خرید پایان نامه : سطوح ماکرو و میکرو رضایت شغلی، عوامل مؤثر بر رضایت شغلی |
2-4-4. سطوح ماکرو و میکرو رضایت شغلی اندازه گیری سطوح رضایت شغلی محققان این حوزه را با این ابهام روبرو کردهاست که آیا رضایت شغلی به خودی خود یک مقیاس اندازه گیری کلی است (سطح ماکرو) یا مجموعه ای از مقیاسهای رضایت (مانند میزان رضایت از حقوق یا سرپرستی) برای اندازه گیری رضایت شغلی بکار برده میشوند. سطح میکرو به خصوصیات فردی شغل مانند خود شغل، میزان پرداخت، یا فرصت رشد و ارتقاء اشاره دارد. اما در مقابل، سطح ماکرو رضایت شغلی به این امر اشاره دارد که یک فرد به طور کلی تا چه میزان از شغل رضایت دارد (کیزیا، 2003). نتایج تحقیقات انجامشده نشان می دهند که میان سطح کلی رضایت شغلی و خصوصیات شغلی فردی تناقض وجود دارد. فرات در سال 1981 نشان داد که نمیتوان به سادگی خصوصیات شغلی فردی را با هم جمع کرد و به میزان رضایت کلی رسید. تحقیق او نشان داد که جنبههای شغلی فردی تنها در حدود 50 درصد میزان رضایت شغلی کلی افراد را تشکیل می دهند. او در نهایت به این نتیجه میرسد که موارد دیگری علاوه بر عوامل خاص شغلی بر میزان رضایت شغلی افراد تأثیرگذارند. از این رو، عجیب نیست که هر دو سطح (ماکرو و میکرو) رضایت شغلی برای پژوهشگران جالب توجه بوده است (Gibson, 2011) با وجود ابزارهای معتبر بسیار در زمینه اندازه گیری رضایت شغلی، نمایه توصیفی شغلی را میتوان به عنوان یک ابزار رایج و معتبر در این زمینه معرفی کرد. این ابزار قادر به اندازه گیری اجزاء شغلی فردی، یا سطح ماکرو رضایت شغلی ( شامل نوع کار، میزان حقوق، فرصت رشد و ارتقاء، سرپرستی و همکاران) میباشد. در سال 1989، آیرونسن و همکارانش ابزار دیگری با عنوان مقیاس کلیت شغل توسعه دادند که به عنوان مکملی برای نمایه توصیفی شغل بکار برده میشود. ابزار اخیر جهت سنجش و اندازه گیری میزان رضایت کلی از شغل (میکرو) استفاده میشود. هرچند، عواملی هم وجود دارند که این دو ابزار قادر به اندازه گیری آنها نیستند و برای اندازه گیری آنها باید از ابزارهای دیگری استفاده کرد (Gibson, 2011). 2-4-5. عوامل مؤثر بر رضایت شغلی اکثر محققان بر این امر توافق دارند که متغیرهای معینی وجود دارند که حین بررسی رضایت شغلی باید مورد توجه قرار بگیرند (بروان، 2009 به نقل از بروگان، 2003؛ ویلیس، 2005؛ مونرو، 2007). تا کنون تحقیقات زیادی به بررسی عواملی پرداختهاند که می تواند بر روی رضایت شغلی تأثیرگذار باشد (براون، 1997؛ دیماتو، 2001؛ جونز، 2005). در ادامه به عوامل مختلفی که میتوانند میزان رضایت شغلی را دستخوش تغییر کنند خواهیم پرداخت. برخی از این عوامل جمعیتشناختی و برخی از آنها سازمانی هستند. از عوامل جمعیتشناختی میتوان به سن، جنسیت، میزان علاقه، سابقه کار، میزان تحصیلات، و … اشارهکرد. از طرف دیگر، میزان حقوق و مزایا، تنوع شغلی، سرپرستی، ثبات شغلی، و … از دسته عوامل سازمانی به شمار میآیند. 1) سن: سن افراد عاملی است که مکرراً به عنوان یکی از فاکتورهای تأثیرگذار بر رضایت شغلی مورد پژوهش قرار گرفتهاست. با این حال، رابطه این دو متغیر تا کنون به طور کامل درک نشدهاست. بعضی تحقیقات نشان دادهاند که با افزایش سن میزان رضایت شغلی بیشتر میشود، و برخی از آنها نیز به این نتیجه رسیده اند که با افزایش سن رضایت شغلی افراد کاهش مییابد. در هر صورت، تحقیقاتی که به بررسی رابطه این دو متغیر میپردازند، هنوز در حال انجام هستند. 2) جنسیت: تحقیقاتی که تا کنون به بررسی ارتباط میان جنسیت و میزان رضایت شغلی مبادرت ورزیدهاند، به نتایج متناقضی دست یافتهاند. ویت و نی در سال 1992 نشان می دهند که اختلاف چندانی در رابطه با جنسیت و میزان رضایت شغلی وجود ندارد، یا اگر وجود دارد مقدار آن بسیار کم است؛ کرامن-خان و هنسن در سال 1998 به این نتیجه رسیده اند که زنان بیشتر از مردان از شغل خود رضایت دارند؛ بلک و هولدن در سال 1998 اظهار می کنند که مردان از رضایت شغلی بیشتری نسبت به زنان در محیط کار برخورداند (Jones, 2005) 3) سابقه/تجربه کار: این مؤلفه نیز از عواملی است که می تواند بر روی میزان رضایت شغلی تأثیرگذار باشد. برخی از محققان مانند باس و بارت (1972) و کریس (1983) تأثیر این عامل را بسیار مهم ذکر کردهاند. بسیاری از تحقیقات در این زمینه به این نتیجه رسیده اند که هرچه سابقه کار افراد بیشتر باشد افراد رضایت بیشتری از شغل خود خواهند داشت. البته، تحقیقاتی نیز وجود دارند که عکس این دیدگاه را ابراز کردهاند. به طور کلی، سابقه کار تأثیراتی- چه مثبت یا منفی- بر رضایت شغلی و احساس یک فرد نسبت به کار خود دارد (Gibson, 2011) 4) میزان حقوق و پرداخت: بسیاری از محققان بر این مسئله تأکید دارند که رعایت انصاف و نظام پرداخت برابر می تواند باعث رضایت شغلی شود. همچنین، اگر کارکنان بدانند که شرکت آنها یک روش منصفانه جهت پرداخت حقوقها به کارکنان خود دارد، از رضایت شغلی بالاتری برخوردار خواهند شد (دیماتو، 2009 به نقل از گرینبرگ و بارون، 1995؛ میسلی و لَین، 1991). به طور کلی، اکثر تحقیقات در این زمینه به این نتیجه رسیده اند که میزان پرداخت عامل بسیار مهم و خوبی در رضایت شغلی کارکنان خواهد بود. از طرف دیگر، میتوان پژوهشهایی را هم یافت که نتایج آنها به این امر اشاره دارد که میزان پرداختیها تأثیر مهمی در رضایت شغلی ندارد، به عقیدهی این محققان میزان پرداختیها می تواند بر روی جنبه پرداخت رضایت شغلی نقش داشتهباشد و تأثیر چندانی بر رضایت کلی کارکنان نخواهد داشت (جونز، 2005 به نقل از هرزبرگ، ماوسنر، پیترسن، و کاپوِل، 1957؛ اسپکتور، 1996). 5) تنوع/گوناگونی شغل: یکنواختی وظایف شغلی می تواند به عنوان یک منبع خستگی در کارکنان تلقی شود. افرادی که شغل آنها از سطح بالاتری از تنوع و گوناگونی در سازمان برخوردار است، احتمالاً به میزان بیشتری از رضایت شغلی دست خواهند یافت. 6) سرپرستی: زمانی که کارکنان دریابند که سرپرست آنها یک فرد لایق است، به آنها اهیمت می دهند، و برای آنها احترام قائل است، رضایت شغلی در سطح بالاتری قرار میگیرد. سرپرستانی که مهارتها، تواناییها، و قابلیتهای بیشتری در سطح کار از خود نشان می دهند باعث میشوند تا میزان رضایت شغلی کارکنان افزایش یابد و در نتیجه عملکرد و کاآمدی سازمان بهبود یابد. به طور کلی، موارد ذکرشده از مهمترین عوامل کلی تأثیرگذار بر رضایت شغلی کارکنان به شمار میآیند. هرچند، عوامل دیگری هم وجود دارند که میتوانند بر این متغیر تأثیر بگذارند، عواملی از قبیل: باقیماندن در یک شغل و یک نقش، میزان رضایت از زندگی در کارکنان، میزان علاقه به شغل، و … 2-4-6. اندازهگیری و مقیاسهای رضایت شغلی همانند دیگر جنبههای رضایت شغلی، از قبیل تعاریف، نظریهها، و …، مقیاسها و روشهای اندازه گیری این متغیر نیز تعدد و گوناگونی بسیاری دارد. به طور سنتی، رضایت شغلی از طریق مصاحبههای ساختاریافته انجام میشد یا اینکه از کارکنان میخواستند تا به سوالات یک پرسشنامه پاسخ دهند. پرسشنامهها به طور سادهای میتوانند اطلاعات تعداد زیادی از افراد را گردآوری کنند و همچنین پاسخهای حاصل از آن نیز نسبتاً به آسانی قابل تحلیل کمی خواهد بود. از طرف دیگر، اگر از پاسخ دهندگان بخواهیم تا پاسخهای خود را تشریح کنند، میتوانیم به نتایج عمیقتر و غنیتری دست پیدا کنیم، البته این روش نیازمند وقت و هزینه بیشتری است (بروان، 2009 به نقل از اسپکتور، 1997). همانطور که ذکر شد، شیوهها و رویکردهای زیادی جهت ارزیابی رضایت شغلی وجود دارد. همچنین، تعداد زیادی ابزار نیز جهت اندازه گیری رضایت شغلی موجود است. این بخش از مبانی نظری مروری خواهد بود بر اندازه گیری رضایت شغلی و مقیاسهای رضایت موجود در این زمینه. طبق نظر اسپکتور، استفاده از یکی از مقیاسهای موجود می تواند مزایای زیادی داشتهباشد: قبل از هر چیز، بسیاری از مقیاسهای موجود طیف گستردهای از جوانب رضایت شغلی را در بر میگیرند؛ دوم، بسیاری از آنها هنجارهایی ارائه می دهند که از طریق آنها میتوان مقایسه و تفسیر انجام داد؛ مزیت سوم این است که بسیاری از آنها از پایایی و روایی لازم جهت سنجش جوانب مختلف رضایت شغلی برخوردارند؛ و در نهایت، استفاده از یکی از مقیاسهای موجود، بجای طراحی و ساخت ابزار جدید، می تواند صرفهجویی در وقت و هزینه را در پی داشتهباشد (Brown, 2009). رضایت شغلی می تواند به عنوان یک احساس کلی در مورد شغل اندازه گیری شود، یا اینکه احساس کارکنان در مورد جوانب متعدد (مانند، پرداختها، مزایا، فرصت رشد و ارتقاء، همکاران، و سرپرستی) شغلشان چگونه است. این رویکرد برای کشف جوانبی که موجب رضایتمندی یا نارضایتی میشوند بکار برده میشود (Clono, 1992). در هر صورت، اسپکتور دو مقیاس رضایت کلی را شناسایی می کند: مقیاس رضایت کلی از شغل و زیرمقیاس رضایت پرسشنامه ارزیابی سازمانی میشیگان. سپس او به شناسایی ابزارهایی می پردازد که رویکرد چهریزهای را مدنظر قرار دادهاند: پیمایش رضایت شغلی، نمایهی توصیفی شغل، پرسشنامه رضایت مینهسوتا، پیمایش تشخیصی شغل. اکثر این ابزارها بر اساس طیف لیکرت طراحی شده اند و ارزش آنها از مقیاس “کاملاً مخالفم” تا “کاملاً موافقم” را در بر میگیرد. از مهمترین مقیاسهایی که در ادبیات مربوطه مورد استفاده قرار گرفتهاند میتوان به چندین مورد اشارهکرد. وود در سال 1973 مقیاس رضایت/عدمرضایت شغلی را بوجود آورد. این مقیاس بیشتر در محیطهای آموزشی و دانشگاهی مورد استفاده قرار میگیرد و ده جنبه رضایت شغلی را در قالب 76 گویه مورد بررسی قرار میدهد. مقیاس رضایت کلی از شغل، در سال 1974 توسط کوین و شپارد طراحی شد و در سال 1991 توسط پوند و گِیرد بازبینی شد، از شش آیتم برای اندازه گیری احساس کلی یک فرد در مورد شغلش بدون توجه به جوانب مختلف شغل استفاده می کند (Veret, 2012). پیمایش رضایت شغلی شامل 36 گویه میشود و توسط پاول اسپکتور جهت اندازه گیری رضایت کلی از شغل طراحی شدهاست. این مقیاس نه جنبه از رضایت شغلی را مورد ارزیابی قرار میدهد: پرداخت، ارتقاء، مزایا، سرپرستی، همکاران، ذات کار، تعاملات و ارتباطات، پاداشهای محتمل، و فرایندهای عملیاتی. نمایهی توصیفی شغل که برای بیشتر از 40 سال است که استفاده میشود نیز یکی دیگر از ابزاهای رایج به شمار میآید. البته، سه ویرایش از این ابزار در دسترس است که در سالهای مختلف نوشته شده اند (Brown, 2009).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 03:00:00 ب.ظ ]
|