2- تحریم اسباب نزاع و جنگ جنگ و نزاع بین افراد به واسطه ى منافع و انگیزه هاى مادى صورت مى پذیرد. اسلام براى ایجاد صلح و امنیت بین دولت ها و ملت ها، تلاش مى کند و با تمام انگیزه ها و برترى جویى هاى مادى مبارزه      مى کند و همه را به سوى تمدن انسانى سوق مى دهد. مثلا اسلام با تعصبات قومى، نژادى و مذهبى که منشأ بسیارى از ناامنى هاى بین المللى است شدیداً مخالف است. دو قبیله ى «اوس» و «خزرج» براى مدت صد سال جنگ و نزاع داشتند، که مهم ترین دلیل آن، قوم گرایى و برترى جویى بود. با ورود پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، بین آن دو قبیله پیمان وحدت و برادرى ایجاد گردید. در یکى از روزها نزدیک بود با دسیسه ى یکى از یهودیان، بار دیگر به واسطه ى قوم گرایى، جنگ آغاز شود; پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خود نزد آنان رفت و فرمود: آیا با وجودى که من در میان شما هستم ادعاهاى زمان جاهلیت را مطرح مى سازید؟”[261] یکى از آفاتى که ممکن است ملتى بدان دچار گردد، برترى جویى دینى و تعصبات مذهبى است که در این حالت خود را برترین ملت و مهم ترین مردم تلقى خواهد نمود و خود به خود با تمام ملل سر ناسازگارى و جنگ خواهد گذاشت و خواهان برترى، تسلط و سیطره بر تمام ملت ها مى شود;  مثلا قوم یهود خود را «ملت برگزیده ى خدا» مى دانند و قایل اند که تمام ملت ها باید به این دین بگروند و در مقابل یهود، خاضع و ذلیل باشند. « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّه أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ.. .. »; شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده اید; به کار پسندیده فرمان مى دهید و از کار ناپسند باز مى دارید و به خدا ایمان دارید…[262]   . ممکن است گفته شود خداوند با توجه به این آیه، مسلمین را بهترین امت معرفى نموده است. آیا این خود نوعى قوم گرایى و تعصب مذهبى نیست؟در جواب باید گفت: ادامه ى آیه ى شریفه، شبهه تعصب را نفى مى کند. برترى یک امت مشروط به تحقق سه امر است: 1. امر به معروف; 2. نهى از منکر;        3. ایمان به خدا. یک امت با عمل به این سه امر مهم مى تواند بهترین امت باشد. 3- مبارزه با استعمار: یکى از عوامل مهم ناامنى و ایجاد بحران ها و نزاع هاى بین المللى، تمایل بعضى از کشورها به دیگر سرزمین هاست. حملات کشورهاى استعمارگر اروپایى به کشورهاى ضعیف از بارزترین آنهاست. استعمارگران اروپایى با تسلط بر مناطق دیگر، هم چون آفریقا، آسیا و آمریکاى لاتین، ثروت هنگفتى از طلا، نقره و نفت را به دست آوردند; با آن که زمانى این قاره ها از مناطق غنى و دست نخورده بودند، امروزه از فقر، جهل و محرومیت به شدت رنج مى برند. اسلام با هرگونه جنگ که با هدف استعمار و بهره کشى از دیگر ملل باشد مبارزه مى کند و آن را غیر مشروع و از مصادیق آشکار ظلم و فساد روى زمین مى داند. « الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»; آنانى که پیمان خدا را پس از بستن مى شکنند و آن چه را خداوند به پیوستن امر فرموده مى گسلند و در زمین به فساد مى پردازند، زیانکارانند.[263]  4- احترام به پیمان ها و عهدها از مهم ترین عوامل ایجاد روابط دوستانه و مسالمت آمیز میان کشورها، وجود عهدنامه و پیمان هایى است که دو یا چند کشور با رضایت خود منعقد ساخته اند. مهم ترین سرمایه  جامعه ى جهانى، اعتماد دولت ها و ملت ها به یک دیگر است و این اعتماد موجب مى شود دولت ها و ملت ها، همانند      رشته هاى زنجیر به یکدیگر پیوند داشته باشند. عهد و پیمان تأکیدى بر حفظ این هم بستگى و اعتماد متقابل; از این رو، در قرآن کریم و احادیث اسلامى تأکید زیادى بر وفاى به تعهدات شده است و شکستن آن از گناهان کبیره محسوب مى شود. « وَ أَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عاهَدْتُمْ وَ لا تَنْقُضُوا الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»; و چون با خدا پیمان بستید به پیمان خود وفا کنید و سوگندهاى خود را پس از استوار کردن آنها نشکنید، با این که خدا را بر خود ضامن و گواه قرار داده اید; زیرا خدا آن چه را انجام مى دهید مى داند.[264] 5- پرهیز از جدال دینى : بدون تردید جدال هاى دینى و نزاع هاى مذهبى، عملى غیر علمى و غیراخلاقى و یکى از اسباب جنگهاست. انسان وقتى به یک دین چه حق یا باطل  اعتقاد داشته باشد، طبیعى است که از دشنام گویى دیگران نسبت به دین خود ناراحت مى گردد; از این رو، اسلام به پیروان خود دستور مى دهد که در گفتگو با مخالفین دینى، از حکمت، موعظه و جدال احسن سود جویند و از الفاظ زشت و دشنام پرهیز نمایند. « وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّوا اللّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ أُمَّه عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ; و آنهایى را که جز خدا مى خوانند دشنام ندهید که آنان از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد. این گونه براى هر امتى کردارشان را آراستیم; آن گاه بازگشت آنان به سوى پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آن چه انجام مى دادند آگاه خواهد ساخت.[265] « ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ‏ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ . با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به‏[شیوه‏اى‏] که نیکوتر است مجادله نماى. در حقیقت، پروردگار تو به‏[حال‏] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به‏[حال‏] راه‏یافتگان‏[نیز] داناتر است‏.[266] از این آیات استفاده مى شود که اقناع «عقل و فکر» به تنهایى کافى نیست، بلکه «عواطف و احساسات» نیزباید اقناع گردد. آیه  ذیل روش اختصاصى گفتگو با اهل کتاب را بیان مى دارد:« وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنّا بِالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» ; و با اهل کتاب، جز به شیوه اى که بهتر است مجادله مکنید ـ مگر با کسانى از آنان که ستم کرده اند ـ و بگویید: به آن چه به سوى ما نازل شده و آن چه به سوى شما نازل گردیده ایمان آوردیم و خداى ما و خداى شما یکى است و ما تسلیم اوییم.[267] 6- تأکید بر نقاط اشتراک میان پیروان ادیان الهى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...