مقاله رویکرد بازاریابی اجتماعی، استراتژی بازاریابی |
نوع نگاه به تعامل محیط/کسب و کارتمرکز بر اثر منفی فعالیتهای کسب و کار روی محیطتمرکز بر روابط متقابل کسب و کارها، جامعه و محیط متأسفانه اکثر مردم معتقدند که بازاریابی سبز منحصراً به ترفیع یا تبلیغ محصولات با ویژگیهای محیطی اشاره دارد. کلماتی مانند: بدون فسفات، قابل بازیافت و سازگار با لایه ازون مواردی هستند که اغلب مصرف کنندگان آنها را با بازاریابی سبز مرتبط میدانند. در حالی که این کلمات فقط نشانههایی از بازاریابی سبز هستند (الهی و یعقوبی، 1390، 169). ولی بهطور کلی، همانطوری که رابرت و باکن (1997) بیان می کنند، بازاریابی سبز موضوعی بسیار وسیعتر است که می تواند کالاهای مصرفی، صنعتی و یا حتی خدمات را در بر بگیرد (هادیزاده مقدم، جمالی کاپک و موسوی، 1391، 34). همچنین بازاریابی سبز دربردارنده تمام فعالیتهای بازاریابی میباشد که نگرشها و عملکردهای دوستدار محیطی مشتریان را تحریک و تأیید مینماید (Jain and Kaur, 2004). تعاریف مختلفی از بازاریابی سبز شده و آن را عبارت از فعالیتهایی دانسته اند که مسایل زیستمحیطی را در نظر میگیرد و این کار را به وسیلهی تولید کالاها و خدمات سازگار با محیط زیست جهت تأمین رضایت مشتری و رقابتی شدن شرکت انجام میدهد، یا توصیف تلاشهای بازاریابی برای تولید، ارتقاء و اصلاح محصولات برای سازگاری با محیط زیست دانسته اند (محمدیان و ختائی، 1390، 145). همچنین بازاریابی سبز یا زیستمحیطی به عنوان ابزاری برای توسعه پایدار و ارضاء نیازهای ذینفعان مختلف شناخته شده است (Karna, Hansen and Juslin, 2003). پژوهشگران در تعریف این نوع بازاریابی واژههای متعددی را به کار بردهاند، از جمله: بازاریابی سبز، بازاریابی اکولوژیکی، بازاریابی زیستمحیطی و بازاریابی مسئولانه (Polonsky, 2011). بازاریابی سبز نهضتی است که درون رویکرد بازاریابی اجتماعی واقع شده و در سالهای اخیر به دنیای بازاریابی راه یافته است (Serrat, 2010). واژهی “بازاریابی اجتماعی” اولین بار در سال 1971 توسط فیلیپ کاتلر و زالتمن مطرح شد. اندرسون بازاریابی اجتماعی را تغییر اجتماعی بازاریابی، اصلاح رفتار در راستای ارتقاء سلامت، توسعهی اجتماعی و زیست محیطی و در نتیجه به کارگیری روشهای بازاریابی تجاری جهت تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی پروژههای طراحی شده برای تاثیر بر رفتار مخاطبان مورد نظر تعریف کرده است. از نظر او هدف بازاریابی اجتماعی بهبود رفاه شخصی افراد و جامعه است (نخعی و خیری، 1391، 107). انجمن بازاریابی آمریکا در سال 1976 بازاریابی سبز را چنین تعریف کرده: مطالعه جنبههای مثبت و منفی بازاریابی روی آلودگی و کاهش منابع انرژی و سایر منابع (حمدی و غفاری و افسردگان، 1390، 24). استانتون و فوترل (1987) بازاریابی محیطی یا بازاریابی سبز را به عنوان فعالیتهایی که قصد دارند تا احتیاجات و خواسته های فعلی را با اثر مضر حداقل در محیط جایگزین کنند، تعریف کردهاند (الهی و یعقوبی، 1390، 170). از نظر استیفن گروو (1996) بازاریابی سبز تلاشهای محیطی طراحی، ترفیع، قیمت و توزیع محصولاتی را که به محیط زیست آسیب نمیرسانند را تشریح می کند (علی پور، بدیعی و منیری، 1390، 38). سالمون و استوارت (1997) بازاریابی سبز را چنین تعریف می کنند: یک استراتژی بازاریابی است که از طریق ایجاد مزایای قابل تشخیص محیطی براساس آنچه که مشتری انتظار آن را دارد از محیط حمایت می کند (Solomon and Stuart, 1997). فولر در سال 1999 بازاریابی سبز را بصورت فرآیند برنامه ریزی، اجرا، کنترل، ترفیع و توزیع محصولات، با در نظر گرفتن سه معیار تأمین نیاز مصرف کننده، توجه به اهداف سازمانی و سازگاری فرآیند با محیط زیست تعریف کرده است (Diamantopoulos, Schlegelmilch, Sinkovics and Bohlen, 2003). پلونسکی بازاریابی سبز را چنین تعریف می کند: بازاریابی سبز یا محیطی شامل تمام فعالیتهایی است که برای ایجاد و تسهیل مبادلات به منظور ارضای نیازها و خواسته های بشری طراحی میشود به طوری که این ارضاء نیازها و خواستهها با حداقل اثرات مضر و مخرب روی محیط زیست باشند. نکته مهمی که باید به آن اشاره نمود این است که در بازاریابی سبز باید اظهار شود که کمتر به محیط زیست آسیب میرسد نه این که اصلاً به محیط آسیب نمیرسد (Polonsky and Rosenberger, 2001). سونتونسمی بازاریابی سبز را به عنوان فعالیتهای شرکتهایی تعریف می کند که نسبت به محیط زیست یا مسائل سبز نگران هستند و این نگرانی خود را با ارائه کالاها و خدمات زیستمحیطی برای برآوردن رضایت مصرف کنندگان و جامعه ابراز می کنند (Soonthonsmai, 2007). از نظر پتی بازاریابی سبز یک فرآیند مدیریتی کل نگر است که عهدهدار شناسایی، پیش بینی و ارضاء نیازهای مشتریان و جامعه به گونهای سودآور و در عین حال پایدار میباشد (Tan and Lau, 2010). بهطور کلی بازاریابی سبز فرآیندی مدیریتی است که وظیفه آن شناسایی، پیش بینی و ارضای نیاز مشتریان و جامعه بوسیله یک روش سودمند و پایدار است. بنابراین میتوان اظهار داشت که شرکتها از طریق بازاریابی سبز یک مزیت رقابتی را در مقابل شرکتهای غیرمسئول به دست میآورند (حمدی و همکاران، 1390، 24).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 12:17:00 ق.ظ ]
|