانی اتخاذ میگردد. عموماً اطلاعات دریافتی برای این نوع تصمیمات، با معیارهایی از قبیل استانداردهای سازمان و یا بودجه سنجیده میشود. اطلاعات مربوط به این نوع تصمیمات، غالباً متوجه داخل سازمان، کوتاه مدت، تاریخی و سادهتر است. نوع سوم، تصمیمات عملیاتی است. این قبیل تصمیمات به راحتی فرموله شده و سیستمهای کامپیوتری نیز میتوانند کار را راحتتر نمایند. پس از ایجاد افراد توانمند در سازمان، تصمیمگیری عملکرد همه کارکنان در تمام سطوح در شکل 2 نشان داده شده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1398-12-12] [ 03:43:00 ب.ظ ]
|