لازمه عدالت و حقوق فطری و انسانی زن و مرد، عدم تشابه آنها در پارهای از حقوق است و آنچه در قوانین وجود دارد در حقیقت تفاوت است و نه تبعیض و بیعدالتی، بیعدالتی، آن است که در شرایط مساوی و استحقاقهای همان بین افراد فرق گذاشته شود، ولی تفاوت، آن است که در شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. تساوی شخصیت زن و مرد، با تشابه کامل حقوق آنان ملازمه ندارد و عدالت همواره مقتضی تشابه نیست. روح قرآن و اسلام، دعوت به عدالت است. و عدالت از اهداف و مبانی احکام اسلام محسوب میشود.[54] بنابراین توجه کردن به تفاوتهای جسمیو روحی زن خود عدالت و برابری است و نمیشود از این دو انتظاری واحد داشت زیرا درعلم روانشناسی ثابت شده که بین آن دو تفاوتهای زیادی وجود دارد. مثلاً زن را نمیتوان راهی جنگ و میدانهای خشونت و خون کرد ویا از او کار سنگین و دشوار طلب نمود ویا ظرافت و شکنندگی او را به فراموشی سپرد و همانطور که پیامبر| فرموده است: «رویدک! رفقاً بالقواریر» آرام و آهسته باش که زن مانند شیشه ظریفی است. یا فرمایش علی×: «المرئه ریحانه و لیست بقهرمانه» زن گل خوشبویی است و غلبه کننده و قهرمان نیست. را نشنیده گرفت زیرا که ظرافت روحی نیزیکی از حقوق بشری زن است و عدم رعایت آن ستم به زن و در رنج و تباهی افکندن اوست که در پی آن مستقیماً جامعه نیز متضرر میشود. بنابراین اختلاف صورت اجزاء و تفاوت وظایف دریک دستگاه دلیل بر تبعیض میان آنها نیست بلکه تبعیض و ظلم هنگامیاست که هر جزء در محل مناسب خود قرار نگیرد و وظیفهای مناسب با توان خود نداشته باشد و تنها مکتب اسلام است که تساوی کامل و تناسب حقوقی بین زن ومرد را رعایت کرده و با اجرای عدالت بهترین وضعیت را برای آن دو به ارمغان آورده است.[55] همان که نشناختن تفاوتهای طبیعی عالم خلقت و عدم درک صحیح و دقیق فلسفهی وجودی این تفاوتا، و نیز زشتیها و زیبائیها، سبب میشود، انسان با بدبینی، جهان هستی را سراسر بیعدالتی و غرق در تبعیض بداند؛ بدیهی است که این عدم شناخت وقتی با بیتوجهی به مستندات فقهی احکام دربارهی دو جنس زن و مرد تقویت شد. قطعاً دین را در معرض اتهام بیعدالتی و تبعیض قرار میدهد که نوعی ظلم و ستم مشهود و دیرینه را بر نیمی از پیکره خلقت آدمی روا داشته و با استناد آن به دین خدا، مهر سکوت را بر لبها میزند تا کسی جسارت اعتراض پیدا نکند. این در حالی است که از مطالعه دقیق منابع دینی، به ویژه قرآن کریم به دست آید که اسلام هرگز نظریهی تحقیر و اهانت به زن را نمیپذیرد، بلکه همواره نگرشی توأم با احترام ویژه به وی ابراز داشته است.[56] آنچه امروزه از سوی طرفداران حقوق بشر و برخی روشنفکران پیگرفته میشود، تشابه و تماثل مرد و زن در همهی حقوق و تکالیف است. اما تا زمانی که زن، زن است و مرد، مرد است و مرد، اشتراکات و اختلافات تکوینی متعدد آنها پذیرفته شده است، سخن گفتن از تشابه کامل حقوق، مبنای صحیح عقلی، فلسفی و دینی ندارد. برای رسیدن به سعادت جامعه و افراد، همان طور که نمیتوان اصل انسانیت و اشتراکات زن و مرد را نادیده گرفت، اختلافات فراوان بدنی و روانی آن دو رت نیز نباید فراموش کرد. از نگاه اسلام زن و مرد آنجا که در ویژگیهایشان برابرند، هیچ تفاوت حقوقی و اجتماعی ندارند و آنجا که ویژگیهای مختلفی دارند، قهراً احکام متفاوتی هم شامل هر کدام از آنها میشود. به عبارت دیگر تفاوتهای قانونی به انسانیت زن ومرد بر نمیگردد بلکه به جنسیت آنها مربوط میشود.[57] 2.1.2 مواردی که زن ومرد با هم مساویند اسلام، اولین مکتبی است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی و اخلاقی و قانونی خود جا داده است. درست در همان موقعی که دنیا در آتش جهل و ستم میسوخت، و جوامع مختلف بشری گرفتار انحرافهای گوناگون بودهاند. گروهی از افراد زن را معبود خویش و جمعی از او را حیوانی میپنداشتند و هر گونه تعدی را بر او روا داشتند؛ پیامبر گرامیاسلام| برای خاتمه بخشودن به انحرافها، کجیها، و کجرویها، پندارهای غلط، تجاوز از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روی غلطهای بشری کشید و همهی راههای فضیلت و رستگاری را به او نشان داد خداوند، حضرت محمد|را در روزگاری مبعوث نمود که جهان بشریت دستخوش تیرگیها و سقوط بود، و در دریای حیرت و سرگردانی دست و پا میزد؛ درچنین زمانی بود که ظهور اسلام بسان باران نیروبخش بهار، زمین را عبوس بشریت را خرم و شاداب ساخت، ویوغها و زنجیرها را از گردنها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون دزدان صبح شده رسوا گردانیدند و عقلها و استعدادها و تفکرات زندانی شده، با شکوهی خاص از زندان آزاد کرد و طومار جاهلیت را درید و این حقیقت را بهدنیای بشری اعلام داشت که زن و مرد، از نظر دارا بودن روح کامل انسانی و روح باقی برای حشر و نشر در قیامت، مساوی هستند.[58] دین اسلام دریک دید کلی، به برابری موقعیت زن مرد عنایت دارد؛ از جمله آنکه منشأ واحدی برای خلقت و اصل انسانیت آنها قائل است و برای اعمال نیک هر دو جنس، بی هیچ تمایزی، حیات پاکیزه و بهشت مرزوق وعده میدهد، همچنانکه در بیان اوصاف برجستهی همانند برای زنان و مردان، هر دو گروه را مستحق آمرزش و پاداش بزرگ میداند و مردان وزنان مومن را در امر به معروف و نهی از منکر و اقامهی نماز و ادای زکات،یار ویاوریکدیگر قلمداد میکند و بالاخره اینکه، دربیان هویت افراد انسانی، زنان و مردان آفریدگان همانندی هستند که بایکدیگر مجموعهی تیرهها و قبایل را تشکیل میدهند و هیچیک (از زن و مرد) را جز به تقوا بر دیگری برتری نیست.[59] و به همان نیت که مردان را جزئی از پیکر جامعهی انسانی محسوب میشوند زنان نیز چنین هستند. خداوند درقرآن کریم میفرماید: {یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدهٍ و خلق منها زوجها و بثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً و اتقوالله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیباً . ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید؛ همان کسی که همه شما را ازیک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و ازآن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامیکه چیزی ازیکدیگر میخواهید، نام او را میبرید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست}.[60] آیت الله جوادی آملی در فصل نخست کتاب« زن در آئینه جلال و جمال» بر متفاوت نبودن شخصیت زن و مر چنین استدلال میکند که بر اساس آموزههای دینی، اصالت با روح آدمیاست نه بدن، تمام حقایق انسان روح اواست، اگر چه بدن نیز ضرورت دارد. حال آن که جنسیت امری بدنی است و روح که حقیقت انسان را میسازد جنسیت ندارد، روح موجودی مجرد است که مذکر و مونث ندارد و دردین نیز سخن از تزکیه روح است و قرآن نیز برای تعلیم و تزکیه جان آدمینازل شده است. اگر جسم نقشی در انسانیت انسان به عنوان تمام ذاتیا جزء ذات میداشت، ممکن بود از حیث ارزش میان زن ومرد تفکیک قائل شد؛ اما قرآن کریم حقیقت هر انسان را روح دانسته و بدن را ابزار میداند. اگر به عناصر ایمان، معرفت، تقوا و عمل صالح به عنوان ضابطه باور داریم، به تصریح قرآن کریم هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. خداوند انسان را خلیفه خود، مسجود ملائکه وامانتدار الهی میشناسد و قرآن را برای هدایت او فرو فرستاده، هرگز تفاوتی بین زن ومرد در این جهات قائل نشده است.[61] بنابراین در آنچه که مربوط به سرشت، آفرینش، ارزشهای معنوی اخلاقی و انسانی و اصولاً مسائل مهم اساسی در حیات آدمیاست زن ومرد بیک چشم نگریسته میشوند و اسلام برای هر دو شخصیت مساوی قائل است. آنچه را که خدا برای زن قائل است برای مردان نیز قائل میباشد.
lass="entry-footer">Edit“منابع تحقیق درباره امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله جوادی آملی”
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:29:00 ب.ظ ]
|