2-1-2-13) عناصر مهم در چارچوب مدیریت دانش در بخش تولیدی:
افراد، فرایندها و فناوری سه عنصر اصلی هر محیط سازمانی هستند. مدیریت دانش به منظور ایجاد روحیه تسهیم و استفاده از دانش، روی افراد و فرهنگ سازمانی تاکید می کند. همچنین به منظور پیدا کردن، ایجاد، اکتساب و تسهیم دانش بر روی فرایندها یا روشها متمرکز می شود و به منظور ذخیره سازی دانش و قابل استفاده کردن آن به هنگام کار گروهی (بدون اینکه افراد در واقع و به صورت فیزیکی کنار هم باشند) بر روی فناوری متمرکز می شود. افراد مهمترین بخش هستند زیرا مدیریت دانش با تمایل افراد به تسهیم و استفاده از دانش وابستگی مستقیم دارد. افراد، فرایندها و فناوری همواره می توانند به عنوان یک عامل محرک و یا یک مانع برای حرکت دانش محسوب شوند. لذا می باید همواره موانع را شناسایی و برطرف کرد و به گسترش و ازدیاد عوامل محرک پرداخت. افراد: تغییر فرهنگ سازمانی و سازگاری آن جهت پذیرش مدیریت دانش (قرار دادن فرهنگ سازمانی در راستای مدیریت دانش) مهمترین و چالش برانگیزترین کار در مدیریت دانش است. موقعیت مدیریت دانش در درجه اول به انگیزه، تمایل و توانایی افراد برای تسهیم و به اشتراک گذاری دانش خود و استفاده از دانش دیگران وابسته است که در نهایت منجر به سلامت سازمانی کارکنان می شود. فرایند: با توجه به متدولوژی موجود، چارچوب مدیریت دانش در رابطه با فرایندها و تکنیک های مدیریت دانش موارد زیر را پیشنهاد می کند شناسایی، تسخیر، انتخاب، ذخیره سازی، تسهیم، کاربرد و خلق، یک راه برای شناسایی دانشی که باید در اختیار گرفته شده کسب گردد انجام ممیزی دانش است به کمک انجام ممیزی، انواع دانش مورد نیاز، منابع، نقاط ضعف و قدرت، جریانهای دانش و … که جهت توسعه و ایجاد یک استراتژی دانش برای سازمان مورد نیاز هستند، آشکار می شود برای مثال می توان به طرح چند سوال ساده برای کارکنان سازمان، حوزه های کلیدی دانش را که در خطر از دست رفتن هستند شناسایی کرد همچنین می توان تعیین کرد که چه دانشی واز چه کسی باید اخذ گردد فناوری: فناوری در تمامی فرایندهای مدیریت دانش مورد استفاده واقع می شود و در همین راستا راه حلهای تکنولوژیک فراوانی در بازار وجود دارد مشکل اصلی در انتخاب فناوری مناسب است باید دقت داشت که فناوری صرفاً یک تسهیل کننده است که طی آن می توان ارتباط افراد با اطلاعات و همچنین ارتباط افراد با یکدیگر را ایجاد کرد. در واقع می توان گفت که پایه اصلی موفقیت مدیریت دانش در سازمان استفاده از فناوری اطلاعات است. سیستم های مدیریت دانش به کمک سه دسته فناوری توسعه می یابند ارتباطات ، همکاری و ذخیره و بازیابی سه فناوری مورد استفاده در مدیریت دانش هستند. فناوریهای ارتباطات به کاربران اجازه می دهد که به دانش مورد نیاز دست پیدا کرده و با یکدیگر (بخصوص با متخصصان) ارتباط برقرار کنند پست الکترونیک، اینترنت و سایر ابزار های مبتنی بر وب و حتی نمابر و تلفن جزء فناوریهای ارتباطات هستند فناوریها به ما کمک می کنند تا کار گروهی را ایجاد کنیم اعضای گروه میتوانند همزمان و یا غیر هم زمان بر روی یک موضوع فعالیت کنند.
2-1-2-14)مدیریت دانش در بخشهای دولتی و غیردولتی
بررس ها حاکی از آن است که مدیریت دانش، موضوعی است که در بخش خصوصی متولد و رشد یافته و در مورد پیشینه مدیریت دانش در سازمانهای دولتی کمتر صحبت شده است. کتاب ها و مقاله هایی که به موضوع مدیریت دانش در سازمان های دولتی پرداخته اند، در مقایسه با مدیریت دانش در بخش خصوصی از تعداد کمتری برخوردار بوده اند. کانگ و پاندیا(2003) با مرور پیشینه مدیریت دانش در سازمانهای دولتی، اظهار داشته اند که این موضوع در مورد سازمانهای دولتی، نوپا بوده و در مراحل ابتدایی می باشد و باید توجه ویژهای به آن شود به نظر می رسد که سازمان های دولتی به عنوان نظام و کارکنان دولتی به مثابه رهبران این سازمان ها هنوز هم بسیاری از خصوصیات امور اداری عمومی سنتی برخوردارند. با این که دنیای پیرامون بخش دولتی به سرعت در حال تغییر است و به دلیل ویژگیهای نوینی که از جهات مختلف به دست آورده، با دنیای دهه قبل، حداقل همانندی را دارد ولی بخش دولتی که به وسیله سازما نهای بخش دولتی و رهبران آنها تجلی یافته و مشخص می شود تفاوت چندانی نیافته است. همین امر با توجه به تغییرات حاصل شده، مشکلاتی را موجب شده است (کویامان والیاسن، 1389) نظر پیتر دراکر تنها منبع مزیت رقابتی پایدار در آینده، دانش خواهد بود. دانش، تنها منبعی است که هر چه از آن استفاده بیشتر شود، خود نیز افزایش می یابد. به نظر می رسد که دستیابی سازمان های بخش دولتی به این منبع عظیم به دلیل دستیابی آسان به اعتبارات دولتی، با کندی همراه بوده است. جعبه سیاه عملکرد مدیران در سازمان های دولتی به مراتب کوچکتر شده است و نظارت های عمومی هم از طریق نمایندگان منتخب مردم و هرم از طریق رسانه های عمومی مثل رادیو و تلوزیون و روزنامه ها افزایش یافته است. عملکرد نامطلوب سازمان های بخش دولتی و اتلاف منابع توسط این بخش، حساسیت مردم را افزایش داده است. امروزه برای بسیاری از مردم این سؤال مطرح است که چرا سازمانهای بخش عمومی از نارسائیهای موجود در عملکرد خود رنج میبرند در حالیکه بسیاری از سازمانهای بخش خصوصی از این نارسائیها مصون هستند(کویامان والیاسن، 1389).
2-1-2-15)اهمیت و ضرورت مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
مدیریت دانش در سازمان های دولتی چه کاربردی می تواند داشته باشد؟ آیا ماهیت و نقش سازمان های دولتی می طلبد که در مورد مدیریت دانش در سازما نهای دولتی صحبت شود؟ سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در گزارشی در سال 2003 میلادی، اهمیت و ضرورت مدیریت دانش در سازمان های دولتی را مورد بررسی قرار داده است. از نظر این سازمان، سازما نهای دولتی بنا به دلایل ذیل باید به سمت مدیریت دانش حرکت کنند. تبدیل شدن دانش به مهم ترین منبع اثربخشی فعالیت ها و اقدامات سازمان با توجه به اینکه یکی از مهمترین وظایف بخش دولت، تصمیم گیری و خط مشی گذاری است، اهمیت دانش در این خصوص، سیری صعودی خواهد داشت. کانگ و پاندیا(2003) اعمال حاکمیت به جای تصدیگری. یکی از انتقاداتی که مخصوصاً در سال های اخیرمتوجه دولت ها شده است در خصوص اندازه دولتها بوده است. منتقدان میگویند که بزرگی بیش از حد دولت و گسترش بی رویه بوروکراسی اداری مانع کارایی و پاسخگویی سریع در بخش دولتی شده است، به گون های که وچک سازی در دولت و حرکت از تصدی گری به سوی اعمال حاکمیت در دستور کار دولتها قرار گرفته است. اعمال حاکمیت میطلبد که دولت ها به حرکتهای مبتنی بر دانش توجه کنند ( OECD،2003). به نظر می رسد که جهانی شدن به چالشی مهم برای سازمانهای دولتی تبدیل شده و یا بزودی خواهد شد. با گسترش جهانی شدن، رقابت بین سازمان هایی که خدمات مشابهی ارائه می کنند گسترش یافته، و نیاز به کسب دانش و مهارت در کسب و بکارگیری آن اهمیت خواهد یافت( OECD،2003)
2-1-2-16) موافقان و مخالفان مدیریت دانش در سازما نهای دولتی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت