2-1.   مقدمه:

در دنیای امروز مدیریت نقش تعیین کننده در افزایش بازدهی و بهره وری شرکت ها دارد.در میان چهار عامل کلیدی موفقیت در سازمان ها شامل نیروی کار، سرمایه، مواد اولیه ومدیریت، امروزه نقش مدیریت بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در دنیای رقابتیامروز فشار زیادی برای دستیابی سریع به نتایج مطلوب و به تبدع آن تصمیم گیری های سریعوجود دارد که مدیران در اجرای این مهم نقش حیاتی دارند و گاه در اثر نرسیدن به نتایجمطلوب در زودترین زمان ممکن تغییرات مدیریتی در سازمان صورت میگیرد. مدیران پس از اینکه به این سمت منصوب می شوند، به این دلیل که دوره تصدی بلند مدتیرا برای خود پیش بینی نمی کنند صرفا در جهت منافع سهامداران حرکت نمی کنند بلکه ازمدت کوتاهی که در این سمت قرار دارند در راستای رسیدن به منافع خود استفاده می کنند با مصرف وجوه نقد شرکت و در اختیار قرار دادن مزایا شرایط کاری بهتری برای خود ایجاد کنند وبههمین دلیل ممکن است مدیران از سرمایه گذاری در پروژه های بلندمدت، به دلیل اینکه دردوره تصدی آن ها به بازدهی نمیرسد خودداری می کنند. به عبارت دیگر تصمیماتی که می تواندبرای منافع شخصی مدیریت مفید باشد مانند روش های استفاده از وجه نقد، ممکن است از نظر شرکت تصمیمات بهینه ای نباشد.مدیران در ابتدای انتصاب به هر مسئولیت، دوره غیر موثر را می گذرانند و پس از آن دوره تاثیر مثبت فعالیت های آن ها شروع می شود. حال اگر مدیران قبل از رسیدن به این دوره ازسمت خود برکنار شوند هزینه های زیادی برای شرکت ایجاد خواهد شد. یکی از تضادهای بین مدیر و ذینفعان شرکت این است که افق تصمیمگیری مدیران برای شرکت کوتاه تراز افق سرمایه ­گذاری سهامدران می باشد. یکی از سه عامل ایجاد تضاد بین مدیران و ذینفعان شرکت، تفاوت در افق تصمیم گیری درسرمایه گذاری بین مدیران و این ذینفعان می باشد) جنسن، اسمیت1985 (هنگامی که عمرشرکت بیشتر از دوره ی خدمت مدیران باشد، ادعای مدیران نسبت به شرکت محدود بهدوره ی تصدی ایشان در شرکت می باشد. از آنجا که افق تصمیم گیری مدیران محدود به دورهتصدی مورد انتظار آن ها میباشد، آن ها یا در حال نزدیک شدن به سن بازنشستگی هستند، یاتعویض آن ها محتمل است، بر این اساس آن ها تمایل زیادی برای توجه به جریان نقدی که بعد از دوره تصدیشان اتفاق می افتد از خود نشان نمی دهند.این دیدگاه باعث از بین رفتن برخی از فرصتهای مناسب برای سرمایه گذاری میگردد. همچنین حضور مدیران غیر موظف در هیدت مدیره با ایجاد تاثیر در تصمیم گیری مدیران می تواند فاصله ایجاد شده در منافع مدیران و ذینفعان را برطرف کرده و بیشتر به کنترل عملکرد فعالیت مدیران بپردازد. در این مطالعه تمرکز برروی شاخص های کنترلی شرکت برای مثال مدیران عامل و اعضای موظف و غیر موظف هیدت مدیره و ارتباط افق تصمیم گیری در مورد میزان نگهداشت وجه نقد و یا میزان استفاده از ان می باشد. بنابراین مادر این فصل به بررسی ادبیات نظری عوامل کنترل شرکتی و تئوریهای نگهداری وجه نقد میپردازیم و پیشینه مرتبط با این موضوع را بیان میکنیم.

2-2.   وجه نقد و چارچوب نظری

هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی نسبت به ضرورت تهیه و افشای اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد دارای موضع گیری صریح و روشن می باشد. این موضع با تعریف نیازهای استفاده کنندگان بالقوه از اطلاعات مالی آغاز می‌گردد.فرض شده است که تصور سرمایه گذاران ، وام دهندگان و کارکنان از بنگاه ، منبعی از وجه نقد است که منجر به تقسیم سود ، پرداخت بهره ، افزایش در ارزش بازار اوراق سرمایه ، باز پرداخت وام‌ها ، پرداخت بهای کالا و خدمات و یا حقوق و دستمزد می‌گردد. از آنجایی که اهداف سه‌گانه گزارشگری مالی عبارتند از : 1) گزارشات مالی باید به نحوی تهیه شود که نیاز اطلاعاتی سرمایه گذاران فعلی و بالقوه ، بستانکاران و سایر تصمیم گیرندگان سرمایه گذاری را فراهم کند. 2) اطلاعاتی که درباره منابع و تغییرات در منابع موسسه را گزارش نماید. 3)اطلاعات مفیدی درباره جریآن های نقدی آتی گزارش نماید. به همین لحاظ،هدف اصلی گزارشگری مالی که منعکس کننده علایق مشترک همه استفاده کنندگان بالقوه صورت‌های مالی است.بر روی توانایی بنگاه در تأمین جریآن های نقدی مطلوب متمرکز گردیده است. بیانیه شماره (1) مفاهیم حسابداری مالی در این زمینه گفته است: گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در مورد چگونگی تحصیل یا پرداخت وجه نقد ، استقراض و بازپرداخت آن ،معاملات مربوط به حقوق صاحبان سرمایه شامل تقسیم سود نقدی و سایر موارد توزیع منافع بنگاه بین صاحبان آن و سایر مواردی که ممکن است بر نقدینگی و قدرت پرداخت دیون آن تأثیر می‌گذارد، فراهم نماید. اطلاعات مربوط به جریآن های نقدی یا سایر جریآن های وجوه می‌تواند در آشنایی با عملیات بنگاه ، ارزیابی فعالیت‌های تأمین مالی ، ارزیابی نقدینگی ،قابلیت پرداخت دیون و تفسیر اطلاعات تهیه شده مفید و سودمند باشد. وجهی رد و بدل نشده اما از جمله رویدادهایی است که می‌باید در صورت منابع و مصارف وجوه منعکس می‌شد.

2-3.   مدیریت نقدینگی ، توانایی واریز بدهی ها و انعطاف پذیری

نقدینگی عبارت است از توانایی نسبی در تبدیل دارایی ها به وجه نقد می باشد و گاهی اوقات به عنوان میزان نزدیکی دارایی ها به وجوه نقد قلمداد می شود و همچنین به ارتباط بین بدهی های کوتاه مدت و اقلام نقد و نزدیک به نقد نیز اطلاق می‌گردد.توانایی واریز تعهدات در مفهوم وسیع‌تر به توانایی وصول وجه نقد یا داشتن وجوه قابل دسترسی جهت هر هدف که ممکن است از طرف موسسه مورد نیاز باشد اطلاق می‌گردد.در معنای دقیق‌تر توانایی در پرداخت تعهدات عبارت است از توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات خود در سررسید می باشد. مفهوم انعطاف پذیری مالی به معنای توانایی واحد تجاری در تحصیل وجه نقد طی زمان کوتاه به منظور بهره جویی از فرصت‌های مناسب و یا در برخورد با وقایع پیش بینی نشده است.هر سه مفهوم فوق‌الذکر در ارتباط با یکدیگر می باشد. لیکن مفهوم انعطاف پذیری دارای مفهوم گسترده‌تر از توانایی در پرداخت تعهدات و مفهوم توانایی در پرداخت تعهدات دارای مفهوم گسترده‌تر از نقدینگی است.توانایی پرداخت تعهدات برای تداوم فعالیت شرکت ضروری است.عدم پرداخت تعهدات ممکن است سبب ورشکستگی ،تسویه اجباری ، زیان برای صاحبان سهام و بستانکاران گردد (حسینی،26،1385). در گروه دارایی های جاری بعضی از اقلام در دوره زمانی کوتاهی تبدیل به نقد می‌شوند ولی تا هنگامی که مبنای ارزش گذاری دارایی ها به صورت کنونی باشد (به غیر ارزش‌گذاری بر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...