ما برای توضیح مطلب واژه شرط را در روایت المومنون عند شروطهم به بررسی میگیریم که ببینیم بر کدامیک از دو معنای عرفی استعمال شده است. بنظر میرسد در این روایت شرط به معنای حدثی و مصدری مورد لحاظ باشد. یعنی میتوان استنباط نمود منظور این است که مومنین باید به ملتزمات خود (آنچه که بر خود الزام کردهاند)، وفادار باشند. بنابراین، روایت مذکور ناظر به معنای دوم عرفی از شرط که از عدم شرط، عدم عقد لازم بیاید, نمیباشد. به هرحال, اگر تردیدی هم در معنای آن وجود دارد, بین یکی از دو معنای عرفی است نه بین یک معنای اصطلاحی و یک معنای عرفی. به هر حال، آنچه ما در اینجا از واژه شرط منظور داریم، بیشتر آن امری است که از عدم آن عدم عقد لازم آید. اگر آن امر انجام کاری باشد، از عدم انجام آن کار, عقد معدوم گردد. البته، هر چند شرط را در نظر بعض از فقهاء مثل شیخ انصاری بتوان بر تعهد ابتدائی نیز اطلاق کرد ولی همان طور که لغویین گفتهاند، در اینجا مراد ما از شرط انجام کاری است که در ضمن عقد دیگر آمده باشد و هویت تبعی و فرعی داشته باشد. درجستجوی معنای دقیق واژه هائی که میتوانند در حقوق فرانسه معادل شرط فعل در حقوق ما باشند، سه واژهC ondition و Clause و همچنین Stipulation که فعل آن Stipuler است را با بهره گرفتن از دائره المعارف حقوقی ژرارد کورنو[۷] و همچنین لغتنامه حقوقی لکزیک[۸] به بررسی میگیریم. واژه Condition درسه معنای مختلف بکار میرود : ۱- معنای اول که از موضوع بحث ما خارج است، به وضعیت و حالت یک فرد و یا یک شیء اطلاق میشود. متال بارز آن اصطلاح شرائط اجتماعی و یا شرائط سیاسی میباشد. معادل این معنا که به نظر میرسد از زبان فرانسه به زبان فارسی سرایت کرده باشد، در زبان فارسی حالتترجمه میشود. ۲- دومین معتا ازشرط که بیشتر مراد ماست، بمعنای عناصر یک عمل حقوقی میباشندکه خود نیز بر دو قسمند : -یا عنصری اساسی است که اعتبار و یا تاثیر عمل حقوقی منوط به آن است. مثلاً بلوغ متعاقدین شرط اعتبار یک قرارداد، داشتن سمت، شرط ارائه دعوی به دادگاه و ذکر قیمت، شرط صحت بیع است. در دنباله توضیحاتی که خواهیم داد معلوم خواهد شد که این معنا نیز واژه معادل شرط فعل در حقوق ما نیست بلکه شرط فعل در حقوق ایران معادل یک عنصر فرعی عقد در حقوق فرانسه است. البته، به نظر میرسد واژه شرایط که بیشتر جمع شریطه است، به همین معنا باشد. مثلاً ما در همین مقاله عبارت “شرائط صحت شروط” را خواهیم داشت که شرایط در معنای عناصر اصلی که صحت شرط منوط به آن است و شرط نیز بمعنای عنصر فرعی و یا تعهد جانبی در عقد منظور میباشد. – یا کیفیت و قیدی برای تعهد است که انعقاد و یا انحلال قرارداد را منوط به تحقق یک واقعه بعدی و نامطمئن میسازد(ماده ۱۱۶۸ کد سیویل). این شروط هم میتوانند تعلیقی باشند و هم تحلیلی(فاسخ). مثل بیع بشرط اینکه جنس خوب فروش رود و یا بیع به شرط اینکه فروشنده نمایندگی خود را به فرد دیگری ندهد. در این معنای اخیر، Condition با Clause و همچنین Stipulation به یک معنا خواهند بود. شرط در این معنا (کیفیت یا قیدی برای تعهد) به شرط تعلیقی مربوط میگردد و معادل شرط فعل در حقوق ایران نیست. البته معنای سومی نیز برای Condition متصور استکه بیشتردر حقوق جزا به شرائط وقوع جرم اطلاق میگردد. مثلاً پرسیده میشود آیا جرم درحالت خواب اتفاق افتاده و یا در حالت مستی و امثالهم. در حقوق جزای اسلامی شرط آن چیزی است که وجود آن در تاثیر سبب بوجود آمدن گناه موثر است مانند القاء در چاه که خود سبب است ولی حفر چاه شرط تاثیر سبب میباشد. Clauseبه مقررات ویژه یک عمل حقوقیگفته میشود که دو منظور از درج آن در یک عمل حقوقی مد نظر قرار میگیرد : ۱ – یا برای مشخص تر کردن عناصر عقد و یا کیفیت آن عمل حقوقی (مثل نحوه پرداخت، قیمت و محل اجرا) است، ۲- یا به منظور قراردادن آن تحت رژیم ویژه میباشدکه بعضاً از شرائط عمومی آن عمل حقوقی حالت مستثنیکننده دارند و به آنها شرائط ویژه نیز میگویند. Stipulation همان مقررات مشروح یک قرارداد است که معمولاً به صورت کتبی بیان میگردد. در معنای عام تر این لغت برای تمامی مقررات پیش بینی شده در یک قرارداد بکار می رود مثلاً برای بیان شرط به نفع ثالث عبارت Stipulation pour autrui را داریم. برای این سه لفظ همین سه معنا در زبان انگلیسی نیز وارد شده است[۹]. بحث را خلاصه می کنیم : آنچه که تحت عنوان شرط در ضمن عقد از آن یاد میشود، اگر خود در ضمن تعهد دیگری باشد، از عنوان کلوز Clause و اگر عقد را مشروط به تحقق واقعه خارجی بنماید، از آن به Condition تعبیر میشود. لذا Clause و یا حتی Stipulation شکل ظاهری آن تعهدی است که معمولاً به صورت یک ماده در درون قرارداد کلی مندرج میشود. به این لحاظ کلوز Clause))هویت مستقلی نسبت به عقد ندارد و میتوان آن را صورت ظاهری و ترتیب لفظی شرط در ضمن عقد نامید که نمیتواند جدای از عقد به کار رود. این معنای از شرط معادل معنای شرط در لسان العرب ابن منظور و قاموس المحیط مرحوم فیروز آبادی میباشد. این بود خلاصه آنچه در زبان فرانسه در بدو امر برای جستجوی معادل شرط فعل در حقوق ایران به ذهن خطور میکند. با دقت بیشتر و مطالعه موادی از کدسیویل که این واژه ها در آنها به کار رفته، در مییابیم کهCondition بیشتر به شرط تعلیقی اطلاق میگردد و مقررات مربوطه در کد سیویل ناظر به عقد معلق است که اساساً از محل بحث ما خارج هستند. با تفصیلی که به ناچار لازم میدانیم از حقوق فرانسه در زمینه شرط به معنای Condition بیاوریم، در خواهیم یافت که آنچه در فقه و قانون مدنی از آن به شرط فعل یاد میشود، اگرعنصر اساسی عقد نباشد و تحقق عقد را نیز معلق به حادثه خارجی ننماید، تحت عنوان شروط تبعی و فرعیClauses accessoires باید به بررسی گرفته شود. بنظر میرسد آنچه که میتواند به طور مشخص، معادل شرط فعل قرار گیرد، شرط فرعی است که متضمن انجام عملی[۱۰] باشد. البته در کد سیویل مقررات خاصی به آن اختصاص داده نشده بلکه باید با غور در حقوق تعهدات بطور اعم، به دنبال معنای معادل آن پرداخت و ضمانت اجرای آن را جستجو نمود و دانست چه هنگام چنین شروطی باطل هستند و چه وقت هم باطل و هم مبطل عقد. چنانچه خواهد آمد بعضی ازحقوق دانان مثل استاد گرامی جناب آقای فیلیپ سیملر خواستهاند همان مقررات مذکور در ماده ۱۱۷۲ در مورد بطلان شروط تعلیقی را به شروط تبعی نیز بسط بدهند.
[دوشنبه 1398-12-12] [ 09:29:00 ب.ظ ]
|