3-4- جمع بندی الگوهای ادبیات تحقیق: پس از بررسی کلیه الگوهای ارزیابی عملکرد و با توجه به جمع بندی ادبیات تحقیق در ارزیابی عملکرد و همچنین ویژگی های سازمان مورد مطالعه می توان گفت که الگوهای مدل سرآمدی EFQM ، کارت امتیازی متوازن BSC، ماتریس عملکرد و الگوی تحلیل ذی نفعان جامع‌ترین الگوها را ارائه کرده اند، به گونه ای که عوامل ذکر شده در سایر الگوها را می توان در ذیل آن ها قرار داد. این عوامل عبارتند از: درالگوی ارزیابی متوازن  BSC ابعاد: یادگیری و رشد، فرآیندها،مشتری و مالی لحاظ گردیده است. بعد یادگیری و رشد که درالگوی ارزیابی متوازن وجود دارد و به پویایی سازمانی کمک می کند درالگوی ارزیابی عملکرد یگان های ناجا می تواند با عنوان توانمندسازی و یادگیری لحاظ گردد، که به این عامل درادبیات پژوهش تحت عنوان “سرمایه انسانی”،”سرمایه سازمانی”،”سرمایه اطلاعاتی” و”آموزش و توانمندسازی” پرداخته شده است. ازآنجا که اهمیت بحث ظرفیت و توان در سازمان های پلیسی غیر قابل انکار و تأثیرگذاری حیاتی درموفقیت این سازمان ها دارد، بعد ظرفیت و توان نیز در نظر گرفته می شود. همچنین تأثیر فرآیند داخلی درعملکرد به اندازه ای مهم تشخیص داده شده که بُعد جداگانه ای برای آن لحاظ می گردد. و مؤید فرایندهای سازمانی، فرایندهای عملیاتی و سیاست های ماموریتی است. بعد مالی در سازمان های تجاری در حقیقت برگرفته از فلسفه وجودی آنهاست و در بررسی انجام شده”عوامل اقتصادی” متغیر مهمی دراجرای برنامه ها است، لذا از آنجا که بودجه نقش اساسی در اجرای برنامه های ناجا دارد، بودجه و اعتبارات نیز در الگوی طراحی شده بُعد جداگانه ای به خود اختصاص خواهد داد. این چهار بُعد با الگوگیری از الگوی سرآمدی EFQM  با عنوان توانمند ساز (ورودی) و با بهره گرفتن از مدل ماتریس عملکرد به عنوان وجوه داخلی مطرح شده اند. تأثیرات محیطی در قالب متغیر”قوانین ومقررات” مطرح می شود که برعملکرد ناجا معمولاً یک سویه است، سبب می گردد که بُعد جداگانه ای تحت عنوان سیاست ها و قوانین به توانمندسازها (ورودی های) الگو اضافه شود که وجه خارجی آن تلقی می شود. بعد مشتری در سازمان های تجاری برای حفظ و توسعه بازار لحاظ گردیده است و از آنجا که التفات به تمام ذی نفعان از شمو لیت بیشتری برخوردار است و بر اساس الگوی تحلیل ذی نفعان، ذی نفعان به دو بخش: ذی نفعان کلیدی (برسازمان کنترل مستقیم دارند و خواسته های آنها در اهداف سازمان متبلور می شود)، مانند: حاکمیت، فرماندهان و مدیران و کارکنان، و ذی نفعان غیرکلیدی (که درهدفگذاری اثرگذار نیستند، مانند: مردم جامعه) جایگزین بعد مشتری خواهد شد. آخرین بُعد الگو، مربوط به نتایج (خروجی) است که با عنوان بُعد سرآمدی وتأثیرگذاری اجتماعی در داخل و خارج از سازمان مطرح می شود این بُعد درمبانی نظری به عنوان عامل برون سازمانی و معیار کاربرد نتایج به آن پرداخته می شود. ابعاد و مؤلفه های الگو: الف) ابعاد ورودی شامل: 1-  بُعد توانمندسازی و یادگیری با مؤلفه های:

  • سرمایه سازمانی
  • سرمایه انسانی
  • سرمایه اطلاعاتی
  • آموزش و توانمندسازی

2- بُعد ظرفیت و توان با مؤلفه های:

  • تعامل و مشارکت پذیری
  • قابلیت سازی
  • شبکه سازی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...