حساب­انگاری حساب­انگاری به کدگزاری، طبقه ­بندی و ارزیابی تصمیمات مالی اشاره دارد. تعابیر و تفاسیر متعددی از حساب­انگاری وجود دارد که از بین آنها، دو مورد بررسی می­شود. نخستین تعبیر از نظر چرخه عمر رفتاری شیفر و تالر است، که در مباحث قبلی به آن پرداختیم. در این نگرش افراد از نظر ذهنی ثروت را در سه طبقه جای می­ دهند: 1-درامد جاری 2-دارایی­های فعلی 3-درامد آتی. کشش مصرف حساب درامد جاری از همه بیشتر است، اما با درامد آتی محتاطانه­تر از بقیه موارد برخورد می­شود. تعبیر دیگری از حساب­انگاری نشان می­دهد که تصمیمات مالی معین چگونه ممکن است به صورت مشترک( مثل اینکه این تصمیمات به حساب ذهنی مشابهی مربوط هستند) یا جداگانه ارزیابی شوند. به عنوان مثال کاهنمن و تورسکی مطالعه­ای انجام دادند که در آن به افراد مورد آزمون گفته شد، وجوهی را بابت یک بلیط تئاتر جدید بپردازند که قرار است جایگزین بلیط هم قیمتی که قبلا خریداری و گم کرده­اند، شود. در مرحله بعد قرار تغییر کرد و به افراد گفته شد فرض کنند آنها بلیط قبلی را گم نکرده ولی در عوض معادل قیمت آن مبلغی پول گم کرده­اند- و در نتیجه فکر خرید بلیط برای نخستین بار مطرح می­شد- در این حالت اکثر آنها تصمیم به پرداخت بابت خرید بلیط گرفتند. این دو محقق نتیجه گرفتند که در مورد اول افراد از دست دادن بلیط و پرداخت بابت خرید بلیط جدید را در حساب ذهنی مشابهی مورد ارزیابی قرار دهند، گم کردن یک بلیط و پول دادن بابت یک بلیط جدید، نشان­دهنده دو زیان است که به طور متوالی بر فرد تحمیل شده است و هر دو در گروه مشابهی طبقه ­بندی شده است. درحالی که از دست دادن وجوه نقدی واقعی و خرید بلیط، دو حساب هستند که به صورت مجزا مورد ارزیابی قرار گرفته­اند. بنابراین وقتی همان زیان از دو حساب متفاوت پرداخت می­شود، فرد آن را کمتر احساس می­ کند.(میزان شدت و سنگینی آن کمتر به چشم می­آید). باورگرایی سوگیری باورگرایی را می­توان گونه­ای از سوگیری انتخاب در جمع­آوری شواهد و مدارک، به منظور تائید عقاید خاصی دانست که از آن طریق فرد تصمیم­گیرنده به اطلاعاتی که ادعاهای او را تائید می­ کند، بیش از حد اهمیت داده و یا اینکه فعالانه در جستجوی تائید آن­ها برمی­آید. درحالی که به­طور همزمان شواهدی را که ممکن است ادعاهای او را رد کند، نادیده گرفته یا به آنها کمتر بها می­دهد. در یک نمونه کلاسیک از سوگیری باورگرایی، به افراد چهار کارت نشان داده می­شود که در یک طرف آنها، یک عدد و در طرف دیگر آنها یکی از حروف الفبا نوشته شده است. سپس فرضیه زیر به آنها اعلام می­شود: اگر در یک طرف کارت یک حرف صدادار نوشته شده باشد، در طرف دیگر آن یک عدد زوج درج شده است. سپس کارت­ها همانطور که در شکل نشان داده شده چیده شد. در مرحله بعد از شرکت­کنندگان پرسیده می­شود که شما کدام دو کارت را برمی­گردانید تا قائده موردنظر را آزمون کنید. زمانی که این آزمایش انجام می­شود اکثر شرکت­کنندگان کارت­های صحیح( کارتی که الف و کارتی که عدد 9 را نشان می­دهد) انتخاب نمی­کنند. اما اغلب پاسخ­ها انتخاب الف و عدد 2 را نشان می­دهد. این جفت کارت( حرف الف و عدد 2 ) یک خطای منطقی رایج را نشان می­دهد: افراد عدد 2 را انتخاب می­ کنند زیرا یافتن حرف صدادار همراه این عدد، در حقیقت بر فرضیه مورد نظر صحه می­گذارد. با این حال طرف دیگر کارت حاوی عدد 2 می ­تواند شرط مفروض را باطل کند و از اینرو نمی­تواند تائید پاسخ نباشد. افراد غالبا عدد 2 را به­جای عدد 9 انتخاب می­ کنند، زیرا سوگیری باورگرایی این میل را در آنها به­وجود می­آورد که فرض موردنظر را تائید کنند نه اینکه در پی رد آن برایند.

2 الف
X 9

درس دیگری که در اینجا آموخته می­شود، این است که به منظور تحریک کردن سوگیری باورگرایی، نیازی به تحکیم منطقی عقاید و نظرات نیست. همان­طور که بیان شد فرضیه­ موردنظر، تبدیل به یک ویژگی بی­واسطه انتخاب فرد شرکت­کننده در آزمایش می­شود. حتی اگر شرکت­کنندگان دلیلی برای پذیرش فرضیه نداشته باشند، به اندازه کافی به اعتبار آن پایبند هستند که نتوانند پاسخ صحیح را تشخیص دهند. در حقیقت زمانی که باورها به شدت در شواهد موجود جای گرفته شده باشد، اثرات سوگیری باورگرایی کمتر مشهود است. این به­خاطر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...