سبای[12] (1997) نیز سرمایه فکری را سه جزء سرمایه انسانی ( ظرفیتی برای انجام امور در موقعیت های مختلف، برای ایجاد دارایی های مشهود و دارایی های نامشهود)، سرمایه ساختاری ( حق الاختراع، مفاهیم، مدل ها و سیستم های اداری وکامپیوتری ) و سرمایه رابطه ای ( روابط با تامین کنندگان مواد اولیه و مشتریان ) تعریف کرده است. واسیل[13] معتقد است دانش یک ارزش اقتصادی است و این ارزش به طور فزاینده درحال افزایش است و بیشتر در شرکتهایی قابل رویت است که، ارزش های مشهودکمتری داشته باشند می دانند (رس و بارونس، 2005). به تازگی، محققان تعریف جامعی دربارهی سرمایه فکری ارائه کرده اند در این تعریف شرایط لازم برای شناسایی این دارایی نیز بیان شده است. “سرمایه فکری یک نوع دارایی است که، توانایی بنگاه اقتصادی را برای ایجاد ثروت اندازه گیری می کند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامرئی است که ازطریق به کارگیری دارایی های مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از بنگاه اقتصادی به دست می آید. همه این ویژگی ها باعث ایجاد ارزش در درون سازمان می شود و ارزش به دست آمده به دلیل این که یک پدیده کاملا درون سازمانی است، قابلیت خرید و فروش ندارد” (رس و بارونس، 2005)[14]. بنتیس و هالند (2002) اعتقاد دارند سرمایه فکری ذخیره ای از دانش است که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان یا بنگاه اقتصادی وجود دارد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است ( واسیل، 2008). [15] در جدول (2-1)چالش های مدیریت گذشته ،حال و آینده توسط سیتارمن و همکاران (2002)[16] نشان داده شده است.
[دوشنبه 1398-12-12] [ 08:57:00 ب.ظ ]
|