سازمان مربوطه مجری ابطال، سازمان جهاد کشاورزی میباشد، زیرا صادرکنندهی شناسنامه نیز، همین ارگان میباشد.
بند دوم: جمعآوری کالاهای عرضه شده
در مقابل تولیدات غیراستاندارد و یا تقلبی، در کنار پاسخهای کیفری به تولیدکننده، جمعآوری کالاهای مذکور نیز، میتوان پاسخ مناسبی در روند سالمسازی مواد غذایی باشد. ماده 20 قانون حمایت از حقوق مصرف کننده، با توجه به این نکته، چنین میگوید: «مراجع ذیصلاحِ رسیدگی کننده، میتوانند علاوه بر مجازاتهای مقرر قانونی، عرضهکنندگان کالا و خدمات یا تولیدکنندگان و فروشندگان را، مجبور به جمعآوری کالاهای عرضه شده، به منظور تعمیر و اصلاح و رفع عیب کالاهای فروخته شده یا خدمات عرضه شده، نمایند.». در ماده مذکور، هدف از جمعآوری کالا را، «تعمیر و اصلاح و رفع عیب» ذکر کرده؛ درحالیکه در برخی شرایط، امکان اِعمال هیچ یک از اینها وجود ندارد و تنها با معدوم ساختن کالا، پاسخ، تاثیرگذار خواهد بود. توضیح بیشتر اینکه، عسلی که به صورت تقلبی یا منصوعی تولید و به بازار عرضه میشود، امکان بازگشت چنین مادهی غذاییای به عسل طبیعی وجود ندارد؛ پس، بهتر بود قانونگذار به مورد معدوم نمودن کالا نیز اشارهای مینمود.
بند سوم: اعلام عمومی کالاهای غیرمجاز
اعلام عمومی کالاهای غیرمجاز توسط وزارت بهداشت، از جدیترین تدابیر واکنشیِ غیرکیفری است که قانونگذار بهطور آمرانه، آنرا در ماده 43 قانون تعزیرات (فصل سوم قانون تعزیرات- تعزیراتِ توزیع و فروش مواد خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی)، مقرر داشته است: «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی موظف است به طور منظم، اسامی کالاهای مجاز و غیر مجاز (خوردنی، آشامیدنی، آرایشی و بهداشتی) را جهت اطلاع عموم به نحو مقتضی اعلام نماید.».
فصل دوم: سیاست جنایی قضایی- اجرایی در اعمال سیاست واکنشی
آنچه در فصل دوم از بخش اول، از سیاست جنایی قضایی و اجرایی گفته شد، با تفاوت اندکی، در اینجا نیز مجری است و تفاوت در حوزه عملکرد آن است؛ که در بخش قبل از اقدامات پیشگیرانه صحبت شد، که هدف، جلوگیری از ارتکاب تخلفات و جرایم در حوزه زنبورداری است؛ اما در این فصل، برخوردهای متفاوت در قبال جرایم و تخلفاتی است که ارتکاب پیدا کرده و برای جلوگیری از نتایج زیانبارتر و یا ارتکاب مجدد، واکنشهایی را تدبیر می کنند. برخورد در مقابل این ناهنجاریها را به اعتبار صلاحیت در قلمرو قضایی، به کیفری و غیرکیفری تقسیم میکنیم. در مبحث اول به نهادهایی که در قلمرو کیفری به مقابله با تخلفات و جرم میپردازند، اشاره خواهیم کرد، و در گفتار دوم عملکرد نهادهایی را شرح خواهیم داد که از طریق غیرکیفری و بیشتر شبیه به حالت حکمیت، به حل و فصل موضوع، انجام وظیفه می کنند.
مبحث اول: عاملانِ پاسخگو در قلمرو کیفری
دادگستری و سازمان تعزیرات، از جمله عاملان واکنشی هستند که با تشکیل پرونده برای کسانی که مرتکب ناهنجاریهای صنفی و اجتماعی شده اند، به اعمال قانونی میپردازند.
گفتار اول:دادگستری
مهمترین مرجع رسیدگی به به دعاوی، محکم دادگاههاست که در صورتی به موضوع رسیدگی می کنند که جرمی ارتکاب یافته باشد و یا اینکه خسارت مالیِ قابل مطالبهای وارد شده باشد. دعوای قضایی وقتگیر و گران است. توصیه میشود که قبل از برپایی زنبورستان، متقاضیان از قوانین و حقوق و وظایف خود آگاهی یابند. به عنوان مثال زمانیکه فردی بدون هیچ تقصیری، در مجاورت زنبورستان توسط زنبوران گزیده شود واین گزیدگی موجب خسارت و یا حتی نقص عضو وی گردد، و در مقابل، زنبورار از چبران خسارت فرد مصدوم امتناع کند، مسئله از طریق محاکم قضایی فیصله پیدا می کند؛ یا حکم به دیه داده میشود که محکمهی کیفری عهدهدار این امر است، و یا حکم به جبران خسارت وارده میدهد که مستقیما از قصور زنبوردار ناشی شده، و این امر حکم محاکم حقوقی را میطلبد. حتی میتوان از علوم دیگر در جهت حل موضوع سود جست؛ به طوریکه، یافته های علم جدید قادر است که از طریق DNA کندو یا زنبورستانی که فرد را نیش زده تشخیص دهد. بنابراین میتوان اثبات کرد که زنبوری که نیش زده از کدام زنبورستان بوده است .(Laws on Beekeeping) در نهایت، بعد از بحث در مورد رویه دستگاه قضا، به این سوال خواهیم پرداخت که، آیا در روند کیفری نیز به رویکرد افتراقی نیاز است؟ مثل رسیدگی خارج از نوبت به اینگونه پروندهها (جعفریپور ، 1385) و یا حضور یک فرد متخصص در این امر، تا چه اندازه به برخورد عادلانهی دستگاه قضا کمک خواهد کرد.
بند اول: پروندههای مربوط به زنبورعسل در آمریکا
به نسبت، پروندههای مربوط به زنبورعسل که به آن رسیدگی میشود، تعداد کمی است. به طور معمول، پروندههای زیادی را میتوان یافت که در مقام تفسیر قانون خاص یا قوانین اداری باشد. اما این مطلب در مورد زنبورداری صدق نمیکند.البته خارج از مواردی که در این مقاله به شرح آن خواهیم پرداخت. با این حال، نمونه گیریِ تعداد کمی از موارد جالب تر، به شرح زیر است: در پروندهای[138]، دادگاه، رسیدگی را اینگونه آغاز کرد که: «آیا زنبور مانند گاو است؟». سپس دادگاه این حکم را داد که زنبورعسل مانند گاو نیست و اینکه، چرا این مطلب مهم است؟ زیرا شاکی مدعی است که آنها (زنبوران)، در زمینی که در آن نگهداری میشوند، محق هستند که مالیات را پرداخت کنند زیرا این مسحت از زمین توسط زنبوردار و زنبورها، مورد استفاده قرار میگیرد. آنها، خواستار مالیاتی، به اندازه مالیاتی شدند که در مورد گله گاوها تعیین میشود، باشد. آنها متخصص حشرهشناسی را به عنوان شاهد فراخواندند که با این مطلب موافقت نمود که زنبور، زمینی را برای استفاده از گل و گیاه احتیاج دارد. دادگاه موافقت خود را با ارزیاب منطقه اعلام داشت که 3 هکتار از اطراف زنبورستان مورداستفاده زنبورداری قرار میگیرد؛ و نه بیشتر. در نهایت، دادگاه این حکم را داد که: «رسیدگی به زنبورعسل؛ پرورش، نگهداری کندوها و دیگر تجهیزات و برداشت محصول، 3 هکتار زمین را اشغال می کند نه تمام زمین را.»[139]
[دوشنبه 1398-12-12] [ 11:48:00 ق.ظ ]
|