کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




  مبحث اول- دادگاه ها و مراجع قضائی                  گفتار 1- دادگاه خانواده قانون اساسی ایران در اصل 21 به دادگاه خا نواده  تصریح نموده است. در ایران با تصویب لایحه قانونی دادگاه های مدنی خاص از سال 1358 تا سال 1373، دادگاه مدنی خاص به دعاوی خانوادگی رسیدگی می کرد و با قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب از سال 1373 دادگاه عمومی صلاحیت عمومی رسیدگی بر تمامی دعاوی را پیدا کردند ولی از سال 1376 با تصویب قانون اختصاص تعدادی از دادگاه های موجود به دادگاه های موضوع اصل 21 قانون اساسی دادگاه خانواده صلاحیت رسیدگی به دعاوی مربوط به خانواده را یافت.به دعاوی از قبیل : انواع طلاق .اموال زوجین .حضانت. فرزند خواند گی وسربر ستی اطفال و…غیره رسیدگی می کند.لذا با توجه به اهمیت خانواده ودعاوی مربوط به ان وضرورت تخصص و تجربه وحذف تشر یفات دست وباگیر دادرسی ورعایت جنبه های اخلاقی واجتماعی دررسیدگی به این گونه دعاوی در بسیاری از کشور ها دادکاه خانواده جهت رسید گی به دعاوی خانوادگی تا سیس شده است درایران هم از دیر باز در سازمان عدلیه نوین دادگاههای شرع برای رسیدگی به این دعاوی وجود داشت که صلاحیت ان ازسال 1307 به دعاوی راجع به اصل نکاح وطلاق محدود شد .قانون حمایت خانواده 1346با اعطای صلاحیت به دادکاه شهرستان جهت رسیدگی به دعاوی خانوادگی بدون رعایت تشریفات ایین دادرسی مدنی وبدون حضور تما شا چی در واقع نوعی دادگاه خانواده تاسیس کرکه قانون حمایت خانواده 1353 نیز ان را حفظ نمود. لیکن با تصویب قانون جدید حمایت خانواده مصوب 1391کلیه قوانین مغایر صر یحا نسخ شد . قانون حمایت خانواده جدید ضمن نسخ ماده واحده قانون اختصاص تعداد ی از دادگاههای موضوع اصل 21قانون اساسی (دادگاه خانواده) مصوب 1376رسیدگی به دعاوی خانوادگی ازجمله نکاح وطلاق را درصلا حیت دادگاه خانواده قرار داد ه بود در حقیقت  نظام قانون خانواده را حفظ کرده ولی حضور قاضی مشاورزن رادران الزامی قرارداده است.برابر ماده 2قانون جدید (دادگاه خانواده با حضور رییس یا دادرس علی البدل وقاضی مشاورزن تشکیل می گردد.درمباحث اتی به ان پرداخته خواهد شد               گفتار 2- شورای حل اختلاف   در ماده 8 قانون شوراهای حل اختلاف مصوب تیرماه 1387 صلاحیت شوراهای حل اختلاف تبیین گردیده است و در خصوص صلح و سازش در کلیه دعاوی و امور مدنی شوراهای حل اختلاف صالح دانسته شد. در ماده 12 قانون یاد شده آمده است؛ در کلیه اختلافات و دعاوی خانوادگی و سایر دعاوی مدنی دادگاه رسیدگی کننده می تواند با توجه به کیفیت دعوی یا اختلاف و امکان حل و فصل آن از طریق صلح و سازش فقط یک بار برای مدت حداکثر دو ماه موضوع را به شورای حل اختلاف ارجاع نمایند. ولی به موجب اصل 21 قانون اساسی و بند 3 ماده 496 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 79 دعاوی راجع به اصل نکاح و انحلا ل آن در دادگاه خانواده باید بررسی شود و قابل ارجاع به شورای حل اختلاف نبوده و بخشنامه رئیس قوه قضائیه در سال 83 به شماره 40/62/83 برخلاف قانون اساسی و آیین دادرسی مدنی بوده و نمی تواند برای شوراها حل اختلاف صلاحیت بیشتر یا کمتری ایجاد کند.ولی انچه مورد ایراد حقوقدانان می باشد این است که مطا بق بند 1 ازصدر ماده 7ایین نامه اجرایی شورای حل اختلاف یکی از صلاحیت های شورا مذاکره درجهت اصلاح ذات البین وایجاد سازش بود. دراین که شورا در دعاوی خا نوادگی صلاحیت انجام مذاکرات اصلاحی را دارد منعی دیده نمی شد.زیرا انجام مذاکرات اصلا حی وسعی دربه سازش رساندن طرفین دعوا امر رسیدگی محسوب نمی شود تا مو ضوع صلاحیت را مطرح نماید * اما بند 1ازقسمت (الف)ماده ی 7 ،رسیدگی وصدور حکم نسبت به کلیه دعاوی راجع اموال منقول دیون ، منافع وزیان ناشی از جرم وضمان قهری در صورتی که خواسته ی دعوا بیش از مبلغ ده میلیون ریال نباشد،را در صلاحیت شورا حل اختلاف دانسته بود 0همچنین در بند 3 این ماده رسیدگی به تعهدات ناشیاز قراردادها وعقود والزام به ایفاء تعهد در صللاحیت این شورا گذاشته شده بود؛ لذا درخصوص اینکه آیا شورای حل اختلاف میتواند بر اساس بند 1 از قسمت (الف)ماده ی 7 به دعوای نفقه یا مهریه تا مبلغ ده میلیون ریال رسیدگی نماید ،یا آنکه براساس بند 3ازهمین قسمت دعوای الزام به انفاق را مورد رسیدگی قرار دهد ،بین قضات اختلاف نظر بود0عده ای معتقد بودند شوراها جایگزین دادگاهها در محدوده صلاحیت خود هستند ،لذا حق رسیدگی به این دعاوی رادارند 0رویه قضایی نیز برهمین منوال بود ؛به نحوی که بیشترپرونده های مختومه شورای حل اختلاف مجتمع قضایی خانواده یک تهران در سالهای 1383 تا 1387دعوای نفقه تشکیل می داد0درخصوص نفقهاقارب ،این اعتقادوجودداشت که چون این قسم از نفقه ،الزام به انجام تعهد است وبه همین جهت مطابق ماده ی 1206 قانون مدنی ،اقارب فقط نسبت به آتیه می توانند مطالبه نفقه نمایند،والزام پدر به پرداخت نفقه آینده ی فرزند ،بدون تعیین مدت صرفاًبا قید(تا زمان ایجاد تمکن مالی برای منفق الیه)میسر است ،لذاطبق بند 3ازبخش (الف)ماده 7آیین نامه ی اجرایی،شورای حل اختلاف دراین خصوص صالح می باشد. معهذا کمیسیون قضات برخلاف این نظریه ،چنین استدلال میکردند)صرفاًدادگاه خانواده برای رسیدگی به دعوای نفقه صالح میباشد وشورای حل اختلاف ولو با تراضی طرفین ،صالح برای رسیدگی به این موضوع نیست ) گفتار سوم- مراجع ثبتی طبق مواد 92 و 93 قانون ثبت اسناد و املاک. سند رسمی راجع به دیون  املاک. اعیان بدون احتیاج به صدور حکمی از مراجع قضایی لازم الاجرا است لذا زن می تواند از طریق ا داره اجرای ثبت و صدور اجراییه ثبتی مهریه خود را وصول کند در صورت منقول بودن مهریه زن می تواند از طریق دفترخانه ازدواج محل تنظیم سند ازدواج و در صورت غیر منقول بودن دفتر اسناد رسمی تنظیم سند اقدام لازم را معمو ل  دارد.مهریه یکی ازدعا وی داخل درصلا حیت خانواده از طریق ثبت نیز قابل مطالبه است .در خصوص قابلیت طرح ان دردادکاه خانواده بحث است .دراین قسمت به دو موضوع اشاره می شود. الف – دعوای ابطال عملیا ت اجرایی ثبت    ب: مطالبه همزمان مهریه از دادگاه خانواده ودایره اجرای ثبت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 01:01:00 ق.ظ ]





«او مکلف است (در دعاوی حقوقی) تنها به امور مورد ادعای اصحاب دعوی توجه کند زیرا وظیفه او فقط بیان حکم دعوی است و در طرح آن،تکلیفی ندارد. دادرس نمی تواند چیزی را بر ادعای آنان بیفزاید یا چیزی رااز آن بکاهد. باید توجه داشت که دادرس حقوقی مانند بازپرسی کیفری نیست و نمی تواند اموری را که اصحاب دعوی طرح نکرده اند راسا بررسی کند و یا بدون درخواست ، قرار ارائه اسناد صادر کند. اگر متوجه شود که با فقدان ارائه اسناد یا گواهی ، امور مورد ادعا ثابت نمی شود فقط مکلف است ادعای خواهان را رد کند.[3] همچنین دادرس در بهره گیری از ادله نامحدود، مجاز نیست به همین سبب ، ادله اثبات دعوی در دعاوی حقوقی نوعا در قانون پیش بینی گردیده و ارزش اعتبار هر کدام نیز از پیش تعیین شده است. اما در دعاوی کیفری، چون قضیه در حد بالاتر از حل دعوی خصوصی و میزان ضرر و زیان مطرح است و دادرس موظف است برای رسیدن به اهدافی که قبلا ذکر شد، حقیقت را کشف کند، اگر بنا باشد که دادرس، مثل دعاوی حقوقی، آزادی عمل نداشته باشد و در تعقیب قضیه به چارچوب سابق الذکر در دعاوی حقوقی محدود شود امکان کشف حقیقت و رسیدن به اهداف مبتنی بر آن ، تا حد زیادی کاهش خواهد یافت. از این رو به دستگاه قضایی اجازه داده می شود تا برای کشف بزه و شناسایی کامل جزئیات وکیفیات آن، از همه وسایل استفاده کند وبه گفته یک صاحب نظر: «دادسرا باید دارای وسایل و ابزار مجهز تحقیق و بازجویی باشد تا تعقیب جرایم درباره آن ها و نیز کیفر بزهکاران به صورت موثر و سریع و در ضمن ، با دقت کافی انجام یابد. در حقوق جزا که علاوه بر اثبات اعمال حقوقی، معمولا اثبات وقایع مادی و روانی نیز مطرح است انواع دلایل از قبیل: اسناد کتبی، شهادت، اقرار ، معایناات و تحقیقات محلی و کارشناسی، قراین و امارات و غیره اعتبار دارند. بدین ترتیب، طرق تحصیل دلیل متعدد و آزاد است. ارزش دلیل نیز بر خلاف قانون مدنی، پیشاپیش در قانون ذکر نشده است و در واقع قاضی است که آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.» سیستم دلایل معنوی و سیستم دلایل قانونی: در بحث کمیت و تعداد ادله مورد استناد در دعاوی کیفری و حقوقی باید به وجود دو سیستم بهره گیری از دلایل در دعاوی توجه و تفسیر کرد که با عنوان های دلایل معنوی و قانونی معروفند. اگر مفهوم دلیل‌، بهره گیری از هر چیزی باشد که باعث علم و یقین به واقعیت امر می شود به سیستم دلایل معنوی توجه کرده ایم اگر در یک جامعه کلیه شیوه ها و وسایل و ابزار برای یقین و علم قاضی قابل پذیرش باشد و هیچگونه سلسله مراتب و درجه بندی  و ارزش گذاری و تقدم و تاخری ، در وسایل اثبات دعوی نباشد یعنی هیچگونه دلیلی به قاضی تحصیل نمی شود. یعنی او آزاد است بهر طریقی قناعت وجدان پیدا کند و مستقلا هر دلیلی را ارزیابی نماید و براساس آن اتخاذ تصمیم نماید. به چنین سیستمی، سیستم دلایل معنوی گویند. طبق ماده 45 آ. د. ک سابق متسنطق در تحصیل وجمع آوری اسباب و دلایل جرم نباید به هیچ وجه تعویق را جایز بداند و باید اقدامات فوری برای جلوگیری از اعلام یا اظحلال اثرات جرم بعمل آورد و بر طبق ماده 48 مدعی العموم و همچنین متسنطق می تواند تحصیل اطلاعات یا اجرای تفتیشان یا تحقیق از شاهد یا جمع آوری دلایل و امارات جرم یا هر اقدام دیگری را که برای کشف جرم لازم بداند به مامورین نظمیه با مامور صلح یا صاحب منصب افیه با تعلیمات لازمه رجوع نماید.با این ترتیب دادسرا در امور کیفری ، برای کشف جرم می توانست از کلیه وسایل و امارات استفاده کند. یعنی برای این که علم و یقین پیدا کند، هر نوع دلیل یا اماره ای را مورد استفاده قرار می دهد و می تواند اقرار صریح و مکرر قسم را (غیر از جرایمی که تنها راه اثبات به اقرار معرفی شده) در مقابل سایر دلایل و قرامین که سبب علم او شده کنار گذارد و مثلا راهی بر برائت متهمی که اقرار کرده صادر کند. بر طبق سیستم دلایل معنوی، قاضی از یک طرف آزاد و مختار است که برای رسیدن به اطمینان ، به هر نوع دلیل متوسل شود و به هیچ وجه دلایل محصور و محدود نیست و ثانیا قاضی می تواند و حق دارد بین دلایل ارزشیابی کند و براساس قناعت وجدان که از بعضی دلایل پیدا می کند، حکم صادر کند و از این طریق بهتر به کشف واقع نزدیک گردد. قاضی آزاد است وسایل و دلایل اثبات جرم را انتخاب کند ولی هیچگاه مجاز نیست از وسایل مشروع تحصیل دلیل، خارج گردد. به همین جهت اصل 38 ق. ا مقرر داشته «هرگونهه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است، اجباغر شخص به شهادت ، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت را قرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.» در این رابطه ماده 758 قانون تعزیراتی سال 1375 مقرر داشته «هر یک از مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی دولتی برای این که متهمی را مجبور به اقرار کند، او را اذیت و آزاد بدنی نماید علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می گردد….» اما در سیستم دلایل قانونی: قانونگذار است که درجه ارزش دلیل را معین می کند. قانون دلیل را دسته بندی می کند، و حدود اعتبار هر کدام را مشخص می سازد، وقاضی را ملزم به قبول بعضی دلایل می کند هر چند که قاضی قناعت وجدان پیدا نکرده باشد. اقرار خوانده دعوی حقوقی، در مورد ادعای خواهان موجب اثبات دعوی، و خاتمه جریان دادرسی است، اگر جه قاضی آن اقرار را غیر واقعی و حتی کذب بداند. با توضیحات فوق می توان گفت چون در دعاوی حقوق قانون دلایل و وسایل اثبات دعوی را شماره کرد، (اقرار ، سند ، شهادت، سوگند ، امارات، کارشناسی، معاینه محل، تحقیق محل) و با وجود یک یا چند مورد از آن دعوی قابل اثبات است از سیستم  دلایل قانونی تبعیت کرده در حالی که در امور کیفری سیستم دلایل معنوی جاری است. در ایران دلایل و وسایل اثباتی که در مورد جزایی بکار می رود، به مراتب بیشتر و متنوع تراز دلایلی است که در دعاوی حقوقی به کار می رود. اصولا قاضی محکمه کیفری در قبول و تعیین ارزش دلایل آزاد و مختار است،و می تواند اعتبار هر یک از دلایل را رد نماید، در واقع در آئین دادرسی کیفری ادله ترکیبی است، از دلایل معنوی، دلایل قانونی. علمی قاضی از طریق دلیل پیدا می شود. در اسلام نیز دادرسی کیفری با توجه به اصل برائت و نص در الحدود تدرا بالشهات، و مدرک قانونی «احتیاط در دماء» باید گفت که تفکرات سیستم دلایل معنوی حاکم است و اگر به دقت توجه شد صرفنظر از مواردی که جهت خاص اجتماعی وجود دارد در نظام کیفری اسلام دلیل باید کاشف از حقیقت باشد و به قاضی اطمینان دهد که جرم واقع شده و متهم مرتکب آن گردیده و گناهکار است. قاضی باید به هدایت دلیل یقین پیدا کند که متهم بزهکار است. این سیستم در واقع همان سیستم دلایل معنوی است. بر قاضی جایز نیست که بر طبق بینه ای که خلاف علم و اعتقادش می باشد حکم صادر کند. با این ترتیب در نظام کیفری اسلام، اقرار با شهادت و یا هر دلیل دیگر باید مبین حقیقت و موجد ایمان واعتقاد باطنی قاضی باشد. در آخرین بحث نظریه مشورتی کمیسیون آ. د. م اداره حقوقی در 17/4/77 که  با اکثریت نظر داده است بیان می گردد.» «دلائل اثبات دعوی به شرح مذکور در جلد سوم قانون مدنی ، عبارت از اقرار و سند و شهادت و امارات و قسم می باشد. و در فصل دهم از باب سوم آ- د- م هم طرز رسیدگی به دلایل مزبور پیش بینی شده است و نوار ضبط صوت که در عین حال قابل تقلید بوه و وسیله مطمئنی نمی باشد و در قوانین ابران عنوانی ندارد با وضع حاضر نمی تواند به عنوان دلیل در اثباتی دعوی مورد استناد قرار گیرد.» اما دکتر گلدوزیان در مورد سیستم حاکم بر دادرسی کیفری نظر مغایری دارند ایشان دادرسی کیفری به دو شاخه جرایم تعزیری و غیر تعزیری تقسیم کرده وجرایم دسته اول را براساس سیستم دلایل معنوی و جرایم دسته دوم را براساس سیستم قانونی دسته بندی کرده است.[4] نکته ای که درباره این بحث- قطع نظر از صحت و سقم اصل نظرایشان- شایان توجه می باشد، این است که در فقه شیعه و همین طور ، قوانین موضوعه، بین جرایم تعزیری و غیر تعزیری (مثلا جرایم موجب فصاص و دیات) از نظر ادله اثبات، تفاوتی وجود ندارد. اگر تفاوتی هست از لحاظ آزادی عمل قاضی در تعیین نوع مجازات و عدم آن می باشد نه از لحاظ ادله اثبات و کم و کیف آن. بنابر این فرق گذاشتن بین اثبات این دو نوع جرم دلیلی ندارد. به نظر می رسد برای فهم این که ادله اثبات دعوی در فقه امامیه و قوانین موضوعه تابع کدام یک از دو سیستم است باید به ویژگی های شاخص آن توجه کرد. ادله اثبات دعوی در نظام قضایی شیعه و قوانین موضوعه ایران دارای خصوصیاتی است که شایبه پیروی از سیستم ادله قانونی را در بدو امر در ذهن ایجاد می کند. درفقه وقانون موضوعه، بعضی ادله به دعاوی خاصی اختصاص دارد. مثلا قسامه فقط برای اثبات ادعای قتل و جرح آن هم در صورت فراهم شدن شرایط ویژه ای- کارآیی دارد. و باید عکس،مواردی هستند که دعوایی فقط از طریق دلیل یا ادله خاصی قابل اثبات می باشد. عقود راجع به اموال غیر منقول و همچنین هبله، صلح و شرکت طبق قانون ثبت اسناد و املاک، فقط به وسیله سند رسمی قابل اثبات می باشد. موارد زیادی- هم در فقه و هم در قانون- وجود دارد کحه دقیقترین و جزیی ترین شرایط را برای ادله اثبات برخی از دعاوی ذکر کرده و نحوه تصمیم  گیری قاضی را دقیقا معین کرده است. این نوع دقت و وسواس در موارد زیادی به چشم می خورد اما در جرایم موجب دیه، قصاص و حد بخصوص زنا، لواط و … از شدت بیشتری برخوردار است این امور، از خصوصیات سیستم ادله قانونی دانسته است. اما خصوصیات اساسی تر و عامتری نیز وجود دارد که نشان می دهد ادله اثبات دعوی در فقه و قانون موضوعه با سیستم اقناع وجدان قاضی سنخیت بیشتری دارد. مانند اصل طریقیت ادله اثبات دعوی که براساس آن ادله اثباتی دعوی در فقه امامیه طریقیت دارد یعنی قاضی صرفا در صدد فراهم آوردن صوری ادله نمی باشد. بلکه در صورت عدم حصول علم و یقین ، طرق دیگری را تحت شرایط خاص برای اثبات دعوی تعیین کرده است مانند بینه و اقرار و اصل دیگر، اصل صلاحیت قاضی در تعیین ارزش اثباتی ادله، که قاضی بر طبق آن مکلف نیست با فراهم نمودن صوری ادله حتما به ققضی آن حکم دهد. او می تواند به شهادت، اقرار ، قسم و غیره که به نحوی به فاسد بودن آن علم حاصل کرده  است ترتیب اثر ندهد و به استناد امارات دعوی را فیصله دهد. 4- از جهت کیفیت قابلیت تجزیه و عدم آن: یکی از تفاوت هایی که بین ادله اثبات دعوی در دعاوی حقوقی و کیفری وجود دارد این است که بعضی ادله مثلا اقرار، در دعاوی حقوقی قابل تجزیه نیست ولی در دعاوی کیفری امکان تجزیه آن وجود دارد. قاضی در امور کیفری می تواند اقرار متهم را تجزیه نموده، فقط بخشی از آن را قستد اصرار حکم قرار دهد، ولی در دعاوی حقوقی، چنین نیست قاضی یا باید اقرار متهم را به طور کامل بپذیرد و به استناد آن دعوی را فیصله دهد و یا به طور کامل روشن کند. مثلا اگر متهم ضمین اقرار و توام با اقرار به یکی از جهات رافع مسولیت کیفری مانند جنون یا دفاع مشروع استناد کند قاضی مکلف نیست اقرار را با همان وضع بپذیرد ، ممکن است اقرار به قتل را صحیح بداند ولی در حین دفاع مشروع بودن را از او نپذیرد و واجد شرایط نداند در حالی که در امور حقوقی مقرله نمی تواند در آن قسمت که اقرار به نفع او است بپذیرد و جزء دیگر اقرار که به نفع او نیست رد نماید بعضی اقرار با تمام اوصافش باید پذیرفته شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:01:00 ق.ظ ]






2- حدفیف شریف (الولدببفراش وللعاهرالحجر) این حدیث ازحیث سند مشکلی ندارد میان همه فرق مسملین به صحت و تواتر معروف و شناخته شده است ولی از جهت دلالت می توان آن را مورد مناقشه قرار داد، زیرا حدیث در مواردی کاربرد دارد که کودک مردد باشدبین دو نفر که یکی فراش و دیگی زناست. در این صورت که ممکن است ولدبه هر یک از آنها محلق شود، با این حدیث جانب فراش تقویت می شود و ولد به صاحب فراش ملحق می گردد. اما در مواردی که فراش وجود ندارد مانند زنا با زن بیوه یا با زنی که شوهرش از او دور است و ولد بر او ملحق نمی شود یا فاصله ولادت با نزدیکی صاحب فراش (شوهر کمتر) از 6 ماه است ، نمی توان گفت (الولدللفراش ) ایجاب می کند که ولد به فراش ملحق شود. محقق خوئی (قده ) در این خصوص می فرماید: (واما ماورد من ان الولد للفراش و للعاهر الحجر فهوحکم ظاهری فی مقام ترددالولدبین کونه ولدالمن یجوزله نکاح الامراه وکونه ولداللزانی ولیس فی مقام بیان حکم واقعی ) . یعنی حدیث فراش در موارد مشکوکه جریان دارد در جاهائی که معلوم نباشد کودک از چه کسی به وجود آمده است ؟ زانی یا صاحب فراش ، در مقام بیان حکم واقعی نیست . از گفته های گذشته این نتیجه به دست آمد که اولا”، ولد حقیقت شرعیه ندارد، بلکه هرچه از عرف و لغت درباره ولد فهیمیده می شود در لسان شرع نیز همان مراد است و در صورت شک جریان دو اصل معتبر یعنی اصاله عدم النقل در الفاظ و عدم ثبوت حقیقت شرعیه ، بلااشکال است . ثانیا”، شارع مقدس نسب را از زنا نفی نکرده و در هیچ نصی نیامده است که ولاالزنا ولد نیست و یا پدر شرعی ندارد ونفی توارث نیز دلالت به نفی نسب نمی کند، پس همه احکام نسب در باب زنا نیز مترتب می شود. در اینجا لازم است رای وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور در خصوص کودک نامشروع ذکر شود: رای شماره 617-3/4/1376 رای ودحت رویه هیئت عمومی دیوانعالی کشور بموجب بندالف ماده یک قانون ثبت احوال مصوب سال 1355یکی از وظایف سازمان ثبت احوال ، ثبت ولادت و صدور شناشنامه است ومقنن در این مورد بین اطفال متولد از رابطه مشروع و نامشروع تفاوتی قائل نشده است . و تبصره ماده 16و ماده 17 قانون مذکور نسبت به مواردی که ازدواج پد رومادر به ثبت نرسیده باشد و اتفاق در اعلام ولادت و صدور شناسنامه نباشد یا اینکه ابوین طفل نامعلوم باشد تعیین تکلیف کرده است ، لکن در مواردی که طفل ناشی از زنا باشد و زانی اقدام به اخذ شناسنامه ننماید با بهره گرفتن از عممات و اطلاق مواد یاد شده و مساله 3و147 از موازین قضائی از دیدگاه حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه ) زانی پدر عرفی طفل تلقی و نتیجه کلیه تکالیف مربوط به پدر از جمله اخذ شناسنامه بر عهده وی می باشد و حسب ماده 844 قانون مدنی صرفا” موضوع توارث بین آنها منتفی است و لذا رای شعبه سی ام دیوان عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد به نظر اکثریت اعضاء هیئت عمومی دیوانعالی کشور موجه و منطبق موازین شرعی و قانونی تشخیص می گردد. این رای باستناد ماده واحد قانون مربوط به وحدت رویه قضائی مصوب تیرماه سال 1328 برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازم الاتباع است . ( به نقل از مجموعه قوانین سال 1376 ص 487، رای شماره 617- 3/4/1376). با تصویب این رای ، کودک متولد از زنا برحسب عرف فرزند زانی محسوب و کلیه احکام ولد غیر از توارث بر این کودک ثابت می شود. البته اگر نسبت تنها عرفی باشد و شرعا” ثابت نشود که زانی پدر شرعی ولدالزناست غیر از توارث بعضی از احکام دیگر نیز منتفی خواهد بود. برای مثال : اگر نسب شرعی ثابت نشود کودک نامشروع در حال صغر در حکم اسلام نمی شود و احکام اسلام نیر بر او مترتب نمی گردد در مباحث آینده در بحث بررسی حقوق جزا به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد. نتیجه مباحث قبلی این شد: نسب بانکاح صحیح و با وطی به شبهه هر چند با محارم باشد و با زنا نیز ثابت می شود همانطور که در نسب صحیح شرایطی لازم است تا کودک به پدر مشروع خود ملحق شود در نسب فاسد(زنا) نیز این شرایط ضرورت دارد. بنابراین مباحث کودک ناشی از زنا در دو مبحث بررسی می شود: اثبات ناشی از زنا، آثار و احکام نسب ناشی از زنا. مبحث اول – اثبات نسب پدری ولدالزنا گاهی اتفاق می افتد که انتساب طفل به زانی مورد اختلاف قرار گیرد و شخص زانی آن را انکار یا ادعا نماید در مورد اختلاف با چه شرایطی می توان نسب طفل را به زانی اثبات کرد؟ قبل از بیان شرایط اثبات نسب پدری لازم است موارد اختلاف بررسی شو و آنها به قرا رذیل است : 1- زانی با صاحب فراش اختلاف داشت باشند، در صورتی که شرایط الحقا در هر یک از آنها وجود داشته باشد، ولد به صاحب فراش (شوهر) ملحق می شود ودلیل آن حدیث معروف (الولدلفراش و للعاجر الحجر) است هر چند ولد به ظاهر و قیافه شبیه زانی باشد. 2- اختلاف زانی با کسی که وطی به شبهه کرده و هریک از آنها ولد را ملحق به خود می دانند، در این قسم نیز شرایط الحاق ، که در آینده به آنها اشاره خواهد شد. در هر دو وجود دارد.ازکلمات بعضی از فقها مستفاد می شود که وطی به شبهه فراش و ولد به حکم (الولدللفراش ) به او ملحق می شود. این نظریه از کلمات بعضی از فقها، استظهارمی شود چنانکه صاحب حدائق می گوید: اگر شوهر با زن خود نزدیکی کند و وطی به شبهه نیز با آن زن اتفاق بیافتد و کودکی متولد شودکه شرایط الحاق را به هر دو داشته باشد در اینجا راه حل منحصر به قرعه است ، چون زن نسبت به هر دو فراش است . چنانکه ملاحظه می شود در نظر صاحب حدائق مرد اجنبی صاحب فراش شنخته شده است. در مساله مورد نظر نیز بنابراین نظریه ولد به واطی به شبهه ملحق می شود به حکم الولدللفراش مر زانی مطرود و مردود می گردد. در حقوق مدنی مرحوم دکتر امامی نیز آمد است : (فرع 2-هرگاه با زنی که وطی بشبهه شده است واطی مزبور یا شخص دیگری نیز زنا کرده باشد و بتوان با احتساب مدت حمل ، طفل متولد از زن مزبور را ناشی از هر یک از دو عمل زنا و شبهه دانست ، بدستور قاعده فارش مذکور در ماده (1158) قانون مدنی طفل متولد از شبهه می گردد، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود، زیرا بصرف احتمال تولد طفل از زنا نمی توان از جریان اماره فراش جلوگیری نمود همچنانکه احتمال مزبور مانع از جریان اماره فراش در طفل متولد از نکاح صحیح نمی گردد. به نظر می رسد که مر اجنبی فراش نیست ، بلکه فراض اختصاص به شوهر دارد و یا هر یک از زن و شوهر فراش یکدیگرند برای اثبات این نظریه به کلمات کارشناسان فن توجه فمرائید:


lass="entry-footer">Edit“منابع پایان نامه و مقاله – قانون ثبت احوال، موارد اختلاف”
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ق.ظ ]





 

  • قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1358 با اصلاحات 1368
  • قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مصوب 1365
  • قانون تجارت الکترونیکی مصوب 1382
  • قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348
  • قانون مجازات اسلامی مصوب 1370
  • قانون مطبوعات مصوب 1364 و اصلاحات بعدی
  • قانون مدنی مصوب 1314 و اصلاحات بعدی
  • قانون مسئولیت مدنی مصوب 1339
  • قانون هیئت منصفه مصوب 1310
  • لایحه قانونی مطبوعات مصوب 1334
  • لایحه قانونی مطبوعات مصوب 1358

  1- آشنا، حسام الدین و حسین رضی، بازنگری نظریه های هنجاری و ارائه دیدگاه های اسلامی، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، ش 4، تابستان 1376، ص 217. [2] – معین، محمد، فرهنگ معین، جلد سوم، انتشارات سپهر، 1362 ، صص 417 و 418. [3]- همان، صص 587 و 780؛ «خبرگزار آنکه خبری را به کسی برساند، کسی که برای دیگری خبری ببرد. کسی که خبرهای روز را برای روزنامه یا موسسه‌های خبری جمع‌آوری می‌کند و می‌فروشد و خبرنگار، نویسنده خبر، کسی است که اخباری کسب می‌کند و برای روزنامه یا مجله می‌نویسد و سردبیر کسی است که مقالات و اخبار روزنامه یا مجله زیر نظر او تهیه و تنظیم شود و بعد از صاحب امتیاز و مدیر دارای اختیار برای اداره کردن امور روزنامه، چک و اصلاح مطالب آن می‌باشد.» [4]- جعفری لنگرودی، جعفر، ترمینولوژی حقوق، چاپ نهم، تهران، نشر گنج دانش، 1377، شماره 237، ص 32؛ «آزادی مطبوعات قسمتی از آزادی­های فردی است که به موجب آن افراد، حق نشر افکار و عقاید خود را از طریق نوشتجات یا مطبوعات دارا می‌باشند. بدون اینکه نشر آنها موقوف بر تحصیل اذن یا محکوم به سانسور باشد. آزادی مطبوعات از مصادیق آزادی فردی است و شامل تأسیس چاپخانه، نشر، اعلان، و فروش نشریه‌ها به وسیله گرداندن آنها در معابر و اماکن می‌باشند.» [5]- پلومان، ادوارد، حقوق بین‌الملل ارتباطات و اطلاعات مجموعه‌ای از اسناد مهم، ترجمه بهمن آقایی، تهران، نشر گنج دانش، 1380، ص 357؛ «مطبوعات و سایر رسانه‌های جمعی، گرچه نهادهای دولتی نیستند. ولی نقش مهمی برای عموم دارند و به منظور قادر نمودن آنها به اعمال نقش خود اصول زیر رعایت خواهد شد. 1. حق آزادی بیان ناظر بر همه ارتباطات جمعی خواهد بود. 2. این حق شامل آزادی جستجو، دریافت، ارسال، انتشار و پخش عقاید خواهد بود.» [6] – پایگاه اطلاع رسانی شخصی دکتر محسن اسماعیلی .  http://www.mohsenesmaeili.ir/NSite/Service/News [7] – مطبوعات و ارزش ها (مقایسه انقلاب اسلامی و مشروطیت)، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تهران، 1375.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ق.ظ ]




 


ب) در مورد معاملات متوسط با حراج ج) در مورد معاملات عمده با انتشار آگهی مزایده در این ماده قانونگذار حراج را نوعی مزایده دانسته و شرایط آنرا همانند مزایده می‌داند تنها نصاب هست که عنوان دیگری را به آن بار می‌شود و حراج نام می‌گیرد به مانند آیین‌نامه معاملات دولتی. قانون محاسبات عمومی کشور مصوب 1/6/1366 مجلس شورای اسلامی نیز بر اساس نصاب معاملات را تفکیک و با تغییر ماده 70 مصوب 1349 به ماده 82 از همان روش قانون سابق پیروی کرده است این قانون تا حال ملاک عمل وزارتخانه و شرکت ها و موسسات دولتی بوده و جز در بعضی از مواد که در سال های بعد اصلاح شده خصوصاً ماده 82 به قوت خود باقیست.

مبحث یازدهم: حراج در قانون تجارت الکترونیکی مصوب 17/10/82 مجلس شورای اسلامی

قانون تجارت الکترونیکی که ماده 1 به بیان اهداف آن پرداخته بیان می‌دارد: قانون مجموعه اصول و قواعدی است که برای مبادله آسان و ایمن اطلاعات در واسطه‌های الکترونیکی و با بهره گرفتن از سیستم‌های ارتباطی جدید بکار می‌رود. در شرح این قانون و مبنای کاربرد و محل کاربرد آن به جهت اینکه در ماده 42 اشاره می کند. ماده 42: حمایت‌های این فصل در موارد زیر اجرا نخواهد شد. الف: خدمات مالی که فهرست آن به موجب آیین‌نامه‌ای است که در ماده 79 این قانون خواهد آمد. ب: معاملات راجع به فروش اموال غیرمنقول و یا حقوق مالکیت ناشی از اموال غیرمنقول به جز اجاره. ج: خرید از ماشین‌های فروش مستقیم کالا و خدمات. د: معاملاتی که با بهره گرفتن از تلفن عمومی (همگانی) انجام می‌شود. ه‍: معاملات راجع به حراجی‌ها. حال سوال این است که تجارت الکترونیکی چیست؟ و چه حمایت‌های از تجارت الکترونیکی می‌شود تا معاملات راجع به حراجی‌ها از حمایت فصل اول (حمایت از مصرف کننده) در مبحث اول حمایت‌های انحصاری در بستر مبادلات الکترونیکی) خارج باشد. به مجموعه‌ای از داده پیام، اصل‌ساز، مخاطب، تمامیت داده پیام، سیستم اطلاعاتی امضای الکترونیکی، مصرف کننده، تامین کننده واسط است که مقررات آن بیان شده است.

گفتار اول: شرایط فروشنده کالا و ارائه دهنده خدمات در قانون تجارت الکترونیک

به موجب ماده 23 قانون تجارت الکترونیکی فروشندگان کالا و ارائه دهندگان خدمات، بایستی اطلاعات موثر در تصمیم‌گیری مصرف کنندگان جهت خرید و یا قبول شرایط را در زمان مناسبی قبل از عقد در اختیار مصرف کننده قرار دهند. حداقل اطلاعات لازم شامل:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم