کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




بنابراین عزل وی بدون سبب جایز است زیرا منصب قاضی از شعاع منصب امام و رئیس مذهب است و از جانب وی به شخص قاضی تفویض گردیده است علی هذا امام حق دارد که این منصب را از وی بگیرد و به کس دیگر اعطا کند (محمدی گیلانی 1363، 73). شهید اول در قواعد در آغاز کتاب قضا تحت عنوان «فائده» فرموده است: «عزل حاکم در چند موضع جائز است:1- اینکه مورد سوء ظن ریاست مذهب واقع شود که در این صورت او را عزل می کند         2- چنانکه فرد کاملتر و شایسته تری پیدا شود می تواند واقع شود می تواند حاکم اول را عزل و دومی که شایسته تر است بجای وی منصوب نماید، زیرا اصلح و اکمل مقدم بر صالح و کامل است 3- چنانچه افراد حوزه قضایی حاکم، زیر بار طاعتش نمی روند و در میان مردم منطقه قضاوتش سبک و بی وقار است. دیگری را به جای وی منصوب نموده و حاکم موصوف را عزل کند، زیرا نصب قاضی مصلحت مسلمین است (محمدی گیلانی 1363، 74). بر عکس در میان فقهاء صاحب شرایع و علامه حلی در ارشاد و شهید اول در قواعد قائل به عدم جواز عزل قاضی بدون سبب می باشند استدلال این فقهاء این است که: «منصب قضاوت یک نوع ولایت و زمامداری در حوزه احکام است که بوسیله امام و رئیس مذهب برای شخص قاضی به ثبوت رسیده است و بعبارت گویا تر وجود شرایط معتبره در قاضی منشاء تفویض این نوع منصب و عطا از جانب امام است و فرض این است که از شروط معتبره چیزی کاسته نشده و همه موانع قضاوت مفقود است، بنابراین زوال ولایت یاد شده بعد از ثبوت و استقرار در محل قابل که همان قاضی است ، محتاج به دلیل شرعی است، مضافاً به اینکه عزل بلا سبب، یک عمل عبث و کار لغوی است که با شأن ریاست مذهب تطبیق ندارد بلکه ایذاء به مومن و قرار دادن قاضی معذول در موضع اتهام و بد نامی است که خود گناهی بزرگ است (محمدی گیلانی 1363، 74). نتیجه: به نظر محمد محمدی گیلانی ظاهراً نظریه دوم یعنی قول به عدم جواز عزل قاضی بدون جهت، نظر فقهاء مجلس خبرگان را جلب نموده است، زیرا در اصل 164 آمده است: «قاضی را نمی توان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بطور موقت یا دائم منفصل کرد».

 

5-2- استقلال قاضی در رویدادهای تاریخی اسلام

در شریعت مقدس و گرانقدر اسلام اگر چه اهتمام غیر قابل وصفی به اجراء عدالت و اقامه حق گردیده و در همین راستا شرایط بسیار ویژهای برای انتخاب قاضی در نظر گرفته شده که در فصل مربوطه (مبحث دوم از فصل اول) در مورد آن بحث شد ولی آیین اسلامی متوجه این نکته دقیق و ظریف بوده است که قضای هر چند باید منصف به صفات و ممیزات و ملکات علمی و اخلاقی وسیع باشد اگر محیطی مساعد در اختیار نداشته و آزادی کامل در حدود مقرر در اختیار وی نباشد قادر نخواهد بود عدالت منظور نظر این آیین را مجری و به منصبه ظهور و بروز برساند و بهمین لحاظ ملاحظه می گردد که این شریعت اسلامی است که برای نخستین باردر تاریخ قضایی جهان، اصل مهم و اساسی استقلال را تاسیس می کند (بلاغی بی تا، 122). حضرت امام امیر المومنین علی(ع) که تبلور مکتب انسان ساز اسلام است در این مورد به والی خود در مصر- مالک اشتر – چنین توصیه می نماید: «واعطه من المنزله لدیک – ما لا یطمع فیه غیره من خاصتک، لتامن بذلک اغتیال الرجال له عندک) امام علی (ع) در ادامه این برنامه (فرمان) در جمله موجزه و مختصره امّا موثری تأکید می فرماید: «فانظر فی ذلک نظرا بلیغا» و بدینوسیله او را به تدبر تأمل بلیغ درباره این دستور فرا می خواند .[4] بررسیهای تاریخی نسان از استقلال و حریت قضاوت و مصونیت ایشان از تعرض داده به نحوی که بندرت اتفاق افتاده است که خلفاء و ملوک در امر قضاوت دخالت نمایند(بلاغی بی تا، 122)، «قلقشندی» ادیب و مورخ شهیر در کتاب «صبح الاعشی» در باب متعلق به ارباب وظایف دینی در زمان خلفا فاطمی می نویسد: «قاضی القضاء در دستگاه خلفای فاطمی مقام نخستین داشت و او از جلیلترین و رفیع ترین و مهم ترین ارباب وظایف بود»(بلاغی بی تا، 122) همچنین در کتاب “تاریخ القضاء فی الاسلام” آمده است که “ابو عبدالله محمد بن النعمان الشیعی” مقام و منزلتی داشت که هیچ یک از شخصیتهای بزرگ در آن مقام و منزلت با او شریک نبود سپس از قول “ابن زولاق” نقل می کند که رتبه این قاضی چندان اوج گرفت که خلیفه ” العزیز” فاطمی بروز عید او را کنار خویش بر فراز منبر جای داد (کامل ابن اثیر بی تا، 123: 2). ابن اثیر مورخ شهیر می نویسد: بروزگار عضد الدوله دیلمی یکی از سران سپاه درباره موضوعی مربوط به شئون شهادت و قضا با او توصیه کرد لکن عضد توصیه او را نپذیرفت و در جواب گفت: این امر از امور مربوط به وظیفه تو نیست کار مربوط به وظیفه تو این است که درباره افزایش حقوق سر کرده ای یا ترفیع مقام سپاهی یا موردی نظیر این موارد که متعلق است و ما را و تو نمی رسد که در آن مداخله و گفتگوی کنیم همچنین سبکی در کتاب طبقات می نویسد ابن حر بویه قاضی مصر هیچگاه امیری را بالقب و عنوان امارت نمی خواند بلکه ولات و امراء را تنها به نامشان خطاب می گردد (بلاغی بی تا، 123: 2). در آن روزگار که مقررات قضاء اسلامی حکومت و نفوذ داشت هیچ قدرت و مقامی جز قدرت الهی بر این دستگاه مسلط نبود و قاضی از آزادی بی سابقه و بی نظیری برخوردار بود تنها محدودیت قاضی از این جهت بود که می باید احکامش از حدود و قواعد مقرره و اصول مسلمه فقه اسلامی تجاوز نکند و با قطع نظر از این جهت آزادی کامل کلام داشت که بر حسب اجتهاد و به مقتضای استنباط خود فرمان براند و بدون هیچگونه مانع و رادعی تا آخرین مرز عدالت گام بسپرد (بلاغی بی تا، 125: 2). بی جهت نیست که توماس کارلیل فیلسوف اسکاتلندی در این باره می گوید جهان بشریت در تاریخ طولانی خود قضاتی عادلتر از قضات اسلام  و احکامی مهربانتر از احکام مسلمین به خود ندیده است. 5-3- شرح دو رویداد تاریخی از استقلال و آزادی عمل قضات در تاریخ اسلام اکنون به جا است از میان ده ها رویدادهای تاریخی که مصداق روشن استقلال و مصونیت قاضی در تاریخ درخشان اسلام است دو رویداد بطور نمونه نقل شود:  

5-3-1 امتناع خلیفه از ادای سوگند و محکومیت وی

در کتاب تألیف طه عبد الباقی سرور آمده است که یک روز قاضی ابو یوسف بر مسند قضاء نشسته بود خلیفه عباسی بامردی از مردم عادی برای ارجاع اختلاف درباره بوستانی که عمل از او غضب کرده بودند به دادگاه در آمد قاضی طرفین دعوی را در شرایط مساوی دو شادوش یکدیگر بنشاند و پس از شنیدن دعوی و دفاع دریافت که حق به جانب مدعی است لکن خلیفه بر صدق اظهارات خود شهودی اقامه کرده بود که قاضی یا رأی جرح  در شهادت ایشان نداشت و بر وفق نصوص و مقررات قانون مجبور بود که به نفع خلیفه و بر خلاف حق و واقع حکم صادر کند از این رو برای اجراء حق و عدالت وسیله ای جست و با منطقی حق و واقع حکم صادر کند از این رو برای اجراء حق و عدالت وسیله ای جست و با منطقی قاطع خلیفه را گفت یا امیر المومنین طرف تو از تو می خواهد بر صرق اظهارات شهود خود قسم یاد کنی و این حقی است که شرع و قانون به او بخشیده است در این هنگام خلیه از اداء قسم سر باز زد و بستان مورد نزاع به صاحب شرعی آن باز گذاشت و دادگاه را ترک کرد.  

5-3-2 رد شهادت خلیفه توسط قاضی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-11] [ 07:10:00 ب.ظ ]





استقلال سازمانی بیشتربه بخش ساختاری دانشگاه بر می گردد واعضای هیئت علمی براساس مهارتها وتخصصهای خویش نسبت به دیگران این حق را خواهند داشت که سازمان علمی خودرا که غالبا دربرگیرنده دانشکده ،گروه،مدارس،موسسه هاوحوزه های حرفه ای است ،سامان بخشند.[10]

مبحث دوم:تعریف موضوع

الف:استقلال

عبارت است از آن درجه از خویش-حاکمی  ضروری برای تصمیم سازی موثر توسط نهاد‌های آموزش عالی در زمینه کار علمی، ضوابط، مدیریت و فعالیت ذی رها خود البته، خویش- حاکمی با نظام پاسخگویی عمومی، به ویژه در خصوص وجوهی که دولت در اختیار نهاد‌ها می‌گذارد سازگار باشد. با توجه به سرمایه گذاری عمومی اساسی که در آموزش عالی صورت می‌گیرد، باید موازنه‌ای درست میان استقلال نهادی و پاسخگویی برقرار شود، در حالی که هیچ الگوی واحدی وجود ندارد، ترتیبات نهادی باید منصفانه و عادلانه و تا نهایت درجه ممکن شفاف و مشارکتی باشد.[11]

ب: اصل بنیادی استقلال دانشگاه

استقلال دانشگاه اصلی ترین سنت این نهاد از دوران قرون وسطی به این سوست. آنچه که در دنیای آکادمیک استقلال دانشگاه نام گرفته پیش از هر چیز به معنای عدم دخالت مراکز غیر دانشگاهی (اداری، سیاسی و امنیتی) در تعیین محتوای آموزش و پژوهش است. در بسیاری از کشورها دولت هیچ دخالتی در سازمان درسی و پژوهشی ندارد و دانشگاه بطور کامل در این حوزه ها خود مختار است. در کشورهایی هم که دولت مرکزی بیشتر در امور آموزشی دخالت می کند کار نهادهای رسمی در چهارچوب تائید برنامه های درسی از نظر انسجام عمومی واعتبارعلمی محدود می شود.[12]

ج:آزادی آموزشی

برخی دیگرازمحققان جنبه مهم دیگراستقلال ؛یعنی آزادی آموزشی راموردتوجه قرار داده اند.آزادی آموزشی را اغلب به حق هریک ازاعضای هیئت علمی هرنهاد آموزشی به برخورداری از آزادی مطالعه ،پژوهش ،بیان افکار،انتقال فکرها وبیان آن چیزی که آن را حقیقت می دانند،تعریف می کنند.در ایالت متحده آزادی آموزشی استاد را غالبا به آزادی کامل در اجرای پژوهش وانتشار نتایج آن وبحث در کلاس درس واعمال حقوق بنیادی شهروند تعریف می کنند.[13] بدین ترتیب آنچه می توان از استقلال دانشگاه برداشت کرد،بیشتربه مرزبندی میان دانشگاه به مثابه یک خرده سیستم در قبال سیستم های فراگیرترنظیرجامعه وحکومت است که گاه به عنوان رکن چهارم یا جمهوری اندیشمندان از آن یاد می شود.استقلال در این خصوص به مفهوم وابسته بودن به دولت ونوعی خودگردانی اداری است که ابعاد وعوامل مختلفی را دربر می گیرد.[14] همان گونه که مشهود است،شرایط جامعه بزرگتر(عرصه ملی)محیط بر دانشگاه است وناگزیراستقلال سازمانی در محدوده آن قابل اجرا است.                    

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]






«فقها از جمله محقق حلی در شرایع، علامه حلی در تبصره و امام خمینی در تحریر الوسیله، صفات قاضی را از این قرار می دانند: بلوغ، کمال عقل، مردبودن، حلال زاده بودن، پاکی تولد، اعلم بودن درشهر، ایمان، عدالت و غیره.»[258]  قانون گذار نیز باتوجه به وظیفه ای که بر دوش آنها نهاده شده بود به تدوین و تصویب قانون شرایط انتخاب قضات دادگستری و سایر قوانین مربوط پرداختند و شرایط ایجابی انتخاب قضات را بدین شرح مقرر نمودند[259]: 1.«ایمان و عدالت و تعهد عملی نسبت به موازین اسلامی و وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ایران 2.طهارت مولد

  1. تابعیت ایران و انجام خدمت وظیفه با دارا بودن معافیت قانونی
  2. صحت مزاج و توانایی انجام کار و عدم اعتیاد به مواد مخدر
5.دارا بودن اجتهاد به تشخیص شورای عالی قضائی یا اجازه قضا از جانب شورای عالی قضائی به کسانی که دارای لیسانس قضائی یا لیسانس الهیات رشته منقول یا لیسانس دانشکده علوم قضائی و اداری و وابسته به دادگستری»[260] اما صرف نظر از شرایط استخدامی قضات[261] باید گفت که قانون گذار تعمداً بر تبعیض جنسیتی  تاکید می نماید و در موارد متعددی ذکر می کند  که قضات باید از میان مردان انتخاب شود و حتی به موجب «تصویب نامه درباره تبدیل رتبه قضائی بانوان به رتبه اداری» مصوب 22 شهریور 1362 قضات خانم که به سمت قضائی منصوب شده بودند به سمت اداری منصوب گردیدند. هم چنین تبصره 5 ماده 2 قانون مسئولیت قوه قضائیه نیز اشاره می نماید که «رئیس قوه قضائیه می تواند بانوانی را هم که واجد شرایط انتخاب قضات دادگستری … می باشند با پایه قضائی جهت تصدی پست های مشاورت دیوان عدالت اداری، دادگاه مدنی خاص، قاضی تحقیق دفاتر مطالعات حقوقی وتدوین قوانین دادگستری و اداره سرپرستی صغار و…. سایر اداراتی که دارای پست قضائی هستند، استخدام نماید.». در نتیجه، به جهت تبعیض جنسیتی ریاست محاکم از زنان سلب گردیده است. این در حالی است که بسیاری از فقهای حال حاضر قضاوت زنان را مخالف باشرع اعلام نمی نمایند و برای نظر خود دلایل محکمی ابراز می نمایند که در ذیل یکی از این نظرات بیان می گردد: « درباره ی تصدی مقام قضا وداوری، برخی از فقیهان نام آور امامیه، نه تصریح به شرط ذکوریت نموده اند تا زن فاقد شرط قضا باشد، نه تصریح به مانعیت انوثت کرده اند تا زن واجد مانع داوری باشد، مانند شیخ مفید در مقنعه که به اشتراط عقل، کمال، علم به کتاب الهی که سنت معصومان را به همراه دارد، اکتفا نموده است و نظیر شیخ طوسی در نهایه که افزودن بر مقنعه ی مفید چیزی جز حرص به تقوا را نیفزوده و نامی از اشتراط مرد بودن یاامتناع زن بودن نبرده است و مانند ابن ادریس در سرائر که گذشته از شرایط مذکور، تورع از محارم را یادآور شده و سخن از مرد و زن بودن قاضی به میان نیاورده است وچون غنیه النزوع حمزه بن علی بن زهره که تصریح به اشتراط ذکورت نکرده است. نیز کتاب جامع الشرایع اب سعید فاقد اشتراط ذکورت بوده و تصریح به مانعیت انوثت برای قضا ننموده است… البته گروهی از فقهای بزرگ شیعه به اشتراط ذکورت تصریح نموده اند، مانند قاضی بر البراج در المهذب و محقق در شرایع الاسلام و در المختصه النافع و علامه در قواعد الاحکام و درارشاد الاذهان  و شهید اول در اللمعه الدمشقیه و… به ذکورت تصریح کرده اند. فقهایی که به شکل مشروح و مستدل در این باره بحث نموده اند، برهان قطعی برای اشتراط مرد بودن ارائه نکرده اند، گاهی به اجماع تمسک می کنند که بر فرض وجود اتفاق واقعی همه فقیهان دین، احتمال استناد آنان به یک یا  چند وجه دیگر که در مساله مطرح است، مظنون و چنین اجماعی فاقد شرط حجیت و اعتبار است. زمانی به حدیث نبوی ضعیف استدلال می کنند که خصوص ولایت به معنای حکومت را مانع فلاح جامعه می دانند، لیکن اگر زن واجد شرایط قضا از طرف ولی مسلمانان منصوب گردد، مشمول چنان حدیث ضعیف نمی شود. گاهی از این خبر ضعیف کمک گرفته می شود که زن سمت قضا را نپذیرد  و متولی آن نشود، ولی احتمال استناد اصحاب فقاهت به خصوص خبر مزبور، تا جابر ضعف آن گردد، نیازمند دلیل دیگر است. زمانی نیز به نقل ابن بایویه قمی در پایان من لایحضره فقیه پیرامون وصایای رسول اکرم به حضرت علی اعتماد می شود که اصل حدیث در وسایل چنین است:…. «یاعلی! لیس علی المراه جمعه» الی أن  قال: « و لا تولّی القضاء»….. نکته ی اساسی متن حدیث مزبور، این است که برخی از احکام  مندرج در آن مستحب یا مکروه است وهرگز حرام یا واجب نیست که حکم لزومی اند و ظهور سیاق واحد، شاید مانع استنباط حکم لزومی از چنین حدیث مرکب و ملفق و مختلط باشد. وانگهی طبق حدیث مزبور، تکلیف شاق وصعب قضا از زن برداشته شده است، نه آنکه اورا از حق قضا محروم نموده باشد. توضیح: برخی کارهای دشوار مانند وجوب حضور در نماز جمعه هرچند از فاصله دوفرسخ باشد، تکلیف و وظیفه ی مرداست و چنین تکلیف عسیری بر زن نیست و هم چنین پذیرفتن مسئولیت سخت قضا بر مرد واجب است… لیکن برزن واجب نیست و از حدیث وصیت فقط سلب تکلیف استظهار می شود است، نه نفی حق،زیرا در حدیث مزبور چنین آمده است: « علی المراه …..» یعنی بر زن تشکیل نماز جمعه و نیز سمت قضا واجب نیست. بلی اگر حدیث چنین بود:«لیس للمرأه  جمعه… ولاتولّی القضاء» از آن سلب حق استفاده می شد… از اینجا روشن می شود که دفاع صاحب مفتاح الکرامه در شرح قواعد علامه، به نصاب تمام نخواهد رسید، زیرا نه شهرت قطعی به وصف جابر بودن روایت ضعیف جابر از امام باقر ثابت شده است و نه نقصان عقل و دین او دلیل معتبری دارد که گوهر ذات زن را هرچند از علوم و معارف حوزه و دانشگاه و نیز از فضائل قسط و عدل بهره مند باشد، از صلاحیت قضا و داوری محروم نماید… پس اگر اجماع مسلم یافت شود، بحثی در آن نیست، وگرنه منع زن از قضا به نحو کلی، مورد بحث ونقد است، زیرا هیچ محذوری در قضاء زن مشروط بر آنکه واجد همه ی شرایط قضا از جهت علم وعدل و مانند آن باشد…»[262]، مشکلی وجود ندارد. در نهایت، باید پذیرفت که فقه مخالفتی با قضاوت زن ندارد و پافشاری قانون گذار بر این موضوع، زمینه ی انتقاد را برایشان فراهم می نماید و با ادامه ی این روند قانون گذار نیمی از جامعه را برای قضاوت در امور خود صالح نمی داند و بدون بررسی صلاحیت علمی و اخلاقی آنها، ایشان را از تصدی شغل قضا محروم می نماید و این می تواند مانع بزرگی جهت تحقق اهداف قوه قضائیه گردد. علاوه بر ورود به خدمت قضات، ادامه ی خدمت، خروج از خدمت ازمسائل مهم حفظ استقلال قضات می باشد، به این معنا که «قوه قضائیه نه تنها فی نفسه به عنوان یکی از قوای حکومت باید مستقل از قوه مجریه وپارلمان باشد، بلکه قضات نیز به طور فردی و در اجرای وظایف حرفه ایشان باید استقلال داشته باشند، این استقلال به این معنی است که آنها حق و وظیفه دارند براساس قانون وفارغ از هراس از تلافی یا انتقادهای شخصی در مورد پرونده های مشکل و حساس رای صادر کند، صادق است»[263].  مساله استقلال قضات آنقدر حائز اهمیت است که در قطعنامه ها و اساسنامه های بین المللی بارها مورد اشاره قرار گرفته است که از آنها می توان به اساسنامه دادگاه ویژه یوگسلاوی سابق در ماده 12 خود اشاره نمود.[264]  این مساله در حقوق داخلی کشور ما نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است و همانطور که پیش تر نیز اشاره گردید قوانین متعددی به استقلال قضات  اشاره می نمایند، هر چند ممکن است به جای واژه ی استقلال از عناوینی مانند بی طرفی بهره بجویند. اما منظور همان استقلال قاضی و کوشش در حفظ آن می باشد و عمده دلایلی که می توان برای ضرورت وجود استقلال و یا بی طرفی قاضی برشمرد به شرح ذیل می باشد: 1.لزوم ایجاب ارعاب متجاوزین ومتخلفین وایجاد اطمینان وتضمین امنیت وآزادی افراد

ggnews-author-wrapper clearfix">
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ب.ظ ]





نتیجه‌گیری……………………………………………………………………………………………………………………..219 پیشنهادات تحقیق……………………………………………………………………………………………………………221 منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………….224               1)‌ بیان مسأله: ازآن زمان که انسان به جهت طبع مدنی خویش به زندگی اجتماعی روی آورد، ضرورت مسأله قضاوت و داوری به واسطه تضاد و تزاحم منافع افراد  مطرح گردید. در ابتدا قضاوت در جوامع بدوی توسط بزرگان قبایل و ریش سفیدان صورت می‌گرفت، بعد از آن به واسطه گسترش جوامع و  در نتیجه افزایش و پیچیده شدن اختلافات قضاوت به افراد خاص سپرده شد. همزمان با سپرده شدن امر قضا به افراد بی‌طرفی و استقلال رأی آن‌ها همواره یکی از دغدغه‌های اصلی متداعیین بوده است، تا جایی که همواره داشتن این صفات باعث خوشنامی قضات و جلب اعتماد عمومی نسبت به آن‌ها بوده است. رعایت مساوات و برابری بین اصحاب دعوا در هنگام قضاوت به دلیل فطرت عدالت جوی انسان‌ها و برپایی تعالیم ادیان الهی بر فطرت پاک بشر، همواره مورد تأیید مذاهب مختلف نیز قرار گرفته است. بعد از ظهور و پیدایش انقلاب‌های جدید در تاریخ جهان، دادگستری عادلانه اغلب جز خواسته‌های مشروع انقلابیون شمرده شده است و با پیدایش حکومت‌های جدید مبتنی بر قانون اصول دادگستری عادلانه و ازجمله اصل محاکمه توسط قاضی مستقل و بی‌طرف در قوانین ملل مختلف گنجانده شد و پس از آن شهرتی جهانی یافته است. حق محاکمه  توسط یک دادگاه مستقل و بی‌طرف یکی از حقوق مهم  و ضروری است که برای حمایت از حقوق بشر وآزادی‌های اساسی  به موجب  اسناد جهانی و منطقه‌ای حقوق بشر نیز به صراحت به رسمیت شناخته شده است(Us agency for I.D:2002:6). در حقوق کیفری بین‌الملل مباحث مربوط به استقلال و بی‌طرفی قضایی بعد از محاکمه سران نازی در دیوان نورنبرگ و مجرمین ژاپنی در دیوان توکیو، برای اولین بار به طور جدی مطرح شد. اقدام متفقین پیروز در جنگ برای تشکیل دادگاه و محاکمه مجرمین تا آن زمان اقدامی بی‌سابقه در حقوق بین‌الملل بود، از اینرو تشکیل این دادگاه‌ها با ایرادات زیادی مواجه شد که یکی از اساسی‌ترین آن‌ها فقدان استقلال و بی‌طرفی این محاکم بود. بعد از آن حضور متهمین در دیوان‌های رسیدگی‌کننده به جرایم ارتکابی در سرزمین‌های یوگوسلاوی سابق و رواندا  این بار فقدان استقلال و بی‌طرفی این دیوان‌ها از سوی متهمین مورد ایراد قرار گرفت. به محض این‌که این دو دیوان ویژه کارشان را شروع کردند استقلال قضایشان توسط متهمانی که در محضر آن حضور پیدا کرده بودند مورد تردید واعتراض قرار گرفت(256:…..:Bangamwabo). در 17 ژولای 1998 کنفرانس تام الاختیار ملل متحد ایجاد دیوان کیفری بین‌المللی(کنفرانس رم) را به منظور تشکیل دیوان کیفری بین‌المللی پذیرفت. دیوان به عنوان دیوان کیفری بین‌المللی دایمی در سال 2002 شروع به کار کرد. بر خلاف دیوان‌های موقت بین‌المللی، خصیصه دایمی بودن، صلاحیت تکمیلی و مکانیزم‌های در نظر گرفته شده برای اعمال صلاحیت این دیوان ضرورت توجه به آن را بیش از گذشته با اهمیت می کند. بخشی از دیباچه اساسنامه رم تصریح می‌کند: « با در نظر گرفتن این‌که در طول قرن حاضر میلیون‌ها کودک، زن و مرد قربانی فجایع و ددمنشی‌های غیر قابل تصوری شده‌اند که وجدان بشریت را شدت تکان داده است، دولت‌ها مصمم هستند که به مصونیت مرتکبان این جرایم پایان دهند و از وقوع جرایم مشابه پیش‌گیری نمایند. همچنین مصمم به تضمین احترام دایم به اجرای عدالت بین‌المللی هستند.» بدیهی است که برای دست‌یابی به این اهداف دیوان بین‌الملل کیفری به قضاتی نیاز خواهد داشت که حتی با وجود نا رضایتی‌های سیاسی از طرف جامعه جهانی مصمم به محاکمه مظنونین نقض‌های حقوق جزای بین‌الملل باشند و سپس بدون توجه به هر نوع فشار برای اعمال یا عدم اعمال مجازات، قضاوتی عادلانه و بی‌طرفانه ارائه دهند؛ از اینرو اجرای عدالتی بین‌المللی کاملاً وابسته به استقلال و بی‌طرفی دادرسان کیفری بین‌المللی است؛ از این جهت ضروری است که دست‌یابی به آن دقیقیاً مورد بررسی قرار گیرد. دادرسی قضایی بدون رعایت اصل استقلال و بی‌‌طرفی قاضی، دادرسی واقعی نیست و حاصلی جز بی‌اعتباری و هتک حرمت دادرسی قضایی بین‌المللی به بار نخواهد آورد. اگر قرار است مجرمان در مرجعی بین‌المللی مورد محاکمه قرار گیرند این کار باید با معیار‌های محاکمه صحیح انجام پذیرد و با متهمان به عنوان یاغیان حقوق بین‌الملل رفتار نشود. همچنین با توجه به حاکمیت نظام سلطه و امکان  تأثیر گذاری آن بر  روند دادرسی‌های این دیوان، محترم شمردن اصل استقلال و بی‌طرفی قضایی از حساسیت ویژه‌ای برخور دار است و تضمینات خاص خود را می‌طلبد. در این پژوهش ضمن شفاف سازی مفاهیم استقلال و بی‌طرفی قضایی و معرفی معیارهای سنجش آن‌ها، میزان نیل به این  اصل از دادگستری عادلانه در  دیوان‌های  کیفری بین‌الملل با توجه به این معیارها، مورد نقد و بررسی خواهد گرفت. 2)‌ سابقه‌ی تحقیق:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ب.ظ ]





چکیده اثر استقلال قوا به ویژه استقلال قوه قضائیه از دغدغه های مهم نویسندگان قانون اساسی است و برای تحقق این امر خطیر، تدابیر متعددی اتخاذ نموده اند که از جمله ی آنها می توان به استقلال اداری واستخدامی قوه قضائیه از سایر قوا به ویژه قوه ی مجریه اشاره نمود. اما این استقلال به معنای عدم ارتباط با سایر قوا نیست، بلکه قوه قضائیه از طریق وزیر دادگستری با سایر قوا در ارتباط است و هم چنین موسسات وابسته ی قوه قضائیه به ویژه موسسات و شرکت دولتی در ارتباط با قوه قضائیه، از نظر اداری واستخدامی ارتباط تنگاتنگی با سایر قوا به ویژه رکن اجرایی کشور دارند و اصل 126 قانون اساسی بر آنها حکومت می کند. علاوه بر این، کلیه ی نیروی انسانی شاغل در قوه قضائیه تابع تصمیمات قوه ی مجریه در خصوص تعیین حقوق و مزایا هستند اما باید در نظر داشت این تبعیت فقط در چارچوب اصل 52 و قوانین مجلس قابل تحقق است و نباید آن را به موجب صلاحیت رئیس جمهور در اصل 126 قانون اساسی تفسیر نمود تا بدین گونه از خطر وابستگی اداری واستخدامی قوه قضائیه به قوه ی مجریه پرهیز شود. در نهایت، هرچند که در برخی موارد قانونگذار بدون توجه به اهداف، ماهیت و وظایف سازمان ها و بدنه ی اصلی قوه قضائیه، عرصه ی وسیعی برای دخالت های نا به جا ی قوه ی مجریه فراهم نموده است،  اما تلاش  نویسندگان قانون اساسی که با درایت و ریز بینی به خوبی زمینه ی استقلال قوه قضائیه و در عین حال ارتباط مستمر در چارچوب قانون را برای حفظ هماهنگی میان قوا در نظر گرفته اند را نمی توان نادیده گرفت. واژگان کلیدی: قوه قضائیه، قوه مجریه، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه، استقلال، امور اداری ، امور استخدامی نمایه مطالب درآمد……………………………………………………………………………………………………………………….1 بخش نخست.امور اداری قوه قضائیه عرصه ای برای تحقق استقلال دستگاه عدالت……….5  گفتار نخست. رئیس قوه قضائیه و رئیس جمهور صالح بر سازماندهی ساختار قوه قضائیه………….7    بهره نخست. از وزیر دادگستری تا انتصاب رئیس قوه قضائیه توسط رهبری………………………………………………….8       بند نخست. سیر تحول ریاست قوه قضائیه…………………………………………………………………………………………………………..9      بند دوم: رئیس منصوب رهبری نتیجه ی اعمال نظام تمرکز………………………………………………………………………10

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم