کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




1-1 مقدمه شاید بتوان گفت نیازهای انسان تا حدودی ثابت است ولی ابزار و وسایل برآورده نمودن این نیازها با توجه به پیشرفت و توسعه علم تغییر می‌یابد. در روزگاران قدیم مردم برای برطرف ساختن نیازهای خود از مبادله کالا با کالا استفاده می‌کردند. شیوه معمول این گونه معاملات به این ترتیب بود که فرد کالای مازاد بر نیاز خود را با کالای مورد نیازش مبادله می‌کرد. مشکلات این‌گونه معاملات انسان را بر آن داشت تا کالایی بیافریند که در مقابل آن هم نیازهای خود را برآورده سازد و هم بازیگر نقش یکی از عوضین معامله باشد. این احساس بالقوه پس از چندی بروز بیرونی یافت و سبب پیدایش کالایی به نام پول شد. این امر به نوبه خود به وجود آمدن تحولی شگرف را در تجارت نوید می‌داد. هم‌زمانی این تحول با رواج اندیشه اصالت فرد و آزادی حاکمیت اراده سبب پیدایش قراردادهای تجاری به شکل امروزی شد؛ اما منش فزون‌طلب و منفعت‌محور انسان با قراردادهای کتبی ارضا نشد و دیری نپایید که ارمغان دنیای مدرن؛ یعنی تجارت الکترونیکی بعد از اختراع وسایلی همچون تلفن، دورنگار و رایانه از درون دنیای پرآشوب تجارت سر برآورد. هم‌زمانی گسترش این تجارت نوین و طرح جهانی‌سازی اقتصاد و پیوستن جوامع مختلف به این طرح و نیز افزایش روزافزون کاربران شبکه جهانی اینترنت، این تجارت نوین را به تجارتی فراسیستمی مبدل ساخت؛ به طوری که خود را به عنوان امری اجتناب‌ناپذیر در متن زندگی انسان امروز جا داده است. قرار گرفتن در دهکده جهانی ما را ناگزیر از مهیا نمودن زیرساخت‌های لازم برای تجارت الکترونیکی می‌سازد و عدم توجه به این قانون‌مندی‌های نوین در آینده‌ای نه چندان دور فاجعه‌آمیز خواهد بود. یکی از مفاهیم تجارت الکترونیکی حذف مرزها، گمرک‌ها و واسطه‌ها و تبدیل شدن به یک دهکده جهانی است. در تجارت الکترونیکی مرزی وجود ندارد و تفاوتی نمی‌کند که افراد اجناس خود را از یک مغازه در نزدیکی محل سکونت خود یا از یک فروشگاه در قاره‌ای دیگر خریداری کنند. تجارت الکترونیکی باعث افزایش سرعت و حجم مبادلات بازرگانی شده و به شکل محسوسی کاهش هزینه خریدار و تولیدکننده، صرفه‌جویی زمان، جذب بیشتر و حذف واسطه‌ها و در نهایت سود بیشتر را به دنبال دارد. در این تجارت، فضای طبیعی به فضایی مجازی تبدیل شده و انسان‌ها بدون قرار گرفتن در محدودیت‌های زمان و مکان می‌توانند با امکانات پیشرفته امروز معاملات خود را به صورت الکترونیکی انجام دهند. 1-2 بیان مسأله سال‌هاست که وضع و شرح قواعد حاکم بر قراردادها در محافل حقوقی مورد توجه می‌باشد. صدها کتاب و مقاله در این زمینه به رشته تحریر در آمده تا چارچوبی شایسته برای تنظیم روابط قرادادی اشخاص فراهم آورد. اما شاید گستردگی موضوعات راجع به قرارداد و لزوم پرداختن به قواعد عمومی در پیمان‌های غیر حضوری کمتر به چشم آید. در این میان تنها موضوع زمان و مکان وقوع عقد در قرادادهای منعقده از طریق پست و تلگراف و تلفن و اینترنت و مسأله امکان برابری نوشته و امضاء دستی با سند دریافتی از طریق پست و تلگراف و تلفن و اینترنت و مانند آن بوده که به عنوان چالش عمده قواعد عمومی در قرادادهای غیر حضوری توجه حقوقدانان را به خود جلب کرده است. این روند برای سالها قابل تحمل و موجه می‌نمود. حجم اندک قرادادهایی که به طریق غیرحضوری منعقد می‌شد، دلیلی بر اختصاص قواعد ویژه به آن قرادادها باقی نمی گذاشت. قانونگذار به انعطاف قواعد عمومی دلخوش بود و مردم نیز با توسل به شیو‌های سنتی راه احتیاط را در پیش می‌گرفتند و یا خطرات انعقاد قراردادهای غیر حضوری را در قبال سرعت و تسهیلات آن پذیرا می‌شدند؛ اما این وضعیت با پیدایش اینترنت که نسل نوینی از سیستم‌های الکترونیکی بود برهم خورد. حجم مبادلات الکترونیکی در مدت کوتاهی افزایشی شگرف داشت؛ سیستم‌های جدید به شدت جانشین سیستم‌های قدیمی شدند تا با خود سرعت و صرفه اقتصادی به ارمغان بیاورند و مزایای فناوری جدید، تنها در قلمرو روابط خصوصی اشخاص متجلی نمی شد. قراردادهای الکترونیکی بیش از آن که مورد توجه اشخاص باشد، اشتیاق دولتها را بر می‌انگیخت و آنها را به سوی الکترونیکی نمودن عملیات خود در ساختاری که «دولت الکترونیکی» خوانده می‌شد، سوق می‌داد. در شرایط جدید به نظر می‌رسید که قواعد موجود در سیستم‌های حقوقی دیگر کاملاً نمی تواند پاسخگوی نیازهای جدید باشد؛ مجامع بین المللی و منطقه ای و کشورها، یکی پس از دیگری به تصویب قوانین راجع به تجارت و بیع الکترونیکی پرداختند. قوانینی که هر چند انگیزه تدوین آنها پیدایش اینترنت بود اما عمدتاً جامع نگر بوده و بر کلیه تبادلات الکترونیکی صرفنظر از سیستم تولید و پردازش آن حکومت می‌کردند. کشور ما نیز از این ماجرا به دور نبود ؛ ضرورت راه اندازی و بهره گیری از فناوری جدید به ویژه در تجارت بین المللی و خدمات عمومی دولت احساس می‌شد. در نخستین گام، قانون برنامه پنج ساله دوم دولت را موظف به طراحی و اجرای شبکه متمرکز اطلاع رسانی تجاری داخلی و بین المللی نمود. قانون برنامه سوم توسعه بر لزوم انجام داد و ستد الکترونیکی اوراق بهادار در سطح ملی تأکید داشت و قانون برنامه چهارم توسعه، دولت را ملزم می‌کرد تا دستگاه‌ها و واحدهای مربوطه را به منظور به روز کردن پایگاه‌ها و مراکز اطلاع رسانی، انجام مناقصه‌ها و مزایده‌ها و عملیات مالی و اعتباری در محیط رایانه ای، ایجاد ابزارهای مجازی، انجام فعالیت‌های تدارکاتی و معاملاتی در قالب تجارت الکترونیکی تجهیز نمایند. سرعت حیرت‌آور، هزینه پایین و وجود توجیه قابل قبول اقتصادی استفاده از سیستم‌های اینترنتی و الکترونیکی در قراردادهای تجاری و حتی غیر تجاری، موجب گردید که قراردادهای الکترونیکی جایگزین قراردادهای سنتی شده و با شتاب غیر قابل باوری فراگیر شده و به دنبال آن چالش جدی را در حوزه مسائل مختلف حقوقی برای قضات و حقوقدانان برجای گذارد. این امر سبب وضع مقررات ویژه تجارت الکترونیک در سطح ملی و بین المللی گردیده است. یکی از اساسی‌ترین بحث‌ها در این زمینه، صحت انعقاد، لازم الاجرا بودن و اعتبار این قرادادهاست. این که آیا ارکان و شرایط اساسی عقد در قراردادهای مذکور موجود است و این که زمان و مکان قرارداد چه زمانی و کجا است؟ قراردادهای منعقد شده در این فضای مجازی با توجه به روش‌های متنوع انعقاد قرارداد به ویژه عقود انعقاد یافته توسط سامانه هوشمند و بدون مداخله اراده انسانی، به چه میزان از اعتبار حقوقی برخوردار است؟ در تحقیق حاضر سعی بر آن است تا بدین پرسش‌ها پاسخ داده شود و موضع حقوق ایران در خصوص قراردادهای الکترونیکی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. 1-3  اهمیت و ضرورت تحقیق از جمله مؤلفه‌هایی که تحت تأثیر پیشرفت و توسعه فناوری قرار گرفت، تجارت و مبادلات بود. اینکه مردم بتوانند بدون خروج از منزلشان، به کلیه اطلاعات دست یابند و در فضایی نامرئی و مجازی به داد و ستد بپردازند، امری غیر قابل تصور بود. با تجمع برخی ابداعات از جمله تلفن، رایانه و دیجیتالی شدن تکنولوژی،  این تصورات به واقعیت پیوست. به تبع این فناوری و پیشرفت در زمینه داد و ستد، برخی روابط تجاری و قراردادی از جمله خرید و فروش نیز به سمت نوآوری تغییر یافت. نکته‌ای که در این رابطه حائز اهمیت می‌باشد اینکه قراردادهای الکترونیکی که در فضایی مجازی منعقد می‌شوند و بین گروه‌های مختلف مردم مورد استعمال قرار می‌گیرد، در برابر قراردادهای سنتی که حضور طرفین را می‌طلبد، چه جایگاهی دارد؟ برای شناسایی جایگاه این قراردادها و در پی نظام‌مند نمودن روابط شهروندان توسط رشته حقوق، در درجه اول؛ بررسی ماهیت حقوقی خرید و فروشی که به واسطه اینترنت و فضای مجازی انجام می‌شود یعنی بیع الکترونیک، از جمله رسالت‌های حقوق است و به تبع آن تعیین شرایط انعقاد قرارداد، آثار بیع الکترونیکی و مواردی که در بیع باید رعایت ‌شود،  مورد لحاظ قرار می‌گیرد. این موارد به نوعی اهمیت و ضرورت انجام تحقیق را توجیه می‌کند. 1-4 سؤالات تحقیق 1-4-1 سؤالات اصلی:

  • اصول و قواعد موجود در نظام حقوقی ما تا چه اندازه می‌تواند بر قراردادهای بیع الکترونیکی حکومت کند و اگر در مورد یا مواردی نیاز به وضع قواعد جدید باشد، آن قواعد چه باید باشند؟
  • آیا اطلاعات مندرج در یک وب سایت جهت فروش محصولات، ایجاب تلقی می‌شود؟
  • چگونه می‌توان، اشتباه یک طرف عقد را در قراردادهای بیع الکترونیکی برطرف نمود؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 12:04:00 ب.ظ ]





حال مسأله‌ای که در خصوص میزان مسئولیت دلال مطرح می‌شود این است که‌آیا امکان درج شرط عدم مسئولیت نظیر آنچه که در ماده 381 قانون تجارت برای متصدی حمل و نقل پیش بینی شده است را می‌توان برای دلال منظور نمود و آیا چنین شرطی مورد تأیید و حمایت مقنن قرار دارد یا خیر؟ پاسخ به‌این پرسش، منوط به مشخص کردن این موضوع است که‌آیا مقررات مربوط به مسئولیت و تکلیف دلال از جمله قواعد آمره و در عداد مقررات مربوط به نظم عمومی است و یا اینکه تعیین برخی از تکالیف و مسئولیت‌های قانونی برای دلال، صرفاً در حوزه قواعد تفسیری و اختیاری است. با توجه به مقررات دلالی در قانون تجارت بنظر می‌رسد برخی از تکالیف و مسئولیت‌های دلال، در قلمرو نظم عمومی و قواعد آمره است و حفظ اعتماد عمومی و استحکام قراردادها منوط به تعیین و اجرای چنین تکالیف و مسئولیت‌هایی است و هم بدین جهت مقنن پاره‌ای تکالیف را بصورت غیرمتعارف و بدون توجه به تکالیف سایر نمایندگان تجاری، بر عهده دلال قرار داده است؛ برای مثال تکلیف دلال به بیان جزئیات راجع به معامله به طرفین قرارداد ولو اینکه دلال برای یکی از طرفین عملیات دلالی را انجام می‌دهد و با طرف دیگر قرارداد دلالی منعقد ننموده باشد و در نتیجه، تعهد قراردادی نسبت به او نداشته است و یا تکلیف دلال به اثبات این موضوع که «تلف یا معیوب شدن اشیاء و اسناد امانی طرفین در نزد او» قابل اسناد به وی نیست و یا مسئولیت دلال در خصوص ضرورت اعلام ذینفع یا سهیم بودن او در نفس معامله به طرف دیگر، از جمله مقرراتی هستند که نسبت به حق العمل کار یا متصدی حمل و نقل و عاملیت قابل تعمیم و اجرا نیست لذا قید شرط تبری دلال از ضمان، با مصرحات برخی از مقررات قانونی و روح حاکم بر آن‌ها، ناسازگار است بنابراین چون شرط عدم مسئولیت اصولاً منصرف به مواردی است که دلال در اثر قصور یا تقصیر، موجب ورود زیان به یکی از طرفین قرارداد گردیده است، در فروض قانونی که مقنن، مسئولیت بدون تقصیر دلال را پیش بینی و مورد تأکید قرار داده است این شرط قابلیت اعمال ندارد و از جانب دیگر شرط تبری از ضمانی که ناشی از تدلیس و تقلب دلال باشد، چون در اغلب موارد، تدلیس موجد اشتباه مؤثر در خود موضوع معامله و یا اشتباه در شرط اصلی و بنیادین عقد می‌شود، و نهایتاً موجب بطلان قرارداد یا عدم نفوذ آن می شوند، مضافاً به‌اینکه به اعتقاد اکثر حقوقدانان، فریب در قرارداد خواه از ناحیه طرف قرارداد باشد یا از جانب شخص بیگانه، موجب بطلان یا عدم نفوذ قرارداد و موجد خیار فسخ برای متضرر می‌شود گرچه پاره‌ای دیگر از حقوقدانان درخصوص تأثیر تدلیس در نفوذ شرط تبری از مسئولیت، اختلاف نظر دارند. لیکن بنظر می‌رسد شرط عدم مسئولیت دلال در حوزه‌هائی از قلمرو مسئولیت‌ها و تکالیف، که از محدودۀ قواعد مربوط به نظم عمومی و قواعد آمره خارج باشد، معتبر و صحیح است؛ به ویژه مسئولیت‌هایی که ناشی از تقصیر بوده و در بروز آن‌ها تقلب و تدلیسی از ناحیه دلال صورت نپذیرفته باشد می‌توان شرط عدم ضمان را در آن‌ها قید نمود. برای مثال شرط عدم مسئولیت مربوط به ضرورت حفظ نمونه مال التجاره موضوع ماده 340 قانون تجارت و مانند آن از جمله تکالیفی است که، می‌توان شرط عدم ضمان نسبت به آن‌ها را در قرارداد قید نمود. ولی قید شرط عدم ضمان در مسئولیت‌های نظیر لزوم حفظ اسناد و اموال طرفین و یا لزوم بیان جزئیات راجع به معامله به طرفین، بواسطه‌اینکه مقنن اینگونه مسئولیت‌ها را در حوزه مسئولیت بدون تقصیر قرار داده و در زمرۀ قواعد عمومی است صحیح و معتبر به نظر نمی‌رسد. 3-3-2-صحت امضا و اعتبار اسناد مطابق ماده 342 قانون تجارت: «هرگاه معامله‌ای توسط دلال واقع  و نوشتجات و اسناد راجع به آن معامله بین طرفین، توسط او ردوبدل شود، در صورتیکه امضاها راجع به اشخاصی باشد که توسط او معامله کرده‌اند، دلال ضامن صحت و اعتبار امضاهای این نوشتجات و اسناد است.» هرگاه متعاملین براساس معرفی و وساطت دلال اقدام به معامله نمایند در صورتیکه قرارداد و نوشتجات و امضاهای مربوط به معامله بوسیله دلال بین طرفین معامله، مبادله شود، چون علی‌الاصول طرفین به اعتبار و معرفی دلال، برای امضاء و اسناد طرف مقابل، ارزش قائلند، لذا دلال ضامن صحت امضاء طرفین بوده و در واقع امضاء دلال در ذیل اینگونه نوشته‌ها بمنزله تصدیق امضاء طرفین و تأیید مبادله اسناد و نوشتجات می‌باشد و در صورت ادعای جعل یا انکار و تردید یکی از متعاملین نسبت به‌این اسناد، امکان اداء شهادت، توسط دلال در مراجع قضایی میسر می‌باشد و ماده 24 آئین‌نامه دلالان رسمی بیمه به پیروی از مفاد ماده مزبور تصریح نموده است که دلال رسمی، مسئول صحت امضاء بیمه‌گذار که در ذیل پیشنهاد بیمه را امضاء می کند خواهد بود لیکن در صورتیکه اسناد و نوشتجات را متعاملین رأساً بین خود مبادله کرده باشند دلال در این خصوص مسئولیتی نخواهد داشت و به استناد ماده 343 قانون تجارت، دلال هیچگونه مسئولیت و ضمانتی در قبال اعتبار اشخاصی که برای آن‌ها دلالی می‌کند نداشته و یا ضامن اجرای مفاد معاملاتی که توسط او می‌شود نیست و از این رو بایستی مسئولیت دلال به احراز هویت یا مالکیت طرفین و معرفی آن‌ها به یکدیگر را از شمول حکم ماده 342 قانون تجارت، موضوعاً خارج دانست. مطابق مفاد این ماده دلال در مورد، ملائت طرفین یا توانایی پرداخت ثمن یا انجام تعهد یا اجراء مفاد معامله‌ای که وساطت آن را به عهده دارد، مسئولیتی نخواهد داشت چرا که وظیفه دلال به وساطت جهت انعقاد قرارداد و یا پیدا کردن طرف برای کسیکه می خواهد معاملاتی نماید؛ محدود است، لیکن بموجب ماده 345 قانون تجارت: «هرگاه طرفین معامله یا یکی از آن‌ها به اعتبار تعهد شخص دلال، معامله نماید، دلال ضامن معامله است. در واقع در اینگونه موارد دلال علاوه بر اینکه ضامن اعتبار شخصی است که اعتبار وی را تضمین نموده است، مسئولیت حسن اجراء معامله را نیز بعهده دارد. و تعهد دلال نسبت به یکی از متعاملین مانند تعهد ضامن و مضون عنه است و نوع تعهد دلال در اینگونه موارد تعهد عرضی است. (کاتوزیان، 1362، صفحه 36) در تعهد عرضی، ذینفع برای الزام به انجام تعهد و یا مطالبه طلب، می‌تواند به هر کدام از دلال یا طرف معامله رجوع نماید و این دو، مسئولیت تضامنی دارند و بدین جهت دلال نمی‌تواند از مضمون له بخواهد که ابتدا به متعهد اصلی رجوع نماید و در صورت عدم انجام تعهد توسط متعهد اصلی، به وی مراجعه کند مؤید این نظر ماده 402 قانون تجارت است. همچنین به استناد ماده 404 قانون تجارت که ناظر به ماده 403 همین قانون است؛ در تمامی مواردیکه چند نفر بموجب قرارداد یا براساس قانون، متضامناً مسئول انجام تعهدی باشند، متعهد له می‌تواند به ضامن و متعهد اصلی مجتمعاً یا منفرداً رجوع نماید. 3-3-3-سهیم یا منتفع بودن دلال در معامله بموجب ماده 346 قانون تجارت: «در صورتیکه دلال در نفس معامله منتفع یا سهیم باشد باید بطرفی که‌این نکته را نمی داند اطلاع دهد و الا مسئول خسارات وارده بوده و بعلاوه به پانصد تا سه هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.» از مفهوم ماده مزبور چنین استنباط می‌شود که دلال می‌تواند در معامله مورد وساطت منتفع بوده یا شریک یکی از طرفین معامله باشد؛ لیکن در چنین مواردی، دلال موظف است که مراتب منتفع یا سهیم بودن خود در معامله را به طرف معامله‌ای که از این موضوع خبر ندارد، اطلاع دهد و در صورت عدم اطلاع و بروز خسارت ناشی از سهیم یا منتفع بودن، وی مسئول جبران خسارات وارده به متضرر خواهد بود و بعلاوه بعنوان ضمانت اجرایی کیفری به پانصد تا سی هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد. البته بنظر می رسد که سهیم بودن دلال در معامله به نسبت منتفع بودن وی در معامله، بیم تبانی و خروج از حالت بیطرفی را تشدید نموده و به دلیل اینکه هریک از طرفین معامله سعی در جلب حداکثر سود را دارند، در حالیکه دلال بعنوان شخص بیطرف، وظیفه وساطت و ارائه اطلاعات فنی در خصوص کیفیت و قیمت مورد معامله را دارد، لیکن مع‌الوصف جمع این دو خصیصه در شخص واحد اندکی مشکل بنظر می رسد. بهر حال در ماده 347 قانون تجارت مقرر شده است که: «در صورتیکه دلال در معامله سهیم باشد با آمر خود متضامناً مسئول اجراء تعهد خواهد بود» بنابراین هر چند که دلال تکلیف مندرج در ماده 346 قانون تجارت مبنی بر اعلام مراتب سهیم بودن خود در معامله را بطرفی که‌این نکته را نمی داند، انجام داده باشد، ولی متعهد له به هر کدام از آمر یا دلال مجتمعاً یا منفرداً یا به ترتیب حق رجوع، جهت اجرا تعهد را دارد. درصورتیکه دلال صرفاً در معامله منتفع باشد و بعنوان یکی از متعاملین سهیم در معامله نباشد و مراتب را بطرف مقابل اطلاع داده باشد هیچگونه مسئولیتی در اجراء تعهدات ناشی از معامله و در نتیجه جبران خسارات وارده را ندارد. زیرا سهیم بودن دلال در معامله، وی را در موقعیت و جایگاه یکی از متعاملین قرار می‌دهد در حالیکه منتفع بودن در معامله علی‌الاصول معطوف به وضعیتی است که دلال بصورت غیرمستقیم از انعقاد قرارداد توسط یکی از متعاملین بهره‌مند می‌شود و در حکم شخص ثالث است. 3-3-4-ارزش و جنس کالا براساس ماده 344 قانون تجارت: «دلال در خصوص ارزش یا جنس مال التجاره‌ای که مورد معامله بوده مسئول نیست مگر اینکه ثابت شود تقصیر از جانب او بوده است». لذا هر چند به استناد ماده 337 قانون تجارت: «دلال باید در نهایت صحت و از روی صداقت طرفین معامله را از جزئیات راجع به معاملات مطلع سازد. لیکن بدیهی است، در صورت انجام وظیفه فوق، از آنجائیکه انعقاد معامله براساس توافق طرفین و طبق ایجاب و قبول آن‌ها و تراضی بر روی قیمت و رؤیت موضوع معامله و تشخیص نوع و کیفیت آن صورت می‌پذیرد و طرفین اصلی معامله رو در رو اقدام به انجام معامله می‌نمایند، بنابراین علی‌الاصول دلال مسئولیتی در قبال غبن یکی از طرفین یا معیوب بودن موضوع معامله و سایر اشکالات احتمالی، ندارد مگر اینکه متضرر ثابت کند که تضرر وی ناشی از تقصیر دلال می‌باشد و این تقصیر اعم است از تعدی  دلال، یعنی تجاوز دلال از حدود اجازه‌ای که طرفین معامله به وی داده‌اند و یا اینکه از حدود متعارف (عرف تجاری) نسبت به مورد دلالی، تجاوز نماید و همچنین تفریط یعنی ترک عمل یا وظیفه‌ای که بموجب قرارداد دلالی یا عرف تجاری برای حفظ مال و منافع یکی از طرفین لازم باشد. بنابراین مسئولیت دلال در این خصوص به اندازه مسئولیت وکیل نسبت به موکل مندرج در ماده 666 قانون مدنی می‌باشد و در صورتیکه در اقدامات خود مصلحت طرفین را مراعات نموده و از حدود اختیاراتی که بموجب قانون و قرارداد به وی محول شده تجاوز ننماید، مسئولیتی متوجه وی نیست. لذا اگر براساس قرارداد دلالی و یا مطابق عرف تجاری هریک از رشته‌های دلالی، شخص دلال موظف به تعیین بهای موضوع معامله و اعلام آن به طرفین باشد و چنین وظیفه‌ای را بنحو کامل انجام داده باشد، مع‌الوصف طرفین به بهائی بسیار کمتر یا بیشتر از قیمت اعلامی دلال، معامله کرده باشند، درصورت تضرر هریک از طرفین از جهت بهای موضوع معامله، دلال مسئولیتی نخواهد داشت. 3-3-5-عدم مداخله در اجراء تعهدات طرفین گرچه دلال بطور کلی ضامن حسن جریان مربوط به عمل خود می‌باشد و الا مسئول تقلب و تقصیرات خود در مقابل طرفین است. (عبادی، 1368، صفحه 292) لیکن همانگونه که ماده 343 قانون تجارت صراحت دارد. دلال ضامن اجرای معاملاتی که توسط او می‌شود نیست و بموجب ماده 338 قانون تجارت نیز، دلال نمی‌تواند عوض یکی از طرفین معامله قبض وجه یا تادیه دین نماید و یا آنکه تعهدات آن‌ها را بموقع اجراء گذارد مگر اینکه اجازه نامه مخصوصی داشته باشد. لذا همانگونه که اجراء  تعهدات ناشی از معامله در زمرۀ وظایف دلال نیست، حق اعمال و اجراء آن تعهدات را نیز ندارد و در صورتیکه طرفین معامله یا یکی از آن‌ها بموجب اجازه‌ای مکتوب به دلال اختیار دریافت وجه موضوع معامله یا پرداخت دین و یا انجام سایر تعهدات ناشی از معامله را صریحاً تفویض نکرده باشد، دلال حق مداخله در خصوص قبض وجه و یا تادیه دین را ندارد، بنابراین در صورتیکه دلال بدون اذن خاص کتبی، اقدام به تادیه دین یکی از طرفین به طرف دیگر نماید، عمل وی در پرداخت دین بدون اذن مدیون و اگر یکی از طرفین دین خود را به دلال تادیه کند نیز، تادیه به غیر داین است و رافع مسئولیت نیست زیرا بموجب ماده 271 قانون مدنی، دین باید به شخص داین یا به کسیکه از طرف او وکالت دارد تادیه گردد یا به کسیکه قانوناً حق قبض را دارد، در غیر اینصورت بموجب ماده 272 قانون مدنی تادیه به غیر اشخاص مذکور در ماده فوق، وقتی صحیح است که داین راضی شود، یعنی مثلاً طلبکار یا مدیون، قبض وجه یا تادیه دین توسط دلال راکه فضولتاً انجام شده، تنفیذ نماید. همچنین با بهره گرفتن از وحدت ملاک ماده 667 قانون مدنی، وکالت در بیع وکالت در قبض ثمن نیست مگر اینکه قرینه قطعی دلالت بر آن کند. و در صورت بروز خسارت ناشی از مداخله دلال، نامبرده بموجب ماده 8 قانون راجع به دلالان علاوه بر مجازات انتظامی مورد تعقیب حقوقی و کیفری، جهت پرداخت خسارات و  تحمل مجازات قانونی عمل خود، قرار می گیرد. اجازه نامه مخصوص ممکن است بموجب قرارداد دلالی یا در ضمن قرارداد منعقده فی بین متعاملین اصلی و یا بصورت اجازه نامه‌ای علیحده باشد زیرا از فحوای ماده 338 قانون تجارت اجازه نامه جداگانه نیز استنباط می‌شود گرچه درج اجازه در هر کدام از قراردادها صرفاً طریقت دارد و بنظر نمی رسد که دارای موضوعیت ویژه‌ای نزد قانونگذار باشد. 3-3-6-عدم افشاء اسرار از آنچه که مقنن در مواردی نظیر ماده 349 قانون تجارت بعنوان وظیفه دلال، بر ضرورت بیان جزئیات راجع به معامله برای طرفین تأکید و توجه خاصی معمول داشته است لیکن نباید چنین تلقی شود که دلال هیچگونه تکلیف و مسئولیتی در خصوص حفظ اطلاعات و اسراری که در ضمن عملیات دلالی، از متعاملین بدست می‌آورد، ندارد زیرا دلال در بدو امر، بعنوان واسطه‌ای بیطرف، بایستی جزئیات راجع به معامله را بمنظور حفظ تعادل قراردادی افشاء نموده و طرفین را از آن مطلع سازد، لیکن ممکن است آمر در خصوص نحوه و امکان اجرای قرارداد و یا عدم تمکن مالی خود جهت پرداخت ثمن معامله، مطالبی را به دلال گفته باشد، که افشاء آن‌ها ممکن است زیان‌هائی را به آمر وارد آورد، لذا نبایستی بین تکلیف دلال به بیان جزئیات راجع به معامله با وظیفه وی به حفظ اسرار اختلاط صورت گیرد، زیرا اسرار آمر و اطلاعات راجع به اعتبار وی، قصد وی از انعقاد قرارداد، نحوه و بهائی که آمر برای فروش مجدد کالای ابتیاعی، در نظر گرفته است و اطلاعاتی از این دست در عداد اسرار اوست و لذا دلال به هیچ وجه حق افشاء آن‌ها را ندارد. همچنین اطلاعات مربوط به معاملاتی که دلال وظیفه وساطت آن‌ها را بعهده دارد، نیز از جمله اسرار متعاملین است، و ممکن است افشاء آن‌ها و اطلاع اشخاص ثالث نسبت به‌این معاملات، به ویژه حصول اطلاع از معاملات متعاملین بوسیله رقبای تجاری آن‌ها، موجب ورود زیان‌های هنگفتی به متعاملین گردد. اما  مع‌الاسف ملاحظه می‌گردد که، در هیچ یک از متون قانونی به ویژه قانون تجارت و قانون راجع به دلالان، مقنن به چنین مسئولیتی برای دلال تصریح ننموده و آن را مورد غفلت قرار داده است. موضوعی که ضرورت و اهمیت آن، از تکلیف دلال به بیان جزئیات راجع به معاملات به طرفین معامله، به هیچ وجه کمتر نیست، لیکن در پاره‌ای مقررات راجع به دلالی از جمله ماده 46 قانون بازار اوراق بهادار و ماده 19 آئین‌نامه دلالان رسمی بیمه به ضرورت حفظ اسرار و اطلاعاتی که دلال به مناسبت شغل خود بدست می‌آورد و عدم افشاء غیر مجاز این اطلاعات تأکید شده است، بنحویکه در ماده 19 مزبور ارتکاب چنین عملی توسط دلال بیمه، موجب لغو پروانه یا عدم تجدید اعتبار آن خواهد شد. بنابراین تکلیف دلال به افشاء اطلاعات راجع به معاملات برای متعاملین، مجوزی برای افشاء اطلاعات متعاملین به طرف دیگر و یا برای اشخاص ثالث نیست و اگر چه، عدم ذکر چنین تکلیف و مسئولیتی برای دلال در قوانین ما، از جمله نقایص قانونگذاری است لیکن چون عمل دلال در خصوص افشاء اسرار متعاملین، بعضاً ممکن است از مصادیق خیانت و عمل برخلاف مقررات دلالی موضوع ماده 8 قانون راجع به دلالان باشد و براساس مفاد این قوانین، عمل دلال دایر بر افشاء اسرار قابل تعقیب باشد. در حقوق آمریکا نیز افشاء اسرار یکی از طرفین از جمله دلایل لغو و یا تعلیق موقت پروانه دلالی است. لذا در صورتیکه عمل دلال در افشاء اسرار و اطلاعات طرفین، موجب ورود زیان به آن‌ها گردد علاوه بر مسئولیت‌های انضباطی و کیفری دلال، می‌توان وی را به جهت ورود خسارت از جنبه مسئولیت مدنی نیز مورد تعقیب حقوقی قرار داد. 3-3-7-عمل خلاف مقررات دلالی طبق ماده 8 قانون راجع به دلالان: «هر دلالی که معلوم شود عمل او معمولاً برخلاف مقررات مربوط به دلالی است مورد تعقیب مقامی که بموجب ماده 11 این قانون معین می‌شود واقع و از شغل دلالی برای مدتی که از سه ماه کمتر و از یکسال بیشتر نباشد ممنوع و پروانه او ابطال می‌شود و این امر مانع از آن نیست که دلال طبق قوانین جزایی یا حقوقی در دادگاه صالح مورد تعقیب قرار گرفته و به مجازات قانونی، یا تادیه خسارت وارده، محکوم گردد. بنابر مفاد ماده فوق، هرگاه عمل دلال برخلاف قوانین دلالی باشد موجب مسئولیت انتظامی، حقوقی  و کیفری دلال خواهد بود و با توجه به اطلاق ماده فوق، در صورت عدم انجام هر کدام از تکالیف و مسئولیتهایی که دلال براساس قرارداد دلالی و یا مطابق موازین قانونی به عهده دارد نظیر تکالیف مربوط به تهیه دفتر مخصوص عملیات دلالی یا انجام رقابت مکارانه و ناسالم با رقبای شغلی و یا تبلیغات سوء علیه آن‌ها، افشاء اسرار مشتریان، تقلب و تدلیس در انجام وظایف، وی را مستوجب تعقیبات سه گانه فوق قرار می‌دهد. مضافاً اینکه هرگاه دلال عملی برخلاف مفاد ماده 349 قانون تجارت انجام دهد که مقرر داشته: «اگر دلال برخلاف وظیفه خود نسبت به کسیکه به او مأموریت داده بنفع طرف دیگر معامله اقدام نماید و یا برخلاف عرف تجاری محل از طرف مزبور وجهی دریافت و یا وعده وجهی را قبول کند، مستحق اجرت و مخارجی که کرده نخواهد بود. بعلاوه محکوم به مجازات مقرر برای جرم مربوطه خواهد شد.» به علت اینکه عدم رعایت صحت عمل و صداقت و رعایت بیطرفی کامل و عدم مراعات مصلحت طرفین معامله توسط دلال و یا به دلیل دریافت وجه یا قبول وعده دریافت وجهی زائد بر عرف تجاری محل، یا زائد بر تعرفه قانونی موجب سلب اعتماد عمومی به دلالان و ازدیاد اختلافات قراردادی و مآلاً اختلال در نظم عمومی خواهد شد. دلال مستوجب مجازات قانونی خیانت در امانت خواهد بود و در صورتیکه طرفین معامله هر دو، به دلال مراجعه کرده باشند و قرارداد حق‌الزحمه دلالی منعقد نموده باشند نیز دلال به استناد ماده 8 قانون راجع به دلالان، توسط مقامات نظارتی قابل تعقیب خواهد بود. بعلاوه تعقیب دلالان از حیث حقوقی و کیفری بعهده متضررین است که باید موارد را در مراجع قضائی تعقیب نمایند. یکی از اعمال خلاف قانون، دلالی معاملات ممنوعه است که بموجب ماده 353 قانون تجارت دلالی اینگونه معاملات، اجرت ندارند و سایر ضمانت‌های اجرائی این ممنوعیت در ماده 8 قانون راجع به دلالان پیش‌بینی شده است. بنابراین هرگاه انجام معامله‌ای براساس موازین قانونی به هر دلیل ممنوع شده باشد اعم از اینکه جهت معامله نامشروع و غیرقانونی بوده یا خرید و فروش کالایی بدلیل حرمت شرعی یا قانونی یا به علت فقدان مالکیت شیئی مورد معامله، ممنوع باشد؛ وساطت دلال در انعقاد اینگونه معاملات تبعاً طبق موازین قانونی قابل تعقیب است. مثلاً وساطت در خرید و فروش مشروبات الکلی یا مواد مخدر و نحو آن بموجب مقررات قانونی، قابل مجازات می‌باشد. و لذا در صورتیکه در نتیجه اعمال خلاف قانون دلال، تخلفات صنفی و یا جرائمی رخ دهد مانند اینکه وساطت دلال در معاملات، موجب افزایش قیمت کالا و یا کمیابی آن‌ها گردد و یا هرگونه دسیسه و تقلبی از ناحیه دلال در امر وساطت معاملات صورت پذیرد طبق قوانین نظام صنفی، قانون تعزیرات حکومتی، قانون مجازات اسلامی، قانون راجع به دلالان و سایر قوانین مربوطه، شخص دلال تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت و به مجازات‌های اداری یا صنفی و یا مجازات‌های عمومی مقرر، از جمله حبس و محرومیت از شغل دلالی در مدت معین، لغو پروانه کسب و یا جزای نقدی و همچنین استرداد وجوه و اموال تحصیل شده و یا جبران خسارات وارده به اشخاص محکوم خواهد شد. همچنین در صورتیکه عمل دلال به قصد اخلال در نظم اقتصادی کشور صورت پذیرد به جرائم وی در دادگاه  انقلاب و در مورد سایر جرائم عمومی، نظیر خیانت در امانت، کلاهبرداری و مانند آن در دادگاه‌های عمومی رسیدگی می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ب.ظ ]





2-4-3-1-تعریف عاملیت تجارتی و ماهیت آن از آنجائیکه واژه عامل از حیث ماهیت و تعریف قانونی دارای ابهامات و اشکالات عدیده‌ای است و نظر به اینکه قانونگذار در بند 3 ماده 2 قانون تجارت، عاملیت را از جمله معاملات تجارتی قلمداد نموده است و در نتیجه شخصی که شغل معمولی وی عاملی باشد تاجر محسوب می‌شود، لذا بنا به این مراتب، عاملیت تجاری در زمرۀ مشاغل تجاری است، لیکن  به جهت تشتت آراء و نظرات حقوقدانان در ارائه تعریفی جامع و مانع از این تأسیس حقوقی، به نظر می‌رسد ابتدا لازم است تعریفی از عاملیت ارائه شود و سپس با تشخیص ماهیت آن، وجوه اشتراک و افتراق آن با دلالی تبیین گردد، برخی از حقوقدانان در تعریف عامل گفته‌اند: «به کسی گفته می‌شود که از طرف دیگری و به نام او و برای او کارهایی را انجام می‌دهد، خواه وکیل باشد، خواه نمایند قانونی» (نماینده قانونی مانند ولی قهری، وصی و قیم).(جعفری لنگرودی، 1363، صفحه 443 ) اما تعریف مزبور نمی‌تواند بعنوان یک تعریف جامع و مانع از عاملیت باشد، عده‌ای دیگر از حقوقدانان اظهار داشته‌اند که عامل کسی است که به نام و به حساب دیگری معامله می‌کند.(اسکینی، 1390، صفحه 89) به نظر می‌رسد چون عامل نه یک فروشنده مستقل است که به نام خود و  به حساب خود کالایی را بخرد و بفروشد که در اینصورت از نظر ماهیت عمل مشمول تعریف بند 1 ماده 2 قانون تجارت می‌گردید و یک فروشنده مستقل تلقی می‌شد و از جانب دیگر نمی‌توان عامل را حق‌العمل‌کار دانست زیرا حق‌العمل‌کار به نام خود ولی به حساب دیگری معامله می‌کند درحالیکه عامل هم به نام دیگری و هم به حساب دیگری معامله می‌کند و اگر به نام خود و به حساب دیگری عمل می‌نمود مشمول تعریف حق‌العمل‌کاری می‌شد لیکن علی‌رغم این موضوع عده‌ای از حقوقدانان معتقدندکه عامل، به دستور دیگری و به نام خود معامله انجام می‌دهد.(عرفانی، 1388، صفحه 3) که در این صورت بیان واژه عاملی در ادامۀ عملیات دلالی و حق‌العمل‌کاری توسط قانونگذار در بند 3 ماده 2 قانون تجارت، امر بیهوده‌ای به نظر می‌آید، لذا تعریف اخیر از عامل منطبق با موازین قانونی نیست و از جانب دیگر عاملیت تجاری را نمی‌توان نوعی دلالی نامید زیرا عامل تجاری، مستقیماً با اشخاص دیگر وارد معامله می‌شود، در حالیکه دلال صرفاً واسطۀ انجام معاملات است بنابراین عامل را از حیث تعریف و ماهیت حقوقی می‌توان چنین تعریف نمود «که هر شخصی که به نمایندگی از شخص دیگر و به نام و حساب او معاملاتی را با اشخاص دیگر انجام می‌دهد و در مقابل مقدار معینی از سود ناشی از فروش را بصورت کسری یا درصدی دریافت می‌دارد عامل نامیده می‌شود»؛ کما اینکه در عقد مضاربه که از جمله عقودی است که بین صاحب سرمایه  و عامل یا مضارب منعقد می‌شود، طرفین توافق می‌کنند که عامل برروی سرمایۀ متعلق به مالک اعمال تجاری انجام داده و در سود و زیان ناشی از معاملات شریک باشند و سهم عامل از مال موضوع مضاربه بصورت کسری از سود باشد که در این خصوص حقوق و تکالیفی برای عامل و مالک پیش‌بینی شده است. (جعفری لنگرودی، 1388، صفحه 20) اگرچه در خصوص اینکه عامل صرفاً برای شخص معینی کار می‌کند یا اینکه می‌تواند برای اشخاص متعددی مبادرت به انعقاد قرارداد عاملیت نماید اختلاف نظر وجود دارد، عده‌ای از حقوقدانان قائل بر این عقیده هستند. که وجه تمایز عامل با سایر نمایندگان تجاری، این است که عامل برای شخص معینی کار نمی‌کند، در صورتیکه سایر نمایندگان تجاری که برای شخص معینی در مقابل دریافت حقوق، عمل می‌کنند، عامل محسوب نمی‌گردند.(ستوه تهرانی، 1391، صفحه 52) لیکن از آنجائیکه مقنن برخلاف برخی از مشاغل تجاری، نظیر دلالی و یا حق‌العمل‌کاری، که مقررات  و شرایط و محدودیت‌هایی، برای امکان انجام آن‌ها برای آمرین متعدد، پیش‌بینی نموده است، در خصوص عاملیت تجاری سکوت اختیار کرده است، لذا بنظر می‌رسد که چون اعمال هرگونه محدودیتی در اجرای حقوق و اختیارات قانونی، نیازمند تصریح مقنن است و سکوت قانونگذار در اعمال محدودیت برای عاملیت تجاری حاکی از آزاد و مباح بودن انجام عاملیت برای اشخاص متعددد توسط عامل تجاری واحد است.بایستی، قائل به این قاعده بود که انجام عاملیت برای آمرین متعدد عل الاصول امری مباح وآزاد است مگر در متن قرارداد ویژه ای موانع و محدودیتی برای این آزادی عمل بنا به توافق طرفین، ایجاد گردد. 2-4-3-2-وجوه اشتراک دلالی و عاملیت تجاری 2-4-3-2-الف-هم دلالی و هم عاملیت تجاری از جمله نمایندگی‌های قراردادی محسوب می‌گردند که دلال و عامل براساس خواست ودستور آمر مبادرت به انجام اعمالی برای آن‌ها می‌نمایند. 2-4-3-2-ب-مطابق بند 3 ماده 2 قانون تجارت دلالی و عاملی از جمله معاملات تجارتی بوده و شخصی که شغل معمولی خود را عملیات دلالی یا عاملی قرار بدهد مطابق ماده 1 قانون تجارت تاجر محسوب می‌گردد. 2-4-3-2-ج- از آنجائیکه هر دو شغل مبتنی بر عنوان نمایندگی و وکالت از جانب دیگری می‌باشند، لذا ید دلال و عامل، امانی بوده و علی‌الاصول بدون وجود تقصیر مسئولیتی در برابر خسارت وارده به آمرین خود ندارند، مگر استثنائاتی که در قانون برای مسئولیت بدون تقصیر دلال، پیش‌بینی شده است. 2-4-3-2-د- هم دلالی و هم عاملیت تجاری، مبتنی بر انعقاد قرارداد خاصی است، کما اینکه مقنن دلال را مکلف به انعقاد قرارداد دلالی با آمر خود نموده است، به همین نحو نیز عامل تجاری، قرارداد عاملیتی را با صاحب سرمایه یا کالا منعقد می کند. 2-4-3-2-ه-هم دلال و هم عامل علی‌الاصول ضامن اعتبار اشخاص طرف معامله نمی‌باشند. 2-4-3-3-وجوه افتراق دلالی و عاملیت تجاری: 2-4-3-3-الف-اشتغال به شغل دلالی منوط به اخذ پروانۀ مخصوص از مقامات ذیصلاح قانونی است، در حالیکه اقدام به عاملیت تجاری علی‌الاصول نیازمند اخذ پروانه عاملی از مراجع ذیصلاح قانونی نیست. 2-4-3-3-ب- دلال در انجام معاملۀ اصلی نقشی ندارد، در حالیکه عامل تجاری مستقیماً بعنوان خریدار یا فروشنده برای آمر خود، وارد معامله‌ی شود. 2-4-3-3-ج- دلال وظیفۀ افشاء جزئیات مربوط به معامله را به طرفین دارد، در حالیکه علی‌القاعده عامل صرفاً در برابر آمر خود مکلف به افشاء جزئیات معامله می‌باشد. 2-4-3-3-د- دلال وظیفه‌ای در اجرای مفاد معامله ندارد در حالیکه آمر هم در انعقاد و هم در اجرای قرارداد مستقیماً نقش دارد. 2-4-3-3-ه- حق‌الزحمۀ[28] دلال اصولاً بصورت مبلغی مقطوع بعنوان اجرت در قرارداد2 دلالی ذکر می‌شود یا بصورت درصدی از کل مبلغ موضوع معامله بر مبنای تعرفۀ تعیین شده از ناحیۀ مقامات ذیصلاح می‌باشد، در حالیکه حق‌الزحمۀ عامل بصورت کسری از سود ناشی از معاملات وی می‌باشد. (جعفری لنگرودی، 1388، صفحه 98) 2-4-3-3-و- عامل معمولاً نمایندۀ تاجر واحد و معینی است و حق ندارد برای اشخاص دیگری نیز بعنوان عامل، معامله کند به جز در مواردیکه این حق در قرارداد عاملیت به صراحت به وی اعطا شده باشد، (اسکینی، 1390، صفحه 88) ولی سایر نمایندگان تجاری نظیر دلال حق دارند همزمان برای چندین آمر در رشته‌‌های مختلف یا رشته واحد، دلالی کنند؛ اگرچه همانگونه که قبلاً بیان شد قائل شدن به چنین محدودیتی برای عامل نیازمند تصریح قانونی یا قراردادی است و این در حالی است که محدودیت قانونی در خصوص موضوع، نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ب.ظ ]





 

  • موسوی الخمینی، سید روح‌الله ، البیع، قم: مؤسسه النشرالاسلامی، سال 1415 ق.
  • موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، قم: مؤسسه آل البیت، سال 1410ق.
  • مفید، محمد بن نعمان، المفنعه، چ2، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، سال 1410ق
  • مراغی، میرفتاح، العناوین، مؤسسه النشرالاسلامی، سال 1417 ق.
  • معروف‌الحسینی، هاشم، نظریه‌العقد فی الفقه الجعفری، بی جا، دارالعقد، [بی تا] ،سال1415ق
  • میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع‌‌الشتات، چاپ خوانساری، سال 1324 ق.
  • موسوى خویى، سید محمد تقى، الشروط أو الالتزامات التبعیه فی العقود، ج 1، بیروت، دار المؤرخ العربی، سال 1414ق
  • نائینی، محمد حسین، المکاسب و البیع، ج1، قم، مؤسسه نشر إسلامی، سال 1413ق.
  • نائینی، محمدحسین، منیه الطالب، نجف، مطبعه المرتضویه، سال 1358 ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، تحقیق شیخ علی آخوندی، ج 23، چ 8، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، سال 1365
  • نراقی، ملا احمد، عوائد الایام، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1417 ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، ج 13، چ2، قم: مؤسسه النشر الإسلامی، سال 1429ق.
  • وهبه، زحیلی، الفقه المالکی، دمشق، سال1426 ق.

  مقالات و پایان نامه ها

  1. اسکینی، ربیعا، «منابع حقوق بیع تجارت بین المللی»، مجلۀ حقوقی، سال 1365ش، شماره 7
  2. اسکینی، ربیعا؛ نیازی شهرکی، رضا،« مفهوم اصل حسن نیت و رفتار منصفانه»، فصلنامۀ گواه، سال 1386 ، ش 10
  3. باریکلو، علیرضا، «اقرار تاجر ورشکسته»، اندیشه‌های حقوقی، سال 1382 ، ش سوم
  4. پوتیه، رساله قرارداد بیع، رساله اجاره، سال 2011، ش 394، بخش 2 فصل 7.
  5. جعفرزاده، میرقاسم و سیمائی، حسین،«حین نیت در قراردادها بین المللی قاعده‌ای فراگیر یا کلی استثنائی». مجلۀ تحقیقات حقوقی، سال 1384، ش 41
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ب.ظ ]






2-در مقررات مربوط به حق زارعانه از جمله ماده 31 آیین نامه ثبت اسناد و املاک مصوب 1317 انتقال پذیر ی حق زارعانه بدون توجه به قراردادهای اجاره و مزارعه پذیرفته شده است. 3- با سیری در عرف حاکم بر روابط مالک و زارع هم،انتقال حق زارعانه منوط به هیچ قیدی نشده است و زارعین آزادانه وبدون اذن مالک آن را انتقال می دادند .البته شرط حق انتقال به غیر در قرارداد صحیح و بین متعاملین نافذ است .

د – انتقال ارادی حق زارعانه بعد از اتمام مدت قراردادزراعی

بعد از اتمام مدت قرارداد زراعی زارع مالک منافع نیست و توافق وی با مالک در خصوص انجام عملیات زراعی به پایان رسیده است . چنانچه در قراردادزراعی اختیار انتقال حق بعد از اتمام قرارداد زراعی پیش بینی شود و یا اینکه مالک زمین در حین انتقال اذن بدهد انتقال صحیح است.اما در صورتیکه مالک با انتقال به غیر موافق نباشددر این فرض 2 نظریه است :

  • بعضی معتقدند ((چون حق زارعانه یک حق مالی تبعی است و از مصادیق حق مالی و نقل و انتقال حق مزبور بدون مانع می باشد،این حق نیز قابل انتقال است اما از آنجائیکه حق زارعانه راسا نمی تواند انتقال یابد،و ضمن انتقال منافع عین مستاجره انتقال می یابد واز طرفی دیگرموجر با این انتقال موافقت نمی نماید . انتقال حق زارعانه با الزام مشارالیه به تجویز انتقال منافع عین مستاجره و با پرداخت ارزش حق مزبور از طرف خود موجرصورت می گیرد .)) [25]

در ادامه عقیده مذکور آمده است ((این نوع انتقال انتقال قضایی نامیده می شود که زارع باید تجویز انتقال منافع را از دادگاه خواستار شود.)) [26] نظر دیگر : بنا به استدلال های زیر انتقال ارادی حق زارعانه به همراه انتقال منافع عین مستاجره و  یا انتقال مورد معامله بعد از اتمام مدت قرارداد زراعی امکان پذیر است زیرا : 1-در مقررات و حتی عرف زراعی انتقال حق زارعانه به صورت عام و مطلق مورد پذیرش قرارگرفته وهیچ تفاوتی در فقدان اذن مالک چه قبل از اتمام مدت اجاره وچه بعد از آن وجود ندارد . 2-با نگرش عرف زراعی در مورد حق زارعانه استنباط می گردد رابطه زارع و مالک بعد از اتمام قرارداد زراعی برای انجام زراعت ادامه می یابد.این موضوع به صورت یک شرط ضمنی ناشی از عرف برای تداوم رابطه استیجاری قلمداد می شود. 3-حق زارعانه به عنوان یک وضعیت عرفی متمایز از روابط مالک و مستاجر در قانون اجاره سال 1356 می باشد در قانون روابط موجر ومستاجرسال 1356 در مورد حق زارعانه روابط مالک و زارع به عرف ارجاع داده شد.

ذ – انتقال قهری حق زارعانه:

حق زارعانه در زمره و از مصادیق حقوق مالی است حقوق مالی با فوت صاحب آن به طور قهری به ورثه منتقل می شود. انتقال قهری حق زارعانه هر چند در زمان اجرای قانون اصلاحات ارضی ممنوع بود با تصویب ماده 6 آیین نامه اصلاحات ارضی مصوب 3/5/1343 کمیسیون مشترک مجلس مورد تصریح قرار گرفت .در این ماده تصریح شده است ((در مورد فوت مستاجر ((زارع))وراث قانونی او میتواند مورد اجاره را برای بقیه مدت در اختیار داشته باشند مگر اینکه وراث نخواهند شخصا به امرزراعت اشتغال ورزند که در این صورت با اطلاع سازمان اصلاحات ارضی مورد اجاره از یدورثه خارج و با استفاده حقوق زارعانه آنها طبق معمول محل برای بقیه مدت به دیگری اجاره داده خواهد شد)) در دادنامه شماره 1708 مورخ 27/9/1381 درپرونده کلاسه 1714/86 شعبه دوم دادگاه عمومی شهرستان علی آباد ((استان گلستان))بر انتقال قهری حق زارعانه به وراث صحه گذاشته شده است.

 بند دوم : تامین و توقیف حق زارعانه

در ابتدای بحث لازم است توضیح مختصر از تامین و توقیف ارائه گردد : تامین خواسته توسط مراجع قضایی یکی از اشکال تامین می باشد که امروزه رواج دارد و در مواد 108 تا 129 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی تصریح شده است . توقیف نیز عبارت است از سلب آزادی از اشخاص یا مال او با حالت انتظار ترخیص . یکی از اشکال توقیف ، توقیف . توقیف اجرایی عبارت است از توقیف مال مدیون یا محکوم علیه از طریق اجرای ثبت یا دادگاه. پس از آنکه نگاهی اجمالی به معنی تامین و توقیف انداختیم در ادامه بحث با بهره گیری از اندیشه علمای حقوق به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا حق زارعانه قابل تامین و توقیف است یا خیر ؟

ggnews-author-wrapper clearfix">

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:03:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم