کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




موسر ودراکاپ (1995) در تحقیقات خود نشان دادند که بیماران با کنترل درونی بیشتر سلامت کرونری بهتر واضطراب و افسردگی کمتری نسبت به بیماران با کنترل درونی کم در مدت 6 ماه پس از حادثه قلبی دارند. برخی مطالعات نشان داده که افراد مکان کنترل درونی نسبت به گروه مقابل به صورت فعال تری با مشکلات مربوط به سلامت و بهداشت خویش برخورد می‌کنند. افراد با مکان کنترل درونی همچنین نسبت به افراد با کنترل بیرونی گرایش بیشتری به اقدامات پیشگیرانه برای حفظ و بهبودی سلامت خود نظیر مقاومت در برابر سیگار کشیدن، مبادرت به تمرین‌های بدنی و انجام مراقبت‌های منظم پزشکی دارند (استریکلند و بونی، 1989). تایلور (2001) در تحقیقی که به عنوان نقش باور‌های سلامت و کانون کنترل بر رضایت از درمان روی بیماران سرطانی انجام داد به این نتیجه دست یافت که کانون کنترل بیرونی سلامت با رضایت از درمان بیماران رابطه مثبت معنی‌داری دارد. در تحقیق دیکری سورلای، بوسوند و سورلای (2000) نشان دادند که بیماران با کانون کنترل درونی رضایت بیشتری از درمان دارند. به دلیل آنکه مکان کنترل بیرونی در صورت شدید بودن به طور آشکار موجب مشکلات روانشناختی جدی در فرد می‌شود، تغییر در مکان کنترل بیرونی توجه بسیاری از پژوهشگران و درمانگران را به خود جلب کرده است. تغییر در مکان کنترل بیرونی امکا ن پذیر است زیرا مکان کنترل یک صفت نیست. بنابراین فرض نمی‌شود که به طور کلی در برابر تغییرات ثابت و مقاوم باشد. در برخی از مداخله‌های درمانی در محیط‌های طبیعی و مداخلات مبتنی بر روان درمانی، کوشش‌هایی برای تغییر مکان کنترل بییرونی انجام شده است (نوفرستی، 1381). سلامت و بیماری دو مفهوم کاملا جدا از هم نیستند، بلکه به هم مربوطند.  برداشت ما از مفهوم سالم بودن به عنوان وضعیت صحت جسمانی، روانی و اجتماعی مثبت است. نه فقط نبود بیماری و آسیب، که این وضع با گذشت زمان، در طول طیف فرق می‌کند.  رفتارهای مردم تاثیر بسزا بر سلامتشان دارد.  مرگ‌های نا شی از عوامل عمده را می‌توان به گونه‌ای چشمگیر کاهش داد به شرطی که مردم تعدادی از رفتارهای حافظ سلامت را به طور منظم در پیش گیرند (سارافینو، 1383). سلامت عمومی‌به عنوان عملکرد سازگار فرد در محیط پیرامون وی تعریف می‌شود که می‌تواند تحت تاثیر عوامل مختلف، جسمانی، روانی و اجتماعی قرار گیرد (ون دیکسهورم و وایت، 2005). همچنین سلامت عمومی‌به معنی استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر بودن در موقعیت‌های دشوار، انعطاف پذیر بودن وبازیابی تعادل خود می‌باشد. سازمان بهداشت جهانی سلامت عمومی‌را چنین تعریف می‌کند: حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی و نه فقدان بیماری یا ناتوانی. سلامت دردیدگاهی کلی نگر از جنبه‌های روانی-اجتماعی و فیزیکی مورد توجه قرار می‌گیرد و رابطه آن با محیط نیز مد نظر قرار می‌گیرد (بهرامی، 1373). لذا سلامت بهینه افراد را قادر می سازد تا تواناییهای جسمی و روانی خود را به حد اکثر رسانیده، از استرس‌های ناشی از عوامل بین افراد جلوگیری کرده و زندگی اجتماعی، اقتصادی بارور و هماهنگ با محیط داشته باشد (میلانی فر، 1378). سلامت طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از حالتی که درآن فرد از نظر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کاملا سالم است و در او هیچ نشانه‌ای از بیماری و روان رنجوری مشاهده نمی‌شود (سازمان بهداشت جهانی، 2009). سلامت روان، نیازی اساسی و برای بهبود کیفیت زندگی انسان، امری حیاتی است (سازمان جهانی بهداشت، 2001). سلامت روان با ویژگی‌های توانمند ساز درونی یا منابع درونی قدرت، ارتباط دارد. برخورداری از این منابع درونی توانایی فرد را با وجود شرائط ناگوار و پیشامد‌های منفی برای رشد سازگارانه خود افزایش می‌دهد تا سلامت روان خود را حفظ نماید (جکلون، 1997). این رفتارها در جهت حفظ سلامت منجر به بهبود باورها تصمیم‌ها و مسائل روانی اجتماعی افراد می‌شود.  بهداشت زندگی آدمی‌به شدت تحت تاثیر سبک زندگی افراد است.  انجام رفتارهای بهداشتی می‌تواند خطر بیماری و مرگ زودرس افراد را کاهش دهد (ندر بلاک و لستر برسلاو، 1965،به نقل از سارافینو،1391). آموزش ایمن سازی در مقابل استرس می‌تواند به منزله یک روش مداخله‌ای مفید برای افزایش سلامت عمومی‌بیماران بکار رود (انصاری، 1388). عدیلی وهمکاران (2006)در زمینه جنبه‌های روان شناختی دیابت، تعداد 88 پژوهش انجام گرفته ازسال 1995 تا 2006 را به منظور ارتقاء پیامدهای درمان‌های ارائه شده به این دسته از بیماران، فراتحلیل کردند. در این مطالعه مشخص شد که به طور کلی روان درمانگری از جمله درمان گری‌های شناختی- رفتاری در بهبود علائم جسمی و ناراحتی‌های هیجانی آن دسته ازبیماران دیابتی که از افسردگی و اضطراب رنج می برند، مؤثر است . همچنین همکاری نزدیک بین متخصصان دیابت و روانشناسان مورد تاکید قرار گرفت. نتایج تحقیق دیگری از اکبری پور حاکی از این است که آموزش ایمن سازی در مقابل تنیدگی به صورت معنی‌داری سلامت عمومی‌گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل بهبود بخشیده است. هموگلوبین گلوکوزیته، پروتئینی است که از لحاظ بالینی مهمترین نشانگر پایش کنترل قند خون شناخته شده است.  در واقع تاثیر نوع درمان و بهبودی کنترل میزان قند خون را می‌توان از کاهش hba1cدریافت این شاخص به صورت درصد گزارش شده و با توجه به دامنه نرمال تعیین شده توسط هر آزمایشگاه قابل تفسیر است. در پژوهشی از پورشریفی (1386) آموزش شناختی رفتاری ومصاحبه انگیزشی به طور معنی‌داری باعث کاهش هموگلوبین گلوکوزیته گردیده است. انسان در زندگی نیازمند محیطی صمیمی و یارانی است که حامی و همدم او باشند و زمانی که فرد دچار بحران‌های روانی می‌گردد اگر چنین محیطی فراهم شود که بتواند به آن پناه ببرد، در رفع بحران وی بسیار سودمند و موثر می‌باشد.  بیان مسائل و مشکلات بسیار زیادی که انسان را آزار می‌دهد برای فردی نزدیک و صمیمی موجب تخلیه اضطراب و نگرانی می‌شود و به فرد تسکین می‌دهد.  در زندگی اجتماعی و خانواده و محل کار همواره نیاز به محیطی گرم و محبت آمیز وجود دارد و در رفع این نیاز و احساس حمایت گروهی، فرد را در مواجهه با مسائل و مشکلات توانمندترمی سازد (برانول و شوماکر1986؛ به نقل از خواجه احمدی، 1382). با توجه به مطالب ارائه شده به نظر می‌رسد، در خصوص عوامل روانشناختی دخیل در کنترل بیماری دیابت« خصوصا تاثیر عامل استرس » تحقیقات بیشتری لازم است.  از جمله اثر مدیریت گروهی استرس بر تاب‌آوری، کانون کنترل سلامت، سلامت عمومی و هموگلوبین گلوکوزیته خون در افراد مبتلا به دیابت، تا بتوان به یک نتیجه گیری کلی تری بر روی بیماری دیابت دست یافت و در صورت مثبت بودن نتایج بتوان در مواجهه با بیماران دیابتی، در کنار مداخلات پزشکی معمول،  به مداخلات روان شناختی توجه بیشتری گردد. با توجه به نقش احتمالی متغیرهای مهمی چون مکان کنترل سلامت و تاب‌آوری وسلامت عمومی‌درکنترل بیماری دیابت وفقدان تحقیق در فرهنگ ما در مورد این موضوع، تحقیق حاضر در پی آن است که تاثیر مدیریت استرس را بر این  متغیرها در بیماران دیابتی بپردازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-12-13] [ 12:56:00 ق.ظ ]





دیابت یک مشکل واقعی بر گرده جامعه بشری هزاره سوم است. بیماری دیابت شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم و پنجمین علت مرگ و میر در دنیا می‌باشد. شواهد متعدد نشانگراین واقعیت تلخ است که هزینه‌های درمانی این بیماری تقریبا دوبرابرشده وحدود10درصد هزینه‌های مراقبت بهداشتی را به خود اختصاص داده است. علی رغم کاهش مرگ و میرناشی ازبیماری دیابت، این بیماری همچنان به عنوان یک معضل مهم بهداشتی در دنیا می‌باشد. کشور‌های توسعه یافته با تحقیقات گسترده واقداماتی که درجهت پیشگیری ازبروز بیماری دیابت به عمل آورده‌اند توانسته‌اند اقداماتی جهت کاهش شیوع بیماری ومرگ و میرهای ناشی از آن به عمل آورده‌اند. امار ارائه شده ازسوی سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که تعداد بیماران دیابتی درسال2025به بیش از 300میلیون نفرخواهد رسیدکه متاسفانه  قسمت اعظم آن یعنی 228میلیون نفرآن به کشورهای درحال توسعه و72میلیون نفر درکشورهای توسعه یافته خواهد بود.  به علاوه نیمی از این موارد شناسایی نخواهند شد. از طرفی 90-88 درصد از این بیماران را دیابت نوع 2 تشکیل می‌دهند لذا نیاز است که در این زمینه تحقیقات گسترده تری صورت گیرد. بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه کنترل متابولیک بیماری دیابت به بررسی وضع جسمی‌بیماران دیابتی، بررسی میزان شیوع و عوارض زود رس و دیر رس و بررسی کیفیت زندگی بیمارن دیابتی می پردازدو به ویژگی‌های روانشناختی و تاثیر استرس کمتر توجه شده است. در سنین بزرگسالی انواع و اقسام استرس‌ها زندگی ما را پر می‌کنند؛ استرس‌ها و فشارهایی که اگر ندانیم یا نتوانیم کنترلشان کنیم می‌توانند درد سر ساز بسیاری از مشکلات جسمی و روحی از جمله دیابت باشند.  استرس‌ها نه تنها درزمره عوامل موثر و زمینه ساز ابتلا به دیابت هستند بلکه نقش مهمی‌در نا موفق بودن روند کنترل این بیماری دارند(وجدانی، 1391). از بین این عوامل استرس می‌تواند اثرات منفی شدیدی بر سلامتی افراد داشته باشد. در هر حال استرس  می‌تواند فرد را در برابر بیماری‌های جسمی آسیب پذیر و در دراز مدت به سوی مرگ بکشاند (آقایی وآتش پور، 1380). بی یورن تورپ تلاش کرد رابطه‌ی فیزیولوژیک بین تجربه‌های استرس زا و شروع دیابت نوع 2 را توضیح دهد. در تئوری جالب او امده است که استرس‌های روحی با یک واکنش احساس شکست یا درماندگی باعث فعال شدن محور هیپوتالاموس –هیپوفیز-ادرنال شده که خود منجر به اختلال‌های هورمونی شامل بالا رفتن سطح کورتیزول سرم و پایین آمدن سطح استروئیدهای جنسی و هورمون رشد می‌شود که این روند مخالف عمل انسولین است(به نقل از حری، 1387). از دیدگاه فیزیولوژیکی می توان چنین تبیین نمود که واکنش جنگ یا گریز به عنوان مجموعه ای از تغییرات بیوشیمیایی می شناسیم که انسان را برای مواجهه با استرس آماده می سازد.دقیقاآنچه را که در پاسخ جنگ یا گریز در بدن ایجاد می شود این است که احساس هرگونه مشکل واقعی یا تخیلی می تواند سبب تغییرات بیوشیمیایی در بدن شود.قشر مخ(بخش متفکر مغز)در موقعیت استرس زا علامت هشداردهنده ای را به هیپوتالاموس می فرستد که محرک اصلی پاسخ استرس در مغز میانی است.سپس هیپوتالاموس سلسله اعصاب سمپاتیک را تحریک می کند و مجموعه ای از تغییرات در بدن ظاهر می شود.در بدن ضربان قلب،حجم خون و فشار خون بالا می رود و فرد شروع به عرق کردن می کند.خون از اقصی نقاط بدن و دستگاه گوارش دور می شود و به طرف ماهیچه های بزرگتری هدایت می شود که می تواند برای جنگ یا گریز به فرد کمک کند.دست ها و پاها سرد و دیافراگم و ماهیچه نشیمن قفل و مردمک چشم جهت خیره شدن بینایی باز می شود،شنوایی حساس می شود،غدد آدرنال شروع به ترشح مواد کرتیزول(آدرنالین، اپی نفرین، نوراپی نفرین) می کند. (امیری،1389). مهمتر از همه با تاثیر این هورمون ها در کبد فرمان تبدیل ذخایر کبدی به گلوکز (قند)برای تامین انرژی مورد نیاز فرآیند پاسخ جنگ و گریز صادر می شود و قند خون افزایش می یابد. همان مکانیزمی که پاسخ استرس را آغاز کرد،می تواند آن را خاموش کند.یعنی به مجرد این که شخص متقاعد شود که موقعیت،دیگر خطرناک نیست مغز از ارسال علامت هشدار دهنده به ساقه مغز خودداری و ساقه مغز نیز به نوبه خود از ارسال پیام های هراسناک به سلسله اعصاب جلوگیری می کند،و سه دقیقه پس از آن که ارسال پیام ها به بدن متوقف شد پاسخ جنگ یا گریز متوقف می شود و فرد به حالت عادی برمی گردد،و اگر پیام متوقف ساختن جنگ و گریز بروز نکندمی تواند موجب استرس مزمن و به تبع آن شکستن ملکول های درشت ذخیره شده در کبد،به صورت دائمی گلوکز(قند) در خون وارد شود.در اینجا می توان به اهمیت تاثیر آموزش ایمن سازی در مقابل استرس بر تنظیم قند خون بیماران دیابتی پی برد و در حقیقت کنترل استرس علاوه بر بهبود سلامت عمومی بیماران از نوسانات شدید میزان قند خون آنها می کاهد(همان منبع). ابتلا به دیابت منبع استرس و نگرانی زیادی برای این بیماران و خانواده‌های آنان است. مقابله سازگارانه بااسترس‌های مرتبط با بیماری‌های مزمنی جون دیابت آسان نیست و بسیاری از بیماران با مشکلات زیادی رو به رو می‌شوند، زیرا مدیریت این بیماری تمام جنبه‌های زندگی شخصی اعم از تغذیه، ورزش، شغل، تفریح و زندگی خانوادگی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همچنین پژوهش جبل عاملی نشان داد که مداخله شناختی –رفتاری مدیریت استرس می‌تواند به عنوان یک روش مداخله‌ای مفید برای بیماران قلبی بکار رود (جبل عاملی، حیدری و مصطفوی، 1390). برنامه مدیریت شناختی – رفتاری گروهی شامل تکنیک‌های مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری است که همراه با تعداد قابل توجهی تکنیک‌های آرمیدگی بصورت گروهی اجرا می‌شود. ویژگی خاص و مفید این برنامه، رویکرد دو سویه‌ی (مدیریت استرس با رویکرد‌های شناختی رفتاری و آموزش انواع گوناگون آرمیدگی و استفاده از بازخورد زیستی) و اجرای گروهی آن است که بیشترین منفعت را به شرکت کنندگان می‌رساند.  ساختار گروهی این فرصت را در اختیار شرکت کنندگان قرار میدهد که به فرایند‌های مفیدی دست یابندکه در روان درمانی فردی وجود ندارد (آنتونی، 1388). در مجموع پژوهش‌ها نشان می‌دهند که مداخلات روان شناختی مبتنی بر اصول شناختی رفتاری و مدیریت استرس بر حالات روان شناختی بیماران دیابتی در کشور‌های مختلف به صورت معنی‌داری مفید بوده است (عدیلی و همکاران، 2006). ولی نتایج همه پژوهش‌ها در این زمینه موید این تاثیر نیست و به دلیل تناقضات و ابهامات موجود نیاز به انجام پژوهش‌های بیشتر و دقیق تر احساس میشود.  به ویژه در کشورهایی مثل ایران که دیابت شیوع بسیار بالایی دارد (استقامتی، گویا، عباسی، دلاوری، علیخوانی و علاءالدینی، 2008). پیشینه پژوهشی مربوط به تاب‌آوری نشانگر آن است که مهارت‌های مقابله‌ای و مولفه‌های آن یکی از عوامل تشکیل دهنده تاب‌آوری است. در پژوهش‌های متعددی مشخص شده است که مهارت‌های مقابله‌ای نقش موثری در افزایش تاب‌آوری دارد (حسن زاده پشنگ، 1391، جعفری، 1389، کمپبل سیلز، 2006). همچنین مکان کنترل سلامت به باور فرد به این امر که سلامت وی تا چه حد تحت کنترل خود و یا افراد موثر، با نفوذ و اقبال می‌باشد اشاره دارد.  کانون کنترل  سلامت از نوع درونی باعث احساس کنترل می‌شود و استرس افراد را کاهش می‌دهد که می‌تواند در کیفیت زندگی تاثیرگذار باشد.  همچنین بین کانون کنترل درونی و پیروی از رژیم دیابتی رابطه مثبت یافت شده است (مروتی و همکاران، 2009). بنابراین اینکه بیماران دیابتی با بیماری و عوارض آن چگونه کنار می آیند و چگونه می‌توانند بر فشار‌های روانی حاصل کنترل داشته باشند و یا بر عکس از اهمیت بر خوردار است (همت خواه، 1375). آموزش ایمن سازی در مقابل استرس می‌تواند به منزله یک روش مداخله‌ای مفید برای افزایش سلامت عمومی‌بیماران بکار رود (انصاری، 1388). با توجه به آنچه در مورد نقش استرس در فرایند کنترل قند خون بیماران دیابتی و همچنین ارتباط آن با برخی مشکلات روانشناختی این بیماران گفته شد، تلاش ما در این پژوهش بر این است که  اثر بخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوهء CBT بر تاب‌آوری، کانون کنترل سلامت، سلامت عمومی و هموگلوبین گلوکوزیته خون در بیماران دیابتی، به دور از اشکالات محتوایی و روش شناختی پژوهشهای پیشین مورد بررسی قرار گیرد، تا گامی‌در راه کنترل این بیماری مزمن از طریق متغیر‌های روانشناختی که سهم خاص خود را دارند برداشته شود.   1-4-هدف تحقیق 1-4-1- اهداف علمی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ق.ظ ]




 


گروه بندی مواد مورد سوء مصرف برحسب تأثیر………………………………………………………………. 30 گفتار سوم:سازمان ها و نهادهای مسئول در زمینه مبارزه با مواد مخدر……………………………………30 مبحث اول: سازمان ملل متحد…………………………………………………………………………………………..30 مبحث دوم: پلیس بین الملل…………………………………………………………………………………………….32 مبحث سوم: سازمان بهداشت جهانی…………………………………………………………………………………33 گفتار چهارم: قانونگذاری و نحوه مبارزه با مواد مخدر در ایران…………………………………………….33 مبحث اول: قانون گذاری و نحوه مبارزه با مواد مخدر قبل از انقلاب اسلامی………………………….34 مبحث دوم:قانونگذاری ونحوه مبارزه بامواد مخدر بعد از انقلاب اسلامی……………………………….34 گفتار پنجم:مراکزعمده تولید و قاچاق مواد مخدر در جهان…………………………………………………..38 مبحث اول: منطقه آسیا…………………………………………………………………………………………………….38 1- منطقه موسوم به هلال طلایی:……………………………………………………………………………………..38 1-1پاکستان……………………………………………………………………………………………………………………39 2-1افغانستان…………………………………………………………………………………………………………………39 2-منطقه موسوم به مثلث طلایی……………………………………………………………………………………….40 1-2تایلند……. …………………………………………………….. ………………………. …………………………….40 2-2برمه ……………. ……………………………………………………. ……………………… ……………………….41 3-2لائوس…………….. ……………………………………………………. ……………………………………………..41 4-2چین………… ………………………. ………………………………………………………………………………….41 مبحث دوم: منطقه آمریکای جنوبی…….. …………………………………………………… ……………………..42 1- آرژانتین.. ………………………. ……………………………………………………………………………………….42 2- بولیوی…… ………………………. …………………………………………………………………………………….43

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]





ثانیا قانونگذار سال 1967 برای اولین بار در حقوق این کشور منافع کودکان موجود خانواده زن باردار را در تعارض با حق حیات جنین مورد توجه داده و بدین وسیله حق آسایش و راحتی آنان را بر حق حیات جنین مقدم داشته است . ثالثا  قانونگذار مزبور با تجویز فسخ بارداری به منظور پیشگیری از تولد کودکان معلول ، برای اولین بار منافع والدین و جامعه را لحاظ و با تقدیم منافع آنان و جامعه بر حق حیات جنین از تحمیل هزینه های سنگین بر والدین و جامعه بابت حفظ و مراقبت از آنان جلوگیری نموده است . رابعا ، در قوانین گذشته هیچ گاه سقط جنین به عنوان یک حق برای زن باردار در نظر گرفته نشده بود و به همین جهت هم پزشکان و جراحان هرگز مکلف به اجابت درخواست سقط زن باردار نبوده اند . حداکثر چیز در حقوق این کشور تا قبل از سال 1967 عدم مسئولیت کیفری پزشک در صورت رعایت استثناء موضوع قانون سال 1929 و در چارچوب تفسیر ارائه شده از سوی رویه قضایی در قضیه معروف Bourne بوده است . بر عکس قانون سال 1967 به موجب بخش سه نه تنها پزشکان را مکلف به فسخ بارداری نموده است . بلکه مستفاد از بخش یک قانون مزبور شناسایی ضمنی حق درخواست فسخ بارداری در صورت تحقق شرط و مبانی  موضوع آن برای زن باردار می باشد . با عنایت به همین تفسیر است که برخی از نویسندگان حقوق کیفری معتقدند پزشک حاذق فاقد مجوز لازم برای فسخ بارداری نمی تواند به صرف نداشتن مجوز از اقدام به آن خودداری ورزد . بلکه بر عکس چنانچه تنها راه  نجات حیات زن فسخ بارداری باشد موظف به این امر بوده و هیچ مسئولیت کیفری هم نخواهد داشت . خامسا قانون سال 1967 برای اولین بار سقط  جنین را به دو نوع سقط جنایی و سقط درمانی تفسیم و نوع نخست را تابع مقررات قوانین سالهای 1861 و 1929 و نوع دوم را تابع مقررات قانون مزبور دانسته است . علی رغم کوشش  فراوان قانونگذار سال 1967 در تدوین یک نظام حقوقی جامع در خصوص سقط جنین ،  قانون مزبور از چند جهت دارای ابهام معرفی و در عمل دشواریهایی را به دنبال داشته است . نخست این که قانونگذار سال 1967 در مقام ارائه مبانی سقط درمانی واژه ها و ضوابطی را معرفی نموده است که تاب تفسیرهای  متعدد داشته و به همین جهت در عمل بعضا موجب بروز ابهاماتی شده است . به عنوان مثال در قسمت الف از بند یک بخش یک از واژه هایی چون کودکان (children) و خانواده (family) استفاده نموده ولی دقیقا مقصود خود را روشن نساخته است . این امر در عمل موجب طرح پرسشها و دیدگاه های متفاوتی شده است ، مثلا آیا مقصود از کودکان ، کودکان زن از همین شوهر و یا شوهر سابق و یا  حتی کودکان شوهر از همسر سابق می باشد ؟ همچنین آیا مقصود از آن تنها فرزندان مشروع است و یا فرزند خواندگان و یا حتی کودکان نامشروع را هم شامل می شود ؟ به علاوه آیا کودکان با سن خاص مقصود است و یا در هر سن و سال باشند کفایت خواهد کرد ؟ اضافه بر این ، قانون مزبور به هنگام طرح لزوم جلوگیری از تولد کودکان معلول به عنوان مبنای تجویز فسخ بارداری با ارائه عبارت substantial risk that if the child were born it would suffer  from such physical or mental abnormalities as to be seriously handicapped  پرسشهای بلا پاسخ و ابهامات چندی را موجب شده است ، آیا معیار تنها زمان تولد است یا اگر  بروز چنین معلولیت هایی حتی پس از تولد هم قابل پیش بینی باشد برای تجویز فسخ کفایت خواهد نمود ؟ ضمنا آیا اثبات این  امر که جنین به دلیل یک بیماری ژنتیکی خطرناک در صورت تکامل و تولد منجر به تولد کودکلان معلول دیگری خواهد شد مجوز فسخ بارداری می باشد ؟ از همه مهمتر مقصود از خطر اساسی چیست و در چه زمانی ناهنجاریهای جسمی و ذهنی منجر به معلولیت جدی می شود ؟ نقص و ابهام دیگر قانون مزبور ناشی از پیش بینی ضابطه موضوع بند دوم بخش اول می باشد . به موجب این بند دادگاه در مقام احراز این امر که آیا ادامه بارداری متضمن خطرات تهدید کننده سلامت موضوع قسمت الف از بند یک بخش یک می باشد یا خیر باید وضعیت فعلی و قابل پیش بینی زن باردار (Pregnant woman’s actual or reasonable foreseeable envirtonment) توجه نماید . مهمترین پرسش ناشی از این ضابطه این است که آیا باید تنها به اوضاع و احوال و شرایط قبل از زایمان توجه شود و یا اوضاع و احوال و شرایط پس از آن هم می تواند مبنای تصمیم قرار گیرد ؟ این بدین جهت است که در مقرره مزبور چنین آمده است : … ادامه بارداری .. برای سلامت جسمی  و روحی زن باردار .. زیان بار باشد .  در حالی که پس از وضع حمل دیگر زن باردار نیست . به علاوه به موجب این مقرره شرط اصلی ادامه بارداری متضمن خطر تعیین شده است و نه پس از وضع حمل . نظر به تعدد مفهومی ضابطه مزبور این سئوال مطرح می شود که آیا جنس فرزندان مثلا دختر و یا پسر می تواند مبنای تحقق ضابطه  فوق باشد ؟ زیرا برای طالبان پسر ، دختر دردسر است و بر عکس برای طالبان دختر پسر  می تواند مبنای تحقق ضابطه فوق باشد؟ زیرا برای طالبان پسر ، دختر دردسر است و بر عکس برای طالبان دختر پسر .  و یا این که اگر ادامه بارداری مثلا موجب از دست دادن زیبایی ، شغل و موقعیت اجتماعی زن و یا حتی شوهر شده و بدین وسیله متضمن خطر برای سلامت روحی زن باشد می تواند مجوز فسخ بارداری بر اساس تهدید سلامت روحی زن باشد یا خیر ؟ قانون مزبور علاوه بر لزوم حفظ سلامت  جسمی و روحی مادر به عنوان مبنای تحویز ، لزوم حفظ سلامت جسمی و روحی فرزندان موجود خانواده مادر را هم به عنوان مبنای تجویز فسخ بارداری پیش بینی می نماید . بر این اساس ، چنانچه  ادامه بارداری و تولد کودک  جدید موجب تهدید سلامت جسمی و یا روحی کودکان موجود شود فسخ بارداری مجاز خواهد بود . مع ذلک قانون مزبور به درستی مقصود از سلامت جسمی و یا روحی  کودکان را بیان نمی کند . به درستی چگونه ممکن  است ادامه بارداری تهدید کننده سلامت روحی و به ویژه جسمی کودکان موجود گردد ؟ به موجب این مبنا چنانچه ورود پسر به خانواده زن برای دختر موجود زیانبار  باشد و یا بر عکس ورود دختر برای پسر موجود آیا فسخ بارداری مجاز خواهد بود؟ از همه مهمتر آیا مجرد فقر و تنگدستی  خانواده و تشدید آن به دلیل ورود کودکان جدید می تواند مجوز فسخ بارداری باشد ؟ علاوه بر ابهامات فوق ، قانون مزبور تعریف روشنی از مفهوم سلامت روحی ارائه ندده است . آیا مقصود از آن مفهومی محدود که تنها شامل بیماریهای روانی است بوده و یا مفهوم عام به آن  نحو که در تعریف سازمان بهداشت جهانی یعنی : The state of complete , physical and social well – being and not merely an absence of disease of infirmity? آمده است مورد نظر می باشد[38] . دوم این که علی رغم کوشش در تفکیک دو نوع سقط درمانی و جنایی از یکدیگر ، مع ذلک در عمل تفکیک روشنی به لحاظ شمول مقررات مربوط معمول نداشته و این امر در مقام تفسیر و تعیین حدود و قلمرو قانون سال 1967 و قوانین سابق ابهامات و تردیدهایی را موجب شده است . توضیح این که به موجب بند یک از بخش 5 و مستفاد از مقدمه و جمله آغازین بند یک از بخش یک این قانون و با لحاظ بخش شش آن  قانونگذار سال 1967 با اختصاص دو قانون سابق به موضوع سقط جنایی ، آن را کماکان لازم الاجرا اعلام نمود . به همین جهت است که در بند یک از بخش پنج مقرر می دارد : هیچ یک از مقررات این قانون ناقض مقررات قانون سال 1929 در خصوص حمایت از حیات جنین زنده ماندنی (Viable foetus) نیست . در تائید نفوذ قوانین سابق ، قانونگذار سال 1967 در بند دو از بخش پنج مقرر می دارد : هر نوع اقدام آگاهانه برای اسقاط حمل ، غیر قانونی تلقی می شود مگر آن که مشمول استناء قانون سال 167 قرار گیرد . پیوند مزبور موجب طرح این پرسش شد که آیا اگر به عنوان مثال ، یک پزشک حاذق فاقد مجوز فیخ بارداری بر این عقیده باشد که ادامه بارداری حیات زن باردار را به خطر خواهد انداخت مجاز به فسخ می باشد یا خیر ؟ همچنین درصورتی که بدون احراز یکی از مبانی مذکور در بند یک از بخش یک جنینی سقط شود تابع کدام قانون است ؟ قانون سال 1967 در واقع با پیوند مزبور نه تنها ابهامات ناشی از قوانین سابق را که قبلا مشروحا بیان شد تکرار نموده است بلکه با معرفی ضابطه جنین زنده ماندنی در رابطه با سقط جنایی بر دامنه ابهامات که به  پاره ای از آنها قبلا اشاره شده است افزوده و مخصوصا پزشکان را بدین وسیله بی دفاع قرار داده است .

3-7- اصلاحات سال 1990

نظر به ابهامات فوق و به دنبال کوششهای مستمر طرفداران توسعه قلمرو سقط مجاز که عمدتا تحت تاثیر سازمانها ، انجمنها و نهادهای طرفدار حقوق زن و شناسایی استقلال زنان در اصل بارداری و ادامه آن بوده است از یک سو و ارائه پیشنهادات مستمر به پارلمان از سوی نمایندگان و سازمانهای طرفدار سقط از سوی دیگر[39]   و گزارشات رسمی و غیر رسمی مبنی بر گسترش تمایل به سقط و انجام آن در مخفیگاه ها سرانجام پارلمان انگلستان در سال 1990 در حاشیه تصویب قانون معروف باروری انسانی و جنین شناسی مساله سقط جنین را مجددا مورد توجه قرار داد و در نهایت با وضع بخش 37 ، اصلاحات متعددی بر قانون سال 1967 وارد آورد و بدین وسیله حقوق ناظر بر این مساله را وارد مرحله کاملا پیشرفته ای نموده است . اصلاحات سال 1990 ضمن تائید شروط و مبانی مذکور در قانون سال 1967 ، مبانی مذکور در قسمت الف از بند یک بخش یک قانون سال 1967 را با اصلاحاتی شفاف تر و ضمنا با

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:55:00 ق.ظ ]





ج ) الگوی کلی نگر: این الگو سلامتی را بر حسب کلیت شخص تعریف می‌کند و جنبه‌های زیست شناختی، فیزیولوژیکی، روانی، هیجانی، اجتماعی، معنوی و محیطی افراد را شامل می‌شود و بر سلامتی بهینه، پیشگیری از بیماری و حالت‌های روانی و هیجانی مثبت متمرکز است. الگوی کلی نگر، سلامت معنوی را نیز در بر می‌گیرد که الگوی پزشکی فاقد این بعد می‌باشد. بر خلاف الگوی پزشکی که معتقد است شخصی که بیمار نیست یا از بیماری رنج نمی‌برد، تا حد ممکن سالم است، الگوی کلی نگر، سلامت را حالت بهینه و یا رفتارهای مثبت می‌داند(ادلین[52] و همکاران، 1999).

2-9-2 ) ابعاد سلامت

دانشمندان معتقدند که سلامت دارای ابعادی به شرح زیر است: 1ـ سلامت جسمانی: عبارت است از سلامت بدن که این سلامت از طریق خوردن و آشامیدن صحیح، ورزش منظم، اجتناب از عادات مضر، آگاهی یافتن و احساس مسئولیت در قبال سلامت و تندرستی، به دنبال مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز و شرکت دادن در فعالیت‌هایی که به پیشگیری از بیماری کمک می‌کند، محقق می‌شود(ادلین و همکاران، 1999). سلامت جسمانی به منزله ادراک و انتظار مثبت از وضعیت جسمانی مناسب است. این یک واقعیت است که ما فاقد ابزارهایی هستیم که بتوانیم بطور کامل سلامت به ویژه سلامت مثبت را توصیف و پیش بینی کنیم(ادلین و همکاران، 1999). 2ـ سلامت اجتماعی : یعنی توانایی انجام موثر و کارآمد نقش‌های اجتماعی بدون آسیب رساندن به دیگران. سلامت اجتماعی در واقع همان ارزیابی شرایط و کار فرد در جامعه است. این بعد از سلامتی بطور مشترک توسط روانشناسان و جامعه شناسان مورد توجه قرار گرفته است (ادلین و همکاران، 1999). 3ـ سلامت هیجانی : این بعد از سلامت به فهم هیجانها و شیوه صحیح مقابله با مشکلاتی که در زندگی روزمره پدید می‌آید و چگونه تحمل کردن تنیدگی، اشاره می‌کند(ادلین و همکاران، 1999). 4ـ سلامت عقلانی : سلامت عقلانی یعنی داشتن ذهن باز به عقاید و مفاهیم جدید. به عبارت دیگر سلامت عقلانی عبارتست از فهم این نکته که شخص باطناً دارای انرژی لازم و مناسب برای انجام فعالیت‌های عقلانی می‌باشد. محققان معتقدند که فعالیت‌های بسیار زیاد یا بسیار کم، تاثیر منفی بر سلامت می‌گذارد. مقدار متوسطی از فعالیت عقلانی در حد بهینه بوده و مناسب است(نایدو[53]، 2000). 5ـ سلامت معنوی : در مورد سلامت معنوی تعاریف متعددی ارائه شده است. برای مثال به نظر ادلین و همکاران (1999) سلامت معنوی یعنی «حالت تعادل و نظم فرد با خود و دیگران و توانایی موازنه ساختن بین نیازهای درونی با خواسته‌ها و تقاضاهای بقیه دنیا». الیسون (1986) سلامت معنوی را «نیروی یکپارچه بیت ذهن و بدن» و گرین برگ (1986) آنرا «عقیده به یک نیروی وحدت بخش» و برخی از مولفان دیگر سلامت معنوی را «ادراک مثبت از معنی و هدف زندگی» می‌دانند(باباپور، 1381). 6ـ سلامت روانی : مولفان مختلف تعاریف متفاوتی از سلامت روان ارائه داده اند. این تنوع در تعاریف می‌تواند ناشی از تفاوت رویکردهای مختلف در روان شناسی و اعتقاد متفاوت مولفان نسبت به مولفه‌های مختلفی که در ارتباط با سلامت روان وجود دارد و در برخی مواقع بواسطه نتایجی که از پاره ای از بررسی‌های بدست می‌آید، باشد. پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه «بهداشت روانی» و «سلامت روانی» و «بهزیستی روانی» گرچه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی به جای یکدیگر به کار می‌روند(هرشن سن، 1988، ترجمه منشی طوسی، 1374: 53). بهداشت روانی زمینه تخصصی در محدوده روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماری‌های روانی، تشخیص زودرس بیماری‌های روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری‌های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است، پس بهداشت روانی علمی‌است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی (هرشن سن، 1988، ترجمه منشی طوسی، 1374: 53). برای تعریف سلامت روانی لازم است سلامت عمومی‌تعریف شود. سلامت عمومی‌عبارت است از علم و هنر پیشگیری از بیماریها و طولانی کردن سلامت و توانایی بشر که از راه کوشش‌های دسته جمعی افراد به منظور‌های زیر انجام می‌شود: سالم سازی محیط، کنترل بیماری‌های واگیردار، آموزش سلامت عمومی، ایجاد خدمات پزشکی و پرستاری برای تشخیص زودرس و درمان به موقع بیماری‌ها، ایجاد و توسعه یک سیستم اجتماعی که در آن هر فرد از وسایل لازم زندگی برای نگهداری سلامت روانی خود بهره مند باشد، به طوری که هر یک از افراد اجتماع بتوانند از حق طبیعی خود یعنی سلامت و زندگی طولانی بهره مند شوند(مطلبی، 1373، به نقل از معنوی پور، 1391) حال به برخی تعار ارائه شده در مورد سلامت روانی می‌پردازیم: درباره تعریف مفهوم سلامت روانی، هر فرهنگی بر اساس معیارهای خود به دنبال تعریفی از آن است؛ این تعریف نه تنها در فرهنگ‌های مختلف متفاوت است بلکه در زمان‌های مختلف نیز فرق دارد (برانون و فیست[54]، 1996). دو تعریف عمده برای سلامت روانی وجود دارد، در تعریف اول منظور از سلامت روانی، رشته ای از سلامت عمومی‌است که در زمینه کاستن بیماری‌های روانی در یک اجتماع فعالیت می‌کند و در تعریف دوم سلامت روانی، به معنای سلامت فکر است و منظور نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی است که خود می‌تواند نسبت به ایجاد سیستم با ارزشی درباره ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی، ملی و بین المللی کمک می‌کند(حسینی، 1374 به نقل از معنوی پور، 1391). امروزه سلامت روانی را جنبه ای از مفهوم کلی سلامت می‌دانند. حال تعریف سلامت روانی چیست؟، آیا سلامتی، فقط نبود بیماری است؟ طبق نظر جورج استون (1987) سلامتی در دو گروه جای می‌گیرند: گروه یک، آنهایی هستند که سلامتی را نبود بیماری می‌دانند و همه تلاش می‌کنند تا به این حالت ایده آل برسند؛ گروه دیگر آنهایی هستند که سلامتی را تنها نبود بیماری نمی‌دانند بلکه حرکت به طرف سلامتی بیشتر را بهتر از حرکت در جهت متضاد می‌دانند(علی اکبری دهکردی و همکاران، 1390). آنها معتقدند سلامتی یعنی بهزیستی، یعنی استفاده خوب از توانمندی‌ها؛ این گروه، سلامتی را در همه جنبه‌های زندگی زیستی، روانی و اجتماعی جستجو می‌کنند(برانون و فیست، 1996)؛ برای نمونه تعریف سازمان بهداشت جهانی از مقوله سلامت روانی(1974) چنین است: سلامت روانی در مفهوم کلی بهداشت جای می‌گیرد و بهداشت یعنی داشتن توانایی کامل برای ایفای نقش‌های اجتماعی، روانی و جسمی‌و در واقع، بهداشت تنها نداشتن بیماری یا عقب ماندگی نیست (برانون و فیست، 1996). تعریف سلامت روانی همواره در حال تغییر بوده به طوری که تعریف مورد قبول در آغاز قرن بیستم، امروزه ناقص به نظر می‌رسد(کافی و‌هارت من[55]، 2008). در دهه‌های اخیر از سوی متخصصان تعاریف متعدد و گوناگونی ارائه شده است، به همین دلیل پیدا کردن تعریفی جامع برای آن امری دشوار است. پزشکان و افرادی که با دید پزشکی به مساله نگاه می‌کنند، بهنجاری یا سالم بودن را نداشتن علائم بیماری تلقی می‌کنند و به عبارتی سلامتی و بیماری را در دو قطب مخالف یکدیگر قرار می‌دهند و برای اینکه فردی سالم، بیمار شود بایستی از قطب سالم به قطب مخالف برود(ذیمرمن[56] و همکاران، 2008). نبود علائم بیماری روانی یا از بین رفتن علائم بیماری در اثر درمان، به این معنی نیست که فرد دارای سلامت روانی و سالم است (میلانی فر، 1378؛ ویلیامز[57]، 2008، به نقل از معنوی پور، 1391). فرهنگ روان شناسی ربر[58] (1996) واژه سلامت روان را برای توصیف اشخاصی به کار می‌برد که در بالاترین سطح کنش وری رفتاری و سازش پذیری هیجانی و سازش یافتگی رفتاری هستند و فقط به این مفهوم به کار نمی‌رود که شخص دچار بیماری نباشد (مارکس و وودز[59]، 2007 به نقل از معنوی پور، 1391). سازمان جهانی سلامت، سلامت روانی را چنین تعریف می‌کند: «سلامت روانی در درون مفهوم کلی سلامت قرار می‌گیرد و سلامت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های اجتماعی، روانی و جسمی: سلامت تنها نبود بیماری و یا عقب ماندگی نیست» (گنجی، 1379). گی[60] و همکاران (2010) نیز سلامت روانی را استعداد روان برای هماهنگ، ناخوشایند و موثر کارکردن، برای موقعیت‌های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای ارزیابی خود تعادل داشتن تعریف کرده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:54:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم