1) اگر شرکت بتواند نرخ بازدهی خود را به رقمی بیش از هزینه خاص سهام ممتاز برساند استفاده از سهام ممتاز باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد. بنابراین، شرکت هایی که قصد دارند از طریق افزایش اهرم مالی نرخ بازدهی سهامداران عادی خود را افزایش دهند سهام ممتاز وسیله خوبی برای شرکت هایی می تواند باشد که نمی توانند یا نمی خواهند وام بیشتری بگیرند. در شرایط تورمی نیز انتشار سهام ممتاز به نفع شرکت است زیرا میزان سود آن رقم ثابتی است که از محل سودهای آتی به راحتی قابل پرداخت است. 2) هزینه خاص سرمایه متعلق به سهام ممتاز از هزینه خاص سهام عادی کمتر است و این به آن علت است که دارندگان سهام ممتاز از نظر دریافت سود و اصل مبلغ سرمایه گذاری شده (در صورت انحلال شرکت ) بر صاحبان سهام عادی حق تقدم دارند. 3) اگر چه سهام ممتاز بخشی از حقوق صاحبان سهام تلقی می شود، تعداد کسانی که در این نوع سهام حق رأی دارند محدودند، بنابراین تا زمانی که شرکت سود را به موقع پرداخت می کند، صاحبان سهام ممتاز حق دخالت در امور مربوط به شرکت را نخواهند داشت. 4) سهام ممتاز بدون سر رسید هستند ولی در مواردی با توجه به نوع قراداد، شرکت می تواند آن ها را بازخرید کند. اگر چنین شرطی قید نگردد این سهام بازخرید نخواهند داشت ولی اگر شرط مربوط به حق باز خرید تعیین و مورد تصویب طرفین قرار گیرد. این نوع سهام قابل باز خرید یا قابل تبدیل می گردد، این امر باعث می شود که سرمایه گذاران این نوع سهام را به سهام عادی ترجیح بدهند. شرکت ها می توانند با انتشار سهام ممتاز قابل تبدیل هزینه سرمایه این نوع سهام را کاهش دهند. 5) شرکت ها نسبت به پرداخت سود سهام ممتاز الزام قانونی ندارند و این معنی است که اگر شرکتی پرداخت سود سهام ممتاز را به تأخیر بیندازید مجبور نخواهد شد که اعلام ورشکستگی یا تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد. در مواردی که شرکت از نظر قدرت نقدینگی با مسائل و مشکلاتی مواجه شود می تواند پرداخت سود این سهام را به تأخیر اندازد بدون این که با مشکل یا مساله ای مواجه گردد. (احمدی، 1386) معایب انتشار سهام ممتاز را نیز می توان به صورت زیر طبقه بندی نمود : 1) اگر شرکتی نتواند به میزانی برابر با هزینه سرمایه متعلق به سهام ممتاز بازده داشته باشد. سود هر سهم عادی آن کاهش خواهد یافت. 2)هزینه سرمایه متعلق به سهام ممتاز از هزینه سرمایه اوراق قرضه بیشتر است. زیرا ریسکی که متوجه صاحبان می گردد از ریسک دارندگان اوراق قرضه بیشتر است. همچنین سود سهام ممتاز یک هزینه قابل قبول مالیاتی تلقی نمی گردد. 3) اگر چه شرکت به پرداخت سود سهام ممتاز هیچ الزام قانونی ندارد، نپرداختن آن بر ثروت صاحبان سهام باعث خواهد شد که ارزش سهام ممتاز و عادی شرکت به شدت کاهش یابد. (البته اگر سرمایه گذاران چنین بپندارند که شرکت نمی تواند در آینده ای نزدیک سودهای انباشته را بپردازد). فراتر اینکه، اگر سود سهام برای مدت مدیدی به تأخیر بیفتد، ممکن است به دارندگان سهام ممتاز چنین حقی داده شود که تعدادی از اعضای هیئت مدیره را انتخاب کنند. 4) بازخرید سهام ممتاز باعث می شود که شرکت در سال های بعد با مشکل روبرو شود. حتی اگر شرکت ملزم به بازخرید سهام ممتاز نباشد ممکن است پرداخت منظم سود سالانه برای برخی از شرکت ها کار ساده ای نباشد. 5) گاهی انجام برخی از کارها منوط به تصویب سهامداران ممتاز است. در بسیاری از موارد انتشار سهام ممتاز اضافی یا اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام ممتاز مستلزم موافقت صاحبان سهام ممتاز شرکت است. 6) اگر شرایط حاکم بر بازار به گونه ای باشد که سرمایه گذاران، سهام ممتاز را جانشین خوبی برای اوراق قرضه ندانند شرکت می تواند برای تأمین مالی خود از این نوع سهام منتشر کند شاید وضع به گونه ای باشدکه شرکت مجبور گردد مبلغی از پول مورد نیاز خود را از محل سود انباشته یا انتشار سهام عادی تأمین کند و سپس اوراق قرضه یا سهام ممتاز منتشر کند. ج ) سهام عادی :اگر قرار باشد شرکتی که از منابع خارج از سازمان تأمین مالی کند سهام عادی در درجه دوم اهمیت (درست بعد از اوراق قرضه) قرار خواهد گرفت. واحدهای انتفاعی می توانند از طریق صدور و فروش سهام عادی به سرمایه گذارانی که قبلا سهامدار بوده و یا با خرید سهام جدید؛ سهامدار شده اند، وجوه مورد نیاز خود را تأمین کنند. سهام عادی یک نوع دارایی مالی است که نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است. سهام عادی از سوی شرکت های سهامی به منظور تأمین سرمایه مورد نیاز منتشر می شوند و صاحبان یا خریداران این سهام، صاحبان شرکت به شمار می آیند. در حالت عادی و در شرایط نوپا بودن شرکت، اکثر سرمایه یک شرکت از طریق سهامداران عادی آن فراهم میآید. ویژگی های عمومی سهام عادی شرکت هایی که سهام عادی منتشر میکنند برای این سهام تاریخ بازخرید سهام تعیین نمیکنند و پیشاپیش معلوم نیست که برای این سهام عادی در چه تاریخی و چه مقدار سود پرداخت خواهد شد به این دلیل و وجود ابهام، سهم سودی که به دارندگان سهام عادی پرداخت می شود بیشتر از سهم سودی که به صاحبان اوراق قرضه پرداخت میگردد. به همین ترتیب سهم سود سهام عادی بیش از هزینه بهرهای است که به وامها پرداخت میشد ونیز از سهم سودی است که به دارندگان سهام ممتاز پرداخت میگردد. برای دارندگان سهام عادی هیچ تعهدی در خصوص پرداخت سود وجود ندارد به این دلیل میزان ریسک آن ها بیشتر است و همین زیادی ریسک، انتظارات دارندگان آن ها را از نظر دریافت سود بیشتر میکند و اگر در مقابل ریسک موجود نرخ سودآوری سهام عادی کمتر باشد امکان فروش سهام عادی از بین میرود. در شرایط تورمی معمولاً قیمت بازار سهام عادی افزایش مییابد و این موضوع باعث محفوظ ماندن صاحبان سهام عادی از ضررهای احتمالی تورم میگردد و در نتیجه در شرایط تورمی سرمایهگذاری برروی سهام عادی به عنوان یک راهحل جلوهگر خواهد شد. سهام عادی دارای مبلغ اسمی معینی هستند و با همین مبلغ اسمی در دفاتر و صورتهای مالی شرکت مربوطه نشان دادهمی شود. میزان سودی که به هر یک از صاحبان شرکت تعلق میگیرد و نیز حق رأی آنان با توجه یه همین ارزش اسمی سهام عادی تعیین میگردد. ارزش بازار سهام عادی یک شرکت بر اثر نتایج فعالیت آن شرکت ممکن است بالاتر از ارزش اسمی ویا کمتر از آن باشد. سهم سودی که شرکت بر اساس اسمی سهام عادی به دارندگان آن ها پرداخت میکند در عمل ممکن است نسبت به قیمتهای جاری بازار در سطح پائینیا بالاتری قرار گیرد و ارزش واقعی سهم سود پرداختی به سهام عادی به نسبت قیمتهای بازار و ارزش پول، قابل توجه و یا کم باشد. شرکت هایی که به انتشار سهام عادی اقدام میکنند برای آن ها نقاط قوتی را قائل هستند که در این جا به آن ها اشاره می شود: تأمین سرمایه مورد نیاز از راه انتشار سهام عادی برای مدیریت شرکت راحتتر است زیرا پرداخت سود سهام از قبل و برای تاریخهای معین تضمین نشدهاست به این جهت پرداختهای مربوط به سود سهام عادی در میان پرداختهای اجباری و قانونی شرکت قرار ندارد. اگر شرکت نتواند در بعضی دورهها سود کافی تحصیل کند و از پرداخت سهم سود به دارندگان سهام عادی امتناع ورزد این اقدام از نظر قانونی و حقوقی مشکلی در پی ندارد. در کنار این امتیازات، امتیاز دیگری هم برای سهام عادی از دیدگاه شرکت وجود دارد و آن اینکه شرکت بازخرید سهام عادی را در سررسید معینی تعهد نمیکند. در ابتدای تأسیس شرکت ها و نیز دردورههایی که نسبت بدهی به سرمایهشرکت رو به فزونی میگذارد انتشار سهام عادی و تأمین سرمایهمورد نیاز راحتتر از وام گرفتن مختلف و بانک ها است. در مقابل امتیازاتی که برای سهام عادی از دیدگاه شرکت ها وجود دارد، برای این دسته از سهام نقاط ضعفی هم وجود دارد. سهام عادی نسبت به ساز آلترناتیوهای تأمین سرمایه برای شرکت هزینه بالاتری دارد. بهره وام های دریافتی به عنوان هزینه تلقی شده و مبلغ معروض مالیات شرکت را کاهش میدهد ولی سهم سود سهامداران عادی از سود حاصله برای شرکت پرداخت میگردد با توجه به این واقعیت میتوان گفت که هزینه سهام عادی بیش از هزینه وام های دریافتی است. در صورتی که مدیریت شرکت بخواهد برای تأمین سرمایهبیشتر به انتشار مجدد سهام عادی بپردازد وبرای پرجاذبه نمودن خرید سهام جدید قیمت آن ها را زیر قیمت بازار اعلام نماید در این صورت سهامداران پیشین دچار ضرر و کاهش درآمد خواهند شد زیرا قیمت سهام عادی پیشین می تواند کاهش پیدا کند و سودهای آتی شرکت بین دو گروه پیشین و جدید از سهامداران توزیع میگردد، برای جلوگیری از این وضعیت ناخواسته برای سهامداران قبلی، به آن ها این امتیاز دادهمی شود که نسبت به خرید سهام عادی جدید حق خرید اولیه داشتهباشند به این ترتیب سهامداران پیشین در صورت تمابل خواهند توانست از طریق سهام عادی جدید درصد اشتراک خود را در شرکت محفوظ نگه دارند. ویژگی ها سهام عادی را می توان به شرح زیر طبقه بندی نمود: ( جهانخانی ,1374، ص 29)
- مالکیت شرکت :دارندگان هر نوع سهام (عادی و ممتاز ) مالک شرکت به حساب می آیند ولی از آن جا که دارندگان سهام ممتاز (در مقایسه با دارندگان سهام عادی ) نسبت به دریافت سود و اصل سرمایه شرکت حق تقدم دارند می توان گفت که دارندگان سهام عادی به اصطلاح مالک نهایی هستند. این نوع مالکیت به آن مفهوم است که صاحبان سهام عادی باید پذیرای بیشترین ریسک سرمایه گذاری در شرکت باشند. اگر ریسک های مالی و تجاری باعث افت شدید سود هر سهم گردند یا اگر شرکت با زیان مواجه شود قیمت بازرار و ارزش ذاتی سهام عادی به شدت کاهش خواهد یافت. اگر شرکت منحل گردد یا کل دارائی های ان به فروش رود پس از تسویه کلیه بدهی ها و باز پرداخت حقوق سهام ممتاز آن چه که باقی می ماند به صاحبان سهام عادی تعلق خواهدگرفت.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت